#مقتل
#مقتل_حضرت_رقیه
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم وفقنا لما تحب و ترضی
امشب شب سوم محرم
شبی هست که متعلقه به رقیه بنت الحسین علیه السلام
دختر سه ساله ای که همراه خانواده و خویشانش در روزی مثل امروز به کربلا رسید
بعد از واقعه کربلا اسیر شد
با کاروان اسراء از چند شهر گذشت و به شام رسید
به دستور یزید به همراه بقیه اسیران
در خرابه ای که در کنار کاخ یزید لعنه الله علیه بود ساکن شد
بگذریم که از رنج هایی که این طفل سه ساله کشید
میخوام لحظات آخر زندگی این دردانه امام حسین رو بگم
در نفس المهموم نقل شده
حضرت رقیه در خرابه کنار حضرت زینب نشسته بود
چندتا از بچه های شامی رو دید
که در رفت و آمد بودن
از عمه پرسید
اینا کجا میرن
حضرت فرمودند که به خونه هاشون میرن
از عمه پرسید
مگه ما خونه نداریم
حضرت زینب پاسخ دادند که بله در مدینه خانه داریم
شاید با شنیدن نام مدینه
به یاد خاطراتی که در مدینه با پدرش داشت افتاد که پرسید
عمه پدرم کجاست
حضرت زینب فرمودند به سفر رفته
حضرت رقیه دیگه حرفی نزد
به گوشه ای از خرابه رفت
و با غم به خواب رفت
#مقتل
#مقتل_حضرت_رقیه
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم وفقنا لما تحب و ترضی
امشب شب سوم محرم
شبی هست که متعلقه به رقیه بنت الحسین علیه السلام
دختر سه ساله ای که همراه خانواده و خویشانش در روزی مثل امروز به کربلا رسید
بعد از واقعه کربلا اسیر شد
با کاروان اسراء از چند شهر گذشت و به شام رسید
به دستور یزید به همراه بقیه اسیران
در خرابه ای که در کنار کاخ یزید لعنه الله علیه بود ساکن شد
بگذریم که از رنج هایی که این طفل سه ساله کشید
میخوام لحظات آخر زندگی این دردانه امام حسین رو بگم
در نفس المهموم نقل شده
حضرت رقیه در خرابه کنار حضرت زینب نشسته بود
چندتا از بچه های شامی رو دید
که در رفت و آمد بودن
از عمه پرسید
اینا کجا میرن
حضرت فرمودند که به خونه هاشون میرن
از عمه پرسید
مگه ما خونه نداریم
حضرت زینب پاسخ دادند که بله در مدینه خانه داریم
شاید با شنیدن نام مدینه
به یاد خاطراتی که در مدینه با پدرش داشت افتاد که پرسید
عمه پدرم کجاست
حضرت زینب فرمودند به سفر رفته
حضرت رقیه دیگه حرفی نزد
به گوشه ای از خرابه رفت
و با غم به خواب رفت