eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
525 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
بخدای منان به تمام قرآن به جلال احمد به مقام حیدر به کمال زهرا به وقار زینب به شبیر وشبر به بهشت وکوثر به قتال حمزه به نبرد مالک به صفای سلمان به خلوص بوذر به حقیقت دین به تمام ایمان به حبیب ومیثم به بلال وقنبر که علیست مولا که علیست سرور که علیست هادی که علیست رهبر که علیست ظاهر که علیست باطن که علیست آدم که علیست خاتم چه خوش است عمری شب وروز دائم زعلی بگویم زعلی بخوانم به علی ببالم به علی بنازم زعلی بخواهم زعلی ستانم که علیست عشقم که علیست عمرم که علیست قلبم که علیست جانم گرازاو نگویم گرازاو نخوانم به چه کارآید سخن و زبانم به فدای حیدر من ودودمانم من و خاندانم من و دوستانم که علیست مظهر بخدای کعبه که علیست یاور به رسول اکرم چه شوند خصمم چه شوند یارم چه برند هستم چه دهند کامم به علی مطیعم به علی مریدم به علی محبم به علی غلامم بوداو حیاتم بود او مماتم بوداو امیرم بوداو امامم بوداو رکوعم بوداو سجودم بوداو قعودم بوداو قیامم به علی سپاسم به علی ثنایم به علی درودم به علی سلامم به جلال داور که زکوی حیدر به دیار دیگر نروم مسلم علی ای صلاتم علی ای زکاتم علی ای صیامم علی ای نمازم به رُخت بخندم به سویت بپویم به رهت بمیرم به غمت بنازم به توافتخارم به تواعتبارم زتوسربلندم زتوسرفرازم که تویی دعایم که تویی ثنایم که تویی امیدم که تویی نیازم اگرم نخواهی اگرم نخوانی اگرم برانی به که دل ببازم به ولایت تو به محبت تو زشرار دوزخ نبود مرا غم تو طبیب فردی تودوای دردی تو یگانه مردی تو گره گشایی توخدا خصالی توخدا جمالی تو خدا جلالی تو خدانمایی توولی داور تووصی احمد توابوالائمه توامام مایی زمَلک نکوتر زبشر فراتر به فدات گردم تومگر خدایی ؟ به لباس انسان به جلال منان نه ازاین برونی نه ازآن جدایی به نوای قنبر به زبان میثم ز تو میزند دم زتو میزند دم کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
چرا جانِ صدا کردن نداری چرا حالِ دعا کردن نداری تو مردِ خیبری باور ندارم توانِ پلک وا کردن نداری چه میشد سایه‌ات بر خانه می‌ماند چه میشد شمع این پروانه می‌ماند به من بر میخورَد اینطور هستی سرت ای کاش  رویِ شانه می‌ماند زِ چشم بی قرارم سو گرفتی به فکرم هستی؟ از من رو گرفتی سرت را باز کرده تیغ اما چرا یک دست بر پهلو گرفتی تمامِ روضه‌هایم  را شمردی شمردی و مرا گودال بردی سپردی زینبت را بر حسین و... حسینت را به عباست سپردی به من گفتی  دلت جانکاهِ  زخم است که با هر ضربه با هر آه  زخم است به من گفتی که عصری رویِ دستت هزار و نهصد و پنجاه زخم است مرا با شش برادر می‌گذاری ولی با زخم خنجر می‌گذاری  کنارِ محسن خود میروی و مرا با داغِ اصغر  می‌گذاری * * * *گریز چرا قهری مگر تقصیر دارم بِجایت بر کَفَم زنجیر دارم کفِ آبی فقط خوردم عزیزم بیا از نیزه پایین   شیر دارم دلم مِیلِ دو اَبروی تو دارد ببین که شانه‌ام مویِ تو دارد در آغوشم فقط پیراهنِ توست لباس تازه‌ات بویِ تو دارد نمی‌آید پس از توخواب ، ای کاش... که می‌مُردم منِ بی تاب ای کاش دوباره شیر آوردم ولی حیف... نمی‌خوردم پس از تو آب ای کاش  مرا آزار با زنجیر می‌داد به من نان‌خشک با تحقیر می‌داد زنِ شامی دلم سوزاند وقتی... کنارم طفل خود را شیر می‌داد کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
تو را می‌شوید امشب دستِ دریا تو را با اشکِ ما با اشکِ زهرا نمیدانم چرا می‌گویم امشب بریز آبِ روان آهسته اَسما .... حسن زخمِ سرت را بست اُفتاد لباسِ آخرت را بست اُفتاد حسن حالِ مرا می‌دید پیشَت دو چشمِ دخترت را بست اُفتاد .... چگونه سَر کنم شب را عزیزم چه سازم جانِ بر لب را عزیزم بجای تو حسن ای کاش امشب کفن می‌کرد زینب را عزیزم .... به مادر گفتم ای جان رو مپوشان شبیه فصلِ هجران رو مپوشان خجالت می‌کشد بابا کنارت تو پهلو را بپوشان رو مپوشان .... حسن بگذار رویش را ببوسم پریشانم که مویش را ببوسم سفارش کرده بابا جایِ او هم حسینش را گلویش را ببوسم ..... دعایی کُن که بی بازو نگردد لبِ گودال  از پهلو نگردد زدم بوسه بر این حنجر ولی تو دعایی کن که پشت و رو نگردد حسن_لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
با روضه‌یِ قرآن به‌سر قرآن گرفته یادِ پدر کرده ببین باران گرفته تابوت رفته کودکی غافل هنوزم یک کاسِه شیرِ تازه در دستان گرفته جز چاه وُ نخلستان ُو گلدسته به یادِ..... نجوایِ او حتّی دلِ ویران گرفته مولا شده مهمانِ یاری که هنوزم دستی به رویِ پهلویِ سوزان گرفته زخمِ سرَش را با پَرِ زخمی شده بست خونی‌ چکید و باز روضه جان گرفته یادِ تَهِ گودال اُفتاده بمیرم نیزه به کتف وُ گونه ُو دندان گرفته خنجر نمی‌بُرّید خواهر زجر می‌دید در پنجِه ظالم مویِ ندبه‌خوان گرفته حسین_ایمانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
نام خود را نقش کن امشب به ایوان علی ای به قربان علی و ای به قربان علی سالها رفتیم مشهد تا که دربانی کنیم تا که شاید یک سحر باشیم دربان علی من که شبها می‌رسم تا صبح بارانی شوم چشم خود را می‌سپارم دستِ باران علی عرش هم حتی ندارد بی نیازیِ مرا مادرم زهرا بزرگم کرده  با نان علی خوش بحال بچه‌های بی کسِ آن روزها حسرتِ ما هست و خوابی روی دامان علی مثلِ زینب  مثلِ عباس است  مثلِ اکبر است هرکه امشب می‌شود پاره گریبان علی یک طرف ام‌البنین و یک طرف سوزِ رباب گریه‌ی ما را در آورده شبستان علی گوشه‌ای پیراهن بابای خود را باز شُست ام‌الکثوم است و این شامِ غریبان علی مثل چشمان حسین و مثل چشمان حسن آه می‌سوزد جگرهای پریشان علی وقت غسلش دست را روی شکاف سر گذاشت آب هم آتش گرفت از زخم سوزان علی خضر اُفتاده زمین  جبریل اُفتاده زمین اصلا امشب می‌شود این خانه ویران علی اینطرف دست حسن ، آنسو حسین بی کفن یک کفن را می‌کشند آرام بر جان علی سر به تابوتِ پدر می‌زد حسن می‌زد حسین وای از عباس و از تشییع پنهان علی بعد از این باید برای کربلا آماده شد آخرین روز است زینب بود مهمان علی آخرین حرفی که می‌زد با یتیم کوفه بود گفت روزی می‌رسند اینجا یتیمان علی کوفه  بعد از من مدارا کن  تو با سرنیزه هات کوفه جان زینب و جان تو و جان علی مجلس نامحرم طشت زر  و جانم حسین کاش جایش بشکند آنروز دندان علی * * "ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن"* نام ما ثبت است از اول به دیوان علی هر زمانی که نجف می‌خواهم اما جور نیست با قطاری می‌روم سمت خراسان علی با علی ما آمدیم با علی جان می‌دهیم خاک ما را فاطمه خوانده است ایران علی حافظ* حسن_لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
بگو به خواب که آید به چشم بیدارش دلا بسوز که مولا تمام شد کارش سریع‌تر بدنش را به خاک بسپارید که در بهشت، علی وعده کرده با یارش زمینیان غمیگین آسمانیان خوشحال که بیقراردلی می‌رسد به دلدارش برای دیدن دست کبود فاطمه‌اش به عرش رفته یدالله دست حق یارش خدا کند ز علی باز رو نگیرد؛ آه خدا کند برود ابر از شب تارش دوباره دست به پهلوی خود نگیرد کاش دوباره گل نکند کاش زخم مسمارش خلاصه باز علی جان دهد اگر آید دوباره فاطمهٔ زخمی‌اش به دیدارش علی که سیر شد از کوفه زینبش هم رفت چه کوفه‌ای که تمامی نداشت آزارش چه کوفه‌ای که دوباره کشاند زینب را نه بین مجلس تفسیر بین انظارش رواست کوفه خودش را فرو برد در خاک که رفت دختر غیرت میان بازارش گرفت كوفه كس و كار دخت حيدر را امان ز مردم نامرد بی کس و کارش محمد_علی_بیابانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
شراب عشق شمارا خمار  باور داشت حدیث جبر تو را اختیار باور داشت اگر که خواند تو را رب مشرق و مغرب به اقتدار تو پروردگار باور داشت به دست تیغ نگاه تو جان خود می دید اگر که دشمن تو به فرار باور داشت دلیل زلزله در وقت جنگ ها این بود شکوه رزم تو را کار زار باور داشت ازین جهت که به صالح نخورد تیغ شما مسیر عدل تو را ذوالفقار باور داشت قسم به کشته ی عشق کمان ابروی تو سلاح چشم تو را هر شکار باور داشت اگر چه پرورش نخل می دهد میثم به جان سپردن در راه یار باور داشت به روی دار هم از عشق تو سخن می گفت به برتری تو با افتخار باور داشت یتیم کوفه فقط با خبر ز حالِ تو نیست سخاوتی که تو داری انار باور داشت بهشت بودنِ ایوان و خوشه های عنب را فراق دیده و،چشم خمار باور داشت علی_اصغر_یزدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
سرّ توحید احمدی اینست: که علی را فقط خطاب کند عرصه‌ی جنگ هم که تنگ شود روی حیدر فقط حساب کند آی مرحب! برو کنار بایست، هدف انگار کندن در نیست شیر حق اینچنین که می‌غرّد آمده قلعه را خراب کند روح از این صحنه جان تازه گرفت، آمد از فاطمه اجازه گرفت تا که در عرش، عکسِ حیدر را ـ درِ قلعه به دست ـ قاب کند می‌پری آن طرف سواره ولی، عمرو! آن سوی خندق است علی جنگجویی ندیده‌ام چون تو، سوی مرگش چنین شتاب کند تیغ بر عمرو، پهلوان حیدر آنچنان زد که حضرت داور ضربه‌ی روز خندقِ او را بهترین ضربه انتخاب کند همه دیدند امیر می‌آید زودتر از غدیر می‌آید کی شود یک امینی دیگر شرح این ضربه را کتاب کند؟ در میان عرب خبر پیچید، در دلش هر مبارزی فهمید خاک خود را به باد خواهد داد رزم اگر با ابوتراب کند بیشتر بین عاشقانِ علی، حرف سلمان و مالک ست ولی رقص خرمافروش بر سرِ دار دل ما را همیشه آب کند بعد یک عمر ذکر یا حیدر مطمئنیم ساقی کوثر به دل کوزه‌گر می‌اندازد خاک ما را خم شراب کند قلب را در لحد که می‌بویند، به رقیب و عتید می‌گویند میهمان علی‌ست بگذارید او بیاید خودش حساب کند شعرم از برق ذوالفقار رسید، روشن و گرم و بی‌قرار رسید تا به ذره‌ نگاه یار رسید، می‌رود کار آفتاب کند قاسم_صرافان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
تا که این شور را شعور کنم میروم از نجف عبور کنم لحظه ای از زمین جدا بشوم آسمان را کمی مرور کنم از سلیمان اجازه می گیرم که خودم را شبیه مور کنم گریه ها کرده ام برایش تا شعر را غرق در سرور کنم من که از شوق مَنْ یَمُتْ یَرَنی زندگی با خیال گور کنم  آنقدر میزنم صدایش تا خلوتم را پر از «حضور» کنم  گفته‌ام «اوریا» که مدحش را گاهی اوقات از زبور کنم حرفی از معجزات او بزنم یادی از نور کوه طور کنم شرحی از دردهای او بدهم تا که ایوب را صبور کنم دل و جان شستشو دهم با اشک قلب را شیشه ی بلور کنم با عنایات او وجودم را خالی از هرچه غیر نور کنم "مست مست از شراب لم یزلی سرخوشم سرخوش از ولای علی" تشنه ام تشنه ی شراب توام من خرابم اگر خراب توام مایه ی افتخار من هستی گرچه من مایه ی عذاب توام با همه جز تو بی حساب شدم به امیدی که در حساب توام باز هم می دهم سلام به تو باز هم سر خوش از جواب توام از ازل تو ابوتراب منی تا ابد ذره ای تراب توام خطبه های توخط به خط اعجاز عاجزم عاجز از خطاب توام واژه ای دست پا شکسته ام خط خطی هایی از کتاب توام "مست مست از شراب لم یزلی سرخوشم سرخوش از ولای علی" نه فقط شاه و سرور است علی نور خورشید محشر است علی من نمی گویم او خداست ولی با چه چیزی برابر است علی عشق از روز اول است علی عشق تا روز آخر است علی فاتح جنگ خندق است علی فاتح جنگ خیبر است علی در حقیقت علی ست پیغمبر در حقیقت پیمبر است علی نام او مست می کند مارا ساقی حوض کوثر است علی "مست مست از شراب لم یزلی سرخوشم سرخوش از ولای علی" آفرینش گدای ثروت او پادشاهان غلام همت او تربت کربلا شفاست ولی مستی ماست دست تربت او کُشته های بدون زخم نبرد چشمه ای از شکوه قدرت او روز مشغول کار و شب بیدار چه زمانی ست استراحت او ؟؟ گِل بد بو کجا و ...نور خدا طینت ما کجا و ...طینت او همه عالم گواه ذلت ما همه عالم گواه عزت او بار ما مانده بود روی زمین جور ما را کشید رأفت او عاشق از حرف لغو بیزار است همه جا می کنیم صحبت او در دو عالم فقیر نیست کسی که خریده کمی محبت او تا نجف می رویم قبل از مرگ که مبادا دهیم زحمت او "مست مست از شراب لم یزلی سرخوشم سرخوش از ولای علی" عاشقانش فراتر از عددند ازلی بوده والی العبد ند تا نجف پا برهنه می آیند مست ها راه خویش را بلدند ذره ها در کنار ایوانش بی قرار اند و تشنه ی مددند عارفان غرق در خیال وصال عالمان نیز طالب خردند عاشقان مست جام کوثر او زاهدان هم به فکر خوب و بدند به الست و به ربکم سوگند عده ای امتحان نداده ردند وحده لا اله الا هو اهل این خانواده هم احدند او اگر شمع آستان باشد همه پروانه اند در صددند "مست مست از شراب لم یزلی سرخوشم سرخوش از ولای علی" در نجف ذکر باد،هوست فقط شرح اذکار موبه موست فقط خواهش مست های ایوانش قطره ای باده از سبوست فقط گرچه آب از سرم گذشته ولی درد من درد آبروست فقط اشک های مرا زیاد کنید که طهارت درین وضوست فقط گوش گوش است وقف او باشد حرف خوب است حرف دوست فقط کی! ازین عشق می شویم آگاه جان که در گودی گلوست فقط عاشقانه ترین غزل هایم درخورجایگاه اوست فقط "مست مست از شراب لم یزلی سرخوشم سر خوش از ولای علی" علی_اصغر_یزدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
تا که این شور را شعور کنم میروم از نجف عبور کنم لحظه ای از زمین جدا بشوم آسمان را کمی مرور کنم از سلیمان اجازه می گیرم که خودم را شبیه مور کنم گریه ها کرده ام برایش تا شعر را غرق در سرور کنم من که از شوق مَنْ یَمُتْ یَرَنی زندگی با خیال گور کنم  آنقدر میزنم صدایش تا خلوتم را پر از «حضور» کنم  گفته‌ام «اوریا» که مدحش را گاهی اوقات از زبور کنم حرفی از معجزات او بزنم یادی از نور کوه طور کنم شرحی از دردهای او بدهم تا که ایوب را صبور کنم دل و جان شستشو دهم با اشک قلب را شیشه ی بلور کنم با عنایات او وجودم را خالی از هرچه غیر نور کنم "مست مست از شراب لم یزلی سرخوشم سرخوش از ولای علی" تشنه ام تشنه ی شراب توام من خرابم اگر خراب توام مایه ی افتخار من هستی گرچه من مایه ی عذاب توام با همه جز تو بی حساب شدم به امیدی که در حساب توام باز هم می دهم سلام به تو باز هم سر خوش از جواب توام از ازل تو ابوتراب منی تا ابد ذره ای تراب توام خطبه های توخط به خط اعجاز عاجزم عاجز از خطاب توام واژه ای دست پا شکسته ام خط خطی هایی از کتاب توام "مست مست از شراب لم یزلی سرخوشم سرخوش از ولای علی" نه فقط شاه و سرور است علی نور خورشید محشر است علی من نمی گویم او خداست ولی با چه چیزی برابر است علی عشق از روز اول است علی عشق تا روز آخر است علی فاتح جنگ خندق است علی فاتح جنگ خیبر است علی در حقیقت علی ست پیغمبر در حقیقت پیمبر است علی نام او مست می کند مارا ساقی حوض کوثر است علی "مست مست از شراب لم یزلی سرخوشم سرخوش از ولای علی" آفرینش گدای ثروت او پادشاهان غلام همت او تربت کربلا شفاست ولی مستی ماست دست تربت او کُشته های بدون زخم نبرد چشمه ای از شکوه قدرت او روز مشغول کار و شب بیدار چه زمانی ست استراحت او ؟؟ گِل بد بو کجا و ...نور خدا طینت ما کجا و ...طینت او همه عالم گواه ذلت ما همه عالم گواه عزت او بار ما مانده بود روی زمین جور ما را کشید رأفت او عاشق از حرف لغو بیزار است همه جا می کنیم صحبت او در دو عالم فقیر نیست کسی که خریده کمی محبت او تا نجف می رویم قبل از مرگ که مبادا دهیم زحمت او "مست مست از شراب لم یزلی سرخوشم سرخوش از ولای علی" عاشقانش فراتر از عددند ازلی بوده والی العبد ند تا نجف پا برهنه می آیند مست ها راه خویش را بلدند ذره ها در کنار ایوانش بی قرار اند و تشنه ی مددند عارفان غرق در خیال وصال عالمان نیز طالب خردند عاشقان مست جام کوثر او زاهدان هم به فکر خوب و بدند به الست و به ربکم سوگند عده ای امتحان نداده ردند وحده لا اله الا هو اهل این خانواده هم احدند او اگر شمع آستان باشد همه پروانه اند در صددند "مست مست از شراب لم یزلی سرخوشم سرخوش از ولای علی" در نجف ذکر باد،هوست فقط شرح اذکار موبه موست فقط خواهش مست های ایوانش قطره ای باده از سبوست فقط گرچه آب از سرم گذشته ولی درد من درد آبروست فقط اشک های مرا زیاد کنید که طهارت درین وضوست فقط گوش گوش است وقف او باشد حرف خوب است حرف دوست فقط کی! ازین عشق می شویم آگاه جان که در گودی گلوست فقط عاشقانه ترین غزل هایم درخورجایگاه اوست فقط "مست مست از شراب لم یزلی سرخوشم سر خوش از ولای علی" علی_اصغر_یزدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
آمد آن عید سعیدِ بی نظیر شد زمانِ دستبوسیِ امیر آمدم با تاجی از گل؛ سر به زیر در کنار برکۂ نابِ غدیر دستِ بیعت دادم و گفتم: بلي «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» از خدا موسی زمین را قرض کرد نوح، خود را خاک پایش فرض کرد عاشقی را بی حد و بی مرز کرد حضرت آدم سلامی عرض کرد توبه کرد و گفت با صوتِ جلی: «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» دست او را تا نبی(ص) بالا گرفت دین تکامل یافت و معنا گرفت مرتضی(ع) در قلب قران جا گرفت زیر پایش نورِ عالم پا گرفت هست در دست محمد(ص) مشعلی «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» مرتضی(ع) شاهنشهِ دلخواه شد آیه نازل شد ولی الله شد دشمنش از عیدمان آگاه شد هر که شد بیعت شکن گمراه شد حفظ وحدت گرچه واجب شد ولی «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» نام حیدر داده قیمت بر نگین بُرده دل از آسمانها و زمین آمد و با شعر من شد همنشین میرسد در لحظه های آخرین وقت جان دادن ندارم مُعضلی «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» شد امام ِ اولِ عمارها عاشقش بودند خوش کردارها مُرد سلمان از نگاهش بارها گفت قنبر با تو گل شد خارها اصلِ قرانی و وحی مُنزَلی «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» بی زره میرفت، با غیرت، اصیل پیش رویش عده ای پست ذلیل ضربه هایِ ذوالفقارش بی بدیل پشت سر فریاد میزد جبرئیل: نیست مثل تو در این میدان یلی لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)! مرضیه_عاطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
نشسته ام بنویسم برای سلطانم به لطف شاه نجف، شیعه ام مسلمانم نشسته ام بنویسم به زیر ایوانم نشسته ام بنویسم علی علی جانم چگونه وصف کنم سیدالوصیین را بگویم از سکنات علی کدامین را ز عدل او چه بگویم، زبانزد عام است علی رفیق و حبیب و طبیب ایتام است هزار جان گرامی فدای آن نام است اَلا به ذکر علی قلب من چه آرام است میان جنگ اُحُد یک تنه یلی بوده وصی حق پیمبر فقط علی بوده اُحُد، حنین و خوارج، جمل وَ خیبر هم وَ هر کجا که جهاد است، بوده حیدر هم علی‌ست شیر دلاور، علی‌ست صفدر هم به راست می زند و چپ، به قلب لشکر هم به جبرئیل امین وحی شد بگو حیدر عجب دلاوری و ناز شست او، حیدر علی همان که به وقت نبرد جنگنده‌ست که ذوالفقار علی تیغ تیز بُرنده‌ست هر آنکه رو به روی حیدر است، بازنده‌ست علی همان که رجزهاش، سخت و کوبنده‌ست ز قدرت ضرباتش چگونه بنْویسم بگو که از غَزواتش چگونه بنویسم میان معرکه حیدر چه با غضب می رفت نقاب می زد و مثل قمر به شب می رفت وَ هر که رو به رویش بود، عقب عقب می رفت به ضربه های علی، سر عجب عجب می رفت اگرچه فاتح پیکار و در تلاطم بود به روی شانه ی او کیسه ای ز گندم بود علی برای یتیمان کوفه چون باباست غذای هرشب او نانِ خشک و یک خرماست به روی شانه ی او کوله باری از غمهاست بدون فاطمه، حیدر چه بی کس و تنهاست خلاصه حیدر کرار بود و غمهایش خلاصه غربت بسیار بود و غمهایش... علی_میر_حیدری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
دلم مست شراب الغدیر است سرا پایم کتاب الغدیر است الا ساقی سر و جانم فدایت تمام هست خود ریزم به پایت نجات از بند و دام هستیم ده زمینای ولایت مستیم ده چنان بر گیر با یک جرعه هوشم که چون خم در غدیر خم بجوشم دل از کف دادۀ ما اُنزلم کن ز اکملت لکم دین کاملم کن بده جامم که عیدی دل پذیر است نه نوروز است این عید غدیر است وجودم مست از جام تولاّست دلم دریایی از نور تجلاّست بیا تا مدح مولا را بگوییم به صحرای غدیر خم بپوییم محمّد (ص) نغمۀ توحید دارد در آن صحرا خدا هم عید دارد چه صحرایی ز جنّت با صفاتر ز دامان منی هم دلرباتر چه عیدی خوب تر از عید قربان چه روزی روز عترت روز قرآن محمّد (ص) وقت ابلاغ است، بلّغ منافق را به داغ است، بلّغ محمّد (ص) پیک حق را این پیام است رسالت بی ولایت نا تمام است نمایان کن جلال حیدری را کز آن کامل کنی پیغمبری را بگو با مردم عالم علی کیست بگو دین جز تولاّی علی نیست بگو حکم علی نصّ کتاب است بگو خطّ علی اسلام ناب است بگو این آیه بر من گشت نازل نبوّت بی ولایت نیست کامل تویی پیغمبر و حیدر امیر است تو را غار حرا او را غدیر است رسالت با ولایت یک کتاب است یکی ماه است و دیگر آفتاب است الا ای خلق عالم سر به سر گوش محمّد (ص) دم زند، خاموش خاموش محمّد (ص) را به لب دُرّ ثمین است ثنا گوی امیرالمؤمنین است تو گویی می رسد بر گوش جان ها پیامش در زمین و آسمان ها که هر کس را منم امروز مولا علی از نفس او بر اوست اُولی علی دین را امام راستین است علی دست خدا در آستین است علی یعنی چراغ اهل بینش علی یعنی پناه آفرینش علی آیینۀ آیین اسلام علی یعنی تمام دین اسلام علی میزان، علی ایمان، علی حق علی سر تا قدم توحید مطلق علی مولود کعبه رکن دین است علی آیینۀ حقّ الیقین است علی بر حزب حق صاحب لوا بود علی فرماندۀ کلّ قوا بود علی شمعی که در بزم ازل سوخت علی جبریل را توحید آموخت علی در ملک هستی ناخدا بود علی پیش از خلایق با خدا بود علی حمد و علی ذکر و علی دم علی حجر و حطیم و بیت و زمزم علی حجّ و صلوة است و صیام است علی رکن و قعود است و قیام است علی دست خدا در فتح خیبر علی روز اُحد یار پیمبر علی در یاری ترک جان گفت علی در بستر ختم رسل خفت علی جوشن به تن پوشید بی پشت علی در جنگ عمر و عبدود کشت علی بگذاشت بر دوش نبی پا علی خورشید را بر کند از جا علی بازوی دیو نفس بسته علی در کعبه بت ها را شکسته علی اسلام را در صدر تابید علی در بدر هم چون بدر تابید علی دین است و قرآن است و احمد علی یعنی علی یعنی محمّد (ص) ولی الله اعظم رکن دین اوست اولوالامر تمام مسلمین اوست که قرآن می کند وصف خضوعش ز خاتم بخشی و حال رکوعش هزاران سلسله آوارۀ اوست حدیث منزلة دربارۀ اوست گُهر از سلُمک سلمی فشانم حدیث لحمک لحمی بخوانم عدم بود و عدم بود و عدم بود که حیدر با محمّد (ص) همقدم بود دُر توحید افشاندند با هم خدا را هر دو می خواندند با هم علی داد از ولادت با نبی دست نبی عقد اخوّت با علی بست علی در چرخ ماه انجمن بود شنیدی مهر با او هم سخن بود اگر خورشید حرفی با علی گفت یقین دارم که تنها با علی گفت نمی دانم که بودم چیستم من اگر پرسید یاران کیستم من نه صوفّیم نه سالوِس ریایی نه وهّابی نه بابی نه بهایی نه آن را و نه این را دوست دارم امیرالمؤمنین را دوست دارم نه در دل هست مهری ز آن سه یارم نه با اهل سقیفه کار دارم مسلمانم مسلمان غدیرم امیرالمؤمنین باشد امیرم بود خاک در او آبرویم غلام یازده فرزند اویم دلم از خردسالی با علی بود سخن ناگفته ذکرم یا علی بود چو از اوّل گِلم را می سرشتند بر آن گِل نام مولا را نوشتند ولای مرتضی بود و گِل من علی بود و علی بود و دل من سرم در هر قدم خاک رهش باد که مادر یا علی گفت و مرا زاد چو پا در عالم خاکی نهادم برون آمد خروشی از نهادم سراپای وجودم با علی بود خروشم بانگ یا مولا علی بود لب خاموشم از مولا علی گفت مؤّذن هم به گوشم یا علی گفت به عشق مادر از آن رو اسیرم که با اشک ولایت شیرم مرا اندر غدیر عشق زادند سرشک شوق و شیر عشق دادند سرشک و شیر با خونم عجین شد تولاّی امیرالمؤمنین شد مرا شیر ولایت داد مادر مرا با عشق حیدر زاد مادر ولایت روح را آب حیات است ولایت خَلق را فلک نجات است ولایت گوهر دریای نور است ولایت همدم موسی به طور است ولایت هدیه رب جلیل است ولایت رهنمای جبرئیل است ولایت گُل بر آرد از دل خار ولایت میثم است و چوبۀ دار ولایت یعنی از حیدر حمایت ولایت یعنی از عترت روایت ولایت یعنی از جان دست شستن کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
با نام بلند او نوشتیم از زلفِ کمند او نوشتیم تلخیم ولی شکر فروشیم تا از لبِ قند او نوشتیم از اَشهدُ اَنَّ عشق مولا یعنی به پسند او نوشتیم آزاد شدیم از دو دنیا خود را که به بند او نوشتیم - - ما را به لب نجف نوشتند ما را رطب نجف نوشتند ای تاکترین سبویِ مستی ای پاکترین وضوی مستی ما مرد شراب عشق هستیم ای جانم از آبروی مستی ساقی چه کنیم آتشینیم مُردیم در آرزوی مستی برخیز که تر کنیم امشب از نامِ علی گلوی مستی - - با ناد علی بزن نوایی بسم اله اگر حریف مایی از کوثر عشق آب خوردیم ما پای علی شراب خوردیم انگور ضریحِ نقره کوبیم عمریست که نابِ ناب خوردیم از شَعشعه‌یِ حضور گرمیم تا پرتو آفتاب خوردیم سوگند نمیرویم جایی ما نان ابوتراب خوردیم - - دلداده‌ی بی اراده هستیم یعنی که حلال‌زاده هستیم بر روی جهاز ، ناگهان گفت در حلقه‌ی جمع حاجیان گفت فریاد علی علیش پیچید بالاتر از اوج آسمان گفت دیروز به دوش او علی بود امروز علی علی بجان گفت شد محضرِ فاطمه شرفیاب جبریل...چنین نفس زنان گفت - - ای میر وزیری ات مبارک امروز امیری ات مبارک آورد اگرخدا علی را تا گم نکنیم ما علی را رو کرد برای آفرینش یک جلوه‌ی مرتضی علی را حق داشت نبی کسی نبیند او دیده که را؟ که را؟  علی را حک کردپیمبر ازهمان روز بر خاتمِ خویش یا علی را - - تا کعبه‌ی مومنین نمی‌شد این دین بزرگ دین نمی‌شد ای وای اگر قدم بکوبد با تیغِ دو دَم  دو دَم بکوبد او یک تنه صد سپاه را با یک جذبه‌ی خود بهم بکوبد زینب خود مرتضی است وقتی فریاد سرِ ستم بکوبد از حضرت حیدر است ارثش عباس اگر علم بکوبد - - تا تیغ خود از غلاف برداشت صد بار زمین شکاف برداشت گیرم که خیال خام دارد این خصم همیشه دام دارد گیرم که همیشه کینه توز است یا نقشه‌ی انتقام دارد ما شیعه‌ی مرتضی شدیم و این سیره چنین پیام دارد: ما را چه غم از هزار دشمن ایرانِ علی امام دارد - - ما فاتح قله‌ی جهانیم ما لشکر صاحب الزمانیم آیین علی همیشه جاریست آئینه‌ای از شکوهِ باریست آیین علیست رادمردی دور از ستم و سیاه کاریست آیین علیست دستگیری آیین علی گذشت و یاریست آیین علی علی بسازد در راه حسین سربداریست من را ببرید سرزمینش باشد برسم به اربعینش حسن_لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
در محفلی که نام تو باشد گناه نیست غیر از دو دست تو بخدا تکیه گاه نیست در مکتب تو بحث سفید و سیاه نیست حالم بدون یاد نجف رو به راه نیست توصیف قدر و منزلتت کار هر‌که نیست دریایی و وجود تو مانند برکه نیست نامت به زیر سلطه کشیده لغات را در شیشه کرده خون رقیق دوات را بر هم زده نظام همه کائنات را میخواهم از دو دست تو برگ برات را لطفت زیاد و خواهش دستان ما زیاد ما کم ارادتیم و مرام شما زیاد دست غزل به مرز کمالت نمیرسد قدّ  قلم  به  اوج  جلالت  نمیرسد صد چشمه هم به جوی زلالت نمیرسد بیچاره هر کسی به وصالت نمیرسد قول فمن یمت یرنی ات بعید نیست جز دیدنت به وقت وفاتم امید نیست باید نوشت نام تو را با دوات عشق زیرا که از تو بوده همیشه حیات عشق پنهان شده به سایه ی عشق تو ذات عشق پس اهدنا صراط علی شد صراط عشق با تو مشخص است مسیر درست مان جانم فدای نام ” امام” نخست مان دنیا شبیه نقطه ای بین کتاب تو مانده نگاه چرخ و فلک بر جناب تو جز فاطمه نبوده کسی بازتاب تو صد آفرین به فاطمه صد مرحبا به تو از تو تمام خلق بگویند هم کم است آیینه دار جلوه ی پاک تو فاطمه است تاریخ شاهد است که جز تو دلیر نیست ذکری به غیر نام "علی" دلپذیر نیست عیدی شبیه عید سعید "غدیر" نیست هرکس که باولایت تو هم مسیر نیست بیراهه رفته است-به پایش ثبات نیست راهی به غیر راه تو راه نجات نیست پیدا نمی شود احدی برتر از علی آقا تر و عزیز تر و بهتر از علی در معرکه کجاست دلاورتر از علی صدها هزار مرتبه پیغمبر از علی تعریف کرده ست چنان و چنین علیست با امر حق برای نبی جانشین علیست محمد_حسن_بیات_لو کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
شکر حق هستم گدایی بر سر کوی علی دوست دارم هر چه را که می دهد بوی علی باز کردم من زبان با نام دلجوی علی آمدم دنیا به عشق دیدن روی علی هر که ام یا هر چه ام اهل غدیر حیدرم هست این عشق علی میراث زهرا مادرم ای غدیر ای بی تو بیراهه ، تمام راه ها آرزوی روزها و سال ها و ماه ها ای نشانده بر روی لب های شیطان آه ها ای مقام تو فزون از کل عید الله ها آی عید آسمانی کار را کردی تمام دین ما نازد به ادیان با چنین حسن ختام شب کجا پوشاندن ِخورشید تابان غدیر نیست در عالم مسلمان جز مسلمان غدیر صد سلیمانند چون مور سلیمان غدیر ای هزاران عید قربان باد قربان غدیر البشارت آی از ماه خدا جامانده ها فرصت نابی در عیدالله اکبر مانده ها... هر چه دشمن کرد روز و شب حسادت بر غدیر حضرت حق داد بیش از پیش عزت بر غدیر بیشتر از خاک دارد عرش غیرت بر غدیر انبیا با جان و دل دارند ارادت بر غدیر آری آری آن جماعت که غدیری تر شدند تا ابد بالانشین گشتند و پیغمبر شدند بعد احمد بر جهان مولا ، علی مرتضی کعبه زاده ،کعبه ی زهرا ، علی مرتضی مرد میدان،  اسوه ی تقوا ، علی مرتضی لا امیرالمومنین الا علی مرتضی بوی شیطان می دهد حتی نبوت بی علی هیزم دوزخ شود حتی عبادت بی علی من فدای آن خداوندی که شیرش حیدر است بهترین پیغمبر عالم وزیرش حیدر است هست تنها مومن آن کس که امیرش حیدر است دست ِ خالی نیست آن که دستگیرش حیدر است ای بز  ِکوهی نباشد جای تو اقلیم شیر یا بمان با مرتضی یا از حسد آتش بگیر ای همیشه مقتدای مومنین و مومنات کار تو مشکل گشایی در حیات و در ممات هر کجا پا می گذاری می شود دارالنجات هست ممنون از رکوعت تا خود محشر زکات باز هم نازل شده مدح تو بر پیغمبرت می زند جبریل پر ، دور سر انگشترت غیر تو این گونه سر ، سردار دیگر بود ؟ نه غیر تو آن روز یک تن مرد خیبر بود ؟ نه غیر تو اصلا کسی در شان کوثر بود ؟ نه غیر تو با مصطفی شخصی برادر بود ؟ نه کس ندیده دو برادر را چنین شیدای هم محرم هم، همدم هم ، دین هم ،دنیای هم هر که دارد آبرو نان و نوایش حیدر است مقتدای ماست آن که مقتدایش حیدر است کِی غریب است آن کسی که آشنایش حیدر است عرش تا فرش خدا ، فرمانروایش حیدر است بهترین اعجاز ختم المرسلین تنها علی است بر رکاب دین پیغمبر نگین ِ یا علی است تا ابد می ماند حق پنهان اگر حیدر نبود نه پیمبر بود و نه قرآن اگر حیدر نبود کفر میشد فاتح میدان اگر حیدر نبود بود عالم بنده ی شیطان اگر حیدر نبود دین و دینداران تماما ریزه خوار حیدرند تا ابد ممنون ِ تیغ ذوالفقار حیدرند کس نداد عشق علی را یاد ما ، چون فاطمه کس نشد پای غدیر و دین فدا ، چون فاطمه کس نداده پای این مکتب بها ،چون فاطمه کس نزد بر سینه سنگ مرتضی چون فاطمه محسن و جان و جوانی داد در راه علی کرد حک بر میخ در ، لعنت به بدخواه علی محمد_حسین_رحیمیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
من كه دائم پاي خود دل را به دريا مي زنم پيش تو پايش بيفتد قيد خود را مي زنم   كعبه اي در سينه ام دارم كه زايشگاه توست از شكاف كعبه گاهي پرده بالا مي زنم   اين غبار روي لبهام از فراق بوسه نيست در خيالم بوسه بر پاي تو مولا مي زنم   از در مسجد به جرم كفر هم بيرون شوم در ركوعت مي رسم خود را گدا جا مي زنم   اينكه روزي با تو مي سنجند اعمال مرا سخت می ترساندم لبخند اما مي زنم   من زني را مي شناسم در قيامت بگذريم حرف‌هايي هست كه روز مبادا مي زنم   کاظم_بهمنی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
به استعانت از شهی که هست از اوست منجلی شروع می کنم سخن به نام مرتضی علی به نام او که انبیا مدد گرفته اند از او چه نام آنکه مرسلی نبرده است بی وضو چه نام آنکه می دهد به آبرو هم آبرو چه نام آنکه جلوه اش به قبله داده سمت و سو خدا زمان بردنش به خلق گفت: فاسمعوا خدا در آن زمانه ای که دین نداشت رنگ و بو دهان کعبه را گشود و گفت از علی بگو... ورق شود گر آسمان قلم شود درخت ها کتابت فضائلش نمی رسد به انتها هرآنکه شد بزرگ ما خراب و مست ابجد است بحار مجلسی چرا یکصد و ده مُجلّد است بپرس از بزرگ خود جواب دست و پا کند چه می شود که دشمنت دهان به مدح وا کند؟ نخست آنکه شافعی سروده است بس نکو وقوعُ شَکَّ فیهِ اَنّهُ الله است، شعر او سیاه مست می کند دفتر رو سپید را خمار کرده مدحتش ابن ابی الحدید را ز نام او نفس نفس تکان خورَد ابوقبیس به پای جوع مرتضی گریست احنَف ابن قِیس سروده است عمروعاص و هرچه شاعر از علی بخوان روایتی که گفت ابن عساکر از علی دمی که عبدود بریده گشت سر ز پیکرش سرود مدح مرتضی به جای گریه خواهرش سرود حافظ این چنین به مدح شاه لوکشف طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف گر بِکَشَم زهی طَرَب ور بِکُشَد زهی شرف قسم به ذوالفقار او به جنگ خصمِ صف به صف بسته علی مسیر را ز چار سو و شش طرف امیرصف شکن علی زره نکرده تن علی بخوان به کنیه شاه را بگو ابوالحسن علی نبود بی حضور او در آفرینش آب و تاب سرشته شد ابوالبشر به همت ابوتراب کسی که خواند مومنون قبل نزول آن، علیست کسی که یاد می دهد سجده به عرشیان علیست نهند بر حریم او صبح به صبح و شب به شب ذبیح سر، خلیل پا کلیم دل، مسیح لب کیست علی یگانه ای که خفت جای شاه دین به جز علی به هیچ کس نگو امیر مؤمنین نبود آدمی هنوز و شاه بر حصیر بود علی نه در غدیر خم که پیش از آن امیر بود رسالتیست از خدا به روی دوش شاعران دم از غدیر می زنم که بشنوند این و آن: رسیده اند حاجیان به قبله ای که منجلی ست به کعبه ای که پرده اش عبای مرتضی علیست علی که نیست در زمین و آسمان نمونه اش حجر کجا و استلام خالِ روی گونه اش رسیده اند حاجیان حرم چه گویم از حرم چه گویم از غدیر خم به فهم دفتر و قلم کویر تشنه مست بود و آبگیر مست تر و از شمار حاجیان خم غدیر مست تر رسول عشق یک طرف، امین وحی یک طرف پیمبران به دور مرتضا نشسته صف به صف از احترام پای او ملک قیام می کند دهان گشوده هفت آسمان سلام می کند سلام میکند زمان سلام می کند زمین به تو که از ازل تویی فقط امیر مومنین سر جهاز اشتران قدم بزن بزرگ یل به کوری دو چشم آن زن سواره ی جمل سر جهاز اشتران قدم بزن علم بزن حماسه غدیر را به دست خود رقم بزن بگو بلند تا درآوری ز منکران دمار علی حق است و حق فقط علی، یَدورُ حَیثُ دار علی قدر علی قضا علی ولی اولیا علی دلیل الانبیا علی عماد الاصفیا علی به خضر رهنما، علی به نوح ناخدا علی کلیم را عصا علی مسیح را شفا به عشق او چه کعبه ای خلیل می کند بنا علیست مرد لحظه ها، علیست خلوت حرا علیست نص راکعون، علیست جان انما علیست نفس مصطفی مباهله است مدعا فدای خال گونه اش چه نقطه ایست تحت با تمام آیه ها علی، علی تمام آیه ها علیست آنکه با صدای او سخن کند خدا علی ست آنکه می نهد به شانه ی رسول پا به دشت ارژنش قسم علیست علت بقا علی ندارد ابتدا علی ندارد انتها علیست آنکه میرود به عرش قبل مصطفی علی علی علی علی، چه گویم از علی چه ها خمار نام حیدرم برآن سرم که بشکنم قالب شعر مست را وزن و هرآنچه هست را جان به فدای جبروت و جنم حیدر کرار به قربان صدای قدم حیدر کرار احد بود و خروش دو دم حیدر کرار احد بود و نود زخم و نیفتاد دمی هم علم حیدر کرار اذا زلزت الارض جهان مست و زمین مست و زمان مست دهان مست شد از بردن آن نام و زبان مست موذن که ندا داد شد از نام علی ابن ابیطالب اذان مست علی کعبه و گردش دل حجاج جهان مست علی کعبه و فرقش ترک بیت الحرام است علی رکن قیام است چنان آینه ی خیرالانام است که جبریل نفهمیده نبی زین دو کدام است یدلله اذن الله شهنشاه ز راه فلک آگاه جهان سایه نشین قد آن ماه ندارد علی عالی اعلی به خدا قامت کوتاه علی علم یقین راه یمین معنی دین علت ایجاد زمین عرش برین فیض برد از دم او روح الامین در شب کین جای پیمبر اسدالله جوان رفت به بستر سر و سرور شه قنبر به فلک ساخته منبر همه ی لطف جهان جمله به این است سراسر که شبی یکنفر از جنس علی می رسد آخر دل ما بنده ی عهدیست جهان منتظر حضرت مهدی ست گفت علامه که شریکی در الغدیر من از جمیع جهات بفرستی اگر هر جایی با وعجل فرج بر او صلوات مسعود_یوسف_پور کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
پیداست در متن دعا اوراقی از عرش دارد رجب در شهر خود عشاقی از عرش از بسکه می ریزد شراب باقی از عرش میخانه تب کرده؛ می آید ساقی از عرش ممسوس ذات الله روی دست کعبه است هویاعلی ذکر لب سرمست کعبه است او بی عصا هم قلب دریا می شکافد صدها هزاران راه بالا می شکافد تا عرش را با ذکر زهرا می شکافد رکن یمانی سینه اش را می شکافد دیگر زمان انتظارت سر رسیده یافاطمه بنت اسد! حیدر رسیده خورشید ساکت شد قمر بیرون بیاید سائل به در زد، کیسه زر بیرون بیاید اصرار کرد احمد خبر بیرون بیاید ابن الخلیلش با تبر بیرون بیاید این کودکی که صاحب لیل و نهار است در بین مُشتش قبضه ای از ذوالفقار است نوشیده ام با جان، مِی هر سالی اش را مزه کنم طعم شراب عالی اش را رعیت کشد بر شانه اسم والی اش را شیعه چرا پنهان کند خوشحالی اش را میثم اگر بی دار خود باشد کلافه است بر پیکر عشاق حیدر، سر اضافه است تاثیر ذکر یونسیّه بی علی هیچ دنیای بی او گرچه ارزنده ولی هیچ شعرم ندارد بی ولا جز معطلی هیچ هم سومی، هم دومی، هم اولی هیچ تصریح ذکر مرتضی، تصریح زهراست یا رادّ الشمسِ علی، تسبیح زهراست هرچند همبازی دست کودکان است تفریح حیدر خلقت کون و مکان است بغض علی را هر که دارد بی امان است حب علی هفت آسمان را نردبان است قنبر نشد باشیم، پشت در که هستیم گرد و غبار گیوهء حیدر که هستیم کار ملائک دست شاه لافتی بود در زیر پایش قاب قوسین خدا بود قدّش ستون محکم ارض و سما بود اما عبای شانهء او نخ نما بود برجاست تاج و تخت او این هم دلیلش؛ سهمی نبرد از سفرهء مردم عقیلش سهمی نبرد از گندمی که خود درو کرد مولا شکم را سیر، با یک نان جو کرد با نفس خود درگیر شد، یکیّ به دو کرد اشک دو چشمانش، نجف را باغ مُو کرد شیرخدا حتماً هدف را می شناسد حیدر گداهای نجف را می شناسد حیدر کسی بوده که مرحب شد شکارش حیدر گرفته مرحبا از کردگارش تکمیل کرده لافتی را ذوالفقارش در وقت غم، زهرا و پیغمبر کنارش بدر و اُحُد هم جنگ خیبر را پسندید رسم جوانمردی حیدر را پسندید مانده امیری همچنان حیدر بیاید حاشا که او باشد بلا و شر بیاید پیرزنی شاکی دم منبر بیاید خلخال زن های یهودی در بیاید میخ غمش را دشمن او زد به سینه ناموس حیدر کشته شد بین مدینه نامردها! رسم جوانمردی کجا رفت حیدر میان خانه، دنبال عبا رفت شیشه شکست و مادری دادش هوا رفت پیش علی افتاد و زیر دست و پا رفت دستی که شد مشکل گشا را بسته بودند ای کاش درب خانه را نشکسته بودند رضا_دین_پرور کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح شکر خدا غیر از علی دلبر نداریم ما جز نجف میخانه ای دیگر نداریم شد رو سیه هر کس که رو بر جز علی زد پس خوش به حال ما که جز حیدر نداریم دست زمانه هر چه آرد بر سر ما دست از علی و بچه هایش بر نداریم ای اهل عالم تا که جان در پیکر ماست جانان به غیر از جان پیغمبر نداریم کوری چشم نحس ها بین عددها از سیزده اصلا مبارک تر نداریم شکر خدا که های و هوی ماست حیدر مانند کعبه آبروی ماست حیدر باید که باشد در دو عالم بی برابر پیغمبری که چون علی دارد برادر اینها که در مدح علی گفتند و گفتیم حتی نباشد ذره ای از مدح قنبر مدح علی مرتضی دارد شنیدن یا از خدا یا فاطمه یا که پیمبر هر کس که در این چند روز عمر دارد مولا به جز حیدر ، حرامش شیر مادر لعنت به هر دین و مرام و مسلکی که دارد امیرالمومنینی غیر حیدر شاهی که نامش زینت عرش اله است با انبیا حتی قیاسش اشتباه است از قبل این خلقت فقط حق با علی بود مثل خدا پیدای نا پیدا علی بود در آن زمانی که نه دنیا بود و نه دین دنیا و دین حضرت زهرا علی بود با خط زهرا سر در ِ جنت نوشتند اینجاست تنها جای هر کس با علی بود در هر نفس ذکر همه صاحب نفس ها هو یا علی ، هو یا علی هو یا علی بود ای کاش در دنیا به جای مولوی ها گوش همه بر امر مولانا علی بود مولای قنبر ممکن ِ لا ممکنات است تنها علی تنها علی راه نجات است بر منکران حیدر کرار لعنت بر هر که با مولا ندارد کار لعنت بر هر کسی که با فلانی و فلانی در طول این تاریخ گشته یار لعنت بر هر که با قتل و دروغ و زور و تزویر شد جانشین احمد مختار لعنت بر آن مسلمان که نباشد با دل و جان از دشمنان مرتضی بیزار لعنت تا که خدا باشد خدا بر هر که دارد با شیعه حیدر سر ِ آزار لعنت ما بچه های حضرت دلدل سواریم چشم انتظار انتقام دوالفقاریم ما زیر دین رحمت نهج البلاغه جان ها فدای نعمت نهج البلاغه ای شیعه در دنیا به دنبال چه هستی وقتی که داری ثروت نهج البلاغه داریم دریا باز دنبال سرابیم عالم بُوَد در حسرت نهج البلاغه جز دین فروشی چاره ای دیگر ندارد هر کس نداند قیمت نهج البلاغه جان علی هر چه در این عالم کشیدیم باشد فقط از غربت نهج البلاغه شرمنده ایم از این که روی منبر ما خالی است جای صحبت نهج البلاغه آن قدر گل پرپر شده در خاک ایران گردیم تا ما ملت نهج البلاغه راه رهایی نهضت نهج البلاغه است رمز فرج خط به خط نهج البلاغه است محمد_حسین_رحیمیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
نخواهد خورد هرگز غصه‌ی مال و منالش را گدای مرتضی میگیرد از او رزق سالش را تمام نوکران دلخوش به یک لبخند اربابند خوشا قنبر که لبخند علی خوش کرده حالش را کبوتر بچه‌ی دل عاشقانه تا نجف پر زد صد و ده بار دورش گشت و قیچی کرد بالش را مِیِ کهنه صد و ده ساله شد در خم به حرف آمد کز انگور ضریح مرتضی دارد کمالش را تمام کهکشان ها تحت فرمان علی هستند بپرس از وصله ی نعلین او جاه و جلالش را پیمبر شام معراج از خدا اسرار میپرسید صدای مرتضی میداد پاسخ، هر سوالش را هرآنکس که رجزخوانی کند بعد از علی قطعاّ شبیه طبل توخالیست مشنو قیل و قالش را اگر هر دم بگیرد جان من را باز خوشحالم که جای بازدم آن لحظه میبینم جمالش را میثم_کاوسی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
کم کم سپیده سر زد و پایان ظلمت بود شرط عبودیَّت شروعِ کار خِلقت بود از ابتدا هم مبحث اصلی..،ولایت بود هنگامه ی تابیدن نور امامت بود دست خدا این نور را بی مُنتَهایش کرد او را امیرالمومنین،"حیدر" صدایش کرد دنیا به دنبال شرابی بود..،ساغر داد از شربتِ جوی بهشتِ عرش بهتر داد چشمی که او را دید عقل خویش را پر داد یا حیدر و یا مرتضی و یاعلی سر داد در عالم ذَر هرکسی قالوا بَلیٰ می گفت باید صد و ده مرتبه یا مرتضی می گفت شب بود..،رنگِ چهره اش صبحی سپید آورد آئینه ، نور عرش را در خطِّ دید آورد ما را به جبرِ چشمهای خود کشید..،آورد دستی به گِل بُرد و تَشَیُّع را پدید آورد پس خِلقَت باقیِ مخلوقات کار اوست سُکّانِ انسان‌ساختن در اختیار اوست نور تَعقُل،عقلِ کُل را پای کار آورد طوبای جنَّت میوه ی رحمت به بار آورد بِنتِ اسد شیری به میدانِ شکار آورد فریاد زد جبریل: صاحب‌ذوالفقار آورد با خِلقتش بر رِجسِ شیطان آب پاکی زد کعبه برایش سینه ی خود را چه چاکی زد اسطوره یِ رَبّانیِ بی باک ها حیدر آقایِ فرزندانِ صُلبِ‌پاک ها حیدر خاکی ترین بابایِ اهلِ خاک ها حیدر سِرِّ نهانِ خلقتِ افلاک ها حیدر غیرِ خدا ، تنها نبی از راز آگاه است سیبِ شب معراج در دست یدالله است بال ملائک منبر روز اَلَستش شد نون و قلم را خواند..،لوح نور مستش شد لب را که وا کرد آسمان ها پای‌بستش شد بت خانه ها مخروبه ی ضربات دستش شد با یک نظر از خاک تا عرشِ مُعَلّی رفت دوش نبی را هرکه بالا رفت،بالا رفت هنگامه ی پیکار چشمش برق‌ها می زد در معرکه ها بی محابا تیغ را می زد دُلدُل‌سوارانه به میدان بلا می زد وقتی فلانی با فلانی داشت جا می زد جز او کسی آماده ی خفتن به بستر نیست غیر علی وقت خطر یار پیمبر نیست در یا علی مُهر وقار یا صمد خورده بر لوحِ غیرت ذکرِ یا حیدر مدد خورده سیلیِ بعد از صبرِ او را عَبدُوَد خورده دروازه ی خیبر به نام او سند خورده وقتی به روی شانه ی هایش درب بالا ماند لب ها ی قلعه از تعجب تا ابد وا ماند شهرِ تَفَکُّر احمد و حیدر درِ آن است این تیغِ با تدبیرِ دین در جنگ ، بُرّان است با ذوالفقارش در دل میدان رجزخوان است شاگرد رزم بی محابایش حسن جان است فرزندِ خود را در شجاعت بی نظیرش کرد شیرجمل را شیرِ آل الله شیرش کرد حُبِّ علی آغاز قانون اساسی شد هرجا ولایت بود از او اقتباسی شد مشق ولی زیباترین درس کلاسی شد یک "مرتضی" راه است تا "حیدرشناسی‌‌" شد شاءن مقامِ او نمی گنجد در این دفتر "حیدر که جایِ خود،وَ ما اَدراکَ ما قنبر" نوحِ نبی در مکتبش طفل دبستان است پای جهالت از کلام او گریزان است بی نقطه خطبه خوانی اش آغاز جریان است "نهج البلاغه" انشعاب نورِ "قرآن" است نَصِّ "خدا" را لفظِ "حیدر" می کِشد بالا نامِ "برادر" را "برادر" می کشد بالا عشقِ علی قلبِ تمام خَلق را اَفشُرد ابلیس را حتی ز سلک نحس خود آزرد هرکس به جایی راه بُرد از کویِ مولا بُرد سلمان مسلمان شد اگر،نان علی را خورد قطعا تو مِنّا اهلِ بیتِ این ولی باشی وقتی نمک‌پرورده ی دستِ علی باشی دارد نمک ذکر شب او وُ شِکَر روزَش شوق عبادات سحرگاهی در روزش پوشیده رختی از لباس نور بر روزش این ردِّ الشمسَش بوده سرگرمی هر روزش وقتی دو دستِ ربناخوانش به کار افتاد خورشید عالم‌تاب از دور مدار افتاد حیدر نشان بی نشان ها را بلد بوده طیِّ طریق لامکان ها را بلد بوده پیچ و خم رنگین کمان ها را بلد بوده حتی زبان بی زبان ها را بلد بوده او کُنهِ لفظِ هر صدا را درک می کرده تنها علی ناقوس ها را درک می کرده در آسمانش ماه و اختر می شود پیدا بالای بام پلکِ او پر می شود پیدا از خاک نعلینش ابوذر می شود پیدا بین حریمش ظرف ساغر می شود پیدا مستان به انگور ضریحش اقتدا کردند بین حرم مستی خود را برملا کردند دیوانه‌ها اغلب ز دست زندگی سیرند عشاق تا لب تر کند معشوق،می میرند آنان که با سجاده و محراب درگیرند ایوان طلای مرتضی را قبله می گیرند باید به عشق یار از اغیار رو گرداند سمت علی باید نماز عاشقی را خواند یا مرتضی ! تو پادشاه مُلک ایمانی در اوج عزت همنشینِ با گدایانی تو بانی لبخند شب های یتیمانی دارم به تو رو میزنم،رو برنگردانی حال مرا این روزها قدری رعایت کن خیلی نجف‌لازم شدم آقا عنایت کن وضع مرا هنگام شب درهم کنی بد نیست بندِ عبادات مرا محکم کنی بد نیست قد مرا وقت گدایی خم کنی بد نیست بین رکوعت گوشه‌چشمی هم کنی بد نیست من منصبی جز منصب نوکر نمی خواهم من بارها گفتم که انگشتر نمی خواهم عیسی توسل کرد بر ذکرت،مسیحا شد موسی به طورِ تو پناه آورد،موسی شد هرکس که گُم شد در شبِ قدرِ تو،پیدا شد باید که "کوثر" بود تا هم کُفوِ "دریا" شد کشفِ ولیُّ‌الله از ما برنمی آید این کار جز از دست زهـرا برنمی آید بردیا_محمدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
سلامُ الله علیٰ مَن عندهُ اســــرار یزدانش تعالیَ الله از این منزلت، زین رتبه وشانش سلام الله علیٰ مَن عنِدهُ علمُ الکتاب،آری شهادت میدهد بر علم او آیات قرآنش منـــور کرد بیت الله را در شـــام آغازش مشرف کرد بیت الله را در صبح پایانش کلیــــمُ الله را دیدم کنــــار وادی طورش خلیل الله را دیدم یکی از ریزه خوارانش صَفیُّ الله می فـرمــــود هذا  قُـرَّةُ عَینی ذبیحُ الله می فرمود ای جانم به قربانش اگر چشمش بیفتد بر جمال بی مثال او ز یوسف چشم می بندد یقینا پیر کنعانش توسل کرد شیخ الانبیا برحضرتش،فوراً به ذکر یا علی مولا ترحم کرد طوفانش کمی از خاک نعلین علی برداشت ابراهیم که گردید آتش نمــــرودیان ، آناً گلستانش عیانش را نفهمیدند این مردم و پیغمبر... چگونه فاش گرداند از او اسرار پنهانش؟ چه بابایی! ابوطالب ، سلام الله علیه آنکه بود سنگنین تر از ایمـــان کل خلق،ایمانش چه بانویی ! که قرآن را مُزَیَّن کرده باکوثر ندارد کفو این بانو به غیر از شاه مردانش دو آقا زاده دارد ، خوانده قرآن لؤلؤ و مرجان دلم را برده این لؤلؤ ، ومجنونم به مرجانش عجب نورگریبانش گریبان گیرمان کرده نمیدانم چه سرّی هست در نور گریبانش چه کرده با عطای لقمه‌ی نانی ، که در قرآن به شأنش هل اَتی نازل شده از ذات منّانش تمام انبیــا  بهـر تبـــرک  اذن می گیرند که بردارند لقمه نان خشکی از سر خوانش سلام الله علی مالک که فانی گشت در عشقش سلام الله علی قنبـــــر کـه گــردید از غلامانش خودش که جای خود،مارا نکن تکفیر با این حرف به اِذن الله «کُن» می آید از امثــــالِ سلمـــانش به جز بیت امیر عالم امکان کجا دیدید؟ که میکائیل خادم باشد و جبریل دربانش نمک آماده کرده بهر نانش حضرت زهرا الهی جان عالــــم باد قــــربان نمکدانش شنیدم از نبی ، مولا  به محشر میرود منبر شنیدن دارد آن منبر که او گردد سخنرانش یقیـن دارم سعـــادتمند می گــردد یقین دارم اگر بر سجده افتد پیش او با توبه شیطانش چگــونه میتـوانم از غلامی دم زنم  اصلاً ؟ در این درگه که حکم مور را دارد سلیمانش جنان را دوست دارم تا شوم مهمان مولایم به این امّید که گردم یکی از ریزه خوارانش نلرزد دست و پایش ، نه ، نیاید خم به ابرویش تمـــام خلق اگــر مَرحَب شـــود آید به میدانش کَاَنّ گردش تیغ علی با سرعت نور است که عزرائیل بهر جان گرفتن مانده حیرانش نجف،آری به قدری صاحب قدراست که باید زند طعنــه به یاقـــوت جنـان ، ریگ بیابانش خداوند  اختیار مطلقش داده که می باشد تمـام عالــم کون و مکان در تحت فرمانش به اِذن الله تام الاختیاراست و دهد فرمان زمین را بهر رویاندن ، سما را بهر بارانش مَلَک راواجبُ الطّاعَه است وقتی امر فرماید فلانی را کن احیـــــا و فلانی را بمیـــــرانش مقـــامش را بنـــازم ، در کتابُ الله می بینم قسم خورده به سُمّ مرکب او ذاتِ سبحانش بلا تردید خورشید فلک مستور می گردد اگر روشن کند مولای ما شمع شبستانش خدا در عالـــــــــم بالا شبیهی  آفـــرید از او زیارت می کند فوج ملک در عرش رحمانش نظرکردم به عرش و فرش و کرسی و قلم،دیدم به دست حیـــدر کــــــــــــــرار باشد کلّ ارکانش به زیر سایه‌ی طوبا ، یقینا قبطه خواهم خورد به گـــــرمای لطیف آفتــــــاب صحن و ایوانش اگر این مصرع شیرین نمیشد کفر، می گفتم خدا مبهــــوت مانده بهــر تشریفات اسکانش بنـــازم آن ملاحت را که هنگام  نظــــر کردن به جای تیر ، جان می ریزد از پیکان مُژگانش خدارا... آرزو کـــردم یتیــــم بی کسی باشم چو دیدم طفل بی بابا نشسته روی دامانش نمی سوزد در آتش ، آنکه دارد حب مولارا اگر آرد به روز حشر با خود کوه عصیانش نمی تـرسـم من از یَـــومَ یَفِــــــرُّ المــــرء مِن اُمِّه نه چون پاکم،چون این آقاست آن جاپای میزانش فقط راه امیــرالمـــــــؤمنین  عرفان بالله است کسیکــه بی علی عارف شــود لعنت به عرفانش کسیکه بعد پیغمبــر امامی جز علی داند مسلمان نیستم والله اگر دانم مسلمانش چه بد بختند آنها که سَلونیٖ را رها کرده و رفتند ازپیِ آنکه اَقیلونی است عنوانش رها کردند باب علــم را ، رفتند این جُهّـــال پیِ آن  کس که دلّال ست بهر چهارپایانش خلایق هرچه لایق ، آنکه پاکی را نمی خواهد همـــــان نامـرد مَنحوسِ حرامی باد ارزانش حسادت می کنند آن قوم ، زیرا خوب می دانند خدایش بـرگزیده بــر تمام دَهـر ، سلطانش بر آن افریطه‌ی ملعونه‌ی جنگ جمل لعنت که می بارید بغض مرتضی از برق چشمانش بگو با لشگـــر کفـــــر جمل ، آری همان اُشتر کند لعنت به آن زن کو نشسته روی کوهانش اگر چه من حقیرم، روسیاهم، خواهشی دارم به آقا زاده ات مهدی بگو رو بر مگردانش تعهد داده «خادم» با امیرالمؤمنین ، آری نباشد غیــــر ذکــر یاعلی در کل دیوانش محمد_علی_قاسمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
به کعبه کسی تا ابد سر نمیزد... اگر کعبه سجده به حیدر نمیزد به عشق علی،وقت معصیت ما.. قلم را ملک بین جوهر نمیزد برای علی تا دم‌ حوض رفتیم وگرنه کسی لب به کوثر نمیزد علی فتح خود را به یک‌ ضربه میکرد همان ضربه بس بود.دیگر نمیزد علی زحمتش را به نوکر نمیداد دم کار حرفی به قنبر نمیزد زمان غضب آنچنان اخم میکرد.. که جبریل از هیبتش پر نمیزد اگر در اذان ها علی حذف میشد موذن هم الله اکبر نمیزد اگر صبر حیدر نمی بست دستش فلانی لگد را براین در نمیزد اگر شعله ی در نمیرفت بالا زن خانه در شعله پرپر نمیزد اگر خاک کوچه به چادر نمیخورد به کوفه کسی حرف معجر نمیزد سید_پوریا_هاشمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
باشد سخن زیبا اگر نام علی آید به لب جانم ز عشق مرتضی باشد بسی در تاب و تب به به علی یعنی علی دیگر نمی گویم سخن با نام پاک آن ولی دل را رهانم از محن گر نام او از صفحۀ تاریخ کم گردد یقین چیزی نمی ماند ز اسلام و برای مسلمین غار حرا در شهر نور در شهر با روح بتول هر لحظه شد یار نبی او بوده بازوی رسول در جنگ بدر و در احد در خندق و خیبر که بُد فتاح خیل قلعه ها برگو که در خیبر که شد بینم قلاعی سخت تو در تو و محکم بی قرین دربی درون قلعۀ هفتم بسی باشد وزین مرحب ستاده در کنار قلعۀ هفتم ولی در بستر بیماری افتاده است مولایم علی بنگر رسول الله را با لشکر اسلامیان یک سو زده اردو و خیل مسلمین اندر میان احمد که دارد در دلش روح و ولای حیدری خواهد که او رسوا کند هم اولی هم دومی با اولی گفتا برو گر چه تو اهلش نیستی این قلعه ها را فتح کن گر چه تو مردش نیستی آن بزدل ترسو نرفته از قفا برگشت و گفت این کار کار حیدر است مائیم مرد خواب و خفت پیغمبر والا مقام آن عاشق شاه عظام خواهد که او ظاهر کند فرق خلایق با امام پس امر بنمود آن ولی بر ثانی بزدل همی بهر رضای خالق داور نما کاری همی او هم بسان اولی برگشت و رسوا شد یقین بر آیدی این کار از دست امیرالمؤمنین پایان روز دوم و مشکل بسی افتاده بود مشکل گشای احمدی در بستری افتاده بود گفتا پیمبر می دهم چون صبح فردا آیدی پرچم به دست دست خود با فتح اعدا آیدی دست خدا شد دست او عالم به بند و بست او مرحب کش و خیبر گشا این کار باشد پشت او تیغ دو دم او را به کف خیل ملک او را به صف مرحب نه بل صدها هزاران مرحب او را همچو کف بعد از شفای احمدی چشمان حیدر باز شد تا دید درب قلعه را چشمش به سوز و ساز شد کل ملائک را خدا آماده باش سر داده است زیرا علی پا در رکاب از بهر جنگ آماده است کون و مکان از قهر او اندر تلاطم می شود خورشید در گرد و غبار جنگ او گم می شود ای سینه از عشق علی پر باده شو پر باده شو جبریل را گفتا خدا آماده شو آماده شو دستش به تیغ تیز شد عالم به چشمش ریز شد چون شیر بر روی فرس با حالتی چون خیز شد ای تیغ در دستِ که ای؟ ای تیغ سرمستِ که ای؟ ای تیغ پا بستِ که ای؟ اندر پی خستِ که ای؟ ای تیغ رقصانی چرا؟ برگو تو حیرانی چرا؟ در دست مولایم علی برگو چو مستانی چرا؟ ای تیغ هر دم می کُشی ای تیغ در دم می کُشی از بهر وصل دست او نازی دمادم می کُشی این شهرت دیرینه را از آن ولی بگرفته ای اوج سعادت را نگر دست علی بگرفته ای حیدر چو بر دلدل نشست بنمود عزم آن حصار آمد به سوی قلعه و مرحب بدیدی چون سوار شمشیر تیز حیدری رفتی چو در بالای سر پیچیده در کون و مکان فریاد و بانگ الحذر خیل ملک بر جبرئیل حق پناه آورده اند از آتش تیغ علی از سینه آه آورده اند اندر دل مرحب هزاران ولوله افتاده بود از نعره مولا به خیبر زلزله افتاده بود چون صاعقه آمد فرود بر فرق آن مرد حسود تیغ امیرالمؤمنین آتش زد آن فرق عنود تنها نه سر را با کُلَه بل پاره سنگ خاره کرد بین دو کتف و هم کمر پشت فرس را پاره کرد زد خالق کون و مکان فریاد با صوت جلی برگیر ای جبریل حق دست ید الله علی ترسم ز تیغ مرتضی کون و مکان پاشد ز هم خورشید ره گم میکند ماه از شرار او به غم مرحب بکشت و دست او بر درب قلعه حلقه زد با نعرۀ زهرا مدد در را کنار از قلعه زد تنها نه قلعه گوش کن کل سما در لرزه شد الله اکبر ای عجب عرش خدا در لرزه شد یا للعجب این حیدر است یا که خداوند جهان یا للعجب این حیدر است یا ناظم کون ومکان یا للعجب این حیدر است یا صاحب عرش و لوا یا للعجب این حیدر است یا نسخۀ فرد خدا این آبروی حیدر است دست خدای سرمد است دریای فضل مرتضی بی ساحل و هم بی حد است حیدر پناه احمد است دین و ولای احمد است کل سپاه احمد است روح و صفای احمد است حیدر جلی حیدر خفی حیدر صفی حیدر ولی حیدر وفی حیدر قوی حیدر رضی حیدر علی حیدر قمر حیدر ثمر حیدر ظفر حیدر گهر حیدر امین کردگار او صاحب تیغ دو سر فردی است فردی بی نظیر مردی است مردی بی قرین او بهترین عبد خدا در آسمان و در زمین مهر محّمد در دلش عشق محّمد در سرش شد گر پیمبر شهر علم مولا علی باشد درش این فاش می گویم اگر حیدر نبود اندر زمین نامی نمی ماند از خدا اسمی ز ختم المرسلین خورده گره بر کار ما گوییم از مهر و وفا لبخندی از لبهای او باشد به درد ما دوا یا مرتضی اعجاز کن با آن ید خیبر گشا درب دلم را باز کن بر رحمت و لطف خدا یا مرتضی بر شیعیان بنما دمی آقا نظر ما صاحبی داریم لیک هستیم از او بی خبر حق بتول جان رسول حکم فرج امضا نما بر ما غلامی درش را از کرم اعطا نما حسن_بهاری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
فرقش شکافت رُکنِ زمین و زمان شکست یک ضربه زد ولی کمر آسمان شکست نالید فاطمه که نزن نانجیب  زد از فرق تا به اَبروی او ناگهان شکست راحت علی  به خاک نمی‌خورد ، میخ در... شمشیر شد که باز زد و استخوان شکست تا خورد بر زمین دلِ زهرا دو نیم شد قلب حسین قلب حسن توامان شکست فریادِ جبرئیل که پیچید ، دخترش بی اختیار  در  وسط آستان شکست خون پاک می‌کند زِ روی خویش مرتضی زینب دمِ در است ولی بی گمان  شکست اینبار روضه خواند علی پیشِ دخترش از تشنه‌ای که داغِ لبانش جهان شکست از تشنه‌ای که داغِ جوان  داغِ طفل دید در حلقه‌های هلهله‌ی این و آن شکست از تشنه‌ای که در وسط جمع گیر کرد با سنگِ بی مروتِ این کوفیان شکست وقتی رسید نیزه‌ی خود را دوباره زد وقتی که رفت نیزه‌ی خود را سنان شکست انگشت مانده بود و عقیقی... از آن بدن انگشت مانده بود ولی ساربان شکست حسن_لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
خیره به اسمان شده این دیده ی ترم من بی کس همیشه تاریخ حیدرم.. یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست از ابتدا غریب مرا زاد مادرم امشب فقط به فاطمه ام فکر میکنم آغوش باز کرده در این شام آخرم افطار تلخ من به نمک باز میشود خرما چرا گذاشته زینب برابرم ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده راحت شدید از من و فریاد منبرم وقت اذان شدست مهیای رفتنم شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم الله اکبر! اشهد حیدر بلند شد... یارب گواه باش که پر گشته ساغرم فزت و رب کعبه!سرم غرق خون شده این را برای فاطمه سوغات میبرم من را رها کنید خودم راه میروم حالا که ایستاده دم خانه دخترم زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو.. این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد از حال و روز کوفه ی آنروز مضطرم فریاد میزنند ببینید اسیر را فریاد میزنی که خدا نیست معجرم فریاد میزنند که خیراتشان دهید فریاد میزنی که زنسل پیمبرم فریاد میزنند که زینب حسین کو؟ فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم سید_پوریا_هاشمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
زبس خاک نجف نزد خداوند آبرو دارد تیمّم با غبار معبرش شأن وضو دارد به دربار کسی رو کرده‌ام دل را که از عزّت سگ کوی غلامش نیز حقّ جستجو دارد کدامین دِین برخیزد زجا بی اذنِ شمشیرش؟ به هر گردن که دیدم، قامت از بهر گلو دارد زبس سامان جوهر کرده تیغش از شراب ناب لحد را گر شکافی، عَبدوَد در کف سبو دارد ثواب مؤمنان چرکی‌ست بر روح شریف این‌جا نجف، شیرخدا حوضی برای شستشو دارد صدایی دارد آن مافوق هستی کز شنیدن‌ها به هرگوشی که دیدم، پرده از ننگ رفو دارد به حسّ ما و من او را تعلّق نیست ای غافل مثال است این که می‌گویند حضرت رنگ و بو دارد خیال حاشیه بر متن تقدیسش ندارد راه کدامین شانه از آن زلف، شرحی مو به مو دارد؟ خیالست این که با مولاعلی محرم شوی“معنی” تو لاغر لهجه‌ای و شیر حق با نعره خو دارد محمد_سهرابی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ابیاتی_انتخابی_از_یک_قصیده تب و تابی که در حیرت فروشم، «مُفت مژگانش!» گران‌سنگ است هر زخمی که دید آئینه، ارزانش من از «شرم غلاف» و «لاف شرم»، آشفته می مانم که پشت و روی تیغش را ببوسم جای دستانش! ضریحش گر نگیرد دستِ نومیدم، نمی‌دانم کدام امّید خواهد داد دستم را به دامانش...!؟ مزارش را شریف آیا به ظنِّ خود نمی‌خوانند!؟ ببین که تا کجاها پر کشیدند اهلِ افغانش به قیل و قالی از پائین به بالا می‌رود نرخی... شود فرّاش قبر حضرت سلمان، سُلیمانش! تعارف گر کند چشمش به دمنوشِ غزل، ای دل! سرم را بشکن و چون توبه نشکن نرخ فنجانش به «ارث» و «مالکیّت» شبهه می‌شد گر نمی‌چرخید کلید خانه‌ی الله در دستِ نیاکانش! موذن‌زاده در فردوس از قلبِ سلیم خود کند تعلیمِ موسیقی به لالان و بلالانش عمویی شیرکُش دارد... اُحُد گردد فدای او! برادرزاده‌ای دارد... که اهل کوفه، قربانش! کمی از رحمتش بیرون زده از چاکِ عقلِ ما و گرنه در تبِ محشر، پناهنده‌ست شیطانش گدای سرچراغی‌های بازار نجف گشتم کشیدم منّت سود از ترازوهای میزانش اگر دلشوره‌ی کرب و بلا بر شیعیان رزق است ستاره می‌چکد شب‌های روضه، از نمکدانش به پابوسِ نجف، خورشید اگر هر روز می‌آید سرِ صبحی، اجازه گیرد از «شاهِ خراسانش» «علی» فرقی ندارد با «علی»! «آئینه»، «آئینه» ست! نجف، مشهد شود در حیرتِ آئینه گردانش به هنگام ورودش، آمده با اشک، باورکن! هر آن زائر که دیدی ساعت برگشت، خندانش سپرده کوله‌بار حاجتش را دستِ شاه و بعد سبک‌بارانه بر می‌گردد امشب سمتِ  اُستانش... چقدر ایرانیان مانوس با سلطان خود هستند...! خدا از ما نگیرد...! چون که ایران است و سلطانش...! احمد_بابایی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ما تشنه ایم و راهی دریا شدن خوش است سلمانمان كنید كه منا شدن خوش است یا حضرت رسول فدای ملاحتت با نام دلربای تو شیدا شدن خوش است از بركت تو سفرۀ ما بركتی گرفت پس ریزه خوار سفرۀ آقاشدن خوش است ما گم شدیم در دل دنیای بی كسی پشت در حرای تو پیدا شدن خوش است خوب است پیش دشمن تو قد علم كنیم اما مقابل قد تو تا شدن خوش است خاك در تو از دُر و زر قیمتی تر است پس خاك پای حضرت زهرا شدن خوش است ای اعتبار عالم و آدم خوش آمدی تو مصطفایی احمدی آقا محمدی با خلقت وجود تو خلقت شروع شد با جلوۀ جمال تو عصمت شروع شد سجاده پهن شد كه تو باشی و ذات حق از آن به بعد بود رفاقت شروع شد عالم برای بوسه به دست تو آمدند یك واژه ای بنام ارادت شروع شد دست تو را كه داد به دستان سعدیه در آن قبیله بارش رحمت شروع شد با بودنت حلیمۀ سعدیه دید كه لحظه به لحظه بركت و نعمت شروع شد دستی نبود تا كه نگیرد دعای آن با مقدم تو سیل اجابت شروع شد پیغمبرانه بود حضوری كه داشتی آقا نمك به سفرۀ آنها گذاشتی آقای من تو واسطۀ نشر دین شدی در بدترین زمانه شما بهترین شدی بر روی مسند نبوی بین انبیا دیر آمدی و از همه بالا نشین شدی چشمان مكه شاهد آقایی تو بود اینكه تو در تمامی عالم امین شدی از لحظۀ ولادت خود حضرت رسول تو رحمت خدایی و للعالمین شدی عالم فدای نام ابالقاسم شما زیرا شما قسیم بهشت برین شدی نقش نگین خاتم تو گشت یاعلی بانام حیدر است كه صاحب نگین شدی هرجا قدم زدی پُرِ یاس و عنبر است قطعاً گل محمدی از تو معطر است باید فقط تو راهی غار حرا شوی باید فقط تو همنفس با خدا شوی با این مقام و منزلت و شأن و عزتت باید هم آبروی همه انبیا شوی تنها به عشق نام تو گلدسته ساختند تا اشهد اذان همه ماسوا شوی اصلاًبعید نیست كه حیدر نبی شود اصلاً بعید نیست كه تو مرتضی شوی حق با علیست غیر علی ناحقند وبس یك لحظه هم نشد كه تو از حق جدا شوی بعد تو هركسی به علی اقتدا نمود راه خود از مسیر شیاطین جدا نمود مولای ما كسی ست كه شیر دلاور است مولای ما كسی ست كه با حق برابر است مولای ما كسی ست كه جان و دل تو بود مولای ما كسی ست كه با تو برادر است مولای ما كسی ست كه لایق تر از همه ست شیر خدا و همسر زهرای اطهر است مولای ما كسی ست كه مثل خدا یكی ست نامش ولی ، علی، اسد الله، حیدر است مولای ما كسی ست كه بابای امت است مولای ما كسی ست كه مولای قنبر است مولای ما كسی ست كه شاگرد مكتبش در فقه و در علوم الهیه جعفر است آنكس كه پای مكتب او جان گرفته ایم درس خداشناسی و ایمان گرفته ایم جعفر اگر نبود زمین محوری نداشت كشتی علم ذات خدا لنگری نداشت جعفر اگر نبود حسینیۀ زمین تعطیل بود چونكه دگر منبری نداشت جعفر اگر نبود علوم كتاب حق سوگند بر خدا كه روایتگری نداشت بیچاره می شدیم به دین خدا قسم پسوند نام مذهب ما جعفری نداشت او روضه خوان مادر پهلو شكسته بود می خواند كاش خانۀ حیدر دری نداشت او هم شبیه حیدر كرار شد غریب او هم میان آن همه كس لشگری نداشت ماشیعیان عاشق این خانواده ایم باجان و دل به یاریشان ایستاده ایم مهدی_نظری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG