فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعار ورزشی، فرهنگی، سیاسی و....
"آمریکا یادت باشه، ایرانی سرورته" در خیابانهای دوحه :))))
حال وهوای شبهای قطر و طرفداران تیمملی
🔻 روایت مردمی از قطر
@kanon_masgad_shanbehbazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازی ایران و آمریکا شب میلاد حضرت زینب(س) 👌🏻
یه برگ برنده برای ما، توسل به حضرت زینب (س)، که حروف ابجد شون ۶۹ هست.
کمترین کار ممکن اینه که امشب نفری ۶۹ صلوات برای برد ایران بفرستیم.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
ان شاءالله امشب از حضرت زینب (س) عیدی بگیریم 😊♥️
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
____🍃🌸🍃____
@kanon_masgad_shanbehbazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در جلالْ علی و
در جمالْ شدی فاطمه
نورٌ علیٰ نور مگر غیرِ این است...؟
بانوی دمشق 💚
السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنْتَ الْبُدُورِ السَّواطِعِ
السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنْتَ الشُّمُوسِ الطَّوالِع...
زهراترین ستارهِ زهرا طلوع کرد..
ولادت حضرت زینب (س)
تهنیت باد🌸
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
____🍃🌸🍃____
@kanon_masgad_shanbehbazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درودهای خدا بر تو پرستار
که هستی ناجی و دلسوز بیمار
ادامه می دهی راه کسی را
که هست الگوی صبر و عشق و ایثار
ولادت حضرت زینب کبری
و روز پرستار بر شما مبارک باد
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
____🍃🌸🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به امید پیروزی دلاور مردان فوتبالیست ایران زمین.
برای انها دعا کنید برای افتخار ایران
____🍃🌸🍃____
@kanon_masgad_shanbehbazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سوره "اعطینا" شد
🌸 میلاد حضرت زینب کبری(س)
🎊و روز پرستار مبارک باد💐
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
____🍃🌸🍃____
@kanon_masgad_shanbehbazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شعار جالب هواداران مقابل هتل تیم ملی برای گلزنی مهدی طارمی به آمریکا
قبل از شروع بازی
#بازی_ایران_آمریکا
@kanon_masgad_shanbehbazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹
🌸میلاد حضرت زینب (س)
و روز پرستار مبارک باد 🎊💐
🗓 امروز چهارشنبه
☀️ ٩ آذر ١۴٠١ ه. ش
🌙 ۵ جمادی الاول ١۴۴۴ ه.ق
🌲 ٣٠ نوامبر ٢٠٢٢ ميلادی
✨ذکر روز "چهارشنبه"✨
"۱۰۰مرتبه"🍃🌸يا حيُّ ياقَيّوم🌸🍃
🌸چهارشنبه تون مبارک🌸
✨ذکر روز چهارشنبه✨
🍃موجب عزت دائمی میشود🍃
@kanon_masgad_shanbehbazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹
🌸بر نور دل و
💫دیده زهرا صلوات
🌸بر دخت
💫گرانمایه مولی صلوات
🌸بر مظهر صبر و
💫حلم و ایمان و شرف
🌸بر یاورِ دین
💫زینبِ کبری صلوات
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸
🌸 🍃
🌸خدایا
💫 در روز ولادت
🌸حضرت زینب
💫روز جشن و سرور
🌸روز شادی در خانه
💫علی و فاطمه
🌸خدایا🙏
💫به حرمت شادی علی وفاطمه
🌸خانه دوستانم را
💫غرق درشادی و
🌸خوشبختی بگردان
🌸مهربانا...
💫امروز قلب همه دوستانم
🌸را خرسند بدار
🌸آمیـــن...
@kanon_masgad_shanbehbazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹
💐 السّلام ای
💖زینب(س)ای معنای عشق
💐 السّلام ای
💖 رتبـه ی والای عشـــــق
💐 السّلام ای
💖عـــــزم و رأی اســتوار
💐 السّلام ای
💖مرتضی(ع) را یادگـــــار..
💐 السّلام ای
💖رهرو راه حســــــین(ع)
💐 السلام ای
💖 جــــــان آگاه حسین(ع)
💐 میـلاد باسعادت
💖 بانوی قهرمـان کربـلا مبارکـــ
@kanon_masgad_shanbehbazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بازی امشب در برابر آمریکا غیرتمندانه بود!
خدا قوت به بچههای خوب تیم ملی ایران اسلامی عزیز 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@kanon_masgad_shanbehbazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شاید صعود نکرده باشیم اما ...
در مقابل این همه فشار روحی
غیرتمندانه بازی کردید و افتخار افریدید.
شما پیروز میدان بودید.
اسم شما در تاریخ خواهد ماند.
درود بر شما
@kanon_masgad_shanbehbazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥💠 لحظه باز کردن درب حرم مطهر حضرت زینب کبری(س) به دست شهید سلیمانی
🔹بهمناسبت ولادت حضرت زینب کبری (س)
@kanon_masgad_shanbehbazar
ادامه قسمت هفتم
کتاب سه روز در قیامت
در دوران جــوانی در پـایگاه بـسیج شـهرستان
فـعالیت داشـتم. روزها و شبها با دوستانمان
بـا هم بودیم. شبهای جمعه همگی در پایگاه
بسیج دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن،
فـعالیت نظامی و گشت و بازرسی و... داشتیم.
در پـشت مـحل پایگاه بسیج، قبرستان شهر ما
قـرار داشـت. مـا هـم بعضی وقتها، دوستان
خـودمان را اذیـت مـیکردیم! الـبته تاوان تمام
ایــــــن اذیــــــتها را در آنــــــجا دادم.
بـرخی شـبهای جـمعه تا صبح در پایگاه حضور
داشتیم. یک شب زمستانی، برف سنگینی آمده
بـود. یـکی از رفـقا گفت: کسی جرئت داره الان
تا انتهای قبرستان برود؟! گفتم: اینکه کار مهمی
نـیست. مـن الـان میروم. او هم به من گفت:
بــــاید یــــک لــــباس ســـفید بـــپوشی!
مـن سـرتا پـا سفید پوش شدم و حرکت کردم.
خـسخس صـدای پـای مـن بـر روی بـرف، از
دور هـم شـنیده مـیشد. مـن به سمت انتهای
قبرستان رفتم! اواخر قبرستان که رسیدم، صوت
قـرآن شـخصی را از دور شـنیدم! یـک پـیرمرد
روحـانی کـه از سـادات بود، شبهای جمعه تا
سـحر، در انـتهای قـبرستان و در داخـل یک قبر
مـشغول تـهجد و قـرائت قرآن میشد. فهمیدم
کـه رفقا میخواستند با این کار، با سید شوخی
کـنند. میخواستم برگردم اما با خودم گفتم: اگر
الـان برگردم، رفقای من فکر میکنند ترسیدهام.
بــرای هــمین تــا انــتهای قــبرستان رفـتم.
هـرچه صدای پای من نزدیکتر میشد، صدای
قـرائت قـرآن سید هم بلندتر میشد! از لحن او
فـهمیدم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم. تا
ایـنکه بـه بالای قبری رسیدم که او در داخل آن
مشغول عبادت بود. یکباره تا مرا دید فریادی زد
و حسابی ترسید. من هم که ترسیده بودم پا به
فرار گذاشتم.
پـیرمرد سـید، رد پای مرا در داخل برف گرفت و
دنـبال مـن آمد. وقتی وارد پایگاه شد، حسابی
عصبانی بود.
ابـتدا کتمان کردم، اما بعد، از او معذرتخواهی
کـردم. او بـا نـاراحتی بیرون رفت. حالا چندین
سـال بعد از این ماجرا، در نامه عملم حکایتآن
شب را دیدم.
نمیدانید چه حالی بود ، وقتی گناه یا اشتباهی
را در نـامه عـملم میدیدم، خصوصاً وقتی کسی
را اذیـت کرده بودم، از درون عذاب میکشیدم.
گـویی خـودم بـه جای آنطرف اذیت میشدم.
از طـرفی در ایـن مـواقع، بـاد سـوزان از سمت
چـپ وزیـدن میگرفت، طوری که نیمی از بدنم
از حرارت آن داغ میشد!
وقـتی چـنین اعـمالی را مـشاهده میکردم، به
گـونهای آتـش را در نزدیکی خودم میدیدم که
چـــــشمانم دیــــگر تــــحمل نــــداشت.
هـمان مـوقع دیدم که آن پیرمرد سید، که چند
سـال قـبل مـرحوم شـده بـود، از راه آمد و کنار
جــــوان پــــشت مــــیز قــــرار گـــرفت.
ســید بــه آن جـوان گـفت: مـن از ایـن مـرد
نـمیگذرم. او مـرا اذیـت کـرد. او مـرا ترساند.
مـن هـم گفتم: به خدا من نمیدانستم که سید
داخل قبر عبادت میکند. جوان رو به من گفت:
امـا وقـتی نـزدیک شـدی فهمیدی که مشغول
قرآن خواندن است. چرا همان موقع برنگشتی؟
دیـگه حرفی برای گفتن نداشتم. خلاصه پس از
الـتماسهای من، ثواب دو سال عبادتهای مرا
بـرداشتند و در نـامه عمل او قرار دادند تا راضی
شود.
دو سـال نـمازی کـه بـیشتر به جماعت بود. دو
سـال عـبادت را دادم بـه خاطر اذیت و آزار یک
مؤمن! (۱)
در لــابهلای صــفحات اعـمال خـودم بـه یـک
مـاجرای دیگر از آزار مؤمنین برخوردم. شخصی
از دوستانم بود که خیلی با هم شوخی میکردیم
و هـمدیگر را سـرکار مـیگذاشتیم. یکبار در یک
جـمع رسـمی با او شوخی کردم و خیلی بد او را
ضایع کردم.
خـودم هـم فهمیدم کار بدی کردم، برای همین
سـریع از او مـعذرتخواهی کردم. او هم چیزی
نـگفت. گـذشت تا روز آخر که میخواستم برای
عـــمل جـــراحی بـــه بـــیمارستان بـــروم.
دوبـاره به همان دوست دوران جوانی زنگ زدم
و گـفتم: فـلانی، من خیلی به تو بد کردم. یکبار
جـلوی جمع، تو را ضایع کردم. خواهش میکنم
مـرا حـلال کـن. مـن شـاید از ایـن بیمارستان
برنگردم.
بـعد در مـورد عـمل جـراحی گـفتم و دوباره به
او الـتماس کـردم تـا ایـنکه گـفت: حلال کردم،
انشـــاءالله کـــه ســالم و خــوب بــرگردی.
آن روز در نـامه عـملم، هـمان مـاجرا را دیـدم.
جـوان پشت میز گفت: این دوست شما همین
دیـشب از شـما راضـی شـد. اگـر رضایت او را
نـمیگرفتی بـاید تـمام اعـمال خـوب خودت را
میدادی تا رضایتش را کسب کنی، مگر شوخی
اسـت، آبـروی یـک انـسان مؤمن را بردی.(۲)
۱. امـام صـادق عـلیه الـسلام فـرمودند: حرمت
مـؤمن حـتی از کـعبه بـالاتر اسـت. مصاحبه با
راوی این کتاب، بارها به خاطر گریههای ایشان
قـطع شـد. یادآوری این خاطرات برایش بسیار
سخت بود.
ادامه صفحه بعد👇
۲. بـعدها مـطلبی از رسـول گرامی اسلام (صلی
الـله عـلیه و آله و سلم) دیدم که تأثیرگذار بود.
روزی آن حضرت به کعبه نگاه کردند و فرمودند:
«ای کـعبه! خـوشا به حال تو، خداوند چقدر تو
را بزرگ و حرمتت را گرامی داشته! به خدا قسم
حـرمت مـؤمن از تـو بیشتر است، زیرا خداوند
تـنها یـک چیز را از تو حرام کرده، ولی از مؤمن
سه چیز را حرام کرده: مال، جان و آبرو، تا کسی
بـه او گمان بد نبرد» روضة الواعظین، ج ۲، ص
۲۹۳
_____________________
متن بالا از کتاب سه دقیقه در قیامت شده است
پایان قسمت هشتم
ادامه دارد
@kanon_masgad_shanbehbazar