eitaa logo
نردبان بهشت
1.4هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.6هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت بیستم: مقابل من نشسته بود ... 🍃سه ماه قبل از تولد دو سالگی زینب ... دومین دخترمون هم به دنیا اومد ... این بار هم علی نبود ... اما برعکس دفعه قبل... اصلا علی نیومد ... این بار هم گریه می کردم ... اما نه به خاطر بچه ای که دختر بود ... به خاطر علی که هیچ کسی از سرنوشت خبری نداشت ... 🍃تا یه ماهگی هیچ اسمی روش نگذاشتم ... کارم اشک بود و اشک ... مادر علی ازمون مراقبت می کرد ... من می زدم زیر گریه، اونم پا به پای من گریه می کرد ... زینب بابا هم با دلتنگی ها و بهانه گیری های کودکانه اش روی زخم دلم نمک می پاشید ... از طرفی، پدرم هیچ سراغی از ما نمی گرفت ... زبانی هم گفته بود از ارث محرومم کرده ... توی اون شرایط، جواب کنکور هم اومد ... تهران، پرستاری قبول شده بودم ... 🍃یه سال تمام از علی هیچ خبری نبود ... هر چند وقت یه بار، ساواکی ها مثل وحشی ها و قوم مغول، می ریختن توی خونه ... همه چیز رو بهم می ریختن ... خیلی از وسایل مون توی اون مدت شکست ... زینب با وحشت به من می چسبید و گریه می کرد ... 🍃چند بار، من رو هم با خودشون بردن ولی بعد از یکی دو روز، کتک خورده ولم می کردن ... روزهای سیاه و سخت ما می گذشت ... پدر علی سعی می کرد کمک خرج مون باشه ولی دست اونها هم تنگ بود ... درس می خوندم و خیاطی می کردم تا خرج زندگی رو در بیارم ... اما روزهای سخت تری انتظار ما رو می کشید ... 🍃ترم سوم دانشگاه ... سر کلاس نشسته بودم که یهو ساواکی ها ریختن تو ... دست ها و چشم هام رو بستن و من رو بردن ... اول فکر می کردم مثل دفعات قبله اما این بار فرق داشت ... 🍃چطور و از کجا؟ ... اما من هم لو رفته بودم ... چشم باز کردم دیدم توی اتاق بازجویی ساواکم ... روزگارم با طعم شکنجه شروع شد ... کتک خوردن با کابل، ساده ترین بلایی بود که سرم می اومد ... 🍃چند ماه که گذشت تازه فهمیدم اونها هیچ مدرکی علیه من ندارن ... به خاطر یه شک ساده، کارم به اتاق شکنجه ساواک کشیده بود ... 🍃اما حقیقت این بود ... همیشه می تونه بدتری هم وجود داشته باشه ... و بدترین قسمت زندگی من تا اون لحظه ... توی اون روز شوم شکل گرفت ... 🍃دوباره من رو کشون کشون به اتاق بازجویی بردن ... چشم که باز کردم ... علی جلوی من بود ... بعد از دو سال ... که نمی دونستم زنده است یا اونو کشتن ... زخمی و داغون ... جلوی من نشسته بود ... 🎯 ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به گمانم امیدانگیزترین آیه‌ی قرآن این است: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» «و كسانى كه در راه ما كوشيده‌اند، به يقين راه‌هاى خود را بر آنان مى‌نماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است.»(عنکبوت، ۶۹) این سخن بیانگر امید و حاوی بشارتی شیرین است. آن که صادقانه می‌کوشد راه می‌یابد. گاندی می‌گوید: «سخن خدا این است که: «آن کس که می‌کوشد، هرگز نابود نمی‌شود.» من به این وعده ایمانی راسخ دارم، از این‌روست که با اینکه هزاربار در کوشش‌هایم ناکام می‌مانم، ولی باز ایمانم را از دست نمی‌دهم، بلکه این امید را در دل می‌پرورانم که وقتی تمام تلاشم را بکنم بالاخره نور را خواهم دید و این اتفاق روزی به وقوع می‌پیوندد.» (نیایش، مهاتما گاندی_ ترجمه شهرام نقش‌ تبریزی، نشر نی) چه خواستنی است این امید. Eitaa.com/hefzequranchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 اثرات ویژه نماز جعفر طیار در زندگی روزمره ما 🎙حجةالاسلام والمسلمین پناهیان ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
12.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر شهید حاجی زاده حین دفن فرزندش در گلزار شهدای آمل . بدن مطهر شهید را در روی دست گرفته و دعای فرج امام زمان عج را میخواند تا در این کشور چنین مادرانی هستند راه اهلبیت عصمت و طهارت ادامه دارد...... ╭━━⊰❀🌹❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╯
رمان (77قسمت) 📖 داستان زندگی طلبه ی شهید سید علی حسینی و دخترش زینب السادات حسینی ✍ به قلم شهید
نردبان بهشت
#بدون_تو_هرگز #قسمت20 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت بیستم: مقابل من نشسته بود ... 🍃سه ماه قبل ا
نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت بیست و یکم:یا زهرا 🍃اول اصلا نشناختمش ... چشمش که بهم افتاد رنگش پرید... لب هاش می لرزید ... چشم هاش پر از اشک شده بود... اما من بی اختیار از خوشحالی گریه می کردم ... از خوشحالی زنده بودن علی ... فقط گریه می کردم ... اما این خوشحالی چندان طول نکشید ... 🍃اون لحظات و ثانیه های شیرین ... جاش رو به شوم ترین لحظه های زندگیم داد ... قبل از اینکه حتی بتونیم با هم صحبت کنیم ... شکنجه گرها اومدن تو ... من رو آورده بودن تا جلوی چشم های علی شکنجه کنن ... 🍃علی هیچ طور حاضر به همکاری نشده بود ... سرسخت و محکم استقامت کرده بود ... و این ترفند جدیدشون بود ... 🍃اونها، من رو جلوی چشم های علی شکنجه می کردن ... و اون ضجه می زد و فریاد می کشید ... صدای یازهرا گفتنش یه لحظه قطع نمی شد ... 🍃با تمام وجود، خودم رو کنترل می کردم ... می ترسیدم ... می ترسیدم حتی با گفتن یه آخ کوچیک ... دل علی بلرزه و حرف بزنه ... با چشم هام به علی التماس می کردم ... و ته دلم خدا خدا می گفتم ... نه برای خودم ... نه برای درد ... نه برای نجات مون ... به خدا التماس می کردم به علی کمک کنه ... التماس می کردم مبادا به حرف بیاد ... التماس می کردم که ... 🍃بوی گوشت سوخته بدن من ... کل اتاق رو پر کرده بود ... 🎯 ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎 هر کس این شش آیه را هر صبح بخواند خدای متعال او را از هر بدی کفایت می‌کند هرچند او خودش را به هلاکت انداخته باشد. 📚 بحار الانوار /ج ۸۳/ص۳۳۷ موارد بهداشتی را رعایت کنیم و هر روز صبح این آیات را در خانه تلاوت کنیم Eitaa.com/hefzequranchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🌞🌚روزها و شب‌های مان نیازمند دانستنی‌هایی هستند که لازمه طی شدن بهتر آنهاست. یکی از این دانستنی‌ها،علمِ به مهارتِ ارتباط برقرار کردن با مردم است. این ارتباط حول محور توجه به خداوند می‌گردد. اینکه برخی افراد انسان را از خدا غافل می‌کنند و برخی وجودشان ذکر آور است. 🌱تمرین سه شنبه: امروز در جستجوی دیدن خودمان باشیم در ارتباط با مردم. وجودمان ذکر آور است و خوبی و تعقل و تشخیص را یادآور می‌شود یا...... دعای روز سه‌شنبه https://eitaa.com/hamnafasbamadar