eitaa logo
کانال تبلیغی ؛ فرهنگی ؛اخلاقی-رمضانی پور
107 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
45 فایل
آیدی بنده برای طرح سوالات @Ramezanipoor
مشاهده در ایتا
دانلود
💠امیرالمؤمنین علیه السلام 🔺کُلُّ مُعَاجَل یَسْأَلُ الاِْنْظَارَ، وَکُلُّ مُؤَجَّل یَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِیفِ 🔰آن کس که زمانش پایان گرفته، خواهان مهلت است و آن کس که مهلت دارد(در انجام کارهاى نیک و ترک گناه) کوتاهى مى کند. . 📙نهج البلاغه، حکمت 285 . ⛔️پ‌ ن1:فرصت سوزی ممنوع⛔️ ❌پ‌ن 2:فرصت های زندگی‌ رو از دست دادن خیلی زیان‌بار هست. مبادا این فرصت سوزی ها در انجام کارهای خیر، باعث حسرت و پشیمانی ابدی بشه. ┄┄┅═✧❁«❁»❁✧═┅┄┄ ♨️با ارسال به دیگران، در نشر فضائل اهلبیت علیهم السلام سهیم باشیم.
✅ناخن گرفتن و کوتاه کردن سبیل و محاسن در روز جمعه ✍امام صادق علیه السلام: ناخن گرفتن در روز جمعه انسان را در برابر بيمارى‌هاى خوره، كورى و پيسى بيمه مى‌كند و اگر در روز جمعه نياز به گرفتن ناخن‌ها نباشد، آن را سوهان بكش تا ريزه‌هايى از آن جدا شود. 📚 کافی، ج ۶، ص ۴۹۰ 💢 رسول الله صلی الله عليه و آله و سلم: کسی که در هر جمعه، کمی از سبیل و ناخن هایش را بگیرد، خداوند به ( بدن ) او شفایی می دهد و دردی از او خارج می کند. 📚 الفردوس، ج ۳، ص ۵۸۴
🌻السلام علیک یا بقیةالله(عج) از اهل بیت نبی(ص) جز تو یادگاری نیست به غیر پرچم عدل تو اعتباری نیست بیا که جز تو ز امواج فتنۀ شیطان پناهگاه و حریم و ره فراری نیست ز دست رفت شکیب و قرارِ اَیوبان بیا بیا که دگر پای بردباری نیست 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
🔴 قدر فرصت‌های ناب را بدانیم ✍یکی از مفسران قرآن کریم می‌گوید: مانده بودم «لفی خسر» را چگونه معنا کنم، از بس فکر کردم خسته شدم و با خود گفتم بروم سراغ سوره‌های دیگر تا فرجی شود. نقل می‌کند روزی گذرم به بازار افتاد و دیدم کسی با التماس فراوان به مردم می‌گوید: مردم رحم کنید به کسی که سرمایه‌اش در حال آب شدن هست و داره نابود میشه، نگاه کردم دیدم او یخ فروش است و یک قالب یخ آورده، هوا هم گرم است و یخ هم در حال آب شدن و او التماس می‌کند از مردم که از من یخ بخرید. من معنای «لفی خسر» را در سوره عصر از این یخ فروش فهمیدم؛ ما هم لحظه به لحظه یخ زندگیمان در حال آب شدن است اما قدر این نعمت‌ها و فرصت‌های ناب را نمی‌دانیم و درک نمی‌کنیم مگر زمانی که دیر می‌شود و جز افسوس کاری از ما ساخته نیست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 🔘امام علی علیه السلام فرمودند: در انتظار فرج باشید و از رحمت خدا نومید نشوید. 📚بحار الأنوار، ج10، ص94 ┄┄┅═✧❁«❁»❁✧═┅┄┄ ♨️با ارسال به دیگران، در نشر فضائل اهلبیت علیهم السلام سهیم باشیم.
✅تقوا ملاک ارزش انسان ها ✍روزی سلمان فارسی وارد مسجد نبوی شد و صحابه‌ی پیامبر (ع) به احترام او از جای خود برخاستند و در صدر مجلس به او جای دادند.لحظه‌ای نگذشته بود که یکی از صحابه‌ی معروف نیز وارد مسجد شد، و چون سلمان را در صدر مجلس مشاهده کرد؛لب به اعتراض گشود و گفت: «من هذا العجمی المتصدر فیما بین‌العرب؛این مرد ایرانی و عجمی که در صدر مجلس نشسته در میان عرب‌ها چه می‌کند؟» رسول خدا‌ (ص) با شنیدن این سخن غیر‌اسلامی به خشم آمد و بر بالای منبر قرار گرفت و فرمود: «ای مردم! آگاه باشید که تمام انسان‌ها از زمان حضرت آدم تا زمان ما مثل دندان‌های ما یکسانند،عرب بر عجم،گندمگون بر سیاه پوست امتیازی ندارد،مگر به تقوا» 📚مستدرک الوسائل، ج۱۲ ص۸۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم/ ⁉️ ❓در روایات، در چه زمینه هایی برای دعا شده است؟ 💢 بسيارى از اين دعاها را مى توان در موضوعات زير دسته بندى كرد. 🔹۱. دعا براى تحقّق فَرَج و انجاز وعده الهى و درخواست اذن قيام: «أَنجِزْ لِوَلِيِّكَ»؛«أَنجِزْ لَهُ ما وَعَدتَهُ؛ «وَائذَن لَهُ فى جِهادِ عَدُوِّكَ وعَدُوِّهِ». 🔸۲. دعا براى اين كه مهدى(علیه‌السلام) همان منجى و مهدى موعود و قائم منتظر و ناصر دين باشد: «تَنتَصِرُ بِهِ لِدينِكَ». 🔹۳. دعا براى تعجيل در فرج: «و عَجِّل فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ»؛ «عَجِّل فَرَجَهُ»؛ «أَن تُعَجِّلَ فَرَجَ المُنتَقِمِ». 🔸۴. دعا براى تحقّق آثار و بركات قيام امام(علیه‌السلام) : «شَملَ الاُمَّةِ»؛ «عَدلاً وقِسطاً»؛ «وأَمِت بِهِ الجَورَ»؛ «وجَدِّد بِهِ ما مُحِىَ من دينِكَ»؛ «ويُقامُ فيهِ مَعالِمُكَ». 🔹۵ . درخواست پاسدارى و نگاه داشت امام(ع) از آسيب ها و شرور و نيز حفظ از بغى حسودان و افزايش كرامت الهى و مصونيت از نيرنگ دشمنان : «وَليّاً وحافظاً وقائِداً...» ؛ «فى حِصانَةٍ مِن بأسِ المُعتَدين». 🔸۶. درخواست خوارى و هلاكت دشمنان خدا و امام : «أَذلِل بِهِ...مَن نَصَبَ لَهُ العَداوَةَ»؛ «وَاكفُف عَنهُم بَأسَ مَن نَصَبَ الخِلافَ عَلَيكَ ، وَابسُط سَيفَ نَقِمَتِكَ عَلى أعدائِكَ المُعانِدينَ». 🔹۷. دعا براى آسانى كار قيام و به يارى آمدن فرشتگان: «وَافتَح لَهُ فَتحاً يَسيراً»؛ «وحُفَّهُ بِمَلائِكَتِكَ حَفّاً»؛ «وأَرْدِفْهُ بِمَلائِكَتِكَ؛ «وَاشْدُدْ أزْرَهُ». 🚩 گفتنى است در دعاهاى فراوان در باره امام زمان(علیه‌السلام) ، موضوعات ديگرى مانند: ارسال درودها، بيعت و پيمان بستن با امام، و فراز آوردن باورها و آرمان هاى شيعه، پيوستن به ياران ايشان و طلب صبر و استقامت براى آنان ، شناختن حجّت، تحمّل انتظار و رجعت و حضور در قيام و درآمدن به جرگه يارانش نيز به چشم مى آيد كه با موضوع اصلى - حكمت دعا براى امام زمان(علیه‌السلام) - متفاوت است. 🔺همچنين ما به دعاهاى امام زمان(علیه‌السلام) براى خود نگاه جداگانه اى نداشته ايم؛ زيرا برخى از آنها در موضوعات پيش گفته مى گنجند... 🌐بیشتر بخوانید ┄┄┅═✧❁«❁»❁✧═┅┄┄
. ﷽؛ 💠 / 🔺 روز جمعه و صدقه‌‏ 🔅 : 🔸 «اگر خواستی پیش از فرا رسیدن جمعه صدقه‌‏ای بپردازی، آن را تا روز جمعه به تأخیر بینداز» . 🔹 إذا أرَدتَ أن تَتَصَدَّقَ بِشَيءٍ قَبلَ الجُمُعَةِ، فَأَخِّرهُ إلىٰ يَومِ الجُمُعَةِ. 📚 عدّة الداعي: ص٣٧ اللّهم صَلِّ علی محمدٍ و آلِ محمد و عَجِّل فَرَجَهُم ┄┄┅═✧❁«❁»❁✧═┅┄┄ ♨️با ارسال به دیگران، در نشر فضائل اهلبیت علیهم السلام سهیم باشیم.
بسم الله الرحمن الرحیم/ موسی (علیه السلام) و تلخی فراق بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم روزی عزرائیل نزد موسی (علیه السلام) آمد، موسی (علیه السلام) پرسید: برای زیارتم آمده ای یا برای قبض روحم؟ عزرائیل: برای قبض روحت آمده ام. موسی: ساعتی به من مهلت بده تا با فرزندانم وداع کنم. عزرائیل: مهلتی در کار نیست. موسی (علیه السلام) به سجده افتاد و از خداوند خواست تا به عزرائیل بفرماید که مهلت دهد تا با فرزندانش وداع کند. خداوند به عزرائیل فرمود: به موسی (علیه السلام) مهلت بده عزرائیل مهلت داد. موسی نزد مادرش آمد و گفت سفری در پیش دارم! مادر گفت: جه سفری موسی: سفر آخرت مادر گریه کرد. موسی (علیه السلام) نزد همسرش آمد، کودکش را در دامن همسرش دید، با همسرش وداع کرد، کودک دست به دامن موسی (علیه السلام) زد و گریه کرد، دل موسی از گریه کودکش سوخت و گریه کرد، خداوند به موسی (علیه السلام) وحی کرد ای موسی! تو به درگاه ما می آئی، این گریه و زاریت چیست؟ موسی (علیه السلام) عرض کردن دلم به حال کودکانم می سوزد. خداوند فرمود: ای موسی! دل از آنها بکن من از آنها نگهداری می کنم، و آنها را در آغوش محبتم می پرورانم. دل موسی (علیه السلام) آرام گرفت، به عزرائیل گفت: جانم را از کدام عضو می گیری؟ عزرائیل: از دهانت. موسی: آیا از دهانی که بی واسطه با خدا سخن گفته است جانم را می گیری؟ عزرائیل: از دستت. موسی: از دستی که الواح تورات را گرفته است؟ عزرائیل: از پایت. موسی: از آن پایی که من با آن از کوه طور برای مناجات با خدا رفته ام؟ عزرائیل: نارنجی خوشبو به موسی (علیه السلام) داد، موسی (علیه السلام) آن را بو کرد و جان سپرد. فرشتگان به موسی گفتند: یا اهون الانبیا موتا کیف و جدت الموت: ای کسی که در میان پیامبران، از همه راحت تر مردی، مرگ را چگونه یافتی؟ موسی (علیه السلام) گفت: کشاه توسلخ وهی حیه مرگ را مانند گوسفندی که پوستش را زنده بکنند... 📚عالم برزخ در چند قدمی ما ✍🏻محمد محمدی اشتهاردی‏ ریشه سختی جان دادن را باید تعلق و وابستگی نسبت به این دنیا و امکانات و دارایی‌های دنیوی بدانیم و این سختی برای افراد مختلف نیز گوناگون است... الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد
از امام رضا(ع) سوال شد. بهترين بندگان خدا چه کسانی هستند فرمودند: کسانی هستند که وقتی کارهای نيک انجام می دهند، خوشحال می شوند، و زمانی که کارهای بد انجام می دهند، طلب مغفرت می کنند، و زمانی که به آنها نعمتی عطا می شود، شکرگزارند، و هنگامی که گرفتار می شوند، صبر می کنند، و زمانی که خشمگین می شوند، عفو می کنند. 📚
بسم الله الرحمن الرحیم/ ⭕️👈حکایتی بسیار زیبا و خواندنی پادشاهی با وزیر و سرداران و نزدیکانش به شکار می رفت. همین که آن ها به میان دشت رسیدند پادشاه به یکی از همراهانش به نام جاهد گفت:جاهد حاضری با من مسابقه اسب سواری بدهی؟ جاهد پذیرفت و لحظه ای بعد اسب هایشان را چهار نعل به جلو تاختند تا از همراهانشان دور شدند. در این هنگام پادشاه به جاهد گفت: هدف من اسب سواری نبود ، می خواستم رازی را با تو در میان بگذارم، فقط یادت باشد که نباید این راز را با کسی در میان بگذاری . جاهد گفت: به من اطمینان داشته باش ای پادشاه. پادشاه گفت: من حس می کنم برادرم می خواهد مرا نابود کند و به جای من بنشیند. از تو می خواهم شبانه روز مواظب او باشی و کوچکترین حرکتش را به من خبر بدهی. جاهد گفت: اطاعت می کنم سرور من. دو سه ماه گذشت و سر انجام یک روز جاهد همه چیز را برای برادر پادشاه گفت و از او خواست مواظب خودش باشد. برادر پادشاه از جاهد تشکر کرد و پس از مدتی پادشاه مرد و برادرش به جای او نشست. جاهد بسیار خوشحال شد و یقین کرد که پادشاه جدید مقام مهمی به او می دهد. اما پادشاه جدید در همان نخستین روز حکومت، جاهد را خواست و دستور کشتن او را داد. جاهد وحشت زده گفت: ای پادشاه من که گناهی ندارم، من به تو خدمت بزرگی کردم و راز مهمی را برایت گفتم. پادشاه جدید گفت: تو گناه بزرگی کرده ای و آن فاش کردن راز برادرم است، من به کسی که یک راز را فاش کند، نمی توانم اطمینان کنم و یقین دارم تو روزی رازهای مرا هم فاش می کنی......