eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
561 دنبال‌کننده
4هزار عکس
2هزار ویدیو
152 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
دمید ماه رجب رؤیتش مبارک باد به دوستان خدا نعمتش مبارک باد نزول بارقۀ رحمتش مبارک باد محمد آمده و بعثتش مبارک باد که بعثتش حرکت داد چرخ هستی را که هجرتش برکت بود حق‌پرستی را سپیده دم ز حَرا آفتاب برخیزد فروغ رحمت حق بی‌حجاب برخیزد ز صخره صخرۀ آن، عطر ناب برخیزد سحر که شهر خدایان ز خواب برخیزد امین مکه رهایی ز مستی‌اش بدهد نوید مذهب یکتاپرستی‌اش بدهد... بزرگ مرد چهل ساله با رُخی چون ماه رسیده است و به راز پیمبری آگاه دهند تهنیتش ز آنچه بگذرد در راه به این ندا که محمد! تویی رسول الله بشارتی که عمو زادۀ خدیجه دهد امید بر دل آزادۀ خدیجه دهد نفس کشیدن او نکهت خدایی داشت برای خسته‌دلان مژده رهایی داشت به درد مردم محروم آشنایی داشت که در جهان عرب این همه فدایی داشت خلوص و صبر و رضا را ز بس به کار گرفت به نیم قرن جهان را در اختیار گرفت خلیل نیست ولی بر خلیل ناز کند به روی عالم، درهای علم باز کند کلیم پیش رخش سجدۀ نیاز کند مسیح پشت سر مهدی‌اش نماز کند نظر ز آمدن انبیاء والا اوست بزرگ معجزۀ نون والقلم با اوست کسی که عالم ایجاد بی‌قرارش بود جوامع بشریت در انتظارش بود رسید و وحدت و آزادگی شعارش بود چو حُسن خلق سلاحی دراختیارش بود محمد آمد و آورد هرچه خوبی بود کتاب او در حکمت به روی خلق گشود کجاست غیرت عمار و عزم سلمانش که زنده گشت مدائن ز عدل و ایمانش کجاست منطق بوذر علیه عثمانش که کُشت دشمن دین را به تیغ بُرهانش اگر به راه بزرگان دین برآمده‌ایم به کاخ‌های مجلل چرا در آمده‌ایم مدینه از تو به بیت‌الحرام می‌نازد حرم ز فیض تو بر هر مقام می‌نازد خدا ز بندگی‌ات بر اَنام می‌نازد عرب ز نام تو بر خاص و عام می‌نازد ولی دریغ که این افتخار پوشالی‌ست تمام دعوی اهل حجاز تُو خالی‌ست از این قبیله که بر خاص و عام حمله کند گهی به کوفه و گاهی به شام حمله کند به مسلمین یمن صبح و شام حمله کند بعید نیست به بیت الحرام حمله کند خدای قدرت خود را کشیده بر رُخشان مدافعان حرم می‌دهند پاسخشان مدافعان حرم باور علی دارند به پیش دیدۀ خود خیبر علی دارند‌ جهاد نامه‌ای از دختر علی دارند امید مرحمت از همسر علی دارند قسم به فاطمه محبوب قلب فاطمه‌اند مدافعان حرم زینبی‌تر از همه‌اند مرحوم سیدرضا_مؤید کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
دوباره در نفس خاک، جانِ تازه رسید به روح عالم هستی، روان تازه رسید قیامتی شده برپا ز صُور اسرافیل به خفتگان زمین باز جان تازه رسید زمان جهل بشر گوئیا سر آمده است برای دانش و بینش، زمان تازه رسید معلّم بشریت خدا فرستاده‌ست دوباره بهر بشر امتحان تازه رسید فضای گلشن هستی اگر بهاری شد به بوستان جهان، باغبان تازه رسید جهان ز بعثت او نور ایزدی دارد شمیم ناب ز عطر محمّدی دارد چه رسخیز بزرگی دوباره برپا شد قیامتی به زمین و به آسمان‌ها شد میان اهل زمین ولوله زشوق افتاد میان اهل سماوات شور و غوغا شد پُلی به وسعت توحید بسته شد تا عرش به روی اهل زمین، راه آسمان وا شد صدای خواندن قرآن بلند شد، آن گاه زمین به وسعت باغ بهشت زیبا شد ردای سبز رسالت به دوش او افکند امین وحی به غار حرا، در آوا شد جهان ز بعثت او نور ایزدی دارد شمیم ناب ز عطر محمّدی دارد بهار رویش گل‌های ناب آمده است شمیم ناب گل انقلاب آمده است ز غار سبز حرا، جبرئیل زد فریاد سپیده سرزده و آفتاب آمده است برای رُشد کمال و سعادت بشری کلام وحی رسیده، کتاب آمده است به پاس عزّت و قدر و مقام زن با او ز دوست آیه‌ی نور و حجاب آمده است صدا زدند که این عطر ناب و نور از چیست؟ ز جنّ و انس و ملائک جواب آمده است: جهان ز بعثت او نور ایزدی دارد شمیم ناب ز عطر محمّدی دارد رسید تا به زمین جلوه و صفا بخشد به زخم و درد بشر مرهم و دوا بخشد رسید تا که بت آدمی شکسته شود به خلق جلوه‌ای از رحمت خدا بخشد برای عدل و مساوات شد نبی مبعوث که بندگان خدا را شرف، بها بخشد بشیرِ نور خبر می‌دهد ز ختم رُسل بشارتی به تمامی انبیا بخشد پیمبران اوالعزم یک صدا گفتند اگر به خلق خداوند، رو نما بخشد جهان ز بعثت او نور ایزدی دارد شمیم ناب ز عطر محمّدی دارد مسیر سبز غدیر از حرا هویدا شد همین مسیر، طریق ولایت ما شد رسول آینه‌ها با علی برادر بود برادر نبی آئینه‌ی تولّا شد قسم به نص «یَدالله فَوقَ ایدیهِم» علی به راه نبی دست حق‌تعالا شد هزار بار اگر بسته شد ره توحید به ذوالفقار علی، راه معرفت وا شد به ذکر یاعلی و یاعلی «وفایی» گفت دراین خجسته شبی که جهان در آوا شد جهان ز بعثت او نور ایزدی دارد شمیم ناب ز عطر محمّدی دارد سیدهاشم_وفایی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
از حرا آمد و آیینه و قرآن آورد مژده آن جان جهان از بر جانان آورد مژدۀ وحی و نبوت دل عالم را برد هر که دل داشت به آن آینه ایمان آورد همه دیدند که انفاس مسیحایی او روح در کالبد خستۀ دوران آورد دردمندان، طلبِ عافیت از او کردند که طبیب از ره دور آمد و درمان آورد در کویری که در اندیشه به جز خار نداشت یاس و نسرین و گل و لاله و ریحان آورد دشت را تشنۀ سرسبزی و بیداری دید با زلال سخنش رحمت باران آورد شب بیداد و ستم را شب تنهایی را با فروغ سحر خویش به پایان آورد سبب روشنی چشم خداجویان شد بوی پیراهن یوسف که به کنعان آورد... ناخدای سفر عشق به ایمان و امید تا به ساحل همه را از دل طوفان آورد رشک فردوس برین شد همه‌جا از قدمش با خودش رایحۀ روضۀ رضوان آورد داشت انگشتری‌اش خاتم پیغامبری باغ در مقدم او فرش سلیمان آورد بر لبش بود حدیث «وَ لَقَد کَرَّمنا» مژدۀ عزت و آزادی انسان آورد تا بسنجند عیار شرف و وجدان را آیه معرفت و حکمت و میزان آورد سایه پروردۀ این مهر جهانتاب علی‌ست که به این آینه پیش از همه ایمان آورد عجب این نیست که سلمان شود از اهلُ البیت مکتبش گوهر از این دست فراوان آورد گرچه خاموش شد آتشکدۀ فارس ولی پرتوش مشعل توحید به ایران آورد جلوۀ روشن آن ماه شب چهاردهم قرص خورشید شد و رو به خراسان آورد محمدجواد_غفورزاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
بخوان به نام شکفتن، بخوان به نام بهار که باغ پر شود از جلوۀ تمام بهار بخوان که باغ شود غرق در طراوت و نور بخوان که دفتر گل وا شود به نام بهار بخوان به نام خدایت که باغ را ببری به میهمانی گل‌ها، به بار عام بهار بخوان که با نَفَس پاکت ای مسیحا دم جهان جوان شود از نو، به احترام بهار بخوان که عالم و آدم قرار می‌گیرند به زیر سایۀ فیض عَلی‌الدّوام بهار بخوان که تا سحر ایمان بیاوَرد خورشید به آیه آیۀ سی جزء از پیام بهار اگر تو لب بگشایی، به عطر یاس قسم که دامن گل یاسین شود مقام بهار.. در آستانِ شکوهت شکوفه‌باران است که بوی عشق رسیده‌ست بر مشام بهار.. طلوع فجر رسالت رسید و آمده‌اند فرشتگانِ مقرّب، پی سلام بهار بخوان که بر سرِ راهت «علی»ست چشم به راه که اقتدا به پیمبر کند امام بهار تو ماه چلّه‌نشینی، «خدیجه» منتظر است که از دلش بِبَرد غم گلِ کلام بهار بخوان که لعل لبت ترجمان آب بقاست بخوان که قولِ کریم تو «عُروةُ الوُثْقی»ست بس است هرچه به بیراهه‌ها سفر کردند بس است هرچه به بیهوده عمر سر کردند بس است هرچه به سودای سود، رفت زیان بس است هرچه که سرمایه‌ها ضرر کردند بس است، هرچه خزان‌باورانِ غارتگر تمامِ حاصلِ این باغ را هدر کردند بس است هرچه ستم‌بارگان جادوگر دعا و ناله و نفرین بی‌اثر کردند بس است هرچه به افسون قصۀ پَریان «هزار و یک شبِ» این قوم را سحر کردند بس است هرچه بشر منّت از «مَنات» کشید بس است هرچه به «لات و هُبَل» نظر کردند.. بس است هرچه به شمشیر و نیزه نازیدند و پیش اهلِ نظر سینه را سپر کردند بس است هرچه به جرم رَمیدن یک اسب قبیله را همه تاراج و دربه‌در کردند بس است هرچه که خون ریختند در صحرا بس است هرچه زمین را ز اشک تر کردند بس است هرچه که با غنچه‌های زنده به گور نهالِ عاطفه را قطع با تبر کردند.. اَلا که می‌شود از جلوه‌ات جهان روشن! اگرچه بحث در این جلوه مختصر کردند بلند، تا ابد آوازۀ تو خواهد شد جهان‌گشا خبرِ تازۀ تو خواهد شد زمان، زمانِ قیام است و امتحان دادن زمانِ درس محبت، به این و آن دادن الا رسول بهارآفرین، ارادۀ توست نجاتِ باغِ گل از پنجۀ خزان دادن به یک اشارۀ چشم تو، ای یتیم قریش! تمام مزرعه را آب می‌توان دادن اگر چه هست «معاد از پی معاش» آری ثواب اگر چه بود، رسمِ‌ آب و نان دادن غذای روح، به این مردم فقیر بده که سعی توست طراوت به بوستان دادن درون سینۀ این قوم، جای دل، سنگ است تویی و معجزۀ سنگ را تکان دادن.. بگو: کتاب خدا معجز رسالت ماست رواست بوسه بر این نورِ جاودان دادن.. مسیح از نفس آسمانی‌ات آموخت ز فیض گوشۀ چشمی به مرده جان دادن اگر قرارِ تو، دل بردن است از این مردم اشاره کن به «بلال» از پی اذان دادن گواه اگر ز تو خواهند «قُل کَفی بِالله» از این دلیل چه بهتر به کاروان دادن؟.. چه جای صحبت بیگانگان که سهم علی‌ست تجلّیاتِ جمال تو را نشان دادن بخوان تجلّی «صَلُّوا عَلَیه» از این جَلَوات یکی‌ست ذکر خدا و فرشتگان، به پای خیز! که دل‌ها ز شوق آب شوند به یمن نور تو، ذرّات، آفتاب شوند بخوان! به نام خدا «بِاسم رَبِّکَ الاَعلی» که لاله‌ها همه پیمانۀ گلاب شوند امینِ وحی و نبوت! «اَلا بِذِکرِ الله» بخوان! که با خبر از متنِ این کتاب شوند سمندِ صاعقه زین کن، خدا نکرده مباد که بی‌عدالتی و جهل، هم‌رکاب شوند.. رسولِ نهضتِ بیداری زمان! مگذار که پلک‌های فروبسته، گرم خواب شوند شتاب کن که روان‌های تشنۀ ایمان رها ز پنجۀ تردید و اضطراب شوند به یک اشارۀ تو، برگ‌های پاییزی لطیف و تازه چو نیلوفرانِ آب شوند بخوان حدیث محبت که بردگانِ سیاه در این کویر درخشان‌تر از شهاب شوند بگیر دستِ همه پابرهنگان زمین که این شکسته‌دلان مالکُ‌الرّقاب شوند یتیم آمنه! اصحاب سرسپردۀ تو طلایه‌دار ظفرمند انقلاب شوند سحر که آیۀ «أمَّنْ یُجیب» می‌خوانند امیدوار دعاهای مستجاب شوند بگیر دستِ علی را، که با امیرِ عرب مجاهدان، همه پیروز و کامیاب شوند چه جای حیرت، اگر یازده ستاره و ماه به جانشینی خورشید انتخاب شوند بعید نیست که پروانگانِ اهل‌البیت اسیرِ معنی این شاه‌بیت ناب شوند «به ذرّه گر نظر لطف، بوتراب کند» «به آسمان رَوَد و کارِ آفتاب کند» محمدجواد_غفورزاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح رسیده موسم رحمت به حرمت باران وزیده در دل صحرا نسیم نافله خوان شکفته در دل صحرای بی سر و سامان گلی که داده جهان را به مهر خود سامان نسیم از نفحاتش نفس کشید و نشست به روی دوش بهار و گذشت فصل خزان رسیده آیه‌ی اعجاز و خوانده نون و قلم به نامی نامی احمد خلیفة‌ُ الرحمن چه شاخه‌ها که به مدحش شکوفه سر داده چه چشمه‌ها که گرفته به شوق او جریان اشارتی ز کلیم و بشارت از عیسی محمد عربی شد رسول جاویدان زبان از عطر گلاب محمدی سرشار همین که نام محمد رسد به صحن دهان کسی که در پی وصفش جماد ناطق شد کسی که در پی مدحش خِرَد شده حیران به آن جمال جمیلش قسم که در لولاک وجود بی بدلش شد دلیل خلق جهان حدیث سرمدی او رسیده تا افلاک قسم به آیه‌ی کوثر، به هل اتی، به دخان نشان به سوره‌ی طاها، محمد و یاسین که آیه آیه گل است و شکفته در قرآن چنان که موج خروشان سیزده دریا رسیده چشمه به چشمه به صحن آن دامان و سر زد از گل رویش دوازده خورشید دوازده گل خورشیدِ عالم امکان دوازده گل خورشید منجلی از عشق نخست فاطمه و آخرش امام زمان پیمبری که خدایش نیافریده مگر برای بذل محبت میان عالمیان به جای ناله و نفرین، دعا و نافله خواند برای طایفه‌ای که شکست از او دندان فقط نه یار شفیقش که دشمن او هم به مدح صوت بلیغش گشوده مهر زبان تمامی علما و تمام اهل عقول به فهم بحر کلامش چو موج سرگردان به جز جمال جمیلش که جلوه‌ای زخداست ندیده هیچ گلی را بدون خار انسان فلک ندیده به چشمش به روز و شب هرگز نه آفتاب و نه مهتاب اینچنین تابان کسی که نور خدا هم طواف کرد اورا چرا همیشه نگردد به دور او کیهان؟ یقین که تلخی کامم حلاوتش با اوست خوشا تلاوت نامش به هر زمان و مکان خوشا تلاوت نامش و بعد از آن نامی که شیعه بعد خدا و رسول خود در اذان خوشا تلاوت نامی که اسم اعظم اوست کلید قفل تمام مقدّرات جهان نبی برای علی و علی برای نبی دو جسم بوده ولیکن دو جسم با یک جان کسی که داشت به بدر و به خندق و احزاب یلی چو حضرت حیدر سپاه بی پایان علی عالی اعلا، علی ولی الله که خارج است مقامش زهرچه فهم و بیان قسم که قدر خدا را فقط علی دادند شناخت قدر علی را فقط خود یزدان قسم به بذر شکفته به عشق او در خاک قسم به درِّ میان صدف شده پنهان علی‌ست آنکه حکومت برای او بوده شبیه چکه‌ی آبی ز بینی حیوان شبیه آتش و آب است، جمع اضداد است چگونه‌اش بنویسم نسیم یا طوفان؟ به غیر قامت حیدر نمی‌خورد هرگز ردای حق خلافت به قامت دگران گشوده کعبه برایش چو مادری آغوش هم او که بسته از آغاز با خدا پیمان به ذوالفقار چه حاجت که با ستیغ نگاه گرفته جان یلان را چو شیر در میدان قسیمِ نار علی و قسیمِ جنت علی هو العلی و هوالحق، هوالعلی میزان علی‌ست باقی و باقی علی‌ست وجه الجلال به آن دمی که شود «كُلُّ مَن عَلَيهَا فَان» نماد عدل و عدالت؛ شکوه رأفت و عشق طلایه‌دار دو عالم به قله‌ی ایمان ستاره‌ای که درخشید روی شانه‌ی ماه و شام بتکده‌ها شد ز هیبتش ویران ستاره‌ای که درخشید و ماه مجلس شد تمام‌آینه‌ای حق نما و نور افشان فدای چشم سیاهش سپیدی چشمم به انتظار نگاهش سروده‌ام دیوان به ذکر اشهد و انّ علی ولیُ الله بلال باش و اذان گو و عاشقانه بخوان بخوان تو نام علی را، الا بِذکرِ الله بده قصیده‌ی دل را به دست نامه‌رسان بگو که وسع من این است و عذر من هم این اگر ز من نپذیری، دریغ و آه و فغان نجف که قبله‌ی قلبم شدی! دعایی کن قدوم شاعر خود را به صحن خود برسان منصوره_محمدی_مزینان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح اسلام من آغاز شد با یا رسول الله من بنده‌ی ناچیزم و آقا، رسول الله من از ازل تا روز آخر عبد درگاهم از ابتدا تا انتها مولا، رسول الله ما ذره‌ایم! از ذره، کاری بر نمی‌آید می‌سازد از ما قطره‌ها دریا، رسول الله وقت اذان دست مؤذن را که می‌گیرد، الا خدا الا علی الا رسول الله؟! نام علی را می‌برم زیرا که می‌دانم راضی‌ست از ما با علی تنها، رسول الله پیغام مبعث را که آوردی بمان جبریل بگذار تا حیدر بگوید با رسول الله نور علی، نور محمد بوده از اول در صورت حیدر شود پیدا رسول الله از کعبه و از مسجد الاقصی کجا می‌رفت؟ با مرتضی در لیلة الاسرا رسول الله هرجا محمد بوده آنجا با علی بوده با مرتضی بوده است در هر جا، رسول الله وقتی منافق‌ها فراری می‌شدند از جنگ می‌ماند در حصن علی، حتی رسول الله من معتقد هستم به تأیید علی راحت، پرونده‌ام را می‌زند امضا رسول الله محسن_ناصحی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
امشب دلم لبریز شور و بی‌قراری‌ست سرشار از عطر دل انگیز بهاری‌ست صحن دل من از فروغ نور امید همچون رواق صحن‌ها آئینه کاری‌ست در موسم و فصل گل افشانی بعثت یک چشمه اشک از آبشار دیده جاری‌ست در گلشن هستی شکوه دوست پیداست در هر طرف گل‌نغمه‌ی گرم قناری‌ست در بزم پرشور و نشاط مبعث ای دل گفتم به طبع خود شب خدمت‌گزاری‌ست با موجی از شور و امید و شادمانی گفتا مرا از لطف حق امیدواری‌ست بگذار اشک از دیدگان خود فشانم تا نام سرسبز محمد را بخوانم آن شب حرا آئینه ی نور خدا بود آواز ذرات جهان یا ربنا بود در خلوت اسرار و پشت پرده‌ی غیب تنها محمد بود و جبریل و خدا بود بشنید «اقراءباسم ربک» یا محمد مبهوت در آواز گرم آشنا بود آمد به گوشش تا صدای «قُمْ فَأَنْذِرْ» سرتا به پا غرق فروغ کبریا بود وقتی نبی سجاده‌ی گل پهن می‌کرد سرشار از عطر مناجات و دعا بود انوار یکتایی به رویش موج می‌زد دیدار رویش آرزوی انبیا بود اهل یقین با یاد او احرام بستند آری محمد کعبه‌ی اهل وفا بود حبریل در بین زمین و آسمان‌ها با این سروش جانفزا غرق نوا بود در چشم خود او چشمه‌ی خورشید دارد بر روی دستش پرچم توحید دارد بعثت همان گلبانگ سبز آسمانی‌ست بعثت همان خورشید گرم و مهربانی‌ست بعثت غروب نور شمع ظلمت و غم بعثت طلوع آفتاب زندگانی‌ست بعثت شکوفایی نخل استقامت بعثت به باغ دین شروع باغبانی‌ست بعثت ستیغ نور شد در شام ظلمت بعثت شکوه لحظه‌های ارغوانی‌ست بعثت رسالت بود بر دوش پیمبر آن رأیت سبز همیشه جاودانی‌ست بعثت همان ابر پر از باران رحمت بعثت همان خوان بزرگ میهمانی‌ست بعثت بشارت داشت برخلق دوعالم بعثت همان پیک امید و شادمانی‌ست بعثت برای محرمان خلوت دوست یک پرتوی از راز و اسرار نهانی‌ست بعثت شکوه و ارمغان ایزدی بود آئینه‌ای زیبا زنور احمدی بود آمد نبی تا برهمه امید بخشد بر سرد مهری زمان خورشید بخشد آمد نبی با پرچم یکتا پرستی بر کائنات انگیزه و امید بخشد آمد نبی تا بر بلندای زمانه با دست مهرش پرچم توحید بخشد آمد نبی تا با یقین و عشق و ایمان دل را رهائی از غم و تردید بخشد آمد نبی تا بر عزا شادی بپوشد با بعثت خود عاشقان را عید بخشد آمد نبی تا با ندای حق پرستی از بت‌پرستی خلق را تجرید بخشد آمد نبی سوی تهی‌دستان خسته تا آنچه از گلزار یزدان چید بخشد آمد نبی با مذهب اسلام و توحید تا مردمان را مرجع تقلید بخشد سوی خلایق با پیام نور آمد با آیه‌های روشن و پرنور آمد او خطبه‌های عشق را ایراد می‌کرد دل‌های غم آلودگان را شاد می‌کرد او جوهر اندیشه‌ها را اوج می‌داد چون آیه‌های نور را ایراد می‌کرد ویرانی آوارهای ظلم و کین را با دست‌های عاطفت آباد می‌کرد از دختران زنده در گور جهالت با نغمه‌های مهربانی یاد می‌کرد پیوسته از یکتاپرستی گفت و آنگه بر بت‌پرستان جهان فریاد می‌کرد وقتی که بت‌ها را برون می‌ریخت گویی او کعبه را بار دگر بنیاد می‌کرد او هر گرفتار ستم را ای «وفایی» با شور آزادی خود آزاد می‌کرد گرچه ز دست بت پرستان دید آزار با خُلق نیکو خلق را ارشاد می‌کرد تا بین مردم از نبوت از ولی گفت اول رسول الله را مولا علی گفت سیدهاشم_وفایی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح شأن دعا به واسطه‌ی ربنای اوست معراج، چشمه‌ای‌ست که رودش حرای اوست عالم دخیل بند عبای یمانی‌اش وقتی حسینِ فاطمه تحت كَساى اوست خاك قدوم عرشى او توتياى چشم شرط عروج، سُرمه گرفتن ز پاى اوست جان نبى علی‌ست، از اين رو كه مرتضى شرح زلال اَنْفُسَناى دعاى اوست نور اذان ز اشهد نام محمد است شور اذان ز اشهدِ بر مرتضاى اوست ما از الَست تابع اين خانواده‌ايم عهدى كه بسته‌ايم ز لطف و عطاى اوست شق القمر تجلى پيغمبرانه بود اين گوشه‌اى ز معجزه‌ی دست‌هاى اوست جنت همان نگاه محمد به قلب ماست او باب رحمت است كه عالم گداى اوست مهرشاد_واحدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
صدای وحی می‌رسد به گوش احمد امین صدا بلند‌تر شود برای بار دومین زمان به شوق می‌دود، سکوت می‌کند زمین بخوان به نام خالقت که هست رکن دین همین بخوان و سرفراز کن قبیله‌ی قریش را مژده بده سلسله‌ی جلیله‌ی قریش را غار حرا منوّر از جمال کبریایی‌اش امین وحی هم شده واله دلربایی‌اش منتخب خدا شده شکوهِ مصطفایی‌اش محور مهربانی است سینه‌ی خدایی‌اش سلام می‌کند به او، خدا و جمله خلقتش زبان گرفته آسمان، مبارک است بعثتش شبهه جزیره‌ای شده مفتخر از کلام حق کویر تشنه‌ای شده لبالب از پیام حق به دست مصطفی ببین سلسله‌ی زمام حق مژده دهد نبی حق، به اولین امام حق که ای شکوه نام تو جذبه‌ی هر سخن علی! منم رسول خاتم و تویی وصی من علی! عبد مناف! فخر کن به آدم ابوالبشر عبدمطلّب از شرف، تاج گذار روی سر گشته یتیم مکه بر امت ماسوا پدر کاش که بود آمنه کنار این پیامبر به مادرش سلام حق؛ به همسرش سلام حق خدیجه‌ای که سر نزد لحظه‌ای از کلام حق خموش ای سخنوران! ناطق وحی آمده فضل تمام انبیا از این جناب سر زده آیه‌ی "لا اله" را بخوان میان بتکده مگر که نور حق دمد به قلب‌های یخ زده اگر چه از یهودیان به او عذاب می‌رسد از آن وجود مهربان صبر و ثواب می‌رسد خُلق عظیم او دهد پاسخ صد ابولهب به جز خدا، به جز دعا، نیاوَرَد به روی لب به صبح روزه گیرد و به شب کند نماز شب به حیرت‌اند مشرکان از این وقار و این ادب که در جواب آن همه بی ادبی به محضرش کند عیادت از کسی که شعله ریخت بر سرش مردم غم رسیده را، مرهم قلب و جان شود به نور عقل و راستی، حامی دختران شود مدعی برابری به مردم جهان شود چشم کِشد بلال او که لحظه‌ی اذان شود صدای خشک و خسته‌ای نوای عشق سر دهد چو آفتاب جلوه‌ای به چهره‌ی سحر دهد بَرده‌ی رنج دیده را به اوج آسمان بَرد عقیده‌های شوم را ز خاطر زمان بَرد به هر کجا که می‌رود طراوت جنان بَرد به گوشه‌ی تبسمی دل از بهشتیان بَرد معجزه‌ی نگاه او به قلب مرده جان دهد لحن سلامِ گرم او سرشت را تکان دهد شیوه‌ی جذب‌کردنش رسالتی‌ست دیدنی به کودکان کند سلام حالتی‌ست دیدنی رو به خدا که می‌کند عبادتی‌ست دیدنی او و خدیجه و علی، جماعتی‌ست دیدنی دو آفتاب و یک قمر نور دهد حجاز را کعبه به خود ندیده است این چنین نماز را ببین یگانه‌ی بشر قامت خود دوتا کند ببین علی نوجوان به دوست اقتدا کند ببین خدیجه این دو را رهبر و مقتدا کند بگو به دشمن نبی اقامه‌ی عزا کند از این سه نورِ متصل بقای دین داور است مثلثی که محورش فاطمه‌ی مطهر است جان به فدای احمد و هجرت بی نظیر او گشوده شد مسیر دین به سعی چشمگیر او ببین به لیلة المبیت، کوشش وزیر او علی که در مباهله بیان شده غدیر او برای ختم الانبیا همیشه جان نثار شد علی‌ست جانشین او؛ نه آنکه یار غار شد غدیر برکه‌ای بُود ز چشمه‌سار بعثتش مدینه قبله گاه شد از آفتاب هجرتش ظهور مهدی‌اش شود ادامه‌ی نبوتش کوفه زمان مهدی است مرکز حکومتش طلوع نور مهدی است آفتاب سرمدی به دست او جهان شود مدینه‌ی محمدی سیدروح_الله_موید کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
حیّ علی الفلاح که گل کرده بعثتش باید نماز بست، نمازی به قامتش جاری شده‌ست چشمۀ آیات در حجاز گل‌ها شکفته‌اند به شوق تلاوتش این نور از کجاست که همواره روشن است؟ این شعله چیست در دلمان جز محبتش؟ از آسمان کوه حرا، نور می‌رسید نوری که داد مژده برای رسالتش دستان اتحاد نباید جدا شوند آری امید داشت به دستان امتش حُسن ختام و نقطۀ آغاز دهر بود حُسن ختام بود شروع نبوتش عاطفه_جعفری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح ای لهجه‌ات ز نغمۀ باران فصیح‌تر لبخندت از تبسم گل‌ها ملیح‌تر بر موی تو نسیم بهشتی دخیل بست یعنی ندیده از خم زلفت ضریح‌تر ای با خدای عرش ز موسی کلیم‌تر با ساکنان فرش ز عیسی مسیح‌تر با دیدن تو عشق نمک‌گیر شد که دید روی تو را ز چهرۀ یوسف ملیح‌تر تو حُسن مطلع غزل سبز خلقتی حسن ختام قصۀ ناب نبوتی :: هفت آسمان و رحمت رنگین‌کمانی‌ات ذرات خاک و مرحمت آسمانی‌ات احساس شاخه‌ها و نسیم نوازشت شوق شکوفه‌ها، وزش مهربانی‌ات تنها گل همیشه بهار جهان تویی گل‌ها معطر از نفس جاودانی‌ات لطف تو بوده شامل حال درخت‌ها «حنّانه» بهره‌مند شد از خطبه‌خوانی‌ات هر آفریده‌ای شده مدیون جود تو بُرده نصیبی از برکات وجود تو :: بر چهرۀ تو نقش تبسم همیشگی در چشم‌های تو غم مردم همیشگی دریایی و نمایش آرامشی ولی در پهنۀ دل تو تلاطم همیشگی در وسعتی که عطر سکوت تو می‌وزد بارانی از ترانه، ترنّم همیشگی با حکمت ظریف تو ما بین عشق و عقل سازش همیشگی و تفاهم همیشگی خورشید جاودانۀ اشراق روی توست سرچشمۀ‌ «مکارم‌الاخلاق» خوی توست :: تکرار نام تو شده آواز جبرئیل آگاهی از مقام تو اعجاز جبرئیل تا اوج عرش در شب معراج رفته‌ای بالاتر از نهایت پرواز جبرئیل مثل حریرِ روشنی از نور پهن شد در مقدم «براق» پر باز جبرئیل مداح آستان تو و دوستان توست باید شنید وصف شما را ز جبرئیل سرمست نام توست بزرگِ فرشتگان پیرِ غلام توست بزرگ فرشتگان :: در آسمان عرش تمام ستاره‌ها بر نور با شکوه تو دارند اشاره‌ها چشم تو آینه‌ست نه آیینه چشم توست باید عوض شود روش استعاره‌ها شصت و سه سال عمر سراسر زلال تو داده‌ست آبرو به تمام هزاره‌ها همواره با نسیم مسیحایی اذان نام تو جاری است بر اوج مناره‌ها گلواژه‌ای برای همیشه‌ست نام تو «ثبت است بر جریدۀ عالم دوام تو» سیدمحمدجواد_شرافت کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح جهان نبود و تو بودی نشانۀ خلقت همای اوج سعادت به شانۀ خلقت جهان نبود و خدا با تو گفتگو می‌کرد به حُسن خاتمت از آستانۀ خلقت... جهان و هرچه در آن پیش تار مویت هیچ! چه‌گونه از تو بگویم بهانۀ خلقت؟! برای از تو نوشتن اجازه با عشق است همیشه حرف و مضامین تازه با عشق است... :: بهار عطر تو را در گلابدان می‌ریخت زلال نام تو را در دل جهان می‌ریخت «بخوان به نام خدایت که خلق کرده تو را» هزار مژده و معنا از آن «بخوان» می‌ریخت جهان چه داشت اگر روشنایی تو نبود؟ چگونه از سرِ گلدسته‌ها اذان می‌ریخت؟ به یُمن آمدنت سنگ، مهربان می‌شد جهان پیر، پس از قرن‌ها جوان می‌شد... :: «ستاره‌ای بدرخشید و...» آن ستاره تویی ستاره‌ای که به آن می‌شود اشاره تویی ستاره‌ها و زمین، دانه‌های تسبیح‌اند و خیر اوّل و آخر در استخاره تویی زمین کتاب خودش را دوباره می‌خواند به هر کجا برسد مقصدش دوباره تویی بدون نور تو راهی به سمت پایان نیست بتاب بر سر دنیا که راه چاره تویی بتاب آینه‌گردان آشنایی‌ها بتاب روشنی هرچه روشنایی‌ها :: دعای حضرت آدم قسم به نام تو بود نجات نوح پیمبر، به احترام تو بود عصای حضرت موسی به نامت آذین داشت دم مسیح مسیحایی از سلام تو بود خلیل، دوش به دوش تو رفت در آتش که شعله «بَرد و سلام» از طنین گام تو بود اگر عزیز جهان بود یوسف از خوبی اسیر حُسن تو دلدادۀ کلام تو بود بیا سری به درختان پیر باغ بزن به روی شانه‌شان چارده چراغ بزن :: علی پس از تو چراغ ولایت عشق است کنار حضرت کوثر که آیت عشق است دو چلچراغ، دو سرو جوان باغ بهشت که راز خلقت آن‌ها امامت عشق است دوازده غزل سبز نامکرّر ناب که هر کدام به نحوی روایت عشق است کسی شبیه تو می‌آید از اهالی نور کسی ‌که آمدن او نهایت عشق است نهایت همۀ خواب‌های خوب تویی چراغ روشن دنیا پس از غروب تویی نغمه_مستشارنظامی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG