eitaa logo
نردبان بهشت
1.3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
بازار افلاطون (شاگرد) بیشتر از سقراط (استادش) رونق گرفت ومراجعه کننده بیشتری داشت . استاد دیگر تحمل وجود این شاگرد را نداشت او که با پادشاه رفاقت داشت نزد پادشاه رفت و گفت : "من تحمل وجود این شاگرد را ندارم ." پادشاه گفت :" هر پیشنهادی داری ؛ بگو . گفت :" میخواهم در حضور شما به او بدهم . پادشاه قبول کرد ... روزی را تعیین کردند و افلاطون را احضار کردند . جریان را به افلاطون گفتند . افلاطون نیز به مادرش گفت حوض را از شیر پر کن و هر وقت جنازه ام را آوردند من را در حوض شیر بینداز . افلاطون بر سر قرار حاضر شد ، استادش جام را به وی داد و او در حضور پادشاه جام را نوشید و بر زمین افتاد . او را به خانه بردند و به مادرش تحویل دادند . مادر طبق قرار او را در حوض شیر انداخت . او شیر خورد واستفراغ کرد چند مرتبه به این شکل تا اینکه اثر از بدنش رفت و چشم باز کرد . بعد از مدتی نزد پادشاه رفت وگفت استادم به من داد ومن را کشت ، حالا من حق قصاص دارم . پادشاه تایید کرد و قرار شد بعد از سه ماه نزد پادشاه حاضر شوند و افلاطون به استادش بدهد . افلاطون سه نفر را اجیر کرد و به هر کدام یک هاون داد . به یکی آب ، به دیگری خاک ، و به سومی پشم داد و گفت :" در مسیر تردد سقراط بنشینید و محتویات هاون ها را بکوبید . هر وقت استاد پرسید که چکار میکنید بگوئید به دستور افلاطون برای شما درست میکنیم. هر روز سقراط از آنجا رد میشد و آنها را می دید . وقتی از آنها در مورد کارشان سوال میکرد ..... این جواب را می شنید :" به دستور افلاطون برای شما درست میکنیم ." هر روز از کنار آنها رد میشد وچشمش به انها میفتاد و نگران میشد . روز موعود نزد پادشاه حاضر شدند . افلاطون جام را به استاد داد و او کمی از آن نوشید و افتاد ومرد . افلاطون باقی جام را نوشید وگفت : " نبود...آب بود . ولی من او را زجر کش کردم . ✅ داستان کرونا هم همین زجر کشی است این حرفها را باور نکنید . داروی امام کاظم علیه السلام مصرف کنید و با سینه سپر دنبال کار وزندگیتان بروید بدون هیچ نگرانی . یاعلی...التماس دعا