eitaa logo
نردبان بهشت
1.3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩🚩🚩 اتفاقات روز چهارم‌ محرم 🚩حضرت زینب سلام الله علیها🚩 4⃣ در چهارمین روز از ماه محرم عبیدالله بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و طی سخنرانی که داشت، آن ها را برای شرکت در جنگ و مقابله با "سیدالشهداء" تشویق کرد. پس از این حرکت، 13 هزار نفر درقالب 4 گروه به سپاه عمر بن سعد پیوستند. به یکدیگر پیوستن این نیروها بر اساس آنچه که مورخان بیان کرده اند، از روز چهارم ماه محرم تا روز عاشورا ادامه داشته است. 🔅این 13 هزار نفر در قالب 4 گروه به فعالیت پرداختند که در این راستا هر گروه در واقع فردی را با عنوان سرگروه خود داشت. 🔰براین اساس، شمر بن ذی الجوشن با 4 هزار نفر، یزید بن رکاب کلبی با 2 هزار نفر، حصین بن نمیر با 4 هزار نفر و مضایر بن رهینه مازنی با 3 هزار نفر برای مقابله با سپاه امام حسین(ع) به یکدیگر پیوستند. 🕊🕊 👈روز چهارم محرم متعلق به فرزندان حضرت زینب علیهاالسلام، حر و مسلم علیهماالسلام است و شهادت این عزیزان مورد توجه قرار می‌گیرد. ✍محمد و عون دو فرزند حضرت زینب کبری و عبدالله بن جعفرطیار(ع) بودند. وقتی حضرت اباعبدالله (ع) از مکه به قصد شهر کوفه خارج شد، عبدالله بن جعفر (ع) نامه به این مضمون به حضرت نوشت: شما را به خدای متعال سوگند می دهم که از این سفر منصرف شوید زیرا من می ترسم که به واسطه این سفر شما را به شهادت رسانیده و اهل بیت شما آواره شوند. اگر کشته شوید، نور اهل زمین خاموش خواهد شد. شما امروز پناهگاه و پیشوای مومنان و مقتدای هدایت یافتگان هستید. پـس در این سفـر شتاب مکنید و من هم به دنبال نامه ام به شما خواهم پیوست. 📩این نامه را به وسیله دو پسر خود محمد و عون به خدمت آن حضرت فرستاد و خود به نزد عمروبن سعید فرماندار مدینه رفت و از او خواست که امــــان نامه ای برای ابی عبدالله(ع) بنویسد و از او بخواهد که از این سفر باز گردد. عمروبن سعید امان نامه ای برای آن حضرت نوشت و وعده پاداش و احسان داد. 🏷عبدالله بن جعفر امان نامه را به همراه برادر خود یحیی بن سعید برداشته و به سوی امام به راه افتاده و در میان راه به حضور امام رسیدند وامان نامه را تقدیم داشت. حضرت نپذیرفت و فرمود: من پیغمبر خدا را در خواب دیدم و به من دستور داد تا به سفر خود ادامه دهم.
🚩🚩🚩 📃سپس حضرت جواب نامه عمروبن سعید را نوشت و آن را (احتمالا”) به عبدالله بن جعفر داد. عبدالله چون از انصراف امام مایوس شد، به فرزندان خود عون و محمد سفارش کرد که در طول سفر و جهاد در رکاب آن حضرت باشند و خود با یحیی بن سعید بازگشت. در روز عاشورا، وقتی نوبت به جوانان هاشمی رسید. فرزندان زینب کبری (سلام الله علیها) نیز خود را آماده قتال کردند. حضرت زینب (سلام الله علیها) در این موقع که فرزندان دلبند خود را راهی قتال با دشمنان دین و قرآن می کرد، حالتی دگرگون داشت. ◾️او عقیلة بنی هاشم است. او نائبة الامام است. اصلاً او شریک کربلای حسین (علیه السلام) است. نه بدین جهت که بنابر نقل، فرزندان خود را با دست خود کفن پوش و فدیة راه حسین (علیه السلام) کرده، که از لحظه ای که از دامن زهرای مرضیه (سلام الله علیها) پای به عرصه وجود گذاشته، دیده به دیدار حسین (علیه السلام) باز کرده است. برای همین است که اهل دل، آفرینش او را برای کربلا معنا کرده اند. ➖مگر نه آنکه در زمان حضور در کوفه، در مجلس تفسیر قرآن، وقتی آیه شریفة ”کهیعص” را برای زنان کوفی تفسیر می کرد، امیرالمؤمنین (علیه السلام) به او فرمود: این عبارت ”کهیعص” رمزی در مصیبت وارده بر شماست و کربلا را برای آن مخدّره ترسیم کرد. بسیاری می گویند: زینب کبری (سلام الله علیها)، دو فرزند خود را مهیای نبرد کرد و به آنها تعلیم داد که اگر با امتناع آن حضرت مواجه شدید – کما اینکه آن مظلوم حتی غلام سیاه را از قتال بر حذر می داشت – دائی خود را به مادرش فاطمه (سلام الله علیها) قسم دهید تا اجازه میدانرفتن بگیرید. ➖امام راضی نشده و مخالفت می نماید. عقیله بنی هاشم زینب کبری(س) بی درنگ عرض می کند: برادر به حق مادرم، اذن میدان به فرزندان خواهرت بده . پسران نیز این درخواست و سوگند را مؤثر یافته و می گویند: دایی جان، به حق مادرت فاطمه زهرا (س)اجازه بده. ♥️امام صورت خواهر زاده های خود را می بوسد و اجازه نبرد به آن دو می دهد. آن دو بزرگوار پیاده به میدان نبرد رهسپار می گردند. ابن سعد آنها را شناخته و با صدای برخاسته از شگفــتی می گوید: (عَجَبا لِلرَحِمِ ) یعنی شگفت از این پیوستگی خواهر و برادری بین حسین و زینب (علیهما السلام). ✔️پس، ابتدا محمد بن عبدالله بن جعفر به میدان آمد و این رجز را سر داد: اشکوا إلی اللهِ منََ العدوانِ قِتل قومٍ فی الوری عمیانِ قَد ترکوا معالِمَ القُرآنِ و مُحکمَ التَنزیلِ و التِّبیانِ وَ اَظهروا الکُفرَ مَعَ الطُّغیانِ” 👈به خداوند شکایت می کنم از دشمنی دشمنان، قوم ستمگری که کورکورانه به جنگ با ما برخاسته اند. نشانه های قرآنی را که محکم و مبیّن و آشکار کننده کفر و طغیان است را ترک کردند و پس از نبردی نمایان، به شهادت رسید. 👈پس از او، برادرش عون بن عبدالله جعفر راهی نبرد شد و خود را اینگونه معرفی کرد: اِن تُنکرونی فَانا بنُ جعفرٍ شهیدُ صِدقٍ فی الجنانِ الازهر یطیرُ فیها بجناحٍ اَخضرٍ کَفی بِهذا شَرَفاً فی المحشرِ ”اگر مرا نمی شناسید من فرزند جعفر طیار هستم که از سر صدق به شهادت رسید و در بهشت نورانی با بال های سبز پرواز می کند. برای من از حیث شرافت در محشر همین کافی است.” ⚔عـون پس از نـبردی دلیرانه به دست عبدالله بن قُطنَه به شهادت می رسد و فدایی راه حضرت حسین (علیه السلام) شد. سید الشهدا (ع) برجسد این دو برادر حضور یافته و آنها را به سینه چسبانیده و به خیمه شهدا می رساند. تمام اهل حرم بیرون می آیند الا مادرشان زینب کبری (س) که درون خیمه می ماند و می فرماید: می ترسم که از بی طاقتی زجه کشم و برادرم از من شرم کرده و ناراحت و غمگین شود. 💎شهدای کربلا، در پایین پای حضرت حسین (علیه السلام) مدفونند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند. البته در ۱۲ کیلومتری کربلا بارگاهی کوچک منصوب به عون ابن عبدالله وجود دارد که ملجأ زائرین است. برخی را عقیده بر این است که این مرقد یکی از نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) به نام عون می باشد. ⛺️@kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5917755151887632613.mp3
3.46M
📲 فایل صوتے 🎙واعظ: حاج آقا 🔖 دلدادگی اصحاب امام حسین (علیه السلام) 🔖 ◾️ ◾️ 🔴 @kanale_behesht
🚩🚩🚩 🏴اتفاقات روز پنجم 🏞روز پنجم محرم سال 61 هجری روزی بود که موقعیت کربلا به مرور حال و هوای جنگ به خود می‌گرفت؛ جنگی که با رسیدن نیروهای تازه‌نفس از کوفه برای لشکر دشمن پررنگ‌تر و مهم‌تر جلوه می‌کرد. ✍ورود چهار هزار سرباز تازه‌نفس به کربلا: 👈عبیدالله بن زیاد که می‌خواست عمر بن سعد را برای جنگ با حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام تشجیع کرده و او را در تنگنا گذاشته و تحت فشار قرار دهد، لشکری به تعداد چهار هزار نفر از سربازان مهارت دیده و تازه‌نفس به سوی کربلا فرستاد تا در خدمت عمر سعد بوده و او را برای کشتن نوه رسول خدا صلی‌الله علیه و آله یاری کنند. 🐎به این ترتیب با احتساب هزار نفر سربازی که در خدمت حر بن یزید ریاحی بودند و چند هزار سربازی که به همراه عمر سعد به کربلا آمده بودند، تعداد نیروهای لشکر دشمن به حدود ده هزار نفر می‌رسید. این طور بود که این مردان کوردل و دنیاپرست مقابل امام خود صف بستند و او را مظلومانه در بیابانی خشک و بی‌آب به مرگ تهدید کردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩🚩 ⛔️بستن مسیرهای منتهی به کربلا: ♨️در این روز همچنین ابن زیاد یکی از یاران خود به نام زجر بن قیس را فرستاد تا بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را  که   قصد یاری امام حسین علیه السلام داشته و بخواهد به سپاه آن حضرت ملحق شود، به قتل برساند.  زجر بن قیس هم همراه 500 نفر بر سر راه کربلا قرار گرفت تا راه شیعیان و یاران حضرت اباعبدالله علیه السلام را ببندند. 😭دستور بستن آب بر امام حسین علیه السلام: 😈در این روز همچنین عبیدالله بن زیاد برای عمر سعد پیکی فرستاد و طی آن، بر او سختگیری کرده و مورد فشار و تهدید قرار داده بود تا بر امام حسین علیه السلام به شدت سخت بگیرد و راه را برای آن حضرت ببندد. در برخی از منابع نوشته شده که این پیک در روز ششم ماه محرم به دست عمر سعد که در کربلا خیمه زده بود، رسید. 🖌طبق منابع تاریخی ابن زیاد در نامه نوشته بود: «میان حسین علیه السلام و یارانش و آب فرات حائل شد (فاصله بینداز) که حتی یک قطره از آب ننوشند تا اینکه به بیعت امیرالمؤمنین یزید و عبیدالله بن زیاد درآیند یا مانند شهید مظلوم عثمان بن عفان (که در زمان کشته شدن تشنه بود) کشته شوند.» در همین روز بود که امام حسین علیه السلام با یاران خود گفت‌وگو کرده و با تشریح اوضاع، یاران خود را تصفیه کردند. ⛺️@kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه باز کردن درب حرم آقا امام حسین علیه السلام 😭خودتو ببین که وارد صحن آقا میشوى، وقتی چشمات به ضریح میفته اشکها از چشات سرازیر میشه که بنده گنهکاری چون من هم زائر آقا امام حسین شدم چشمات رو ببند با چشم دل سلام بده به آقا... 🏴 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ، 🏴 وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ، 🏴 وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، 🏴 وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن
وقایع روز پنجم محرم الحرام؛ ذکر شهادت عبدالله بن الحسن
🚩🚩🚩 ◾️شب عاشورا وقتي كه حضرت با اصحاب در خيمه نشسته بودند و فرمودند فردا همه ما را مي‏ كشند، 🦋حضرت قاسم سیزده سال داشتند و خيلي مورد لطف و محبت حضرت اباعبد اللّه ‏عليه السلام بودند و در صحبت آزاد بودند و آزادانه سؤال مي ‏كردند. چند سؤال كردند كه فردا عاقبت فلان شخص چه مي ‏شود و... بعد پرسيد علي بن الحسين (حضرت زين العابدين) هم كشته مي ‏شوند؟ حضرت فرمودند: نه؛ او براي بقاء نسل رسول خدا زنده می مانند. بعد حضرت قاسم علیه السلام عرض كردند: من هم كشته مي‏ شوم؟ 😭فرمودند: مرگ در نظرت چگونه است؟ جواب دادند: «اَحلَي مِنَ العَسَل» بعد حضرت فرمودند: بله! ولي ‏بعد از يك ابتلاء حسن كه همان تازاندن اسب ها روي بدن حضرت قاسم بود. راجع به حضرت دارد که «لَم يَبلُغُ الحُلُم» یعنی هنوز به بلوغ نرسیده بودند. سيزده سال داشتند. 🦋وقتي كه مي‏ خواست خداحافظي كند حضرت فرمودند: نزدیک بيا «حَتَّي اُوَدِّعُكَ وَتُودِّعُني وَ اَشُمُّكَ ‏وَ تَشُمُّني» یعنی بیا تا من با تو وداع کنم و تو هم با من وداع کنی و من تو را ببویم و تو هم من را ببویی. به هر حال ایشان نوه حضرت زهراء عليها السلام هستند و حاصل حضرت امام مجتبي ‏عليه السلام. 👈بقيه فرزندان امام‏ مجتبي‏ عليه السلام در كربلا كشته شدند ولي گويا حضرت قاسم ممتاز بودند. ادامه دارد... ‌ ‌
‍🚩🚩🚩 🦋حضرت قاسم‏ عليه السلام اولاً جنگشان جنگ با ابطال و شجاعان بود. در ميان جنگ بند كفش پاي چپشان پاره شد و حضرت ‏همه دشمن را رها كردند و مشغول شدند كه بند كفششان را گره بزنند تا به آنان بفهمانند كه هيچ توجهی به آن ها ندارند. 🎼اشعاري هم كه حضرت به عنوان رجز خواندند خیلی جالب بود: «اِن تَنكُرُونِي فَاَنَا بنُ الحَسَنِ سِبطُ النَّبي المُصطَفَي‏المُؤتَمَن هَذا حُسينٌ كَالأَسيرِ المُرتَهَن.» اين اشعار حساب شده بود است. ✍می خواستند بفرمایند شما كه مدعي مسلماني هستيد اين پسر رسول‏ خداست كه در دست شما اسير شده است. روز عاشورا هر كسي از اصحاب كه كشته ‏مي ‏شد در تاریخ نقل نشده که حضرت اباعبداللّه‏ عليه السلام قاتل او را كشته باشند حتي قاتلان حضرت اباالفضل ‏عليه السلام و حضرت علي اكبرعليه السلام را نكشتند ولي فقط قاسم بن الحسن را دارد که حضرت وقتی به میدان آمدند اول رفتند سراغ قاتلش و او را كشتند و بعد آمدند بالاي ‏سر حضرت قاسم. ‌ ‌ 🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩🚩🚩 (حضرت قاسم) ✋السلام علیک یا قاسم بن الحسن ع 🌘امشب شب احلی من العسل هست 💫شب قاسم بن الحسن💫 🕊حضرت قاسم در واقعه کربلا سیزده سال داشتن 🌘شب عاشورا ⬅️وقتی امام حسین ع به یارانشون فرمودن فردا همه کشته خواهند شد😭 🌀بیعت رو از شما برداشتم هرکسی که میخواد میتونه بره ⁉️حضرت قاسم از عموشون پرسیدن که آیا من هم جزء شهدا هستم؟ ⭕️امام از قاسم ع پرسیدن کیف الموت عندک ⁉️مرگ نزد تو چگونه است قاسم جواب داد:👇 احلی من العسل 💢امام فرزند برادر رو خوب میشناخت 🌀با روحیاتش آشنا بود 🔵ولی میخواست با این جواب شخصیت قاسم ع رو به آیندگان بشناسونه ♦️تا نوجوانان نسل های آینده از او درس بگیرن 🗯قاسم نوجوان بود 💎ولی کلامش خیلی پخته تر از یک نوجوان بود! تفکرش خیلی بالاتر از تفکر یک نوجوان بود هر انسانی از مرگ میترسه دوست داره مدت بیشتری در دنیا عمر کنه 🔘قاسم با این جواب نشون داد که چه شخصیتی داره شخصیتی که عالم به حقایقه 🔻قاسم با انتخاب شهادت در راه خدا ثابت کرد که زندگی رو در حد یک زندگی گذرا نمیبینه نشون داد که چه بینش عمیقی از دین داره اون شب گذشت🔺 روز عاشورا رسید
🚩🚩🚩 🔷یاران اباعبدالله به شهادت رسیدن ▪️مردان بنی هاشم یکی یکی به میدان رفتن و شهید شدن ⬅️حضرت قاسم برای رفتن به میدان اصرار میکرد 💠اما امام حسین قبول نمیکرد 🔘قاسم به دست و پای عمو اباعبدالله افتاد و اونارو میبوسید بالاخره امام اجازه داد 📌با اجازه امام قاسم به میدان رفت شروع به رجز خوانی کرد 🔷یک نوجوان و این همه شجاعت در خون غلتیده شدن یاران سیدالشهدا رو دیده بود 🔹ولی باز هراسی از مرگ نداشت 🔄جلوی لشکر دشمن ایستاد و رجز خوند: 💠اگر مرا نمیشناسید من فرزند حیدر کرار هستم 🔆که شیر بیشه و شیر ژیان و برای دشمنان نظیر باد صرصر بود 💢ای نفس من جزع و فزع منمای 🔅زیرا هرکسی فانی خواهد شد ⭕️امروز اعلی درجات بهشت را ملاقات میکنی
🚩🚩🚩 ⬅️حضرت قاسم نوجوانی بودن که هنوز به بلوغ و تکلیف نرسیده بودن ⏺قاسم نوجوانی نا بالغ بود ❇️ولی در شجاعت و دانایی چیزی از بزرگمردان کم نداشت ⭕️نوجوانان و جوانان شیعه عاشق اهل بیت هستن ولی کمتر مورد آموزش های اصیل اسلامی قرار میگیرن 🔘ان شاءالله که با توجه به این نکته شاهد قاسم های فراوانی باشیم 💢قاسم هایی که در دفاع از ولایت حتی از دادن جانشون هم دریغ نمیکنن 💠در مورد کیفیت شهادت حضرت قاسم هم نگیم بهتره گفتن و نوشتن درموردش خیلی سخته 💫السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین💫 ✨ان شاءالله که خدا به حق قاسم بن الحسن عاقبت ما رو ختم به سعادت و شهادت بکنه✨ 🦋التماس دعاااا
. اَللّـهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اَللّـهُمَّ اَغْنِ كُلَّ فَقيرٍ اَللّـهُمَّ اَشْبِعْ كُلَّ جائِعٍ اَللّـهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيانٍ اَللّـهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدينٍ🤲 اَللّـهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ اَللّـهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَريبٍ اَللّـهُمَّ فُكَّ كُلَّ اَسيرٍ🤲 اَللّـهُمَّ اَصْلِحْ كُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمينَ اَللّـهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَريضٍ اللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناكَ اَللّـهُمَّ غَيِّر سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِكَ🤲 اَللّـهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَدير🤲 『💕』 @kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لینک کانال نردبان بهشت دوستان خود را به کانال دعوت کنید 😊 https://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
🚩🚩🚩 متن روضه 1 🔸ای حرمت خانۀ معمور دل 🔸ای شجر عشق تو در طور دل 🔸نجل علی درّ یتیم حسن 🔸باب همه خلق زمین و زمن امشب بریم در خانه ابن الکریم... میوه دل امام حسن... 🔸همچو عمو ماه بنی هاشمی 🔸چشم و چراغ شهدا، قاسمی امشب صاحب عزا... خود امام حسنه... آقای کریم ماست... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... مریض دارم... امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر... امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده... مگه ميشه... برا میوه دلش اشک بریزی... برا قاسمش اشک بریزی... آقا دست خالی برت گردونه... آماده ای بریم کربلا بسم الله... شاید 13 سال بیشتر نداره... اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد: 🔸من هوای جبهه دارم ای عمو 🔸غصه های خیمه دارم ای عمو شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین... عرضه داشت آقا... یه سوال دارم... آیا منم فردا شهید میشم یا نه... آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه... 🔸این دلم احساس غمگینی کند 🔸غربتت درسینه سنگینی کند عزیز دل برادرم...قاسمم... مرگ رو چطور میبینی... صدا زد: احلی من العسل... آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره... فرمود عزیز دلم... فردا تو رو به بلای عظیم میکشند... الله اکبر... امان از بلای عظیم... روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد عموجانم حسینم... الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا... دیگه طاقت ندارم... ابی عبدالله چکار کنه... صدا زد قاسمم... عزیز برادرم... چطوری اجازه بدم... آخه تو یادگار حسنمی... تو امانت برادرمی... اصرار کرد... هر طوری بود... اجازه گرفت... رفت به سمت میدان... راوی میگه: وَخَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَر یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه... تا وارد میدان شد... شروع کرد به رجز خوندن... چنان با شجاعت رجز میخونه... همه لشکر دشمن متحیر موندن... این آقازاده کیه... آی نانجیبها... اگه منو نمیشناسید بدانید... أَنَا ابْنُ الْحَسَنِ سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى‏ من فرزند قهرمان جنگ جملم... من فرزند حسن بن علیم... 🔸آیینه ی مرد جمل آمد به میدان 🔸یک شیردل مانند یل آمد به میدان جنگ نمایانی کرد... خیلی ها رو به درک واصل کرد... کسی حریف این آقازاده نميشه... چه کار کردند... دور تا دورش رو گرفتند... اول سنگبارانش کردند... یه ظالمی صدا زد... بخدا بهش حمله میکنم... داغش رو به دل مادرش میگزارم... یا صاحب الزمان... تا این نانجیب رسید... ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيف ِ آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد... فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ قاسم با صورت به زمین افتاد... همینجا بود صدای ناله اش بلند شد... يا عَمّاه عموجان حسین به دادم برس... 🔸افتادم از پشت فرس 🔸عمو به فریادم برس ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند... بگم یا نه... نگاه کرد... دید یه قاسمش زیر سم اسبها... هی صدا میزنه عموجان حسین... ابی عبدالله این نانجیبها رو کنار زد... نشست کنار یتیم برادر... دید شمشیر به سرش زدند... بدنش رو قطعه قطعه کردند... سنگبارانش کردند... داره نفسهای آخرش رو میکشه... هی پاهاش رو زمین میکشه... چه کار کنه حسین... همه دیدند... وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قاسم رو به سینه چسباند... وای عزیز برادرم قاسم... یادگار حسنم قاسم... 🔸اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم 🔸جان كَندَنت روي زمين نيست باورم 🔸وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد 🔸هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم 🔸پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو 🔸عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم (صلی الله عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ) ⛺️ @kanale_behesht
hossein-fakhri Deshneh.mp3
9.61M
(واحد) 🌴دشنه بر لب تشنه 🌴خنجر بر تار حنجر 🎙با نوای: حسین فخری ◾️@kanale_behesht
4_5920006951701317582.mp3
3.55M
📲 فایل صوتے 🎙واعظ: حاج آقا 🔖 ارزش مجالس سیدالشهداء علیه السلام 🔖 ◾️ ◾️ ⛺️@kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏕🏕🏕 👈وقایع روز ششم محرم الحرام مصیبت‏ حضرت قاسم بن الحسن(ع) 📗در کتاب منتخب تُرِیهی، که صاحب کتاب با عظمت مجمع البحرین است و بحار علامه مجلسی جلد چهل و پنج صفحۀ سی و چهار و ابوالفرج اصفهانی صاحب مقاتل الطالبین ، این گونه این شهادت را نقل کرده اند 🥀وقتی همۀ اصحاب شهید شدند و نوبت به فرزندان حضرت مجتبی رسید، قاسم به محضر حضرت امام حسین علیه اسلام آمد، گفت: عمو اجازۀ رفتن می خواهم. حضرت فرمود: برادرزاده! تو نشانه و یادگار برادر منی، تو باش و به میدان نرو، که وجود تو دل تسلیِ من است 😭راستی این چه مقام باعظمتی است که در سن سیزده سالگی باعث آرامش دل عمو است
🏕🏕🏕 😭وقتی دید عمو اجازه نمی دهد، به شدت غصه دار و اندوهگین و گریان روی زمین نشست. اصرار کرد، دید عمو اجازه نمی دهد. سر روی پای عمو گذاشت ◾️یادش آمد پدرش بازو بندی به بازویش بست که در آن تَعویزی قرار دارد، که پدر وصیت کرده، هر گاه غصه دار و ناراحت شدی این بازوبند را باز کن و بخوان و معنی اش را بفهم و حتماً به آن عمل کن.  قاسم به خودش گفت سال ها است که بر تو گذشته و چنین اندوه و غمی به تو هجوم نکرده، حالا باید بازو بند را باز کنی و ورقۀ در آن را بخوانی. وقتی باز کرد دید نوشته 😭فرزندم به تو سفارش می کنم هرگاه عمویت را در کربلا در محاصرۀ دشمن دیدی، هرگز جنگ با دشمنان خدا و پیامبر خدا را رها مکن و از جانبازی در رکاب عمو امتناع نورز، اگر عمو اجازۀ رفتن نداد به او اصرار کن تا اجازه بگیری 🦋قاسم بلند شد، نوشته را به حضرت حسین داد. امام وقتی خط برادر را دید، دست به گردن قاسم انداخت، او را در آغوش گرفت. عمو و برادر زاده آن قدر گریه کردند که به حالت بی حال شدن روی زمین افتادند. در هر صورت امام قاسم را به خیمه برد