#حزب_الله_زنده_است
#آغاز_نصرالله
✅استعدادیابی در مدارس✅
🥀در راستای تعامل بین اداره تبلیغات اسلامی و اداره آموزش و پرورش شهرستان استعدادیابی دانش آموزان در رشته مداحی و صوت قرآن در مدارس انجام شد🥀
🌷و این بار در مدارس شهید باهنر و دبیرستان حاج احمد بهنیا توسط کانون مداحان و امور قرآنی اداره تبلیغات اسلامی شهرستان🌷
✅و این راه ادامه دارد✅
🔹🔹 اداره تبلیغات اسلامی شهرستان تیران و کرون🔹🔹
https://eitaa.com/tmtirankarvan
#امام_زمان_عج
#حضرت_زهرا
دردی که گلستان مرا ریخته بر هم
آسایش دوران مرا ریخته بر هم
هجران رخ یوسف زهراست که این طور
آبادی کنعان مرا ریخته برهم
بیچارگی و درد فراقی که چشیدم
یک عمر، گریبان مرا ریخته برهم
دلگرمی من چشم ترم بود، گناهم
دلگرمی چشمان مرا ریخته بر هم
خسته شدم از این همه تاریکی نفسم
آن قدر که بنیان مرا ریخته بر هم
درهم شده نان همه با هم، چقدر حیف
این فاجعه ایمان مرا ریخته بر هم
مدیون گل فاطمه هستم که دعایش
پرونده عصیان مرا ریخته بر هم
داغ غم جانسوز علی و غم زهرا
آرامش مژگان مرا ریخته بر هم
فرمود علی فاطمه جان، حوریه ی من
اوضاع تو ارکان مرا ریخته بر هم
مبهم شدنت، جان علی بیشتر از قبل
احوال پریشان مرا ریخته برهم
لعنت به کسی که وسط کوچه تو را زد
نامرد چه قرآن مرا ریخته بر هم
محمدجواد (پیرزاده)🌴
#یا_صاحب_الزمان_ادرکنی
جز رحمت چشمان تو، دنیا چه میخواهد
تشنه به غیر آب، از دریا چه میخواهد
حالا که موسایم شدی راهی نشانم ده
غیر از نجات، این قوم از موسی چه میخواهد
شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم
دل مرده نوعاً از دَم عیسی چه میخواهد؟
پیغام و پس پیغام یعنی یاد ما هستی
مجنون جز این پیغام، از لیلا چه میخواهد
پیراهنی بفرست شاید زنده ماندم من
جز دل خوشی، یعقوب نابینا چه میخواهد
تا کیسه ما پر شود احسان تو کافی است
مسکین به جز خیرات از آقا چه میخواهد
چیز مهمی نیست این که ما چه میخواهیم
باید ببینیم آن جناب از ما چه میخواهد
ای انتقام پهلوی پشت درِ خانه
غیر از ظهور تو مگر مادر چه میخواهد
علی اکبر لطیفیان
#یاصاحب_الزمان
تمام راه ظهور تو با گنه بستم
دروغ گفتهام آقا که منتظر هستم
کسی به فکر شما نیست راست میگویم
دعا برای تو بازیست راست میگویم
اگرچه شهر برای شما چراغان است
برای کشتن تو نیزه هم فراوان است
من از سرودن شعر ظهور میترسم
دوباره بیعت و بعدش عبور میترسم
من از سیاهی شبهای تار میگویم
من از خزان شدن این بهار میگویم
درون سینه ما عشق یخ زده آقا
تمام مزرعههامان ملخ زده آقا
کسی که با تو بماند به جانت آقا نیست
برای آمدن این جمعه هم مهیا نیست
سیدامیرحسین میرحسینی
◾️🎤مناجات امام زمان ( عج )
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
زبان چگونه کند شرح حال هجرانت
که ندبه گشته همیشه زبان یارانت
به حسرتت همه روز و به گریه شب ها رفت
ولی نگشت هویدا جمال تابانت
دل از فراق تو یارا به شور افتاده
که آیی و نرسد دست ما به دامانت
بهار بی تو خزان شد شکوفه ها خشکید
گلی ندید حضور بهار دستانت
میان بزم گنه هم به من نظر داری
عزیز فاطمه قربان بزم چشمانت
تمام عمر هواداری مرا کردی
بنازم آن همه اکرام و جود و احسانت
گذشت عمر و نشد چشم ما تو را بیند
عزیز فاطمه باقی عمر قربانت
اگر رسیدی و ما زیر خاک ها بودیم
کنار قبر غلامان بیا ز احسانت
کنار تربت ما لحظه ای توقف کن
بخوان دو آیه ی رحمت بخوان ز قرآنت
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
تو بنده ای و بنده بمان معصیت نکن
خوف خدا به دل بنشان معصیت نکن
منبر برو برای خودت دم به دم رفیق
در گوش خود مدام بخوان معصیت نکن
از دل چگونه نفی خواطر نمیکنی
خود را از این خطر برهان معصیت نکن
خود را بکاو، کعبه دل خانه خداست
شیطان چرا نشسته در آن معصیت نکن
دنیای ما، قدم به قدم محضر خداست
در محضر خدای جهان معصیت نکن
با دست و پا و گوش و زبان اهل ذکر باش
با دست و پا و گوش و زبان معصیت نکن
این معصیت نکن به خدا ذکر اعظم است
خود را به وصل حق برسان معصیت نکن
صحرانشین شدهاست امام از گناه تو
ای شیعه امام زمان معصیت نکن
قتل حسین کار همان مردمی است که
پر شد گناه در دلشان معصیت نکن
امیر عظیمی
درفراق صاحب الزمان عج
پروانه صفت با غم تو سوخته ام من
چشمان دلم را به رَهَت دوخته ام من
لطفی کن و من را زِ فِراقت نده آزار
جانا تو بیا دست از این فاصله بردار
ای عشق ببین بی سر و سامان تو باشم
چندی است که دیوانه و حیران تو باشم
من سائلم و دست به دامان تو هستم
بیمار توام ، چشم به درمان تو هستم
دیدی که سر راه تو بر خاک فِتادم
بر گِرد رَهَت صورت خود را بنهادم
جز خال لب صورت تو در نظرم نیست
یعنی که به جز ذکر تو وِرد سحرم نیست
مجنونم و هر لحظه گرفتار تو گشتم
خون از مُژه می بارم و من زار تو گشتم
مَپسند که از کوی تو آواره شوم من
در راه رسیدن به تو بیچاره شوم من
گر رُخ بِنمایی همه جا یار تو گردم
من مشتریِ یوسفِ بازارِ تو گردم
ای یوسف گُم گشته ی زهرا مددی کن
حالا که به راه تو نشستم نظری کن
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
# مناجات باامام زمان (علیه السلام)
گاهگاهی نگاه من به در است
بر قدمهای یار در سفر است
این گدای قدیمیِ مضطر
سر راهت نشسته منتظر است
چشم امید به لطف تو دارد
ملتمس بر تو در دل سحر است
کاش آقا که دست من گیری
ورنه پایم همیشه در خطر است
هر زمان نام تو به لب آید
از فراقت دو دیده پر گوهر است
گر بیفتم ز چشم تو آقا
همه عمرم فنا و بی ثمر است
کِی شود بر رُخت نظاره کنم
روی تو بِه ز شمس و صد قمر است
زائرم کن به کربلا با خود
ای خوش آن دل که با تو همسفر است
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
دوباره جمعه اومدولی آقام نیومد
ازهجرروی ماهت صبرهمه سراومد
آقادلم گرفته ازدست این زمونه
برای دیدن توهِی می گیره بهونه
یابن الحسن کجایی
دادازغم جدایی
ازآسمون قلبم بارون اشک می باره
دیگه زدوری تو صبروقرارنداره
دلبرمن توهستی توی دلم نشستی
گِرِه باعشق نازت به قلب من تو بستی
یابن الحسن کجایی
دادازغم جدایی
بذارکه من گدای درخونت بمونم
تاجون دارم همیشه اسم توروبخونم
آقامنودعاکن برای خودسواکن
این دل مضطرم روراهی کربلاکن
یابن الحسن کجایی
دادازغم جدایی
سبک:دوباره مرغ روحم...
مهدی امید مایی منتظرم بیایی
ذکرم شده شب وروز،یابن الحسن کجایی
یابن الحسن کجایی
منتظرم بیایی
در رنج و در ملالم،منتظر وصالم
ازلطف وجودورحمت نظرنمابه حالم
یابن الحسن کجایی
منتظرم بیایی
ای نور چشم زهرا مولا در انتظارم
درلحظه لحظه عمرم بهر تو بیقرارم
یابن الحسن کجایی
منتظرم بیایی
تنهاو زارو خسته بایک دل شکسته
سائل درگه تو منتظرت نشسته
یابن الحسن کجایی
منتظرم بیایی
آقا مرا صدا کن از رنج و غم رهاکن
ای مهربان عالم برای من دعا کن
یابن الحسن کجایی
منتظرم بیایی
تنها تویی حبیبم به درد من، طبیبم
خدا گواهه مهدی بدون تو غریبم
یابن الحسن کجایی
منتظرم بیایی
ماه محرم آمد تنگه دلم برایت
ای نورچشم حیدر کرده دلم هوایت
یابن الحسن کجایی
منتظرم بیایی
از بس که با صفایی تنها امید مایی
شب عزا و ماتم منتظرم بیایی
یابن الحسن کجایی
منتظرم بیایی
تو شمس عالمینی بر همه نور عینی
تالحظه ی ظهورت گریه کن حسینی
حسین حسین حسین جان(۲)
هستم به تاب ودرتب جانم رسیده برلب
افتاده ام به یاد غم حسین و زینب
حسین حسین حسین جان
ای نور چشم زهرا در شور و در نوایم
امشب دوباره مهدی به یاد کربلایم
حسین حسین حسین جان
امشب دوباره یاد علی اکبرم من
همچون حسین بیاد صد پاره پیکرم من
حسین حسین حسین جان
یابن الحسن بیاد علی اصغرم من
یاد رباب و طفل بریده حنجرم من
حسین حسین حسین جان
یابن الحسن دوباره غربت نمودم احساس
افتاده ام به یاد چشم و دو دست عباس
حسین حسین حسین جان
یابن الحسن بیاد وداع آخرم من
رفتن بسوی میدان گریه ی خواهرم من
حسین حسین حسین جان
یابن الحسن زجدت حرمت دریده دشمن
دویده سوی مقتل سرش بریده دشمن
حسین حسین حسین جان
بعداز شهادت او آتش زدند به خیمه
به پیش چشم زینب سرش زدندبه نیزه
حسین حسین حسین جان
دشمن به کودکانش با تازیانه میزد
به پیش چشم زینب چه ظالمانه میزد
حسین حسین حسین جان
6_144231738362655249.mp3
4.17M
#مناجات_با_امام_زمان_عج
🎤•| #حاج_مهدی_رعنایی|•
غروب جمعه واسه من یعنی یه دنیا خاطره
پدربزرگم دم غروب میرفت کنار پنجره
صداش هنوز تو گوشمه که آل یاسین میخونه
نوار کافی رو میذاشت همیشه یادم میمونه
حالا دلم میگیره دوباره قبل از غروب
نه اون پدربزرگ هست نه دیگه اون حال خوب
تو کجایی؟ کدوم دیاری؟ کدوم؟
السلام علیک حین تقوم
این من و این غروب بغض گلو
السلام علیک حین تقوم
ای تو ز خورشید و قمر نور تر
ای دو سه تا کوچه ز ما دور تر
دور تر دور تر
اگه نباشم یاد تو ولی تو بازم یادمی
تو مثل نبضی واسه من اصل حیات آدمی
همیشه تو روزای سخت حضورتو حس میکنم
یه سوره یاسین نذر حضرت نرجس میکنم
به قدر کل هفته طی میشه هر ثانیه
چقدر غروب جمعه عجیب و طولانیه
عصر جمعه همیشه میخونم صلوات جناب ضرابو
گوشه خونه اشک میریزم
خط به خط دعای سردابو
تو کجایی؟ کدوم دیاری؟ کدوم؟
السلام علیک حین تقوم
این من و این غروب بغض گلو
السلام علیک حین تقوم
ای تو ز خورشید و قمر نور تر
ای دو سه تا کوچه ز ما دور تر
دور تر دور تر
🍀❣🍀
🌹هر دختری که دختر زهرا نمی شود
🦋هر بانویی که زینب کبری نمی شود
🌹دار وندار حضرت حیدر، مجلّله
🦋جزتوکسی که"زینت بابا"نمیشود
🌺 ولادت با سعادت حضرت زینب کبری
🌸عقیله بنی هاشم 🌸و روز پرستار💐برهمه
🌺عاشقان عصمت و طهارت مبارک باد🌺
💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹
🍀🌺🌹☘🌷🍀🌺🌹☘🌷
Meysam Motiee - Ageh Misheh Cheshato Vakon.mp3
7.75M
🏴#زمزمه #فاطمیه
🎤مداح :حاج #میثم_مطیعی
▪️▪️▪️▪️▪️
اگه میشه چشاتو واکن
توجهی به مرتضی کن
یه بار دیگه منو صدا کن
زهرا، به فدای دل از غصه پُرت
زهرا، قول میدم نسوزه دیگه چادرت
زهرا، زهرا
پاشو، مادری کن با همون قد کمون
پاشو، برای بیکسی مرتضی بمون
زهرا، زهرا
زهرا، تو بری آتیش میگیره جون من
زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من!
زهرا، زهرا...
تنت رو غسلِ گریه میدم
مرگمو با چشام دیدم
تازه به بازوهات رسیدم
ای وای، چقَدر کبوده این تن نحیف
ای وای، چقَدر این دو سه ماه، شدی ضعیف
ای وای، ای وای
ای وای، جای سیلی روی صورت بمونه
ای وای، چرا حیدرت نباید بدونه؟
ای وای، ای وای
زهرا، تو بری آتیش میگیره جون من
زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من!
زهرا، زهرا...
راحت شدی از درد بازو
از اون نگاه تار و کم سو
میشدی هی پهلو به پهلو
مُردم، با شب و غم نخوابیدن تو
مُردم، تا می دیدم خونِ رو پیرهنتو
زهرا، زهرا
پاشو، نبینم کبود بمونی یاسِ من!
پاشو، فاطمه تموم نشه واسه من
زهرا، زهرا
زهرا، تو بری آتیش میگیره جون من
زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من!
زهرا، زهرا
✍شاعر:رضا یزدانی
.
#مناجات
#فاطمیه
من نوشتم دوستت دارم کران تا بیکران
پس سراغم را بگیر از نامه ی نامه بران
.
هر کسی در دار دنیا دل به یاری بسته است
من دلم با تو خوش است و دیگران با دیگران
.
من اگر فردا نباشم ، امشبم خرج تو شد
این همه من آمدم یک شب تو هم بد بگذران
.
قصه ی بی کربلایی ، غصه ی شیرین ماست
ما اگر که زهر هم خوردیم بوده شوکران
.
شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی
ای فدای آن لب خشکت تمام نوکران
.
اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی
بعد قتلت رفته بالا ناله های چاکران
.
فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی
کاش تو تنها نبودی در میان کافران
.
وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی
رد شدند از روی تو با اسب ها ، غوغاگران
.
لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی
میشنید این خطبه را در خیمه گوش خواهران
.
کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی
میرود حالا رباب از حال بین مادران
.
تا پدر از پا بیفتد طفل شیری را زدند
داغ روی داغ میدیدند آن غم پروران
.
اصغر و زهرا کتک خوردند چون جای امام
این اصول عشق باشد بین این همسنگران
.
«میخ» کار نیزه کرد و«در»بجای خیمه سوخت
فاطمه هم داشت گودالی که افتاده در آن
.
خونی و خاکی شده در کوچه قرآنِ علی
کوثر افتاده ست زیر دست و پای ابتران
.
آه یا فضه خذینی ! بند بندم خرد شد
اینقدر که رد شدند از روی در خیره سران
.
ثلث سادات جهان را پشت در انداختند
گوهر من را به خون کشتند این بی گوهران
.
هر چه هم ماتم ببینم گریه مال کربلاست
مضطری بودم چنین شد ، وای بر آن مضطران
.
این علی را سالم از مسجد به خانه میبرم
شیرخواره اش آنچنان شد ، شد علیِ اکبر آن
.
من به ضربی گوشوارم در میان کوچه ریخت
وای از دستان خولی ها و وای از زیوران
.
#علیرضا_وفایی خیال -۲۵ مهر ۱۴۰۳
#مناجات_امام_با_حسین علیه_السلام
#حضرت_زهرا سلام_الله
#حضرت_محسن
🏴#امام_زمان_عج
🏴#مناجات
🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد
مولای ِروضه های معطر بیا بیا
خورشید ِ نسل های مطهر بیا بیا
ما دل به جذبه های نگاه تو بسته ایم
تكرار عشق های مكرر بیا بیا
*به خاطر این ناله ها بیا ....*
چقدر منتظرت صبح و ظهر و شب
چقدر دیده ی ما تر بیا بیا ....
آقا، فدای چشم پُر از غربت شما
هر چه شكست بال كبوتر بیا بیا ....
آقا فدای قلب ِپر از سوز و ناله ات
*آقا می خوام یه قسمی بدم،نمی تونم همین جوری بگم ...*
فدای قلب پر از سوز و ناله ات آقا
به دست بسته ی حیدر بیا بیا ....
تا كه بیاوری كمی از اشك های خود
مرهم برای پهلوی مادر بیا بیا ....
باران بیار ، آب بیاور ( چرا ؟!! ... )
باران بیار ، آب بیاور ، خودت بریز
بر شعله های سركش این در بیا بیا
12_mirdamad-shab_shahadate_hazrate_zahra_fatemiyeh_aval_1392-001_(rasekhoon.net).mp3
2.96M
🏴#امام_زمان_عج
🏴#مناجات
🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد
#شعر ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
بهترین خواهر دنیا زینب
زهرهی حضرت زهرا زینب
همه پستاند و معلا زینب
همه خاکند و مطلا زینب
قبلهی قبلهنماها زینب!
زده امشب به سرم شور نجف
پای من واشده در طور نجف
منم و مستی انگور نجف
مات کرده همه را نور نجف
نور بخشیده نجف را زینب
شب یلدای علی گشت سحر
کوثر آورده به دنیا کوثر
حق مبارک بکند پیغمبر!
رحمت خانه که باشد؟ دختر!
رحمت خانهی مولا زینب...
عشق تا روز ابد حیرانش
عقل آشفته و سرگردانش
صبر زانو زده بر عنوانش
کشتی کرببلا سُکانش...
نیست دست کسی الا زینب!
مانده در حسرت رویش خورشید
سخنش آیهی قرآن مجید
پدری زینت اینگونه ندید
آنکه زد بر دهن شوم یزید...
ماندهام بود علی یا زینب!
دامنی قرص قمرپرور داشت
از رقیه چه کسی بهتر داشت؟!
این سه ساله شرفی دیگر داشت!
پرچم آل علی را برداشت!
پس رقیه شده حالا زینب
گرچه او صابرهی عالم بود...
تکیهی محکم آقا هم بود..
قدش از داغ برادر خم بود
مَحرم شاه چه بی مَحرم بود
بی برادر شد و تنها زینب...
روز و شب یاد بیابان میکرد
گریه بر آن تن عریان میکرد
گله از خار مغیلان میکرد
یاد ویرانه فراوان میکرد
ای فلک! قهر شدی با زینب...
ای فلک داغ برادر دیدم
شمر را دست به خنجر دیدم
کوچهبازار مکرر دیدم
من از اینها غم بدتر دیدم
شد تماشا به گذرها زینب...
🔸شاعر: سیدپوریا هاشمی
|⇦•نشناختم تو را وسط روضهها ..
#مناجات و توسل به امام زمان روحی به الفدا به نفسِ حاج حسین سازور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد"
"أسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِی لاَ إلَهَ إلاَّ هُو عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ العَزیزُ الحَکیمُ الغَفُورُ الرَّحِیمُ، ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ بَدِیعُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ مِنْ جَمِیعِ ظُلْمِی وَجُرْمِی وَ إِسْرافِی عَلَىٰ نَفْسِی وَأَتُوبُ إِلَیْه"
"اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ،فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً"
"اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ ، وَ اكْحُلْ نَاظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ
ای عرش و فرش گوشهای از ماسوای تو
پر می زند دوباره دلم در هوای تو
محتاج آمدم دم دارالشفا بیا
من خوب می شوم به خدا با دوای تو
نشناختم تو را وسط روضهها ببخش
تو آمدی و پا نشدم پیش پای تو
تو بوده ای مراقبِ دلشوره های من
من بوده ام مسبّب دلشوره هایِ تو
یا ایها العزیز دری باز کن فقط
تنها شده میان جماعت، گدایِ تو
سویِ گناه رفته ام و قهر کرده ای!
دردسر است نوکری من برای تو
دست مرا بگیر که آلوده ام ولی
مهمان سفره حسنم با دعای تو
می گفتی ای عزیز دلم کاشکی شبی
این هم ضریح و تذکره ی سامرایِ تو
ما را ببر سحر دمِ سردابِ سامرا
جانم فدای چهرهی مشکل گشای تو
شاعر : رضا دین پرور
#التماس_دعای_خیر
#مداح #ترحیم_خوانی #شرط_نوکری
(شرط مداحی)
بعد حمد حق علی را یاد کن
قلب زهرا و نبی را شاد کن
شرط مداحی مناسب خواندن است
تا که خواندی مدتی هم ماندن است
پیش استادی تو شعرت صاف کن
گر که دارد تیرگی شفاف کن
معنی ابیات را درک اش نما
با درایت مطلب خود کن ادا
هی از این شاخه به آن شاخه مَپَر
ناسزا گاهی برای خود مَخَر
میکروفن را فاصله باید دهی
کن نظاره تو به همکاران گهی
کم بخوان و حال مجلس را ببین
تا شوی محبوب قلب و بهترین
وقت مردم را هدر کردن خطاست
این به حال مستمع گویم جفاست
لودگی در شأن یک مداح نیست
خودنمیدانی که منظورتو چیست
احترامت را مبر زیر سوال
خود مکن بازیچه هر قیل و قال
تو نماد مذهبی اندیشه کن
ذاکر مولا ادب را پیشه کن
جامه ی زیبا ترا زیبنده است
مورد تحسین هر بیننده است
محضر مولا بیا با بوی خوش
با لب خنده بیا با روی خوش
ره بده بر ذاکران نوجوان
کن حمایت از گُلان گلسِتان
پیشکسوت را تو تکریمش نما
دست او باید بگیری از وفا
حفظ کن اشعار را تا میشود
ذکر ماهر بودنت هر جا رود
کن تخلص حق شاعر را ادا
غیر از این باشد بر او گردد جفا
آنچه گفتم تو تذکر کن حساب
اهتمام بر آن ترا دارد ثواب
بشنو پند( بیقرار ) از جان و دل
تا نباشی پیش مولایت خجل
بیقرار اصفهانی
.
#مناجات_مهدوی_فاطمی3
#فاطمیه
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
باز هم روضه گرفتی در کجا یابن الحسن
در مدینه یا نجف یا کربلا یابن الحسن
باز شاید در خیال انتقام مادری
بر ظهورت می کنی دائم دعا یابن الحسن
در سکوت خیمه ات تنها صدای آه توست
نیست در دور وبرت یک آشنا یابن الحسن
رسم هر بزم عزا این است که در پیش در
خیر ِمقدم گو شود صاحب عزا یابن الحسن
پس کجای روضه ی ما بی قرار مادری
تا پیام تسلیت گویم تو را یابن الحسن
دق نکردم من اگر در این عزا شرمنده ام
کی شود این روضه ها حقّش ادا یابن الحسن
با چه جرمی روبروی چشمگریان حسن
شد به روی مادرت سیلی روا یابن الحسن؟
مادرت را بین کوچه از سرکینه زدند
روبروی همسرش چل بی حیا یابن الحسن
کوچه آغاز جسارت در زمین نینواست
شد دوشنبه مطلع کرب و بلا یابن الحسن
شد تأسّی بر جفای کوچه و درکربلا
شد به جدّ بی کَسَت صدها جفا یابن الحسن
زد یکی او را به نیزه دیگری با خنجرش
پیرمردی آمد و زد با عصا یابن الحسن
روبروی عمه ی مظلومه ات رأس حسين
شد جدا و رفت روی نیزه ها یابن الحسن
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#امام_زمان
.
مناجات با امام زمان (عج)
مجلس روضه هفتگی
#امام_زمان
#مناجات_با_امام_زمان
بیا که بر دل عالم نشسته سوز غمت
هزار جان گرامی فدای هر قدمت
امام کعبه تویی تو تویی مطاف حرم
که محترم حرم از رد پای محترمت
«فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی»
بگیر دست گدا را دوباره از کرمت
نفس بده که نفس پای پرچمت بزنم
مگیر از سر این دل تو سایه ی علمت
بیا و زنده کن این مرده را دمی به دمی
تو ای مسیح مسیحا دمی بدم ز دمت
به ذره گر نظر لطف تو رسد یکدم
به آسمان رود از حسن لطف دم به دمت
غریب مانده ای ای آشنای خیمه نشین
میان عالم و آدم ، فدای داغ غمت
و شعر درد دل تو هزار دیوان است
کجاست شاعر شعرت کجاست محتشمت ؟
چه روزها و چه شبها که روضه می خوانی
به اشک چشم که مادر فدای قد خمت
فدای غربت و مظلومی تو یا اُمّاه
فدای تربت خاکی و مخفی حرمت
چه می شود که ببینم دمی که امضا شد
برات کرببلایم به گوشه ی قلمت
هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🥀
4_6003380504663956188.mp3
28.29M
مناجات خوانی
حاج مهدی منصوری
کربلایی مهردادامانی
مکه مکرمه۱۴۰۳
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#مناجات و توسل به #امام_زمان
قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت
حتی به قدر نیم نگاهی ببینمت
تکلیف بی قراری این دل چه میشود
اصلا شما اگر که نخواهی ببینمت
ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود
در راه جمکران، سر راهی ببینمت
یا فاطمیه ای شود و بین کوچه ای
در حال کار نصب سیاهی ببینمت
خدا نیاورد آن روز را که من
سرگرم میشوم به گناهی ببینمت
*چقدر دلتو شکستم، رضایت همه رو در نظر گرفتم الا رضایت تو آقا، چقد اشکتو درآوردم قلبتو شکستم ..یابن الحسن! اما امروز اومدم بگم به جان مادرم دوسِت دارم، من عُرضه ندارم تو این شهر گناه نکنم، تو کمکم کن آقا، من که سر راهتو نگرفتم، من که اومدم میگم هم نوکر توام هم نوکر مادرتم آقا، من که اومدم بگم خدا لعنت کنه اون کسی که سر راه مادرتو گرفت، بشکنه اون دستی که سیلی به مادرت زد آقاجان..*
با این دل سیاه و تباهم چه دلخوشم
بر این خیال کهنه ی واهی ببینمت
*اصلا من کجا تو کجا، تو رو باید بزرگانی مثل مقدس اردبیلی ها ببیننت، نه منِ گنهکار روسیاه، اما از قدیم یادمه همیشه میخوندیم..*
به خوبا سر میزنی مگه ما بدا دل نداریم
یه سر هم به ما بزن ای خوب خوبا آقاجون
*آدم زود زود دلش برا مادر پدرش تنگ میشه، ای مهربان تر از پدر و مادر یابن الحسن، دلم برات تنگ شده آقا، شما خونواده ی کَرَمین به حق مادرت یه نگاه هم به ما کن، بگو آقاجان! بابات علی شبا سری به فقیرا میزد، خودش لقمه میگرفت تو دهن بچه یتیما میذاشت..*
با این همه میان قنوت نمازها
دارم به لب دعا که الهی ببینمت
«یابن الحسن..»
هدیه محضر امام زمان عج صلوات
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#مناجات_با_خدا
میشود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر
هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر
بسکه تن دادم به عصیان و خطا این روزها
دور شد از خانهات اینگونه راهم بیشتر
احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا
میکِشَد آتش مرا این سوز و آهم بیشتر
معصیت میآورم، آب و غذایم میدهی
میچکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر
کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم
باز هم این بار از تو عذرخواهم بیشتر
دارم از زهرا ز دست خود خجالت میکشم
شرمسار از روی تو رویِ سیاهم بیشتر
چند وقتی میشود آواره بودم، باز هم
چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر
زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود
یک نگاه مادرم شد تکیه گاهم بیشتر
#کربلایی_رضا_باقریان
هدیه محضر امام زمان صلوات
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
#امام_زمان
گفتم که بي قرار تو باشم ولي نشد
تنها در انتظار تو باشم ولي نشد
گفتم به دل که جلب رضايت کند نکرد
گفتم که جان نثار تو باشم ولي نشد
گفتم ميان جذر و مد اشک و آه شب
در گردش مدار تو باشم ولي نشد
گفتم که مي رسي تو و من هم دعا کنم
در دولت تو يار تو باشم ولي نشد
گفتم که تا اجل نرسيده ست لحظه اي
در خيمه ات کنار تو باشم ولي نشد
گفتم که خاک پاي تو را تاج سر کنم
چون خاک رهگذر تو باشم ولي نشد
گفتم به قدر آه دل دلشکستگان
در عهد و روزگار تو باشم ولي نشد
گفتم دعا کنم که بيايي ببينمت
مانند مهزيار تو باشم ولي نشد
گفتم شميم ماه محرم که مي رسد
در روضه بي قرار تو باشم ولي نشد
هدیه محضر امام زمان صلوات
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
#امام_زمان
کسی که از امام عصر خود خواهد وصالش را
کسی که آرزو دارد نظاره بر جمالش را
ندارد چاره ای جز این که بشناسد در این دنیا
صراط مستقیمش را، حرامش را، حلالش را
خیالِ معصیت، معصیت است و منتظر باید
نگه دارد از اوهام خطا فکر و خیالش را
تعجب می کنم از عاشقی که بهر یک لذت
به آتش می کشد سرمایه ی هفتاد سالش را
چگونه ادعای بنده بودن می کند، آن که
نمی پردازد از مازاد مالش، خمس مالش را
چه حیف است اشک آقا خرج رسوایی ما گردد
روان می سازد این اعمال ما اشک زلالش را
محب آل حیدر لحظه هایش مملو از ذکر است
همیشه مغتنم می داند از دنیا مجالش را
شهید از کل دنیایش برید و در ازای آن
از این ترک تعلق یافته راه کمالش را
بسوز ای دل برای غصه های عمه ی سادات
که روی نیزه ای کامل شده بیند هلالش را
امان از چوبه ی محمل، بگو یک زن در این محفل
ببندد بر سر خونی زینب تکه شالش را
#محمد_جواد_شیرازی
هدیه محضر امام زمان صلوات
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
السّلام علیكَ یا امیرَالمؤمِنین
" محبّتنامه "
امیرالمؤمنین را دوست دارم چون...
وجودِ کبریا باشد هوادارش
یقین دارم که هرکس خادمش باشد...
به طوفان بلا باشد خدا یارش
امیرالمؤمنین را دوست دارم چون...
بُوَد محبوبِ قلب پاك پیغمبر
فداییّ ِ رهش صدّیقه ی کُبراست
بُوَد بیتش حسین و مجتبی پرور
امیرالمؤمنین را دوست دارم چون...
نباشد لکّه ی عصیان به دامانش
گواه عصمتش اوراقِ تاریخ و...
گرفته سبقت از اسلام، ایمانش
امیرالمؤمنین را دوست دارم چون...
شنیدم هیچ مسکین را نِمیرانده
و حتّی در نمازِ با حضورش هم...
گرفته دست از محتاجِ درمانده
امیرالمؤمنین را دوست دارم چون...
به دستِ او بُوَد توحید را پرچم
عدو هم معترف بر فضل او شد که...
فقط مولود کعبه اوست در عالَم
امیرالمومنین را دوست دارم چون
به این مضمون، کلام مصطفی باشد
که دارم خوف، اگر گویم مقامش را
همه گویند: این آقا خدا باشد
امیرالمؤمنین را دوست دارم چون...
شنیدم کیمیاگر هست چشمانش
برای جلبِ یک لحظه، نگاه او...
تمام زندگانیّ اَم به قربانش
امیرالمؤمنین را دوست دارم چون...
کمک کرده به من، این دوستی با او
همیشه در مسيرِ پرتگاهِ نَفْس
گرفته با محبت، دستِ من را او
امیرالمؤمنین را دوست دارم چون...
فقط با نام ِ او آرام می گیرم
دَمی اُفتم بُرون از عالَم ِ مِهرش
در آن یک دم ز درد هجر میمیرم
امیرالمؤمنین را دوست دارم چون...
ز کویش دستِ خالی بر نمی گردم
همیشه وقتِ عرض حاجتم پیشش...
فرو ریزد ز هم کوهِ غم و دردم
امیرالمومنین را دوست دارم چون...
که " وا شَوقاه... " سَر داده ز شوقِ ما
به شوق شیعیانِ دوره ی غیبت...
به روی منبرش، فرمود: " وا شَوقا... "
امیرالمؤمنین را دوست دارم چون...
می آید لحظه های احتضارِ من
دقیقاً چون مرامش در همین دنیا...
به قبر و حشر، هم او هست یار من
امیرالمؤمنین را دوست دارم چون...
شنیدم می کند رجعت به این دنیا
" دعای بر فرج " را دوست دارم چون
فرج باشد کلید رجعت ِ مولا
🌸اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌸
السلام علیک یا صاحب الزمان
عجل الله تعالی فرجه الشریف
دوباره چک چک باران،صدای دلتنگی
قلم گریست دوباره برای دلتنگی
نوشت اشک شکایت به پای دلتنگی
تمام کی شود این ماجرای دلتنگی
شکسته است پرو بال من،گنهکارم
ولی هوای تو دارم ، بیا به دیدارم
اگر که خاک، نشسته به روی پیروهنت
و آه می کشی از سینه ی پر از مِحَنت
سبب منم که بیابان شده چنین وطنت
و با گناه شدم سدّ راه آمدنت
تو و اقامت صحرا! چه عدل و انصافیست
برای مردن من ، درک غربتت کافیست
کدام بادیه هستی؟ کسی کنار تو هست؟
کسی به فکر دل غرق اضطرار تو هست؟
زهیر و حرّ و حبیبی،همیشه یار تو هست؟
و عاشقانه کسی، ابن مهزیار تو هست؟
دلیل غیبت کبرای توست غفلت من
تو حاضری،همه ی درد توست غیبت من
تو شهریاری و از شهر خود جدا شده ای
غریب و ساکن صحرای ذی طوی' شده ای
اگر به سختی ِ این بی کسی رضا شده ای
و بین وادی غم، همدم بلا شده ای
ببخش یوسف زهرا ،کسی به فکر تو نیست
در این دو روزه ی دنیا کسی به فکر تو نیست
قلم نوشته کم از غربت تو شرمنده
نکرده دست و زبان نصرت تو شرمنده
چکیده اشک ،کم از غیبت تو شرمنده
بدل به خون نشد از محنت تو شرمنده
غریب غائبی و همنشین غم شده ای
اسیر ثانیه های پر از ستم شده ای
همین که منزلت و قدر توست نامعلوم
و مثل جدّ غریبت علی شدی مظلوم
همین که بوده ای از یار و هم نفس محروم
و بین خیمه ی تنهایی ات شدی مهموم
بس است تا که بگویم به تو جفا کردیم
تو را میان هزاران بلا رها کردیم
چرا طبیب دل ما شدی سراسر درد
بهار زندگی ما شدی بیابان گرد
دمادم از چه دمت شد انیس آهی سرد
بگو برای رسیدن به تو چه باید کرد
بیا و ختم کن این غربت بیابان را
برای دیدن تو می دهم سر وجان را
چه می شود که تو باشی به شام تارم ماه
که زیر سایه ی تو دل نمی شود گمراه
تویی توسّل من ، ای تسلّی هر آه
به شوق وصل تو شد جمکران زیارتگاه
سه شنبه شب که سر ِ جمکران،شلوغ شده
نگاه منتظران، بی تو بی فروغ شده
چقدر عاشق صادق که منتظر رفتند
خبر، ظهور تو بود و چه بی خبر رفتند
چقدر چشم به راهت که خون جگر رفتند
به شوق دیدن تو با دوچشم تر رفتند
هزار و چند بهار است بی تو پاییزیم
بیا که از غم تلخ فراق لبریزیم
دلم دوباره به گودال کربلا رفته
میان روضه ی هر صبح و هر مساء رفته
بیا به حق سر روی نیزه ها رفته
بیا به پیکر در زیر دست و پا رفته
گلی نماند که زینب ببویدش ای وای
سری نماند که زینب ببوسدش ای وای
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن
#التماس_دعای_خیر