eitaa logo
نردبان بهشت
1.3هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.8هزار ویدیو
89 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت10 🔴 قسمت سوم 🔹 بایدهای معاشرت با مردم 🔻 نکته بعدی درباره تح
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت چهارم 🔹 بایدهای معاشرت با مردم 8⃣ بخشندگی: 🔻عنوان هشتمی که پیرامون بایدهای معاشرت با مردم در نهج البلاغه مطرح است، بخشندگی است. بخشندگی ذیل ۸ مفهوم در نهج البلاغه بیان شده است که عبارتند از: ۱. سخاوت ۲. جود ۳. کرم ۴. انعام ۵. افضال ۶. احسان ۷. انفاق ۸. اعطاء 🔹 سخاوت : پیرامون سخاوت در حکمت ۵۳ میفرماید:«السَّخَاءُ مَا كَانَ ابْتِدَاءً فَأَمَّا مَا كَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ» ؛ سخاوت آن است که تو قبل از درخواست فقیر به او ببخشی ، اما آنچه که بعد از درخواستش میبخشی، از روی خجالت و سرزنش مردم است.» 🔹 جود: درباره جود در حکمت ۲۱۱ می فرماید: «الْجُودُ حَارِسُ الْأَعْرَاضِ»؛ جود و بخشش، نگهبان خوبی برای آبروهاست. 🔹 کَرم : پیرامون کرم در حکمت۲۴۷ میخوانیم: «الْكَرَمُ أَعْطَفُ مِنَ الرَّحِمِ»؛ ارزش و اثری که کرم در جلب عطوفت و مهربانی دارد از اثر رحم و خویشاوندی بیشتر است.» 🔹 انعام : درباره انعام به دیگران در حکمت ۱۵۸ میفرمایند: «عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَيْهِ» ؛ شرّ برادر دینی ات را با انعام به او رد کن و برگردان. 🔹 افضال: پیرامون افضال هم در حکمت ۲۲۴ میخوانیم: «بِالْإِفْضَالِ تَعْظُمُ الْأَقْدَارُ»؛ با بخشیدن به دیگران ، ارزش انسان زیاد میشود. 🔻 افضال چیست؟ در حکمت ۲۳۱ میفرمایند: «الْإِحْسَانُ التَّفَضُّلُ»؛ احسان همان تفضل است. در واقع تفضل هم همان احسان است. 🔹 احسان: اما پیرامون خود احسان در حکمت ۱۵۸ میفرمایند:«عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ»؛ اگر یک وقتی لازم شد برادرت را سرزنش و عتاب کنی، از طریق احسان و نیکی به او عتاب کن. در حکمت ۲۶۴ نهج البلاغه هم نکته بسیار جالبی را حضرت درباب احسان به ما یاد داده اند که امیدوارم این حکمت را واقعا از همین امروز بصورت جدی سرلوحه زندگی خودمان قرار بدهیم. می فرمایند:«أَحْسِنُوا فِي عَقِبِ غَيْرِكُمْ تُحْفَظُوا فِي عَقِبِكُمْ» ؛ به بازماندگان دیگران احسان کنید تا حرمت بازماندگان شما را بعد از شما نگه دارند. 🔹 انفاق: حضرت در حکمت ۱۲۳ عده ای از رفتارها را با عنوان « طُوبَى لِمَنْ» "خوش به حال کسی که فلان کار را بکند"، بیان کردند، که یکی از آنها این است:« طُوبَى لِمَنْ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ » خوش به حال کسی که اضافه مالش را ببخشد و انفاق کند. 🔹 اعطا : در نهایت پیرامون اعطا کردن هم در حکمت ۲۳۲ فرمود:« مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ الْقَصِيرَةِ يُعْطَ بِالْيَدِ الطَّوِيلَةِ» آنکس که با دست کوتاه ببخشد از دستی بلند پاداش گیرد. حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت10 🔴 قسمت چهارم 🔹 بایدهای معاشرت با مردم 8⃣ بخشندگی: 🔻عنوان
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت پنجم 🔹 بایدهای معاشرت با مردم 9️⃣ کنترل زبان: 🔻سرفصل نهمی که پیرامون بایدهای معاشرت با مردم هست درباره زبان است. خیلی نکات زیادی البته در نهج البلاغه داریم که من به بخشی از آنها که به این موضوع بیشتر ارتباط دارند، اشاره میکنم. 🔹 راز داری: 🔻یکی از مسائلی که پیرامون زبان در معاشرت با مردم باید مراقبت باید کرد، راز داری است. انسان نباید همه حرفهایش را به دیگران منتقل کند. حضرت در حکمت ۶ فرمودند: « صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ »سینه انسان عاقل گاوصندوق اسرارش است. 🔻 چرا در معاشرتها نباید همه چیز را به همه کس حتی به رفیق و دوست خودمان بگوییم؟ حضرت در حکمت ۲۶۸ جواب داده اند و خیلی خوب باید به این حکمت توجه کرد ،فرمودند: «أَحْبِبْ حَبِيبَكَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَكَ يَوْماً مَا» در دوستی با دوستانت مراقبت و احتیاط کن. زیرا شاید روزی دوست تو دشمنت گردد. حالا اگر اسرارت را به او گفتی آن روزی که با تو دشمنی میکند، همه اسرارت را فاش میکند. در ادامه هم میفرمایند: «وَ أَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَا» ؛ در دشمنی با دشمنت هم احتیاط کن و حد نگهدار، زیرا ممکن است در آینده همین کسی که الان دشمن توست، دوست تو بشود، آن موقع شرمنده میشوی. 🔹 دوری از پر حرفی: 🔻 نکته دیگری که پیرامون زبان در معاشرت مطرح است، در حکمت ۱۲۳ است که حضرت میفرمایند: « طوبَى لِمَنْ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ» خوش به حال کسی که اضافه حرفهایش را امساک بکند و زیادی حرف نزند. 🔟 نوع تنبیه کردن افراد بواسطه اشتباهاتشان : حضرت در حکمت ۱۷۷ یک الگوی خیلی خیلی جالب و موثری را بیان می فرمایند. می فرمایند:« ازْجُرِ الْمُسِي‏ءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِن » بدکار را با پاداش دادن به نیکو کار زجر بده و تنبیه کن. حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت10 🔴 قسمت پنجم 🔹 بایدهای معاشرت با مردم 9️⃣ کنترل زبان: 🔻سر
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت ششم 🔻 اما سرفصل دوم در بحث معاشرت با مردم، نبایدهاست. یعنی خصلتها و رفتارهای بدی که اگر از ما سر بزند مردم از ما دور می شوند. برعکس آنچه که در حکمت ۱۰ خواندیم که: «خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُم» با مردم آنگونه معاشرت کنید که اگر مردید بر شما بگریند و اگر زنده ماندید با اشتیاق سوی شما بیایند. 🔹 نبایدهای معاشرت با مردم: 1⃣ عُجب و خودپسندی : 🔻 اولین نبایدِ معاشرتها، عجب و خودپسندی است. در حکمت ۶ میخوانیم: «منْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ»؛ " دشمنانِ انسان از خود راضی فراوانند" و در حکمت ۳۸ میفرمایند: «أوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ»؛ "وحشتناک ترین وحشت، عجب و خود پسندی است". در حکمت ۱۱۳ میفرمایند:«َ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ» وحشتناک ترین تنهایی از عجب و خودپسندی نیست. در حکمت ۱۶۷ میخوانیم:«الْإِعْجَابُ يَمْنَعُ الِازْدِيَادَ» عُجب به خود(خودپسندی)، مانع رشد و ازیاد نعمت است. در حکمت ۲۱۲ میفرمایند: «عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ»؛ "اگر انسان نسبت به خودش عجب و خودپسندی داشته باشد، یکی از حسودان عقل خودش است." دلیل اینکه انسان نباید عجب و فخر داشته باشد، در حکمت ۴۵۴ به خوبی بیان شده است. حضرت می فرمایند:«مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ وَ لَا يَرْزُقُ نَفْسَهُ وَ لَا يَدْفَعُ حَتْفَهُ» آدمیزاد را چه به فخر؟ در حالیکه اولش نطفه ای بیش نبوده، آخرش هم جیفه و مرداری بیش نیست، نه به تنهایی قدرت دارد رزق خودش را تامین کند و نه خطری را از خودش دفع بکند. 2⃣ حسادت: 🔻دومین مسأله از نبایدها ، حسادت است. حضرت علی(ع) در حکمت ۲۱۸ می فرمایند: «حَسَدُ الصَّدِيقِ مِنْ سُقْمِ الْمَوَدَّةِ»؛ " یکی از آسیبهای مودّت و دوستی، حسادت نسبت به دوست است". در حکمت ۲۲۵ در ضرر در حسادت نسبت به خود حسود می فرمایند: «الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلَامَةِ الْأَجْسَادِ» ؛ تعجب میکنم که حسادت ورزان از سلامت جسم خودشان غافلند، یعنی دارند ضربه را به خودشان میزنند. لذا در حکمت ۲۵۶ میفرمایند:«صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ» ؛ "یکی از راههای سلامتی تن، این است که کمتر حسادت بورزد". 3⃣ خشم و تندخویی: 🔻حضرت علی(علیه السلام) در مورد تندخویی در حکمت ۲۵۵ میفرمایند:«الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكِمٌ » تندخویی یک قسمی از اقسام جنون و دیوانگی است، زیرا صاحب این اخلاق یا بعد از تندخویی پشیمان میشود-خوب پس معلوم است کار عاقلانه ای نکرده است که پشیمان شده است- اگر هم پشیمان نشود پس معلوم میشود جنون و دیوانگی اش همچنان ادامه دارد. در بحث به خشم آوردن برادر مؤمن هم در حکمت ۴۸۰ خواندیم:«إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَهُ»؛ وقتی که مؤمن برادر دینی خودش را عصبانی بکند، دیگر از او جدا شده است. 4⃣ سوء ظن: 🔻 مولا در حکمت ۲۲۰ در ادب رفاقت میفرمایند:«لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ»؛ "از عدالت به دور است که انسان بر انسان دیگری که قابل اطمینان است سوءظن داشته باشد". و در حکمت ۳۶۰ میفرماید: «لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَحَدٍ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَيْرِ مُحْتَمَلًا »؛ وقتی از زبان یک انسان خوبی حرفی خارج میشود که به نظر حرف بدی هست، تو تا میتوانی که آن را توجیه به خیر و خوبی بکنی، حق نداری سوء ظن داشته باشی. 5⃣ پرهیز از رفتارهای شک برانگیز: 🔻 در حکمت ۱۵۹ میفرماید:«مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلَا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ»؛ کسیکه خودش را در موضع تهمت قرار بدهد، اگر مردم نسبت به او سوءظن پیدا کنند حق ندارد جز خودش را سرزنش کند». 6⃣ پرهیز از عیب جویی: 🔻 در حکمت ۳۵۳ میفرماید: «اكْبَرُ الْعَيْبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيكَ مِثْلُهُ »؛ بزرگترین عیب انسان این است که آن عیبی که خودت داری را در دیگران پیگیری کنی. 7⃣ سخن چینی: 🔻 در حکمت ۲۳۹ میفرماید:«مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ وَ مَنْ أَطَاعَ الْوَاشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ»؛ کسی که دنبال سخن چینی باشد، حقوق برادری را ضایع کرده است. 8⃣ به زحمت انداختن دیگران: 🔻 در حکمت ۲۷۹ میخوانیم: «شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ تُكُلِّفَ لَهُ» ؛ "بدترین برادران آن کسی است که انسان به خاطر او به زحمت و رنج بیفتد". حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت10 🔴 قسمت ششم 🔻 اما سرفصل دوم در بحث معاشرت با مردم، نبایدهاست
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔴 قسمت اول 💠 و درود خدا بر او فرمود: «اگر بر دشمنت دست يافتی، بخشيدن او را شكرانه پيروزی قرار ده.» 🔻 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت یازدهم نهج البلاغه میفرمایند:" هرگاه بر دشمن خود دست یافتی بخشش و عفو او را شکرانه پیروزی قرار بده." بنابراین موضوع حکمت یازدهم عفو و بخشش است. 🔻 معنای لغوی "عفو و بخشش" به نظر بنده پنهان شدن، یا پنهان کردن یک چیزی است، به گونه ای که ناپدید یا نابود بشود. برای این ادعای خودم ،در ریشه ی معنایی عفو، حداقل ۳ شاهد از نهج البلاغه دارم: 1⃣ اول در خطبه ۱۴۹ که حضرت علی(علیه السلام) میخواهند بفرمایند وقتی که ما از دنیا می رویم، آثارمان در زمین ناپدید میشود، از واژه عفو و مشتقّاتش استفاده می کنند و می فرمایند:«عَفَا فِي الْأَرْضِ مَخَطُّهَا»؛ آثارش در زمین پنهان خواهد شد. 2⃣ در خطبه ۱۹۸ بند ۴ می فرمایند: وقتی که پیامبر مبعوث شد، اوضاع چگونه بود؟ یکی از عباراتشان این است: «عَفَاءٍ مِنْ أَعْلَامِهَا» روزگاری که پیامبر مبعوث شد، دنیا پرچمها و نشانه هایش پوسیده و پنهان شده بود. 3⃣ در خطبه ۲۳۰ میفرمایند: «وعَفَّى آثَارَكُمْ» مرگ آثار شما را از بین می برد. بنابراین واژه "عفو" یعنی پنهان شدن یا پنهان کردن یک چیزی به گونه ای که نابود یا ناپدید بشود. 🔻 خوب موضوعی که در این حکمت ۱۱ بود، این بود که وقتی بر انتقام، قدرت پیدا کردی ببخش! و این را یک نوع شکر نعمت قدرت بیان کرده اند. 🔻 در حکمت ۵۲ هم حضرت میفرمایند: شایسته ترین مردم به عفو و گذشت، قدرتمندترین آنها بر عقوبت و انتقام است. چرا؟ جواب این چرا را در حکمت ۲۱۱ میخوانیم که :«الْعَفْوُ زَكَاةُ الظَّفَرِ»؛ عفو کردن زکات ظفر، پیروزی و قدرت پیدا کردن بر دشمن است. لذا در حکمت ۱۹۴ حضرت نسبت بین عفو و قدرت بر انتقام را اینگونه بیان می کنند: من کی شایسته است که غیظ و غضب خودم را فرو بخورم؟! آیا زمانی که عاجز از انتقام هستم تا به من گفته شود: کاش صبر میکردی؟ یا زمانی که قدرت بر انتقام دارم تا به من گفته شود: کاش عفو میکردی؟ یعنی اصلا وقتی قدرت بر انتقام نداری، عفو معنی ندارد ، هنر آنجایی است که با اینکه قدرت بر عقوبت و انتقام گرفتن داری، عفو بکنی. 🔻 لذا در حکمت ۴۲۰ در سیره عملی علی (علیه السلام) می بینیم که خودِ حضرت چقدر بزرگوارانه اهل عفو بودند. مثلا در حکمت ۴۲۰ میخوانیم که وقتی حضرت با اصحابشان جایی نشسته بودند یک زن زیبایی از آنجا رد شد، عده ای از اصحاب به آن زن نگاه شهوت انگیز کردند، حضرت فرمودند: هرگاه کسی از شما با نگاه به زنی به شگفتی آمد با همسر خودش آمیزش کند، که او نیز زنی مانند همسر خودش می باشد. در اینجا مردی از خوارج که در آن جمع نشسته بود، متاسفانه با وقاحت تمام خطاب به حضرت علی(علیه السلام) اینگونه توهین کرد: خدا این کافر را بکشد، چقدر فقه می داند! مردم قصد کشتن آن خوارجی را کردند، ولی حضرت مانع شدند و فرمودند: «رُوَيْداً» دست نگه دارید. «اِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ »جواب ناسزا را با ناسزا می دهند، «اَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْبٍ» یا بالاتر، گناه را عفو کنید. حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح #حکمت11 🔴 قسمت اول 💠 و درود خدا بر او فرمود: «اگر بر دشمنت دست ياف
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت دوم 🔻 یا وقتی که در نامه ۴۷ به فرزندانشان توصیه میکنند که اگر میتوانید ابن ملجم را عفو کنید؛ با اینکه قتلی بزرگ انجام داد که در زمین و آسمان ندا داده شد:«تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ‏ أَرْکَانُ‏ الْهُدَى قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى » حضرت باز هم میفرمایند اگر دیدید باز امکانش هست ، عفو کنید. یا در خطبه ۲۲۷ که حضرت از خداوند متعال درخواست عفو می کنند: «اللَّهُمَّ احْمِلْنِي عَلَى عَفْوِكَ وَ لَا تَحْمِلْنِي عَلَى عَدْلِكَ » خدایا من را بر عفو خودت حمل کن، نه بر عدل خودت. در نامه ۵۳ بند دوم مولا علی (علیه السلام) به مالک اشتر توصیه می کنند که هرگز از عفو کردن مردم خطاکار، پشیمان نشو. چرا؟ بعد ببینید چطور دلیل عدم پشیمانی را بیان میکنند: «فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ مِثْلِ الَّذِي تُحِبُّ وَ تَرْضَى أَنْ يُعْطِيَكَ اللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ» همانطور که دلت میخواهد و دوست داری خداوند گناهان تو را ببخشد و چشم پوشی کند، خطاهای مردم را هم ببخش و چشم پوشی کن ؛ با این تفاوت که «وَ لَا غِنَى بِكَ عَنْ عَفْوِهِ وَ رَحْمَتِهِ» تو مالک اشتر از عفو و رحمت الهی بی نیاز نیستی. 🔻یکی از اسباب عفو الهی در نهج البلاغه ابتلاء است. حضرت در خطبه ۱۹۲ انتهای بند ۹ حضرت می فرمایند: «وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ» خدا با انواع شدائد بندگانش را آزمایش میکند. «وَ يَتَعَبَّدُهُمْ بِأَنْوَاعِ الْمَجَاهِدِ» و با سختیها آنها را به بندگی خودش می کشاند «وَ يَبْتَلِيهِمْ بِضُرُوبِ الْمَكَارِهِ» چرا؟ «اِخْرَاجاً لِلتَّكَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ» به خاطر اینکه تکبر را از دلهایشان بیرون کند «وَ لِيَجْعَلَ ذَلِكَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَى فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِهِ» و با این امتحانات و بلاها و شدائد و... راه و سبب راحت عفو و بخشش را برایشان باز میکند. 🎙 حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت11 🔴 قسمت دوم 🔻 یا وقتی که در نامه ۴۷ به فرزندانشان توصیه میکن
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت اول- دوستی و برادری 🔹 حکمت دوازدهم پیرامون دوستی و برادری است. حضرت می فرمایند: « ناتوان ترین مردم کسی است که در دوست یابی ناتوان است و از او ناتوان تر کسی است که دوست خود را از دست بدهد.» 🔻ما به برکت این حکمت، کل مطالبی را که پیرامون بحث رابطه برادرانه، دوستی و همه موضوعات و عناوینی که مربوط به آن است را از نهج البلاغه خدمت شما خواهران و برادران عزیز جمع بندی و دسته بندی کرده ایم که خدمت شما تقدیم میکنم: 1⃣ تنها رابطه پسندیده میان مؤمنین برادری است. 🔻 عوان اول این است تنها رابطه پسندیده میان مؤمنین برادری است.حضرت در خطبه ۱۱۳ بند ۳ می فرمایند: «إِنَّمَا أَنْتُمْ إِخْوَانٌ عَلَى دِينِ اللَّهِ»؛ این است و جز این نیست که شما برادران در راه دین خدا هستید، «مَا فَرَّقَ بَيْنَكُمْ»چیزی بین شما تفرقه ایجاد نمیکند «إِلَّا خُبْثُ السَّرَائِرِ وَ سُوءُ الضَّمَائِرِ»؛ مگر خباثت در باطن و ذات ناشایست و ناپاک. بنابراین آن رابطه ای که دین از ما می پسندد این است که همه با هم خواهر و برادر ایمانی هستیم. 🔻 در خطبه ۱۱۸ هم حضرت میفرمایند: «أَنْتُمُ الْأَنْصَارُ عَلَى الْحَقِّ وَ الْإِخْوَانُ فِي الدِّينِ»؛ شماها یاران من در راه حق و برادرانم در راه دین هستید. در نامه ۲۶ بند اول هم حضرت مینویسند: «فَإِنَّهُمُ الْإِخْوَانُ فِي الدِّينِ وَ الْأَعْوَانُ عَلَى اسْتِخْرَاجِ الْحُقُوقِ» مردم برادران تو در راه دین و یاران تو برای احقاق حقوق دیگران هستند. 🔻 در رابطه بین حاکم و مردم هم حتی حضرت انتظار دارند که حاکمان حکومت اسلامی مردم را برادران خود ببینند، لذا نسبت به مال و جان و ناموس آنها خشن نباشند و خدای نکرده تعرّضی نکنند. در نامه ۵۳ بند ۲ خطاب به مالک اشتر میفرمایند: «وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ» ؛ مانند حیوان درنده به جان مردم نیفت، بعد در تعلیل و دلیلش میفرمایند: «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِی الْخَلْقِ» به خاطر اینکه مردم مصر یا برادران دینی تو هستند،(آنهایی که مسلمان هستند) یا اگر مسلمان نیستند، همنوع تو هستند. در نامه ۵۰ بند اول هم حضرت اینگونه می فرمایند : «عَطْفاً عَلَى إِخْوَانِهِ»؛ به برادرانش مهربانی بیشتری روا دارد. ✅ بنابراین تنها رابطه شایسته ای که دین بین مؤمنین می پذیرد، رابطه برادری است. 🔻 ما موظّفیم که این رابطه را بشناسیم، حقوقش را بشناسیم، آدابش را بشناسیم، آسیب هایش را هم بشناسیم که ان شاءالله در همین حکمت ۱۲ بخشهای اصلی این موضوعات را از نهج البلاغه، تقدیم میکنم. فقط یک نکته را در پایان این بخش اول عرض میکنم، امیرالمؤمنین اگر از نامردیهای مردم کوفه شکوه و ناله داشتند، به خاطر همین انتظار برادری بود. در خطبه ۹۷ بند ۲ خطاب به این مردم سست عنصر ناعهد می فرمایند: «لَا إِخْوَانُ ثِقَةٍ عِنْدَ الْبَلَاءِ» ؛ شما برادران مورد اعتمادی در هنگام بلا و گرفتاریهای من نبودید. 🔻 یا در خطبه ۱۲۵ بند۲ میفرمایند:«فَلَا أَحْرَارُ صِدْقٍ عِنْدَ النِّدَاءِ وَ لَا إِخْوَانُ ثِقَةٍ عِنْدَ النَّجَاءِ »؛ شما نه آزادگان راستگویی بودید، وقتی که صدایتان میکردم برای کاری مثل جهاد و نه برادران قابل اعتمادی برای اینکه با شما راز و اسرار و نجوا داشته باشم. حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت12 🔴 قسمت سوم - دوستی و برادری ✅ «وَ كَانَ لَا يَشْكُو وَجَعاً
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت چهارم - یاران شهید 🔻 در ادامه ویژگیهای دوستان خوب، بعد از دوازده ویژگی که در حکمت 289 حضرت بیان فرمودند دوازده ویژگی هم درباره یاران شهیدشان در خطبه ۱۲۱ بند ۲ بیان میفرمایند: ✅ «دُعُوا إِلَى الْإِسْلَامِ فَقَبِلُوهُ» شهدا کسانی بودند که وقتی آنها را به اسلام دعوت کردند، قبول کردند. ✅ «وَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ» قرآن را قرائت کردند و آن را حاکم زندگی خودشان قرار دادند. 4.3 «وَ هِيجُوا إِلَى الْجِهَادِ فَوَلِهُوا وَلَهَ اللِّقَاحِ إِلَى أَوْلَادِهَا» وقتی به سمت جهاد دعوتشان کردند، چنان واله و شیدای جهاد بودند مثل شتری که به فرزند خودش واله و شیداست. ✅ «وَ سَلَبُوا السُّيُوفَ أَغْمَادَهَا »آنقدر در جهاد در راه خدا حضور داشتند که گویا شمشیرهایشان را از غلاف محروم کرده بودند. یعنی هیچ وقت شمشیرهایشان در غلاف نرفت. ✅ «وَ أَخَذُوا بِأَطْرَافِ الْأَرْضِ زَحْفاً زَحْفاً وَ صَفّاً صَفّاً بَعْضٌ هَلَكَ وَ بَعْضٌ نَجَا » گرداگرد زمین را گروه گروه، صف به صف احاطه کردند. بعضی شهید شدند و برخی نجات یافتند. ✅ « لَا يُبَشَّرُونَ بِالْأَحْيَاءِ »از زنده ماندن کسی در جهاد به همدیگر بشارت نمی دادند. یعنی از شهید نشدن همدیگر خوشحال نمی شدند. ✅ «وَ لَا يُعَزَّوْنَ عَنِ الْمَوْتَى» از اینکه کسی در جنگ به شهادت رسیده باشد، همدیگر را تعزیت نمی دادند. ✅ «مُرْهُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكَاءِ » از گریه های طولانی چشمهایشان آسیب دیده بود. ✅ «خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ» از شدت روزه داری، شکمهایشان لاغر و به پشت چسبیده بود. ✅ «ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ» لبهایشان از فراوانی دعا خشک شده بود. ✅ «صُفْرُ الْأَلْوَانِ مِنَ السَّهَرِ» رنگ صورتهایشان از شب زنده داری های طولانی زرد بود. ✅ «عَلَى وُجُوهِهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِينَ» بر چهره آنها غبار خشوع و فروتنی در مقابل خدا بود. 🔻 حضرت در ادامه میفرمایند: «أُولَئِكَ إِخْوَانِي الذَّاهِبُونَ» اینها برادران عزیز من بودند که از دست من رفتند. حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت12 🔴 قسمت چهارم - یاران شهید 🔻 در ادامه ویژگیهای دوستان خوب، ب
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت اول 🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها 💠 و درود خدا بر او فرمود: چون نشانه های نعمت پروردگار آشكار شد با ناسپاسی نعمتها را از خود دور نسازید. 🔻حکمت ۱۳ نهج البلاغه پیرامون مسأله شکر است. در نهج البلاغه شریف مطالب زیادی درباره شکر داریم که به فضل خدا در یک دسته‌بندی نو و بدیع تقدیم میکنم. 🔻ابتدا جایگاه شکر است ، حضرت در خطبه ۱۱۴ نهج البلاغه نسبت بسیار دقیقی را بین نعمت و حمد و شکر برقرار می کند و می فرمایند : «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَاصِلِ الْحَمْدَ بِالنِّعَمِ وَ النِّعَمَ بِالشُّكْرِ» ؛ حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که حمد و ستایش را به نعمت ها و نعمت‌ها را به شکرگزاری پیوند داد. 🔻در خطبه ۱۹۰ هم امیرالمؤمنین شکر نعمت ها را لازمه انعام الهی می داند و می فرماید: «أَحْمَدُهُ شُكْراً لِإِنْعَامِهِ » ؛ خداوند را به عنوان شکر نعمتش حمد می‌کنم. 🔻در خطبه ۱۸۲ هم حمد را راه اداء شکر نعمت های الهی می دانند می‌فرمایند: « نَحْمَدُهُ الله حَمْداً يَكُونُ لِشُكْرِهِ أَدَاءً»؛ خدا را چنان حمد و ستایش می کنیم که ادای شکر او باشد. 🔻در خطبه ۸۱ شکر را از ارکان اصلی زهد می داند و می‌فرمایند: ای مردم زهد یعنی کوتاه کردن آرزوها و شکرگزاری در برابر نعمت ها و پرهیز در برابر محرمات. 🔻همچنین در خطبه ۱۹۳ یکی از امتیازات متقین را این می داند که تمام روزشان تا شب ، همتشان صرف شکرگذاری نعمت های خداست. «يُمْسِي وَ هَمُّهُ الشُّکّر»ُ متقی روز را به شب می آورد در حالیکه همّتش در شکرگزاری خداست. 🔻 همچنین در همان خطبه ۱۹۳ بند ۴ می‌فرماید: «والمتقين فِي الرَّخَاءِ شَكُور» ؛ اهل تقوا همانطور که در شدتها و سختی ها صبور هستند در آسایش و رفاه شکورند. 🔻در حکمت ۲۳۷ امیرالمؤمنین(علیه السلام) شکر نعمت را برترین انگیزه بندگی و عبادت خدا معرفی می کنند. 🔻 در حکمت ۲۳۷ کسانی را که بندگی خدا می کنند به سه گروه تقسیم می کند: 1⃣ کسانی که خدا را فقط به واسطه طمع به بهشت عبادت می‌کنند و می‌فرمایند: « إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ »؛ این نوع عبادت، عبادت بازرگانان است که چیزی می دهند تا چیزی را بگیرند. 2⃣ کسانی که خدا را از ترس عبادت می کنند:«وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ»؛ این عبادت ترسوها است عبادت اهل خوف است که برای اینکه به یک شری به اسم عذاب قیامت مبتلا نشوند فقط خدا را بندگی می کنند. 3⃣ اما گروه آخر« إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ» ؛ کسانی که خدا را فقط برای شکر نعمتش عبادت می کنند و این گونه عبادت کردن عبادت آزادگان است. حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت13 🔴 قسمت اول 🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها 💠 و درود خدا بر او
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت دوم 🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها 4⃣ چهارمین مصداق از نعمتهایی که در نهج البلاغه بر شکرگزاری آن تأکید و یادآوری شده است شکر غنا و بی نیازی مادی است. 🔻هم در حکمت ۶۸ و هم در حکمت ۳۴۰، مولا علی (علیه السلام) زینت غنا و بی نیازی را شکرگزاری معرفی کرده‌اند و فرمودند "زینت بی نیازی شکرگزار بودن است." 🔻همچنین در خطبه ۹۱، امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: "خداوند در تقسیم ارزاق، عدالت را مراعات کرد تا شکر بندگانِ غنی و صبر بندگانِ فقیرش را بیازماید." بنابراین انسان غنی با نعمتی که داده می‌شود در آزمون شکر قرار می‌گیرد. اگر شکر کند «لَان شَکَرتُم لَأزیدنَّکُم» و اگر کفران نعمت کنند «إنَّ عَذابی لَشَدید». 5⃣ مصداق پنجم از نعمتهایی که شکر آن در نهج البلاغه تأکید شده است؛ شهادت در راه خداست و عجیب ترین نعمتی که تا حالا شنیده اید این نعمت است. 🔻 در بند ۴ از خطبه ۱۵۶ می فرمایند آنگاه که خداوند آیه ۱ و ۲ سوره عنکبوت را نازل کرد که می فرماید «آیا مردم خیال می‌کنند چون که گفتند ایمان آوردیم بدون فتنه و آزمایش رها می شوند» دانستم که تا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان ماست، آزمایش نمی گردیم. پرسیدم ای رسول خدا این فتنه و آزمایش کدام است که خدا شما را به آن آگاهی داده است؟ فرمود ای علی پس از من امّت اسلامی به فتنه دچار می گردند. گفتم ای رسول خدا مگر جز این است که در روز اُحد که گروهی از مسلمانان به شهادت رسیدند و شهادت نصیب من نشد و سخت بر من گران آمد شما به من فرمودید ای علی مژده باد تو را که شهادت در پی تو خواهد آمد. پیامبر(ص) به من فرمود: همانا این بشارت تحقق می پذیرد، در آن هنگام صبر تو چگونه است؟ گفتم: ای رسول خدا چنین موردی جای صبر نیست؛ بلکه جای مژده شنیدن و شکرگزاری است. حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت13 🔴 قسمت دوم 🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها 4⃣ چهارمین مصداق
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت سوم 🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها 6⃣ مصداق ششم از نعمتهایی که در نهج البلاغه بر شکر آن تأکید شده است، برآورده شدن نیازهای دنیوی و هزینه های زندگی است. 🔻در انتهای بند دوم از خطبه ۱۸۳ میخوانیم: خداوند نیازمندیهای دنیای شما را کفایت کرده و شما را به شکرگزاری تشویق نموده است. 7⃣ هفتمین مصداق، قدرت بر انتقام از دشمن است. 🔻در حکمت ۱۱ خواندیم : "هنگامی که بر دشمن خود دست یافتی بخشیدن او را شکرانه قدرت یافتن خویش قرار بده." 8⃣ هشتمین مصداق، نعمت حکومت اسلامی است. 🔻مولا علی (علیه السلام) بالاترین نعمتی را که خداوند به هرکسی داد، اداء شُکرش را طلب می کند حکومت اسلامی می دانند و در آخرین خطبه نهج البلاغه یعنی خطبه ۲۴۱ می فرمایند : "خداوند ادای شکرش را از شما طلب می کند و امر حکومتش را به دست شما می سپارد." 🔴 نکته دیگری که در بحث شکر گزاری بنده از خدا هست راهبرد شکرگزار شدن است. 🔻 گاهی وقتها ما نعمت داریم اما شاکر نیستیم. چه کنیم که شکرگزاری به روحیه غالب بر وجود ما تبدیل شود؟ ✅ ۱. راه اول : حضرت می فرمایند به پایین تر از خودت نگاه کن، آن چیزی را که شما دارید خیلی از مردم ندارند. حضرت در بند دوم از نامه ۶۱ می خوانیم: به افراد پایین تر از خودت زیاد نگاه کن زیرا این از درهای شکرگزاری است. ✅ ۲. راه دوم: این است که انسان بداند عجز و ناتوانی در شکرگزاری بسیار خصلت بدی است. همین توجه به مذموم و قبیح و زشت بودن شکرگزار نبودن انسان را تحریک و تشویق می کند به شکرگزاری. در حکمت ۱۵۰ حضرت می فرمایند از کسانی نباش که از شکر چیزی که به او می دهند عاجز است. 🔴 درباره وجوب شکر گزاری هم در نهج البلاغه نکاتی داریم که سه نکته اصلی آن را عرض میکنم: ✅ نکته اول درنامه ۵۱ نهج البلاغه است. درباره وجوب شکرگزاری حضرت می فرمایند: همانا خدای سبحان از ما و شما خواسته که در شکرگزاری کوشا بوده و با تمام قدرت او را یاری کنیم. ✅ در حکمت ۲۹۰ هم حضرت شکر نعمتهای الهی را برای گناه نکردن کافی می داند. یعنی اگر کسی دنبال علت و انگیزه ای برای ترک گناه است، هیچ چیزی به اندازه شکر نعمت الهی کفایت نمی کند. می فرمایند : اگر خداوند حتی بر گناهان وعده عذاب نمی داد باز هم واجب بود که از باب شکر نعمت ، معصیت نشود. ✅ سومین مسأله در وجوب شکرگزاری، شکر نعمت و صبر بر حرام، جبران ضعف در زهد است. در خطبه ۸۱ حضرت اول زهد را تعریف میکنند و بعد می فرمایند: پس اگر نتوانستید همه این صفات را فراهم آورید تلاش کنید که حرام بر صبر شما غلبه نکند و در برابر نعمتها شکر یادتان نرود. 🎙 حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت13 🔴 قسمت سوم 🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها 6⃣ مصداق ششم از نع
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت اول 🔹 درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمود: «كسی را كه نزديكانش واگذارند بيگانه او را پذيرا باشد.» 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت چهاردهم می فرمایند: « مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِيحَ لَهُ الْأَبْعَدُ» اجمالاً مرحوم آقای دشتی اینگونه ترجمه کرده اند: "کسی را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را پذیرا می گردد." 🔰 منتها ما در این نوع برداشت بزرگواران از این حکمت، نظر مخالفی داریم که به جهت اینکه علتش درست و علمی مشخص بشود و معنای دقیقتر به نظر ما معلوم شود، مقدماتی را باید بطور مختصر خدمت شما عرض کنم: ✅ سه واژه در این حکمت باید ترجمه بشود: 1⃣ یکی عبارت «ضَيَّعَهُ» ؛ یعنی تضییع کرد، ضایع کرد، پایمال کرد، از بین برد، حق کسی را نابود کردن. 2⃣ دوم « الْأَبْعَدُ» است. الْأَبْعَدُ در مقابل« الْأَقْرَبُ»، "أَقْرَب" از "اقربا" گرفته شده است؛ یعنی کسانی که با ما خویشاندی و پیوند نزدیکی دارند. پس "أبعد" یعنی کسی یا کسانی که نسبت فامیلی و خویشاوندی و نزدیکی با ما ندارند. 3⃣ ولی مهمترین واژه «أُتِيحَ لَهُ» است. « مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِيحَ لَهُ الْأَبْعَدُ»؛ "أُتِيحَ لَهُ" یعنی چه؟ "أُتِيحَ" فعل ماضی مجهول است از "تاح"؛ عرب وقتی می گوید: " تاح له الشّئ" یا "أُتیح له الشّئ" ؛ یعنی برای او چیزی آماده شد، فراهم شد، زمینه سازی شد. پس "أُتِيحَ لَهُ" یعنی زمینه سازی میشود برای او، فراهم میشود برای او. اما ببینیم معنای دقیق و مقصود اصلی امیرالمؤمنین از این حکمت چیست؟ 🔻 برداشت اکثر شارحین و مترجمین محترم نهج البلاغه از این حکمت اینگونه است: «کسی را که نزدیکانش واگذارند، خداوند برای یاری او دیگران را برمی انگیزد» و به طور مفصّل توضیحاتی دادند که می توانید به آدرسهایی که عرض میکنم مراجعه بفرمایید. 📚 ترجمه مرحوم فیض الاسلام جلد۶ ص۱۰۹۴/ ترجمه مرحوم شهیدی ص۳۶۲/ شرح ابن میثم ج۵، ص۲۴۶/ ترجمه شرح ابن میثم ج۵ ص۴۱۸/ شرح مرحوم مغنیه تحت عنوان: « فی ضِلال نهج البلاغه» ج۴ ص ۲۲۵/ شرح شیخ عباس قمی تحت عنوان « شرح حِکم نهج البلاغه» ص۲۰۵ و۲۰۶/ شرح منهاج البرائه، آیت الله خویی ج۲۱ ص ۲۹ و ۳۰/ شرح لاهیجی ص۲۹۳/ شرح ابن ابی الحدید ج۱۸ ص ۱۱۸ و شرح نهج البلاغه منظوم ج۹ ص ۲۱. 🎙حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت14 🔴 قسمت اول 🔹 درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمود: «كسی را كه نز
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت دوم 🔹 روش برخورد با خویشاوندان 🔻...اما بنده معتقدم معنای این حکمت چیز دیگری است مستند به عبارات صریح نهج البلاغه، معتقدم معنای حکمت ۱۴ این است: کسی را که خویشاوندانش ضایعش کنند و واگذارند، بیگانگان برای آسیب زدن به او آماده خواهند شد. شاهد این مدعا " أُتِيحَ لَهُ " در حکمت ۱۴ است که عینا در نامه اول نهج البلاغه به کار رفته است. 🔻 در نامه اوّل نهج البلاغه وقتی حضرت امیر (علیه السلام) می خواهد دستهایی را که دست به دست هم دادند و عثمان را به قتل رساندند رسوا کند، در قسمتی از نامه می فرمایند: «وَ كَانَ مِنْ عَائِشَةَ فِيهِ فَلْتَةُ غَضَبٍ فَأُتِيحَ لَهُ قَوْمٌ فَقَتَلُوهُ»؛ یعنی ناگهان عایشه بی فکر و تأمل درباره عثمان خشم گرفت، پس گروهی برای کشتن عثمان آماده شدند. "أُتِيحَ لَه" نه اینکه آمدند به داد عثمان رسیدند، آمدند که او را بکشند؛ با نقشه ای که اینها کشیدند. 🔻شما می دانید دیگر، طلحه، زبیر، عایشه و معاویه، اصلی ترین دست اندرکاران نقشه قتل و شورش علیه عثمان بودند. گرچه بعداً خودشان را به عنوان خونخواه عثمان جا زدند. 🔻 در نهج البلاغه که مراجعه کنید، همین نمونه قتل عثمان برای فهمیدن " اُتیحَ له" در حکمت ۱۴ کافی است. آقایان مترجم و شارحین عزیز اینطور نوشته اند: آسان ترین روش طلحه و زبیر درباره او تندروی و آهسته ترین سوق دادنشان سخت راندن بود. این ترجمه و توضیح نامه ۱ است: هرگز او را نصیحت نکردند بلکه همیشه در صدد برپا نمودن فتنه و تباه کاری بودند. از این رو مردم را از دور و نزدیک گرد آورده و به کشتن او ترغیب می نمودند. چنانکه زبیر میگفت او را بکشید که دین شما را تغییر داده و عثمان هنگام محصور بودن در خانه گفت: وای بر طلحه که من او را چنین و چنان رعایت نمودم ولی اکنون در صدد ریختن خون من برآمده است و ناگهان عایشه بی تأمل و اندیشه درباره او خشم گرفت برای اینکه عثمان بیت المال را به خویشاوندان خود اختصاص می داد، برآشفت و مردم را به کشتن عثمان وادار نمود و می گفت: قتلوه نعثلا قتل الله نعثلا ،نعثل یک پیرمرد یهودی ریش بلندی در مدینه بود که عثمان را به او تشبیه می کردند. 🔻 بنابراین طلحه و زبیر و عایشه خودشان مردم را به کشتن عثمان ترغیب کردند اگرچه بعداً ادعای خونخواهی عثمان را داشتند. این ماجرا را ببینید ؛ خود معاویه در این داستان چه نقشی دارد؟ حضرت علی (علیه السلام) در نامه های خودش به معاویه انگار دارند می فرمایند تو این وسط داری چه میگویی؟! در حالی که دست نامرئی تو تا آرنج از خون عثمان آلوده است، بازهم دم از خون عثمان میزنی؟ یعنی علی(علیه السلام) پرده از رازی بر می دارد که تا عصر ما کمتر محقّقی به آن دستیابی داشت و باور میکرد طلحه و زبیر و عایشه و معاویه، سردمداران اصلی قتل عثمان باشند. چرا خیلی ها باور نمیکردند؟ چون معاویه و عثمان هر دو اموی بودند. 🔻 پس اولاً پیوند قبیله ای داشتند، از طرف دیگر اُمویان همانطور که در نهج البلاغه هم هست، بنی امیه بالخصوص چنان پیوند محکم بر اساس اهداف حساب شده و روشهای مشخص داشتند، که مورخین امروز معتقدند پیوند بنی امیه با هم، از نوع پیوندهای حزبی دنیای امروز بود. یعنی فقط احساسات نژادی و قبیله ای نبود که اینها را به هم پیوند می داد، بلکه اینها اهداف مادی بزرگتری داشتند که ناگزیر می دانستند که اتصالشان به همدیگر قوی باشد. بنابراین اینها خیلی به یکدیگر تظاهر به دوستی و محبت و کسی نمی توانست باور کند معاویه قاتل عثمان است. حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht