eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
525 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
پیش من نیزه ها کم آوردند به خدا سر نمیدهم به کسی غیرت الله من خیالت جمع من که معجر نمیدهم به کسی تو اگر که اجازه بدهی خویش را پهلویت می اندازم اگر این چند تا عقب بروند چادرم را رویت می اندازم چقدر میروند و می آیند فرصت زخم بستن من نیست آمدم درد و دل کنم با تو جا برای نشستن من نیست جلویش را بگیر تا بلکه دستم از رو سرم بلند شود تو که شمر را نمیکنی بیرون پس بگو مادرم بلند شود هرکه گیرش نیامده نیزه تکیه بر سنگ دامنش کرده همه دیدند دخترت هم دید شمر رخت تو را تنش کرده علی_اکبر_لطیفیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
(روضه مکشوف /با حال معنوی مناسب مطالعه شود ) گودال قتلگاه روضه باز نیمه جان بود و پشتِ مركبِ خود بوسه ای سنگ ، بر جبینش زد نوبت تیر ِحرمله شده بود آه، از پشت زین زمینش زد ناله ای میرسد به هركس كه به تنش تیغ میكشد... نزنید مادرش چنگ میزند به رخش دخترش جیغ میشكد... نزنید نوبت یك حرامزاده شد و نوك سر نیزه اش به سینه نشست وزن خود را به روی نیزه نهاد آنقدر تكیه داد نیزه شكست داس هایی بلند را میدید بین دستِ جماعتی خوشحال از سرِ شیب پیكری را ، وای میكشیدند تا ته گودال تبر و داس و دشنه و شمشیر با تنی خُرد جور می آیند تا بدوزند بر زمین ، از راه نیزه های قطور می آیند شمر دستش پُر است و با پایش بدنش را به پشت میچرخاند نیزه ای را حرامزاده زد و نیزه را بین مشت میچرخاند این وسط چندتا حرامزاده بدنی ریز ریز میكردند با لباسی كه از تنش كَندند تیغشان را تمیز میكردند علی_اکبر_لطیفیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
برای روضه نشستیم و روضه خوان آمد صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان سلام حضرت لب تشنه روضه خوان آمد سلام حضرت شیب الخضیب، مقتلها نوشته اند چه بر روزگارتان آمد نوشته اند مقاتل که ظهر روز دهم چه روضه ها که زداغ تو بر زبان آمد سه سیب را سه هدف را سه تیر کافی بود سه بار حرمله هربار با کمان آمد نوشته اند که شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش در فغان  آمد نوشته اند مقاتل که عصر روز دهم بلند مرتبه ای خسته ، نیمه جان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی بریده باد زبانم ولی سنان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی به قصد حنجره ات شمر همچنان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی میان هروله زینب دوان دوان آمد یکی به دشنه تو را زد یکی به نیزه ولی یکی به قصد تبرک عصازنان آمد هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک رسید خولی و در دشت بوی نان آمد برای بردن انگشتر غنیمتی ات همین که غائله خوابید ساربان آمد محسن_ناصحی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
با نعل تازه حرمت دیرینه ای شکست ناحیه ی مقدسه ی سینه ای شکست مجید_تال کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
"تقدیم به شهیدان نماز ظهر عاشورا" وقت نماز بود که یاران سپر شدند توفان وزید و حادثه‌ها بارور شدند وقت نماز بود که خیل فرشتگان سجاده‌های ممتدی از بال و پر شدند وقت نماز بود و زمین مست اقتدا تا آن‌که رودهای جهان باخبر شدند آن‌گاه نخل‌های کنار فرات هم در حسرت اقامه‌ی او خون جگر شدند عطر اذان ازآن لب خاکی بلند شد یاران طلایه‌دار نماز سفر شدند قد قامت الصلات... که مولا قیام کرد سرنیزه‌ها مقابل او جان‌به‌سر شدند قد قامت الصلات...و در آن سوی قتلگاه شمشیرهای تشنه‌به‌خون، بیشتر شدند خورشید داغ بود نه آن‌سان که رودها از داغ تشنه‌کامی او شعله‌ور شدند الله اکبر... آن‌طرف خیمه کودکان در دل، اقامه‌گوی نماز پدر شدند الله اکبر... آن‌سوی میدان یزیدیان انگشت بر دهانِ چرا و اگر شدند مولا رکوع کرد و به اذن رکوع او آن‌سو به احترام کمان‌ها کمر شدند باران تیر بود و بدن‌های چاک‌چاک آن‌قدر چاک‌چاک که شق‌القمر شدند باران تیر بود و سپرهای میخ‌میخ یادآور حکایتی از میخ و در شدند یک دسته در امامت مولا، سپاه خیر یک عده در مقابل، پاسوز شر شدند آن روز عاشقان حقیقی شبیه حر "اکسیر عشق در مسشان بود و زر"* شدند محمد_مرادی *سعدی: گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد اکسیر عشق در مسم آمیخت زر شدم کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
دلم هوایی کرب و بلا شده آقا                       گریستم و ز جنس طلا شده آقا دوباره بر غمتان مبتلا شده آقا                       و راز گریه‌ی من بر ملا شده آقا میان روضه‌ی‌تان عطر گریه می‌آید                    صدای ناله‌ی افلاک هم که می‌آید و روضه، روضه‌ی شش‌ماهه است، واویلا گرفته حرمله تیری به دست، واویلا سه شعبه تیر به حنجر نشست، واویلا             نشان دهد به چه کس ناز شست؟ واویلا رباب! مژده که سیراب گشته اصغر تو                فدای همسر تو؛ نه، فدای رهبر تو چه محشری شده در خیمه‌های حق برپا        نشسته بر دل زینب تمام ماتم‌ها و دختری که صدا می‌زند: "عطش؛بابا"             و مشک‌های پر از تشنگی و کرب و بلا عدو شود ز تو سیراب و کودکان بی تاب؟         ز تشنه‌کامی اهل حرم حیا کن آب دگر نمانده دلی که نگشته بارانی                 چقدر هم شده اینجای روضه طوفانی فضای مجلس ارباب هم که می‌دانی             عجیب نیست بگیرد چنانچه قربانی حسین گفتم و از عرش ناله‌ای آمد                صدای گریه‌ی طفل سه‌ساله‌ای آمد حسین مانده و آن نانجیب می‌آید                 صدای روضه‌ی شیب الخضیب می‌آید زخیمه ناله‌ی امّن یجیب می‌آید                       و "عطر یاس" خدایا عجیب می‌آید و خواهری که دوان سوی قتلگاه آید                گهی به پا دود و گاه با سرش شاید ** از این به بعد، به اهل حرم پرستاری                 برو که یک سفر سخت پیش رو داری مباد نزد عدو خواهرم کنی زاری                     تو دختری علوی زاده؛ بنت کراری برای دوری از من دگر مهیا شو                       نظاره می‌کند این صحنه را عدو؛ پاشو ز سوگواری زینب، قد قلم خم شد                    که روضه، روضه‌ی مظلومه‌ی محرم شد گمان نکن که فقط اِنس غرق ماتم شد             اگر غلط نکنم ماورای ما هم شد امان ز قلب عزادار زینب کبری                         در این سفر ید حق یار زینب کبری علیرضا_بیاتانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
گودال_قتلگاه تضمینی از شعر جناب مقبل کاشانی زوال ظهر، تن خسته و لب عطشان بدون لشگر و یار و بدون پشتیبان میان حلقۀ خولیّ و شمر و زجر و سنان " روایت است که چون تنگ شد بر او میدان فتاده از حرکت ذوالجناح وز جولان  " نه آل فاطمه عادت به این جسارت داشت نه شیرخواره به گهواره خواب راحت داشت نه پای دخترکانش به خار عادت داشت " نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت " نه بود دست علمدار تا کند امداد نه حُرّ و عابس و مسلم برای استمداد نه اکبریّ و نه قاسم، ز بی کسی فریاد " کشید پا ز رکاب آن خلاصۀ ایجاد به رنگ پرتو خورشید بر زمین افتاد " همین که خیمۀ عباس بی ستون گردید دو چشم اهل حرم رنگِ اشک و خون گردید به گریه زینبش از خیمه‌ها برون گردید " هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید " هزار و یک ورق از مصحف مبین افتاد عزیز فاطمه بی یار و بی معین افتاد غروبِ حادثه بر خاک با جبین افتاد " بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد " مهدی_مقیمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ای روضه‌روضه داغ تو جان‌سوز، یا حسین ای داغ تا همیشه جهان‌سوز، یا حسین با روضۀ تو دم به دم آتش گرفته‌ام با بیت بیت محتشم آتش گرفته‌ام «باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» این ماتمی که آتش آن در جهان گرفت داغی که شعله‌اش به پر قدسیان گرفت داغی که برد تاب و توان از دل همه شاید که خوانده با دل بی تاب فاطمه «ای کشته فتاده به هامون حسین من ای ماه دست و پا زده در خون حسین من» بودند دیو و دد همه سیراب و ای دریغ در خیمه‌های آل عبا تیر بود و تیغ مهجور مانده است سلیمان کربلا غوغا به پاست در دل میدان کربلا نبض زمین و نبض زمان نامرتب است انگار وقت رفتن خورشید زینب است محشر شده‌ست در دل اهل حرم به پا غرق تلاطم است دگر خاک نینوا حالا حسین آن‌که جهان بی‌قرار اوست دل از جهان بریده و خود بی‌قرار دوست او می‌رود که زنده کند خاک مرده را این خاکیان دل به مذلت سپرده را او می‌رود قیامت عظمی به‌پا کند این خاک معصیت‌زده را کربلا کند لب تشنه می‌رود سوی گودال قتلگاه خورشید می‌رود که شود روشنای راه گویا زمان معجزه‌های پیمبری‌ست اعجاز او ولی همه از جنس دیگری‌ست معراج اوست از دل گودال قتلگاه تنها و تشنه، بی‌کس و مظلوم و بی‌سپاه از خون وضو گرفته و قد قامت الصلات صف بسته‌اند پشت سرش عرش و کائنات برپا شده‌ست در دل مقتل نماز او زیباتر است از همه راز و نیاز او در سجده از تمام جهان دل بریده است تنها که نیست؛ لشکر کوفی رسیده است سرنیزه‌ای برای طواف سر آمده تیری به استلام لب و حنجر آمده «انا الیه...» بر لب و... عالم به تاب و تب چشمش به سوی زینب و... عالم به تاب و تب وقت نماز سر شده بر روی نیزه‌ها قد قامت الصلات بخوان خاک کربلا معراج اوست در دل خون دیدنی شده قرآن آیه آیه چه بوسیدنی شده «وَ اَم حَسِبتَ» کار جهان را نظاره کن خورشید روی نیزه! طلوعی دوباره کن! گروه ادبی قتیل_العبرات کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
چون روز عاشورا اومد موسم غمها رسیده روز وداع زینب و حسین زهرا رسیده دل زمین و آسمون شده به اندوه و مَحَن میون صحرای بلا گشته حسین صد پاره تن از غم حسین ، گردیده عالم سینه چاک ای خدای من ، جسم امامم روی خاک سیدی حسین جان (۴) غریب مادر یا حسین صبری نما برادرم طاقت نداره خواهرت ای عشق من ای دلبرم در روزگارای قدیم کرده وصیت مادرت در روز عاشورا حسین بوسه زنم بر حنجرت جای مادرم ، بوسه زنم بر حنجرت خواهر فدای ، رگهای خونیِ سرت سیدی حسین جان (۴) یا رحمه لِلعالمین جسم حسینت را ببین با تیغ و تیر دشمنان قرآن شده نقش زمین آه از دمی که ای خدا شمر آمده در قتلگاه تا میکشد خنجر ز کین زهرا کند او را نگاه آه و واویلا ، محشر کبری شد بپا سرِ آقامون ، با نیزه شد از تن جدا سیدی حسین جان (۴) کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG