#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
تو زمین گیری و من بی کس و یارم زهرا
خوب بنگر گره افتاده به کارم زهرا
چقدر پیر شدی خانم هجده ساله
حق بده تاب ندارد دل زارم زهرا
خانه ام مقتل تو بوده و من شاهد قتل
با چه رو پای در این خانه گذارم زهرا ؟
همدم چاهمو هم صحبت نخلستانم
بسکه آزرده از این شهر و دیارم زهرا
مرد خیبر جلوی بسترت افتاده زمین
بعد تو کاش منم جان بسپارم زهرا
من صف اول هر غزوه به میدان رفتم
ولی اندازه ی تو زخم ندارم زهرا
یک دل سیر بگو هر چه دلت میخواهد
یک دل سیر برای تو ببارم زهرا
تو قدت خم شده یا چشم علی دید خطا؟
خجل از قد تو با دیده ی تارم زهرا
کفنت را جلوی چشم علی باز نکن
که در آورده عزای تو دمارم زهرا
شب به شب مجلس ختمیست،خصوصی اما
نه سر قبر تو … بالای مزارم زهرا
#علیرضا_وفایی
#امام_حسین_علیه_السلام
#کوفه_و_شام
تو برای همه ی مردم دنیا هستی
تو حسین همه ای انقدر آقا هستی
همه ی خلق اگر پشت به من کرد ، کند
جای مردم چقدر فکر غم ما هستی
موقع گریه شنیدم که تو هم پیش منی
اشک میریزم و تو گرم تماشا هستی
من بریدم ز همه تو همه ام باش حسین
تو امید دل غمدیده ی تنها هستی
کار دنیای من و آخرتم پای خودت
مدد هر دم امروزم و فردا هستی
از سر نیزه و از شاخه و از طشت و تنور
تو دعایم بکن ای شاه ز هر جا هستی
نازپرورده ی زینب تو کجا ؟ دیر کجا ؟
نازپرورده ی ما از چه کلیسا هستی ؟
ای تنت مانده رها در دل شن های روان
تن مصلوب شده در دل صحرا هستی
من بمیرم که تو اینقدر بهم ریخته ای
میهِمانِ سحرِ دیر مسیحا هستی
ای که از قلب تنور آمده ای ، سوخته ای
من بمیرم چقدر در دل گرما هستی
سر تو سوخته و قلب همه عالم سوخت
ای سر سوخته مانند معما هستی
چشم زینب به تو حالا بخورد میمیرد
تو همه زندگیِ زینب کبری هستی
فاطمه آمده با هودجی نوری ز بهشت
ثمر سینه ی غمدیده ی زهرا هستی
پیش هر کس بروی … پیش رقیه نروی
زهره اش میترکد چون که تو بابا هستی
#علیرضا_وفایی
.
#مناجات
#فاطمیه
من نوشتم دوستت دارم کران تا بیکران
پس سراغم را بگیر از نامه ی نامه بران
.
هر کسی در دار دنیا دل به یاری بسته است
من دلم با تو خوش است و دیگران با دیگران
.
من اگر فردا نباشم ، امشبم خرج تو شد
این همه من آمدم یک شب تو هم بد بگذران
.
قصه ی بی کربلایی ، غصه ی شیرین ماست
ما اگر که زهر هم خوردیم بوده شوکران
.
شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی
ای فدای آن لب خشکت تمام نوکران
.
اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی
بعد قتلت رفته بالا ناله های چاکران
.
فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی
کاش تو تنها نبودی در میان کافران
.
وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی
رد شدند از روی تو با اسب ها ، غوغاگران
.
لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی
میشنید این خطبه را در خیمه گوش خواهران
.
کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی
میرود حالا رباب از حال بین مادران
.
تا پدر از پا بیفتد طفل شیری را زدند
داغ روی داغ میدیدند آن غم پروران
.
اصغر و زهرا کتک خوردند چون جای امام
این اصول عشق باشد بین این همسنگران
.
«میخ» کار نیزه کرد و«در»بجای خیمه سوخت
فاطمه هم داشت گودالی که افتاده در آن
.
خونی و خاکی شده در کوچه قرآنِ علی
کوثر افتاده ست زیر دست و پای ابتران
.
آه یا فضه خذینی ! بند بندم خرد شد
اینقدر که رد شدند از روی در خیره سران
.
ثلث سادات جهان را پشت در انداختند
گوهر من را به خون کشتند این بی گوهران
.
هر چه هم ماتم ببینم گریه مال کربلاست
مضطری بودم چنین شد ، وای بر آن مضطران
.
این علی را سالم از مسجد به خانه میبرم
شیرخواره اش آنچنان شد ، شد علیِ اکبر آن
.
من به ضربی گوشوارم در میان کوچه ریخت
وای از دستان خولی ها و وای از زیوران
.
#علیرضا_وفایی خیال -۲۵ مهر ۱۴۰۳
#مناجات_امام_با_حسین علیه_السلام
#حضرت_زهرا سلام_الله
#حضرت_محسن