eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
525 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
علویات گرفتار یزیدند حسین! با چه زجری دم این کاخ رسیدند حسین! صندلی بود ولی یکسره سرپا بودند ایستادند و زپا درد بریدند حسین دخترانت همگی برلبشان مشت زدند آه اینها مگر از دور چه دیدند حسین؟! یک نفر حرف زد و چند نفر غش کردند حرفهای بدی انگار شنیدند حسین پیش چشمه همه شلاق به زینب میخورد تکیه گاه حرم افتاد و خمیدند حسین منبری رفت به منبر و علی را سَب کرد نیمه جان پای همین دردِ شدیدند حسین خطبه خواندند و ورق جانب مولا برگشت آبروی همه را خوب خریدند حسین هاشمی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ای يزيدِ بی حيا از رویِ بغض و كينه ات خيزران بر روی لبهایِ حسين من مزن چوبِ خود بردار از پيشانیِ زخمی او لطمه بر اسمای حُسنایِ حسين من مزن كم تمسخر كن تو قرآن خواندنِ مظلوم را طعنه بر صوتِ دل آرایِ حسين من مزن از محاسن های او خونِ دلِ من ميچكد بس كن ای ظالم به سيمایِ حسين من مزن چوبِ تو تفسير سيلی خوردنِ زهرا كُنَد شرم كن بر رویِ زيبایِ حسين من مزن كاش مثلِ دستِ من چشم سكينه بسته بود پيشِ او ضربه به لبهایِ حسين من مزن محمودژوليده واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
شام دستی که سمتِ طشت طلا چوب می زند چوبِ حراج بر غمِ ایوب می زند پایِ سربریده ی خورشید مُلک ری پیوسته حرفِ گندم مرغوب می زند رویش سیاه! کاسه صبرم لبالب است در کاخ شام،معجر زینب معذب است بیهوده خسته می کند این چوب را یزید این سر همیشه روی لبش ذکر یارب است تکلیفِ طشت واین همه باران چه می شود؟ پایانِ ماجرایِ اسیران چه می شود؟ گیرم حسین پاره ی قلبِ نبی نبود! پس احترام قاری قرآن چه می شود؟ ای خیزران! عجول تر از خنجری چرا !؟ مانند تیر حرمله ناباوری چرا !؟ قرآن که خواند، شک به مسلمانیش نکن! در انتظار معجزه ای دیگری چرا !؟ آهسته تر بزن! به پیمبر گناه نیست! لب های سنگ خورده ی او روبراه نیست داری درست جایِ همان نیزه می زنی! این مجلس شراب کم از قتلگاه نیست آتش به باغِ سوخته ی خواهرش نزن طعنه به مویِ مملؤ خاکسترش نزن باشد، به گریه هایِ حرم اعتنا نکن باشد بزن، ولی جلویِ مادرش نزن این سر به جبر نیزه ی اشرار آمده با داغ دست های علمدار آمده زخم زبان به پیری او می زنی چرا!؟ همراه زینب از سر بازار آمده وحیدقاسمی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
یک طرف چندین اسیرِ خسته بین سلسله یک طرف جشن و میان دف نوازی هلهله یک طرف شهری چراغان پایکوبان در سماع یک طرف پاهای زخمی و سراسر آبله بر سرِ آل علی(ع) از بام ها میریخت سنگ آه از دروازهٔ ساعات و آهِ قافله بوسه ها میزد به دستِ حرمله(لع) پیش رباب(س) آنکه با خنده به او میداد پشتِ هم صله سرزمین شام از شرم و خجالت آب شد گوشهٔ ویرانه زینب(س) خواند تا که نافله اشک هایش بیصدا میریخت روی معجرش داشت از نیرنگ و مکرِ نامسلمانان گله پیر کرد او را جسارت های در بزم شراب خیزران انداخت بین چند دندان فاصله با تبسم جابجا میکرد بی غیرت یزید(لع) مهرهٔ شطرنج را با قهقه؛ با حوصله* خطبهٔ زینب(س) زبان دشمنان را لال کرد ذوالفقارِ در کلامش بود ختم غائله! *در برخی از منابع روایی آمده که وقتی سر امام حسین علیه السلام را نزد یزید لعنت الله علیه بردند، او در حال خوردن شراب و مشغول بازی شطرنج بوده است: شیخ صدوق،عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۲ شیخ صدوق،من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۱۹ مرضیه_عاطفی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
چوب ستم و سر بریده والله قسم نـدیده دیـده این لعل لبی که می‌زنی چوب پیغمبــر اکـرمش مکیده هر کس سر نی زده است سنگش قرآن ز دهان وی شنیده آهسته بزن که پای این طشت رنگ از رخ فاطمه پریده آهسته بزن که دور این سر سروِ قد مصطفی خمیده آهسته بزن که ایستادند یک مشت اسیر داغدیده آهسته بزن که سینه‌اش را از ضرب سنان «سنان» دریده هم دشمنش از جفا زده سنگ هم قـاتلش از قفـا بریده والله قسم گـریسته خـون تیغی که بر این گلو رسیده هم لب ز عطش دو چوبه خشک هم خون دل از دیده چکیده کی دیده کنار مجلس می قرآنِ به خاک و خون کشیده از زخم، سرش گرفته بوسه بادی که به صورتش وزیده «میثم» شررِ غمِ حسین است روحی که به پیکرت دمیده استادغلامرضا_سازگار واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
شام آمد زمان سخت اسیری میان شام کوچه به کوچه سختی ماندن در ازدحام دروازه ی شلوغ و تجمع میان راه ساعات سخت رد شدن از هجمه ی نگاه از روی نیزه حال خراب مرا ببین با آستین پاره حجاب مرا ببین در شام داده اند به ما چه مدارجی! با طعنه گفته اند به ما قوم خارجی خندیده اند بر غم ما در ازای چه؟! پوشیده اند رخت عروسی برای چه؟! ارکان آسمان و زمین تیره می شوند مردان مست شام به ما خیره می شوند رقاصه ها کنار من آهنگ می زنند زن ها ز پشت بام سویم سنگ می زنند با ضرب کعب نیزه، به اجبار می برند ما را برای چه سر بازار می برند؟! حرفی نمی زنم که شدم از خجالت آب زینب کجا و رفتن در مجلس شراب؟! با دست بسته راهی دارالخلافه ام از مجلس یزید حسابی کلافه ام در بین طشت رفت سرت، نیمه جان شدم با چشم خیس خیره سوی خیزران شدم آنقدر زد به روی لبت در برابرم دندان تو شکست، بمیرم برادرم از ظلم روزگار گرفته دلم، چه بد... باید زن یزید به ما پوشیه دهد؟! پنجاه سال شد که به عشقت عجین شدم امشب بیا ببین که خرابه نشین شدم محمدجواد_شیرازی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
بنا نبود که هم نیزه از سنان بخورد و هم به تشت طلا چوب خیزارن بخورد بنا نبود که از کربلا به کوفه و شام به هر زمین برسد سنگ از آسمان بخورد مگر چه گفته که وضع لبش چنین شده است چه کرده او که سرش ضربه آنچنان بخورد مگر حلال خدا را حرام خواسته است که باید این همه زخم از حرامیان بخورد میان تشت طلایی ببند چشمت را مباد چشم تو بر وضع کاروان بخورد مخوان دو مرتبه قرآن یزید منتظر است گرفته چوب مبادا لبت تکان بخورد سیدمحمدحسین_حسینی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
علویات گرفتار یزیدند حسین! با چه زجری دم این کاخ رسیدند حسین! صندلی بود ولی یکسره سرپا بودند ایستادند و زپا درد بریدند حسین دخترانت همگی برلبشان مشت زدند آه اینها مگر از دور چه دیدند حسین؟! یک نفر حرف زد و چند نفر غش کردند حرفهای بدی انگار شنیدند حسین پیش چشمه همه شلاق به زینب میخورد تکیه گاه حرم افتاد و خمیدند حسین منبری رفت به منبر و علی را سَب کرد نیمه جان پای همین دردِ شدیدند حسین خطبه خواندند و ورق جانب مولا برگشت آبروی همه را خوب خریدند حسین سیدپوریا_هاشمی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
؛ ؛ سحر از بی کسی و حیرانی... آمدم تا به درِ سلطانی به سرم کهنه عبا پوشاندم در زدم، زار زدم، پنهانی خاک زیر قدمم گِل می‌شد بس‌که شد دیده‌ی من بارانی ای کریمی که صدایم کردی باز کن! آمده‌ام مهمانی نگذاری که زبان باز کنم تو خودت درد مرا می‌دانی کشتی‌ات را برسان بهر نجات شده دریای دلم طوفانی بنده‌ی نفسم و سرگردانم وای ازین غُصه‌ی سرگردانی ** کاش تا طوس مرا پَر بدهید بروم پیش رضا دربانی کاش می‌شد که به من هم بدهید کمی از عشق همان سَلمانی گفت آقا به خودِ ابن شبیب گریه کن در غم آن قربانی... بعد ازآنیکه سرش رفت به نی به زمین ماند تن عریانی یک سر زخمی رفته به تنور مؤمنی ساخت از آن نصرانی عَمه‌ی محترم ما تنها... رفت در شام به آن مهمانی... سیدپوریا_هاشمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
آمد زمان سختِ اسیری میان شام کوچه به کوچه سختی ماندن در ازدحام دروازه‌ی شلوغ و تجمع میان راه ساعات سختِ رد شدن از هجمه‌ی نگاه در شام داده‌اند به ما چه مدارجی! با طعنه گفته‌اند به ما قوم خارجی خندیده‌اند بر غم ما در ازای چه؟! پوشیده‌اند رخت عروسی برای چه؟! ارکان آسمان و زمین تیره می‌شوند مردان مستِ شام، به ما خیره می‌شوند رقاصه‌ها کنار من آهنگ می‌زنند زن‌ها ز پشت بام، سویم سنگ می‌زنند با ضرب کعب نیزه، به اجبار می‌برند ما را برای چه سر بازار می‌برند؟! حرفی نمی‌زنم که شدم از خجالت آب زینب کجا و رفتن در مجلس شراب؟! با دست بسته راهی دارالخلافه‌ام از مجلس یزید حسابی کلافه‌ام در بین طشت رفت سرت، نیمه‌جان شدم با چشمِ خیس، خیره سوی خیزران شدم آنقدر زد به روی لبت در برابرم دندان تو شکست، بمیرم برادرم از ظلم روزگار گرفته دلم، چه بد... باید زن یزید به ما پوشیه دهد؟! پنجاه سال شد که به عشقت عجین شدم امشب بیا ببین که خرابه نشین شدم محمدجواد_شیرازی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
چوب ستم و سرِ بُریده والله قسم نـدیده «دیـده» این لعل لبی که می‌زنی چوب پیغمبــر اکـرمش مکیده هر کس سر نی زده‌ست سنگش قرآن ز دهان وی شنیده آهسته بزن که پای این طشت رنگ از رخ فاطمه پریده آهسته بزن که دور این سر سروِ قد مصطفی خمیده آهسته بزن که ایستادند یک مُشت، اسیرِ داغدیده آهسته بزن که سینه‌اش را از ضرب سنان «سنان» دریده هم دشمنش از جفا زده سنگ هم قـاتلش از قفـا بُریده والله قسم گـریسته خـون تیغی که بر این گلو رسیده هم لب ز عطش دو چوبه‌ی خشک هم خونِ دل از دیده چکیده کی دیده کنار مجلس می قرآنِ به خاک و خون کشیده از زخم، سرش گرفته بوسه بادی که به صورتش وزیده «میثم»! شررِ غمِ حسین است روحی که به پیکرت دمیده استادغلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
وقتی رسید قافله در مجلس یزید بالا گرفت قائله در مجلس یزید اشک سر بُریده در آمد که پاگذاشت زینب میان سلسله در مجلس یزید زینب رسید و دور و برش جمع خسته‌ای با پای پُر ز آبله در مجلس یزید داغ رباب تازه شد آن لحظه‌ای که دید بالا نشسته حرمله در مجلس یزید با کینه‌ای به قدمت تاریخ، کفر داشت با دین، سرِ مقابله در مجلس یزید دف‌ها به روی دست، و کِل می‌کشید مست مطرب میان هلهله در مجلس یزید بزم شراب بود و چه کردند پای تشت رقاصه‌ها پِیِ صِله در مجلس یزید ای وای، بین جام شراب و سر امام چندان نبود فاصله در مجلس یزید بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید شد اشک چشم، بغض و بدل کرد اینچنین آتش فشان به زلزله در مجلس یزید صحبت که از خرید و فروش کنیز شد افتاد باز ولوله در مجلس یزید خون خورد زینب و جگرش پاره پاره شد از دست إبن آکله در مجلس یزید مصطفی_متولی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
دستی که سمتِ طشت طلا چوب می‌زند چوبِ حراج بر غمِ ایوب می‌زند پایِ سربریده‌ی خورشید، مُلک ری پیوسته حرفِ گندم مرغوب می‌زند رویش سیاه! کاسه‌ی صبرم لبالب است در کاخ شام، معجر زینب معذب است بیهوده خسته می‌کند این چوب را یزید این سر همیشه روی لبش ذکر یارب است تکلیفِ طشت و این همه باران! چه می‌شود؟ پایانِ ماجرایِ اسیران چه می‌شود؟ گیرم حسین، پاره‌ی قلبِ نبی نبود! پس احترام قاری قرآن چه می‌شود؟ ای خیزران! عجول‌تر از خنجری چرا !؟ مانند تیر حرمله ناباوری چرا !؟ قرآن که خواند، شک به مسلمانی‌اش نکن! در انتظار معجزه‌ای دیگری چرا !؟ آهسته‌تر بزن! به پیمبر گناه نیست! لب‌های سنگ خورده‌ی او روبراه نیست داری درست جایِ همان نیزه می‌زنی! این مجلسِ شراب، کم از قتلگاه نیست آتش به باغِ سوخته‌ی خواهرش نزن طعنه به مویِ مَملوِ خاکسترش نزن باشد، به گریه‌هایِ حرم اعتنا نکن باشد بزن، ولی جلویِ مادرش نزن این سر، به جبرِ نیزه‌ی اشرار آمده با داغِ دست‌های علمدار آمده زخمِ زبان، به پیری او می‌زنی چرا!؟ همراهِ زینب از سرِ بازار آمده وحید_قاسمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
تنها نه این که داده رزق نوکران را بخشیده آب و نانِ بنده پروران را معشوق‌ها، دلداده‌ی حب الحسین‌اند عشقش مُسَخَّر کرده قلبِ دلبران را هرکس که مشمولِ نگاهِ رحمتش شد هرگز نمی‌خواهد عطای دیگران را گریه برایش خیرِ بی مانند دارد حتی مقرب می‌کند پیغمبران را نامش که زینت‌بخشِ عرش و اهل آن است تا اوج مستی می‌بَرد نوحه‌گران را دیوانگی ما در این میخانه، لطف است بخشیده زهرا این جنونِ بیکران را یک عمر داغ سینه‌ی عریان ارباب آتش زده جان و دلِ جامه‌دران را ** باید چگونه با پر زخمی، عقیله پیدا کند در دشت و صحرا، دختران را؟! باید چگونه زینب کبری ببیند در شام، بر کام امامش، خیزران را؟! محمدجواد_شیرازی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
شهادت یک روز، جگر برابرم آوردی یک روز، سرِ برادرم آوردی ای کاش تو هم فرو بپاشی از هم ای تشت! ببین چه بر سرم آوردی عارفه_دهقانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
دختر شیر خدا در شام محشر کرده است گوییا حیدر دوباره فتح خیبر کرده است اوکه منبر رفته جدش بر جهازِ ناقه‌ها ناقه‌ای را بی‌جهاز اینبار منبر کرده است چون خدابین است چشمش، غیر زیبایی ندید گرچه چشمش با سری نیزه‌نشین سر کرده است بر فراز نیزه‌ها رأس حسین بن علی محض همراهی زینب، ترک پیکر کرده است آستین یا چادر پاره، به هر صورت که هست عصمت الله است و قطعاً فکر معجر کرده است مرتضای نطق‌هایش کفر را بیچاره کرد مکرِ کافر را بِإِذنِ الله، ابتر کرده است ** بین خطبه مکث کرده ناگهان، گویا یزید چوب را نزدیک لب‌های برادر کرده است مرضیه_نعیم_امینی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
کی دیده کنار هم، جام می و قرآن را جام می و قرآن و، چوب و لب عطشان را ای فـاطمه‌ی اطـهر! ای دختـر پیغمبـر! در طشت طلا بنگر، وجه الـلَهِ سبحان را فریاد که سوزاندند، آخر دل زینب را افسوس که بشکستند، آن گوهر دندان را زینب که ز صبر او، صبر آمده در حیرت یک باره در آن مجلس، زد چاک، گریبان را چوب و لب و دندان بود، زینب که پریشان بود می‌کرد پریشان‌تر، گیسوی پریشان را یارب جگرم شد خون، دیدم که یزیدِ دون با چوب زند بوسه، لعل لب مهمان را قلب نبی آزردند، در مجلسِ مِیْ ‌بردند هم آیه‌ی تطهیر و، هم سوره‌ی فرقان را فریاد از آن چوب و، افسوس بر آن دندان کز سوره جدا کردند، یک آیه‌ی قرآن را فریاد که از این غم، خون شد جگر عالم آتش زدی ای «میثم»، این عالم امکان را استادغلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
طشت، حیرت زده‌ی نغمه‌ی قرآن من است خیزران اشک‌فشان، بر لب و دندان من است دیده‌ی فاطمه بر چوب تو و طشت طلا نگه دختر من، بر لب عطشان من است چوب اگر می‌زنی اینقدر مزن زخم زبان! پای این طشتِ طلا، فاطمه مهمان من است زینبم گر نکند پاره گریبان چه کند نگهش بر من و بر گریه‌ی طفلان من است هر که قرآن به زبان داشت لبش را بوسند چوب و جام می تو، پاسخ قرآن من است هفده زخم که بر صورت من می‌بینی شاهد زنده‌ای از زخم فراوان من است خیزران بر لب من می‌زنی و می‌خندی خنده‌ات بر من و بر دیده‌ی گریان من است مجلس عیش تو گردید حسینیّه‌ی من بزم شادیت پر از ناله و افغان من است اینکه «میثم» نفسش شعله به دل‌ها زده است هر کلامش شرری از دل سوزان من است استادغلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مناجات_محرمی در_مسیر کوفه شام کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی‌شود مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمی‌شود اگر جدایی اوفتد میان جسم و جان من قسم به جان تو دلم از تو جدا نمی‌شود گریه اگر کنم همی بهر تو گریه می‌کنم ورنه ز دیده‌ام عبث اشک رها نمی‌شود گرد حرم دویده‌ام صفا و مروه دیده‌ام هیچ کجا برای من کرب‌وبلا نمی‌شود کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمی‌رود پیرو خط کربلا اهل خطا نمی‌شود.. :: جز سر غرق خون تو که شد چراغ قافله رأس بریده بر کسی راهنما نمی‌شود.. کرب‌وبلا و کوفه شد سخت به عترتت ولی هیچ کجا به سختی شام بلا نمی‌شود چوب به دست قاتلت سوخت و گفت این سخن جای سر بریده در طشت طلا نمی‌شود.. استادحاج غلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
وقتی رسید قافله در مجلس یزید بالا گرفت غائله در مجلس یزید اشک سر بُریده در آمد که پاگذاشت زینب میان سلسله در مجلس یزید زینب رسید و دور و برش جمع خسته‌ای با پای پُر ز آبله در مجلس یزید داغ رباب تازه شد آن لحظه‌ای که دید بالا نشسته حرمله در مجلس یزید با کینه‌ای به قدمت تاریخ، کفر داشت با دین، سرِ مقابله در مجلس یزید دف‌ها به روی دست، و کِل می‌کشید مست مطرب میان هلهله در مجلس یزید بزم شراب بود و چه کردند پای تشت رقاصه‌ها پِیِ صِله در مجلس یزید ای وای، بین جام شراب و سر امام چندان نبود فاصله در مجلس یزید بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید شد اشک چشم، بغض و بدل کرد اینچنین آتش فشان به زلزله در مجلس یزید خون خورد زینب و جگرش پاره پاره شد از دست إبن آکله در مجلس یزید کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
کی دیده کنار هم، جام می و قرآن را جام می و قرآن و، چوب و لب عطشان را ای فـاطمه‌ی اطـهر! ای دختـر پیغمبـر! در طشت طلا بنگر، وجه الـلَهِ سبحان را فریاد که سوزاندند، آخر دل زینب را افسوس که بشکستند، آن گوهر دندان را یارب جگرم شد خون، دیدم که یزیدِ دون با چوب زند بوسه، لعل لب مهمان را قلب نبی آزردند، در مجلسِ مِیْ ‌بردند هم آیه‌ی تطهیر و، هم سوره‌ی فرقان را فریاد از آن چوب و، افسوس بر آن دندان کز سوره جدا کردند، یک آیه‌ی قرآن را فریاد که از این غم، خون شد جگر عالم آتش زدی ای «میثم»! این عالم امکان را استادحاج غلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
در شهر یهودیان به اجبار وارد شده زینب عزادار این بار نخست اوست والله تا حال نرفته است بازار جای علی اکبر و اباالفضل دور و بر اوست خیل اشرار زینب چه خلاف کرده یا رب هستند همه از او طلبکار می‌داد سلام و سنگ می‌خورد سنگ است مگر زبان گفتار؟ این مجلس شوم، مجلس کیست؟! جمع است در آن چقدر کفتار از حد تصور است بیرون فهمیدن روضه است دشوار ناموس یزید در حجاب و ناموس حسین بین انظار با دختر فاطمه چه کردی! نفرین به تو روزگار بی عار... علی_ذوالقدر کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
رخسار یاس و سیلی دست خزان کجا قدّ کمان و قامت سرو روان کجا آل رسول و شام غم و مجلس یزید بزم شراب و رأس امام زمان کجا ای کاش می‌شکست قلم تا نمی‌نوشت قرآن کجا و طشت زر و خیزران کجا خیزید ای ذُراری زهرا ندا دهید زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا در مجلس یزید نپرسید یک‌نفر هفتاد داغ و این‌همه زخم زبان کجا گیرم نبود سبط رسول خدا حسین چوب جفا کجا و لب میهمان کجا حورا کجا و دوزخیان آه! وای من بازوی ده فرشته و یک ریسمان کجا از زخم‌های سیّد سجّاد بشنوید زنجیر خصم و پیکر جان جهان کجا ای اهل‌بیت! گر نگشایید باب لطف ما رو بریم از در این آستان کجا؟! فیض از شماست و رنه بدان کثرت گناه «میثم» کجا و اینهمه سوز بیان کجا استادحاج غلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
پس از تو، جان برادر! چه رنج‌ها که کشیدم چه شهر‌ها که نگشتم، چه کوچه‌ها که ندیدم به سخت‌جانی خود آن‌ قَدَر نبود گمانم که بی‌تو، زنده ز دشت بلا، به شام رسیدم برون نمود در آن دم چو خصم، پیرهنت را به تن ز پنجه‌ی غم، جامه هر زمان بدریدم چو ماه چارده دیدم، سر تو را به سر نی هلال‌وار ز بار مصیبت تو، خمیدم زدم به چوبه‌ی محمل سر، آن زمان که سر نی به نوک نیزه‌ی خولی، سر چو ماه تو دیدم ز تازیانه و طعن سنان و طعنه‌ی دشمن دگر ز زندگی خویش گشت قطع، امیدم شدم چو وارد بزم یزید، بازوی بسته هزار مرتبه مرگ خود از خدا طلبیدم هنوز بر کف پایم، نشان آبله پیداست به راه شام ز بس از جفا پیاده دویدم ولی به این همه غم، شاد از آنم، ای شه خوبان! که نقد جان به جهان دادم و غم تو خریدم ازین حکایت جان‌سوز، «جودیا»! صف محشر به نزد شاه شهیدان، شریک، هم‌چو شهیدم مرحوم جودی_خراسانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
اينجا شرار ناله آتش بر فلك زد اينجا عدو بر زخم پيغمبر نمك زد از مدخل اين شهر تا كنج خرابه دشمن ميان كوچه دختر را كتك زد  اينجا لباس عيد پوشيدند زن‌ها  پاى سر بُبْريده رقصيدند زن‌ها  اينجا زدند آل على را ظالمانه  شد بسته بر يك ريسمان ده نازدانه  با دست بسته كودكى نقش زمين شد  برداشتند او را ولى با تازيانه  اينجا سر راه اسيران ايستادند  اينجا به زين العابدين دشنام دادند  اينجا به نوك نيزه‏ها هجده قمر بود  خورشيدِ زهرا جلوه‏گر از طشت زر بود  لب‌های خونينش بهم مى‏خورد اما  چشمش به سوى زينب خونين‌جگر بود  او با لب خونين دم از محبوب مى‏زد  دشمن به پاسخ بر دهانش چوب مى‏زد  اينجا عدو ظلم و ستم همواره كرده  با چوب، زخم بغض دل را چاره كرده  زينب كه صبر از صبر او مى‏برد حيران  در پاى طشت زر، گريبان پاره كرده  مى‏رفت چون بالا و پايين چوب كينه  مى‏زد به روى ماه خود سيلى سكينه استادحاج غلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
شرمندگی گرفته درختان بید را چوبی شکست حرمت مویی سفید را لعنت به خیزران که به واقع تمام کرد بی حرمتی به ساحت شاه شهید را می‌رفت بانویی که بگیرد به دست خویش چوبی که داشت سمت لبی می‌دوید را وای از دمی که کر شد و نشنید گوش چوب آهی که مادر علی اصغر، کشید را :: دندان شکست و قافله از آن شکسته‌تر یا رب! مبخش روز قیامت یزید را ناصر_دودانگه کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
یک روز، جگر برابرم آوردی یک روز، سرِ برادرم آوردی ای کاش تو هم فرو بپاشی از هم ای تشت! ببین چه بر سرم آوردی عارفه_دهقانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG