#طولانی_نویسی خب در ادامه بیاناتِ قبلی🤭🕴🏼😄 همون پریروزو میگم... ، یکدفعه این مثال که میخوام براتون تعریف کنم.. به ذهنم رسید و کلی بابت فکر کردن بهش خوشحال شدم.. میدونید حس میکنم نمیتونم خوب در قالب متن توضیح اش بدم براتون.. و فکر کنم با گرفتن ویس بهتر بتونم منظورم و منتقل کنم براتون👇🏼 گوش اش بدید.. برای خودم خیلی کمک کننده بود.. به درد کی میخورد ؟ هرکسی که تو زندگیش هرچند وقت ناملایماتی براش پیش میاد.. ی جورایی همه .. چون هممون تو زندگی بالا پایینی داریم آره خلاصه که👇🏼 .

. #طولانی_نویسی نمی‌دونم این از چی نشئت میگیره ولی من واقعا دلم میخواد وقتی دار فانی رو وداع گفتم یِ اثری رد پایی ازم تو این دنیا باشه... یا خیلی وقتا میگم باخودم چه خوبه که اون زمان ،تعداد بیشتری اگر منو بشناسن میتونن برام فاتحه بخونن😁.. ... و دور از شوخی این جمله رو از یکی از بلاگر های اینستاگرام شنیدم.. که اسم پیجش مامان منیره.. می‌گفت هرکسی ی افسانه ی شخصی داره تا انجامش بده ... و من دارم هی میگردم تو دنیا، تا ببینم چجوری میتونم افسانه شخصی ای رو از خودم داشته باشم... که حداقل بعدا برای نوه هام تعریف کنم.. انشاالله.. بعد ببین.. افسانه شخصی.. فک کن ی مادر ، با پرورش یک بچه به بهترین نحو، میشه مادر شهید مثلا.. یک فرد در بدترین حالت روحی میجنگه و خودش رو میسازه، روحش رو رشد میده, یک آدم از دل قسط و قرض هاش، شروع به زدن یک کسبو کار می‌کنه از پا نمیشینه مثلا یک نفر دنبال رویاش میدوئه تا بهش برسه یک نفر که در اوج اضافه وزن، رژیم و ورزش سخت میگیره و لاغر میکنه و هزار مثااااااال که هرکسی می‌تونه بگه من افسانه ی شخصی ام اینجوری بود 🥹... خیلی جذابه:))))) خیلیی [@kanale_fateme]

. بعد از برداشتن یک قدم هایی حتی به اندازه یه رد شدن از یک ترس.. خیلی چیزا تغییر می‌کنه.. مثلا تو دیگه اون ترس و برای اولین بار انجامش دادی.. مثلا ترس از اینکه نه بشنوی یا ترس از کوچیک شمرده شدن یا ترس از اهمیت ندادن یا ترس ارزشتو ندونستن.. بعد میفهمی عه.. اصلا اون ترس ها بروز پیدا نکردن... و هرچه بود از ناشناخته بودنِ اون اتفاق بود..و جدید بودنش.. از فکر های خیالی... اصلا هر چیزی که جدیده ،خب جدیده پس ما تجربه ای ازش نداریم پس باید انجامش بدیم تا تجربه بشه.. اوهوم.. میتونم بگم وقتی رفتم با یک آقایی که تقریبا سن اش بالا بود صحبت کنم... تا محصولمو نشون بدم بهش.. وسطاش حس میکردم که صدام میلرزه .. ولی با هر لرزش صدا مصمم تر میشدم که بهتر حرف بزنم.. وبیشتر حرف بزنم .. تا اون لرزش بین امواج کلماتم محو بشه و شد.. وشد .. دختری که خیلی روش نمیشد بره و قیمت از فروشنده بپرسه.. حالا رفت و صحبت کرد و تو مغازه ی دوم اونقدر خوب پیش رفت که وقتی اومد بیرون... صدایی از پشت سر شنید که خانم موذنی دوباره تشریف میارید... محصولتون خیلی خوبه اگر بازار انحصاری شو....:))) وقتی تصمیم بگیری از منطقه ی امن آت بیای بیرون.. میبینی اون بیرون هم چیزای جالبی برای تجربه کردن وجود داره.. #طولانی_نویسی [@kanale_fateme]

. این دومین برگه ی تقویم امساله که جداش کردم چون از پنجشنبه وارد خرداد میشیم دیگه.. و دلم میخواد مثل فروردین اردیبهشتی که گذشت رو بزارم.. از فاطمه ای که چند وقته کیک و.. اینجور شیرینی ها نخورده.. پذیرفته گاهی باید درد جسمی کشید.. چاره ای نیست.. پذیرفته باید خیلی وقتا بترسه ولی شروع کنه.. از قضاوت شدن،خجالت نکشه .. دلش برا دیدن خانواده اش تنگ بشه.. گاهی تنه اش رو بزور از روی تخت بلند کنه.. و برای ادامه ی زندگی ... دنبالِ نشونه ها باشه.. مثلا با دیدن جمله ی اینکه.. یک نفر الان دوست داره جای تو باشه.. به خودش بیاد و شکر گذار.. و بیشتر از قبل بر صبر احترام بزاره .. زندگی واقعا چیه:))) #طولانی_نویسی [@kanale_fateme] .

. #طولانی_نویسی ی چیزی بگم؟ قضیه ی نخ ات وصل باشه رو یادتونه.. که تو هرچیزی و اتفاقی و سختی ای به اون باور و یا اصلِ تو زندگیت وصل باشی و رها نباشی.. تا بتونی گذر کنی... ی باور هایی رو خیلی دقیق باید برای خودمون اصل قرار بدیم.. مثل همون پیام قبلی که من باور دارم تلاش کنی و استمرار داشته باشی و جا نزنی،نتیجه اش و میبینی... یا مثلاً به قول شیخ رمضانی.. تو مسائل مالی و روزی دنیا.. من باور کردم که اگر روزی ای برای من باشه.. به من میرسه .. سهم من نباشه من هرچقدر تلاش کنم.. نمیتونم به دست اش بیارم.. پس اونجا که بیفتی تو سختیِ مالی مثلا..‌ خیالت راحته که روزی ای که برای تو باشه از گلوی کسی دیگه پایین نمیره... میرسه بهت پس غصه یِ چیو میخوای بخوری..‌ یا مثلاً اگر قراره تو سختی و رنجی رو تحمل کنی.. امکان نداره که درسی توش نباشه برات.. حالا این تویی که انتخاب میکنی فقط اون رنج رو به دوش بکشی... و آخر عمرت بگی این بود اون زندگی که من میخواستم..؟؟ یا از هر رنج ات رشد کنی.. و مثل باتلاق توش گیر نکنی... دوست غیر دوستم میگفتم من یک دفتر خیلی بزرگی دارم.. که داخلش پر از جملاتی که بهشون پناه میبرم و همون باور هارو تشکیل میده.. یک وقت از شدتِ ذهن آشفته ،نصف شب میرم سراغ دفترم و تفعل میکنم و یک جمله رو میخونم... این همونه که حواست باشه تا کِش ات وصل باشه.. [@kanale_fateme]

. #طولانی_نویسی گفت چه خبر چیکارا می‌کنی گفتم هیچ درگیر کارم.. گفت عه کجا میری سرکار؟ گفتم آنلاین شاپم دیگه جایی نمی‌رم که.. گفت آهان هنوز آنلاین شاپتو داری.. فکر کردم جایی میری سر کار .. و این یک گفتگوی عادی بود .. نه من بدم اومد.. نه اون حرف بدی زد.. ولی میدونی حرف حرف باور داشتن بهتِ 🦦✌️🏼 [@kanake_fateme]

. امشب حسابی جوش به دلم بود و استرس داشتم چون دارم از راه دور هی بررسی میکنم که سفارش ها آماده بشه و بالاخره چیزی جا نمونه و... بعد حرم بودم، جاتون خالی داشتم میگفتم من اینجا چیکار میکنم وای چه سخته از راه دور کنترل کردن.. و میخواستم ناشکری کنم که چقدر فشار رو مغزمه و.. بعد ی لحظه استپ کردم.. یاد همون جملاتی افتادم که می‌گفت من رشد میخواستم پس خدا بهم رنج داد.. من استقلال میخواستم پس خدا سختی داد..و و و .. گفتم من دلم میخواست حتی شده یک نفر..کم کم هم رفیق بزرگتر بشه و تنها نباشم و میشه گفت کمی سیستم سازی کنم.. بعد دیدم خب بهاش همینه.. باید یاد بگیری و یادگرفتن هیچ چیزی به آسونی نبوده.. شاید باید دور میبودی تا یادبگیری کارها رو چجوری تقسیم کنی ... آره خلاصه که کمی #طولانی_نویسی بود [@kanale_fateme]

. می‌دونم عکس و نمیزاشتم بهتر بود😂 ...ولی خب ... امروز با ابجیم رفتم جایی.. و همراهم بود.. می‌تونستم برم تنهایی کارم و انجام بدم و برگردم.. نه بترسم .. نه حس خاصی🤷‍♀ ولیییی با بودن اش حس حمایت دوست داشتن ،تنها نبودن و ... میدونی بعضی چیزها با نبودنشون .. اتفاق خیلی خاصی برامون نمیفته.. مثلا تنها بری ی کاری رو انجام بدی نمیمیری😁.. ولی با بودنشون چیز های زیادی رو رقم میزنن.. خواهر داشتن ‌... معنایی که شاید به تازگی بیشتر از همیشه برام معنا پیدا کرده ... بزاریم بقیه کمکمون کنن:) #طولانی_نویسی [@kanale_fateme]

. #طولانی_نویسی یک نفری سر یک قضیه ای رسما به من و آبجیم گفت شماها بی احساسید😂.. چرا؟ چون شاید از سر ذوق جیغ نزدیم گریه نکردیم حتی اشک تو چشمامون جمع نشد.. و خلاصه رفتار های برون گرایانه ی شدید از خودمون نشون ندادیم.. پس شدیم بی احساس😁.. البته با این تفاسیر فک کنم همه فک کنم ما بی احساسیم😂.. ولی آیا اینگونه است؟ خیر .. ما که خودمون می‌دونیم چی تو دلمون میگذره .. و گاهی فکر میکنم چقدر روابطی که طرف مقابل نتونه مدلِ اون شخص رو بپذیره و یا درک کنه ... ممکنه سخت باشه.. و ممکنه ی نفر که خودشو نشناسه هر باری که اطرافیان بخوان نظری بدن درمورد شخصیتت، تو وارد سردرگمی بشی که نکنه درست میگن و من عیب خاصی دارم🦦.. درحالی که آدم باید بدونه قرار نیست همه مثلا شکل شون مربع باشه که.. یک نفر دایره است یک نفر مثلثه یک نفر ذوزنقه آره خلاصه.. شکل هندسی خود را و در حد توان بقیه رو هم حداقل ببینیم چه شکلی هستن🤷‍♀🦋 [@kanale_fateme]

. میگما تو شرایطی که استرس داریم نگرانی داریم و هزار فکر و خیال کاری انجام دادی که برای آروم کردن خودت باشه؟ یا با اون کار بقیه رو آروم کنی؟ ..... من خودم شبکه پویا نگاه کردم👧 ی ذره خواستم با وصل کردنِ خودم به دنیای کودکی ،خودم و دور کنم از شدتِ نگرانی ها ... مثلا یکی برای بچه ها نوشته بود تو طول روز حتی ی کارای کوچیکی که همیشه انجام می‌دادید مثل مسواک زدن رو ترک نکنید.. تا بچه ها ببینن که روتین همونه.. و ما آدم بزرگ ها هم باید بتونیم خودمون رو کنترل کنیم تا اون بچه رو.. و چقدر این جمله که قبلاً خوندم که کاش میشد تا پایانِ جنگ کودکان رو در قلبم نگه دارم این روز ها میاد سراغم.. و البته که کاش میشد.. خلاصه حواستون به سلامت روحتون باشه حسابی داغون میشید اگه همش در حال فکر و خیال و استرس و نگرانی باشید.. بدنتون خالی می‌کنه ... و این روز ها رو باید بزاریم روزهایی که یاد بگیریم دل قرص بشیم.. ایمانمون رو قوی کنیم.. آروم باشیم.. آدم غر زدن و جا زدن نباشیم.. و این مابین داشتم فکر میکردم اگه این شرایط ذره ای باعث بشه که ظهور حضرت حجت عج به تعجیل بیفته ، پس فدای سرش هرچیزی که اسمش رو بشه سختی گذاشت.. به هر نحوی.. الحمدلله فی کلِ حال.. که وعده ی خدا حقه باور داریم بهش مگه نه؟:) اگه تا اینجا پیام و خوندی دمت گرم ی صلوات هم بفرست که خدا نگهبانِ رهبرمون باشه❤️ #طولانی_نویسی [@kanale_fateme]

. شهرستان اینجوریه که تا یک کم هوا روشن میشه🌱 از حیاط همسایه صدای جمع کردنِ لحاف و تشک هایی که دیشب باهاش تو حیاط خوابیدن میاد..🛏 بعدم ی صدای خش خش جارو مشهدی.. 🧹 اینجا گاهی شبیه بهشت،دست دراز می‌کنی و از مِیم انگورِ بالاسرت،ی خوشه مــی‌کنی.. 🍇 یا یواشـــکی میری سراغِ انـــــارهای ترشی که هنوز تازه ســـفیدی دونه هاش رنـــگ قـــرمز گرفته و تا پاییز باید بـــــــمونه رو درخـــــت تا برسه..🍂 ولی آبی که تو دهن جمع میشه نمیزاره تا پاییز صبر کنی ..🦖 شهرهای کوچیـــک ،انگاری آســـــمون اش بزرگتره ...☁️🌏 نمی‌دونم چه فرقی می‌کنه .. ولی از دل برود هرآنچه از دیده برفت.. شاید اینجا مصداقش آسمون و سرسبزی هایی باشه ،که تو شــــهرهای بزرگ کمتر میبینیم .. خلاصه آدم وقتی میاد شهرستان پیش پدرو مادرش.. بیشتر چای می‌خوره..☕️ بیشتر میگه آبگوشت دوست ندارم.‌.🧅 بیشتر خورشید و میبینه..✨ بیشتر مجبوره صبح زود بیدار بشه..🪵 و بیشتر زندگی می‌کنه :) [@kanale_fateme] #طولانی_نویسی

. از یک ترس می‌نویسم گذاشتن عکس پروفایل خودم با صورتی که می‌خنده.. شاید این یک باگ بود برام چرا باید عکستو بزاری.. ممکنه غریبه و آشنا ببینه نمی‌گن عکسشو گذاشته؟ تا حالا به همچین چیزی فکر کردید ؟ ولی مگه من با گذاشتن یک عکس میخوام چه اشتباهی رو مرتکب بشم!! گذاشتم عکس رو .. و بعد از شاید یک ماه اصلا یادم هم نبوده بین پروفایل ها عکس خودمم هست.. امروز همینجوری دیدمش.. چرا ی کاری رو برای خودم گناه کبیره میدونستم؟ و این شدت اش نه به رشد نفس ام نه اعتقادم نه دینم ربطی نداشت.. یک باگ فرهنگی بود برام.. که نه این کار خوب نیست.. عکس صورت ات واضح معلوم باشه ... امروز پاکش کردم ولی قبلش از اینکه دیدم شجاعت به خرج دادم و به این فکر نکردم که بقیه می‌خوان چه فکری بکنن ، به دخترکی که تو پروفایل لبخند داشت،لبخند زدم... یک چیزایی اصلا برا بقیه مهم نیست ولی می‌تونه برا آدم جایی برای رشد داشته باشه... کاری هم آدم میخواد بکنه اگر از سر حرف مردمه ، پس تو آدم علیه السلامی نیستی اگه به اون خاطر اون کارو انجام نمیدی... ولی اگه بابت اش ته دلت داره ایمانت و افزایش میده و انجامش نمیدی اون دمت گرم داره.. #طولانی_نویسی 🤷‍♀ حس میکنم حرفام جای بحث داره مثلا جمع کن بابا😂 مگه گذاشتن عکس خودمون بده🦦 چه حرفا😁.. [@kanale_fateme]