آشنای غریب:
عبدالله بن جعفر نامه ای برای امام (علیه السلام) فرستاد و همراه دو فرزندش عون و محمد خدمت امام حسین (علیه السلام) فرستاد و ... . پس از مدتی عبدالله خودش خدمت ابی عبدالله (ع) رسید و ... و فرزنداش را سفارش نمود تا در خدمت امام باشند و در رکابش جانبازی کنند .
حضرت زینب (س) از اعزام فرزندانش توسط عبدالله بسیار خوشحال شد ..
بعضی روایات داره خانوم،اینها رو تو خیمه لباس نو به تنشون كرد،چشماشون رو سرمه كشید،به موهاشون شانه زد،به بدن هاشون عطر كشید،فرمود:حالا برید پهلو دایی تون،به دست و پاش بیوفتید،اجازه ی میدون بگیرید، مادر یادتون باشه،اگه دایی قبول نكرد،یادتون نره،دایی رو به چادر مادرم قسم بدید،
آشنای غریب:
نقل اینه :خانوم زینب دستاشون رو گرفت: آوردشون جلوی خیمه آقا سید الشهداء فرمود: من تو نمیآم،شما برید از دایی تون اجازه بگیرید من اینجا وایستادم،خود زینب بیرون ایستاده،هی میگه خدایا،نكنه من سهمی نداشته باشم،
بچه ها رفتند تو و برگشتند،بی بی زینب دید خرابند،چی شد مادر،سرشون رو انداختند پایین،گفتند:مادر دایی راضی نمیشه.راضی نمیشه
عقیله بنی هاشم زینب کبری(س) بی درنگ عرض می کند: برادر به حق مادرم، اذن میدان به فرزندان خواهرت بده . پسران نیز این درخواست و سوگند را مؤثر یافته و می گویند: دایی جان، به حق مادرت فاطمه زهرا (س)اجازه بده.
آشنای غریب:
عـون پس از نـبردی دلیرانه به دست عبدالله بن قُطنَه به شهادت می رسد و فدایی راه حضرت حسین (علیه السلام) شد. سید الشهدا (ع) برجسد این دو برادر حضور یافته و آنها را به سینه چسبانیده و به خیمه شهدا می رساند. تمام اهل حرم بیرون می آیند الا مادرشان زینب کبری (س) که درون خیمه می ماند و می فرماید: می ترسم که از بی طاقتی زجه کشم و برادرم از من شرم کرده و ناراحت و غمگین شود
شهدای کربلا، در پایین پای حضرت حسین (علیه السلام) مدفونند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند.
🌿🏴زیارت نامه عون بن عبدالله و محمد بن عبدالله🏴🌿
(فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها)
السَّلَامُ عَلَى عَوْنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الطَّيَّارِ فِي الْجِنَانِ، حَلِيفِ الْإِيمَانِ وَ مُنَازِلِ الْأَقْرَانِ، النَّاصِحِ لِلرَّحْمَانِ، التَّالِي لِلْمَثَانِي وَ الْقُرْآنِ، لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ قُطْبَةَ النَّبْهَانِيَّ.
السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ، الشَّاهِدِ مَكَانَ أَبِيهِ وَ التَّالِي لِأَخِيهِ وَ وَاقِيهِ بِبَدَنِهِ، لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ عَامِرَ بْنَ نَهْشَلٍ التَّيْمِيَّ.»
.
#مقتل
#مقتل_شب_پنجم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
ان شاءالله که عزاداری هاتون قبول باشه و ما رو دعا بفرمایید
امشب میخوایم از زهیر بگیم
زهیر بن قین
کسی که شیعه نبود
ولی چنان شیفته امام حسین شد که خودش رو فدای او کرد
امام حسین ع قبل از اینکه به کربلا برسن
در منطقه ای به نام زرود توقف کردن
در همون نزدیکی کاروان زهیر هم توقف کرد
زهیر عثمانی بود
عثمانی ها هم معتقد بودن که خون عثمان گردن حضرت علی هست
به همین خاطر زهیر مایل به همراهی با امام نبود
نمیخواست با امام در یکجا توقف کنن
ولی عاقبت
نیاز به آب باعث شد که هردو در یک منطقه فرود بیان
زهیر و همراهانش سر سفره بودن که قاصد امام رسید
پیغام آورد که حضرت میخوان زهیر رو ببینن
زهیر خشکش زد
نمیخواست بره پیش امام
همسرش دلهم وقتی مکث زهیر رو دید
گفت:
سبحان الله
پسر دختر پیامبر تو را می طلبد و تو نمی روی؟
چنان اینو محکم گفت که زهیر شرمنده شد
تو رودربایستی گیر کرد و تصمیم گرفت بره پیش امام
زن اینقدر میتونه تاثیر بذاره رو مرد
خدا به زن توان و قدرتی داده که بتونه علاوه بر موفقیت خودش
زمینه ساز موفقیت همسر و فرزندانش بشه
همونطور که دلهم زمینه ساز تحول زهیر شد
و همین تحول هم باعث عاقبت بخیریش شد
خدا همچین ظرفیتی رو در وجود زن قرار داده
ولی اکثرا ازش غافلن
بستگی به مرد هم داره
بعضی از مردان غیرقابل تغییرن
زهیر رفت پیش امام
مدتی نگذشته بود که برگشت
شاد و مسرور هم برگشت
دستور داد خیمه هاش رو نزدیک خیمه های اباعبدالله بزنن
(همسرش رو هم طلاق داد👇
"به خویشان خود ملحق شو
من نمیخواهم که از ناحیه من جز خیر به تو برسد"
این رو زهیر به همسرش گفت
نمیخواست بعد از شهادتش به خاطر منتسب بودن به او آسیبی به همسرش برسه)
کسی نمیدونه چه چیزی بین امام حسین و زهیر گذشت که زهیر اینطور مجذوب امام شد
ولی توجه کنید
.
#مقتل
شاید بعضیا با خودشون بگن
احتمالا امام حسین کار خارق العاده ای انجام داد
که به واسطه اون زهیر شیفته امام شد
امام اینطور نیست
مَثَل امام نسبت به مردم مثل خورشیده!
خورشید بر همه جا می تابه
یکسان هم می تابه
اینجوری نیست که بگیم به فلان قسمت بیشتر می تابه به فلان قسمت کمتر...
حالا یکی میره تو سایه می ایسته
واضحه که این بهره ای از نور خورشید نمیبره
یکی دیگه میره روبری خورشید روی زمین می ایسته
این بهره میبره از نور خورشید
ولی یکی میره بالای کوه
نوک قله می ایسته
خب این دیگه خیلی از نور خورشید بهره مند میشه
مَثَل امام هم همینطوره!
نور هدایت امام بر همه مردم به یک میزان می تابه
ولی یکی روح و جانش رو مستعد دریافت این نور کرده
لذا این نور در جانش رسوخ میکنه
مثل زهیر
یکی دیگه روحش چنان آلودهست و دچار غفلته که بهره ای از این نور نمیبره
مثل عمربن سعد و لشکریانش
پس نور هدایت امام بر همه به یک اندازه می تابه
خب
روز عاشورا رسید
زهیر رفت جلوی لشکر عمربن سعد ایستاد و خطبه خوند:
ای اهل کوفه
شمارا از عذاب خدا می ترسانم...
خداوند ما و شما را با فرزندان پیامبرش محمد ص آزمایش کرده است
تا ببیند ما چه میکنیم
شما از یزید و عبیدالله بن زیاد جز بدی چیزی ندیده اید
ای اهل کوفه
شمارا از عذاب خدا می ترسانم...
خداوند ما و شما را با فرزندان پیامبرش محمد ص آزمایش کرده است
تا ببیند ما چه میکنیم
اینا رو که گفت
جمعیت شروع کردن به دشنام دادن او
عبیدالله بن زیاد رو ستایش کردن و گفتن
ما نمیریم تا اینکه همراهت رو به قتل برسونیم
یا اونو پیش عبیدالله بن زیاد ببریم
زهیر گفت:
بندگان خدا فرزند فاطمه سزاوارتر به یاری است
اگر اورا یاری نمیکنید مبادا به جنگ با او بپردازید
هم او و هم یزید را رها کنید
قسم به جان خودم همین کافیست که شما به قتل حسین ع آلوده نشوید
ولی این حرفها روی جماعتی که به طمع غنیمت و پاداش به جنگ اومده بودن
و زر و زیور چشماشونو کور کرده بود اثر نداشت
این جماعت چنان گوش هاشون کر و چشماشون کور شده بود
که حتی کلام امام هم در اونا تاثیری نداشت
مصداق آیه
صم بکم عمی فهم لا یرجعون
شده بودن
برگشتی تو کارشون نبود
اومده بودن که یا خود حسین ع رو پیش عبیدالله ببرن
یا راس مطهرش رو...
.
#مقتل
خدا لعنت کنه قومی رو که امام خودشون رو اینطور به مسلخ کشوندن
شمر تیری انداخت و گفت
خاموش باش مارا از پرگویی خسته کردی
زهیر گفت:
من به تو خطاب نکردم
همانا تو چهار پایی هستی که گمان ندارم از کتاب خدا دو آیه بلد باشی
بشارت باد تورا به ذلت در روز قیامت و عذاب دردناک
شمر گفت:
خدا تا یک ساعت دیگر خودت و آقایت را خواهد کشت
زهیر گفت
مرا از مرگ میترسانی
به خدا مرگ با حسین نزد من بهتر است از زندگی جاودانه با شما
از یار حسین ع انتظاری غیر از این نمیره
.
#مقتل
در مکتب حسین مرگ با عزت بهتر است از زندگی با ذلت
اما افسوس که دولتمردان یک کشور اسلامی با این آشنایی ندارن
افسوس واقعا...
امام دستور داد که زهیر برگرده
چون هرچه گفت در لشکر عمرسعد اثری نداشت
زهیر برگشت
ولی بعد از نماز ظهر به میدان رفت و شجاعانه جنگید و به شهادت رسید
درود خدا بر زهیر
ان شاءالله که ماهم مثل زهیر در رکاب مولامون جان بدیم
هدیه به پیشگاه آقا و مولامون حضرت حجه بن الحسن
صلوات بفرستید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آوای انتظار رایگان
ما ملت امام حسینیم..
ایرانسل: ارسال کد 44132120
به شماره 7575
همراه اول: ارسال کد 10002
به شماره 8989
#مآمِلَّتِاِمآمحُسِینیم..