کانون ادبیات عرب
#سوال شماره: #۱۲ ✅بحثِ #کاربردی. ✏️بنا به پیشنهاد برخی از دوستان که فرموده اند: {خوب است حرکت بحث
#پاسخ سوال شماره: #۱۲
🙏🌹🙏🌹🙏خداروشکر که رفقا در بحث سوال شماره: #۱۲، سعی خود را بر پاسخ از سوال مذکور گذاشته اند گرچه مطالبی نیز بیان گردید که خارج از محلّ بحث بوده اند.
☝️#توجّه:
👈مباحث مطرح شده در بحث از پاسخ سوال شماره: #۱۲ تا حدودی دقیق بوده اند لذا #پیشنهاد می شود که از ابتدا به مطالعه بحث بپردازید.
#تلنگّر:
بحث سوال شماره: ۱۲ به طور مستقیم در کشف مراد خداوند متعال در قرآن کریم و اهل بیت(علیهم السّلام) در روایات، تاثیر دارد تا جایی که برخی از مفسّرین عامّه(اهل تسنّن) و برخی از مفسّرین خاصّه(اهل تشیّع) از چنین بحث ادبی، در کتب تفسیری خود استفاده نمودند و از آن در مقام کشف مراد جدّی متکلّم حکیم برآمدند کَمَا سَیاتِی بَیَانُهُ.
💯 #بیان_پاسخ:
برای روشن شدن محلّ نزاع، لازم است بحث را در دو محور پیگیری نماییم:
1⃣) #محور_اوّل: توضیح افعل تعیین بودن {أَطْهَرُ}.
2⃣) #محور_دوّم: توضیح افعل تفضیل بودن {أَطْهَرُ}.
لکن به نظر می رسد قبل از پرداختن به این دو محور، مناسب است دو مقدّمه ذکر گردد:
📚#مقدّمه_اوّل: بیان مقتضای حال آیه به صورت اجمالی.
📚#مقدّمه_دوّم: بیان حقیقی و اعتباری بودن اتّصاف عامّ و اتّصاف خاصّ در اسم تفضیل.
👇👇👇✅👇👇👇
💢💯 #کپی با ذکر منبع
#برگرفته از گروه:
🍃بـَـحث جَنجالے طَلبگے🍃
لینک گروه:
🔻 ✅ 🔻
http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
🔺 ✅ 🔺
کانون ادبیات عرب
👇😍👇#بیان_دو_محور:👇😍👇
#محور_اوّل: توضیح افعل تعیین بودن {أَطْهَرُ}؛
👥غالب مفسّرین در این باره قائل به افعل تعیین بودن کلمه {أَطْهَرُ} شده اند زیرا اگر کلمه {أَطْهَرُ}، افعل تفضیل فرض شود آن گاه مستلزم این می باشد که گفته شود:
{حضرت لوط عمل شنیعِ لواط را در کنار نکاح با دختران لحاظ کرده و آن را از وصف طهارت برخوردار دانسته است}؛
در حالی که شان پیامبران آلهی اجلّ از این بوده است که یک عمل زشت و ناپسندی را طیّب و طاهر بدانند.
😋😋به بیان دیگر اگر قائل به افعل تفضیل بودن کلمه {أَطْهَرُ} شویم آن گاه باید چنین بگوییم که حضرت لوط هم نکاح با دختران را برخوردار از وصف طهر دانسته است و هم عمل شنیع لواط را متّصف به طهارت کرده است و حال آن که برداشت چنین معنایی به دور از مقام حضرت لوط می باشد و حضرت هیچ گاه عمل شنیع را متّصف به وصف طهارت نمی دانند.
😋😋به بیان واضح تر مراد حضرت از کلمه «اَطهر»، افعل تعیین است زیرا مراد آن نیست که عمل شنیعِ لواط، پاک است و ازدواج نیز پاک تر می باشد بلکه مراد این بوده که میان عمل شنیع لواط و عمل ازدواج، آن چه که از وصف طهارت برخوردار است، عمل ازدواج می باشد چون که مقام حضرت با فرض افعل تفضیل بودن {أَطْهَرُ} سازگاری ندارد.
👇👇👇✅👇👇👇
💢💯 #کپی با ذکر منبع
#برگرفته از گروه:
🍃بـَـحث جَنجالے طَلبگے🍃
لینک گروه:
🔻 ✅ 🔻
http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
🔺 ✅ 🔺
هدایت شده از هیئت مدیریّه بحث جنجالی
⭕️ #محور_اوّل:
👆👈این که روای فرمود: 《قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (علیه السّلام) يَقُولُ ...》؛
❌ #شرح:
🔺فعل مضارع بدون لحاظ قرینه ای، دلالت بر تحقُّق حدث دارد كه زمانِ تحقُّق آن حدث، مُحتملِ بين زمانِ حال و زمانِ استقبال مى باشد همانند {يخرج زيدٌ من الكوفة} که حدث خروج از سویِ زید، یا در زمانِ حال محقّق می گردد یا در زمانِ آینده؛
✍لکن اگر در کلامی که فعل مضارع در آن استفاده شده است، قرینه ای مبنی بر این که حدثی که در ضمنِ آن است، استمرار دارد، موجود باشد، آن گاه نتیجه می شود که آن فعل مضارع در آن کلام، دلالت بر استمرار تجدُّدی می نماید مثلاً در شاهدی که بیان شد، اگر قرینه اینگونه بود که زيد هر روز از كوفه خارج مى شود مثلا كارمند يا دانش آموز يا معلّم است و كار او طورى است كه بايد از كوفه خارج شود، در نتيجه گفته می شد: فعل مضارعِ {يخرج} دلالت بر استمرار تجدُّدی مى كند.
✋طبق نکته ای که بیان گردید، ادامه بحث را نسبت به فعلِ مضارعِ《يَقُولُ》، اختصاص خواهیم داد؛
💮✅فعلِ 《يَقُولُ》:👇
🔍گرچه طبقِ اقتضای اولیّه فعلِ مضارع، نمی توان به وجودِ استمرارِ حدثِ قول در فعلِ {يَقُولُ} حکم کرد #لکن از آن جایی که در این روایت، قرینه لفظی موجود است لذا می توان از آن اقتضایِ اولیّه رفع ید نمود و حکم شود به این که این فعل در این روایت دلالت بر ماضی استمراری دارد زيرا این کلام از: {فعل ماضى (سَمِعْتُ) + فعل مضارع (يَقُولُ)} تشکیل شده است و همان طور که روشن است ترکیب {فعل ماضی (سَمِعْتُ)} و {فعل مضارع (یَقُولُ)}، کاشف از ماضی استمراری بودنِ آن می کند و این نیز قرینه ای برای حکم به وجود استمرار در فعلِ {یَقُولُ} است یعنی:《فعل ماضى (سَمِعْتُ) + فعل مضارع (يَقُولُ) = ماضى استمرارى》.
🔸البته ناگفته نماند که اهل محاوره غالبا برای فهماندن ماضی استمراری از فرمولِ {كان + فعل مضارع} استفاده مى نمایند.
👤ترجمه عبارت تا بدین جا طبقِ تفسیر ادبی فوق:
💢《سَمِعْتُ ... یَقُولُ》به دلالت مطابقى بر استمرار قول امام دلالت می نماید یعنی: {به صورتِ مستمرّ امام می فرمود} و به دلالت التزامى بر استمرار شنيدنِ راوى دلالت می کند یعنی: {به صورت مستمرّ راوی می شنید} چون وقتى امام مستمراً فرمايش كند لازمه اش اين است كه شنونده مستمراً مى شنود. به بیانِ عرفی عبد السّلام می فرماید: شنیدم از ابا الحسن که به صورتِ مستمرّ می فرمود:《رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً》.
💯❌💯 #کپی با ذکر منبع، مجاز است.
📝 #مقرّر: هیئت تحریریّه بحث جنجالی
📝لینک گروه: بـَـحث جَنجالے طَلبگے:
╭─═ঊঈ⭕️👇⭕️ঊঈ═─╮
⚫️ eitaa.com/joinchat/670302231C6b64d14cba
╰─═ঊঈ❌👆❌ঊঈ═─╯
کانون ادبیات عرب
🔴 گفتارهایی در باب #تحوّل_حوزه در زمینه #علوم_ادبی ✍برای مطالعه قسمت اوّل کلیک نمایید:👇 https://ei
🔰 گفتارهایی در باب #تحوّل_حوزه در زمینه #علوم_ادبی
📝برای مطالعه قسمت دوّم کلیک نمایید:👇
💢https://eitaa.com/kanon_adabi/2445
📝 #قسمت_سوّم
♦️ در قسمت قبل گفته شد که سیر حرکت از نقص به کمال را باید در دو محور تطبیق و تمرین و همچنین پیچیدگی و تخصّصی بودن کتب مربوط به علم نحو بررسی نمود.
🔰 امّا #محور_اوّل یعنی تطبیق و تمرین:
همانطور که روشن است مقصود از تطبیق و تمرین همان تجزیه و ترکیب می باشد که عدم تحقّق و یا کم رنگ بودن آن به عنوان یک نقص، مدّ نظر قرار گرفته لذا پرداختن به مسأله تطبیقات نحوی و ارائه تمارین در جهت تحصیل و نهادینه کردن قدرت تطبیق ادبی، کمال محسوب شده است و حتّی از گفتگوی مربوطه نیز پیداست که این امر یک کمال ابتدایی نمی باشد بلکه غایت و هدف اساسی از این علم در نظر گرفته شده است.
♦️نتیجه آن که نقصی که در زمینه تطبیقات ادبی وجود دارد متولیان امر را وادار به حرکت به سمت تغییر کتب نحوی نموده است. در این جا باید تصدیق کرد که خروجی های ناکارآمدی که پس از سه سال تحصیل در زمینه ادبیات حاصل می شود و توان مواجهه با عبارات فقهی و اصولی را در پایه های بالاتر ندارند، گواه روشنی بر وجود این نقص بوده و قطعا نیازمند طرح و برنامه ریزی های لازم می باشد.
♦️امّا ناگفته پیداست که قبل از هر حرکت تحوّلی و برنامه ای که در این زمینه پیشنهاد می شود ابتداء باید تصویر شفافی از منشأ به وجود آمدن نواقص ارائه نمود زیرا تا زمانی که علل و عوامل پیدایش این نواقص به خوبی شناخته نشود، هر حرکتی محکوم به شکست و خسارت خواهد بود.
در رابطه با نقصی که در زمینه تطبیق و تمرین وجود دارد شاید بتوان سه امر را به عنوان عوامل پیدایش آن بر شمرد:
۱. عدم آموزش صحیح
۲. عدم وجود برنامه تمرینی لازم در سیستم آموزشی برای نهادینه کردن قدرت تطبیق
۳. عدم کارایی و تناسب کتب آموزشی
♦️ نتیجه آن که تنها در صورتی می توان به سمت تغییر کتب آموزشی حرکت کرد که امر سوّم یعنی عدم کارایی کتبی چون هدایه، صمدیه، سیوطی و مغنی نقش عمده را در پیدایش نقص مذکور ایفا نمایند.
حال از #متولیان امر سؤال می کنیم:
❓آیا منشأ خروجی های ناکارآمد حوزه در زمینه اهدافی که از علوم ادبی دنبال می شود، عدم کارایی کتب موجود نسبت به این امر بوده یا خیر؟
❓آیا اساساً سهمی برای عدم آموزش صحیح یا عدم تدوین برنامه ای برای تمرین در این سیستم آموزشی قائل هستید یا خیر؟
ما در این گفتارها به دنبال آنیم تا باب گفتگو درباره چرایی حرکت به سمت تحول در کتب آموزشی را باز کنیم و ببینیم آن چه متولیان امر را به سمت تحوّل کشانده تا چه اندازه قابل قبول می باشد.
بدیهی است که تحوّل، یک امر ضروری و از لوازم قطعی مقام آموزش می باشد اما نکته مهم اینجاست: تحول از کدامین نقص و به سمت کدامین کمال؟
👌در قسمت های بعدی در این زمینه بیشتر سخن خواهیم گفت.
✅ #ادامه_دارد ...
🔹 یادداشتی از طلبه حسین لیاقت پور
❌💯کپی #فقط با ذکر منبع مجاز است
⚫️ لینک کانال #کانون_ادبیات_عرب
╭─═ঊঈ⭕️👇⭕️ঊঈ═─╮
⚫️ eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28
╰─═ঊঈ❌👆❌ঊঈ═─╯