eitaa logo
کانون مداحان تیران وکرون
356 دنبال‌کننده
320 عکس
55 ویدیو
6 فایل
🇮🇷کانون مداحان شهرستان تیران وکرون🇮🇷 وابسته به اداره تبلیغات اسلامی پل ارتباطی با مدیرکانون شهرستان @amozeshmadahi7631 📞۰۹۱۳۲۳۲۸۳۵۵
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ یه تصویرسازیِ قشنگ از روز ظهور😍: عجب روزی بود! همه غافلگیر شدیم. ما در خانه بودیم. پدر خواب بود، مادر در آشپزخانه مشغول پخت و پز، من و برادر کوچکم سر کنترل تلویزیون جر‌ّ و ‌بحث میکردیم! که ناگهان آن صدای عجیب و دلنشین در خانه پیچید، آیه ای از قرآن. به خیال اینکه شاید صدا از بیرون آمده، پنجره را باز کردم و دیدم که صدا در خیابان نیز به وضوح می آید صدایت اشنا و پر‌رنج بود؛ پدرم بی درنگ از خواب پرید، مادرم با کفـگیر، به زمین تکیه داده بود، من و برادرم کنترل را به کناری پرت کردیم و سراپا گوش شدیم، اصلاً مجری تلویزیون و مهمانان آن هم از جای خود بلند شده بودند و با دهانی باز و چشمانی متعجب، آسمان را ور‌انداز می کردند. و تو خود را معرفی کردی: « ای اهل عالم! من بقیه‌الله و حجت و جانشین خداوند روی زمینم...» باورمان نمی‌شد.‌ آن‌جا بود که گل از گل‌مان شکفت و زیر لب سلام دادیم: «السلام علیک یا بقیه‌‌الله فی ارضه» بعد با طنین محمدی ات ما را خواستی: «...در حقّ ما از خدا بترسید و ما را خوار نسازید، یاری‌مان کنید که خداوند شما را یاری کند. امروز از هر مسلمانی یاری می طلبم» ..وصف نشدنی است. در پوست خود نمی گنجیدیم. پدرم همان پایین تخت به سجده شکر افتاد. مادرم سرش روی زانو بود و های های گریه میکرد و من و برادرم به خیابان دویدیم! خودت دیدی که کوچه و خیابان غلغله بود! مردم مثل مورچه هایی که خانه هایشان اسیر سیلاب شده بیرون میریختند، یکی دکمه پیراهنش را بین راه می‌بست، دیگری گِرِه روسری اش را میان کوچه محکم میکرد، عده ای زیر‌ بغل پیرزنی ناراحت را که پایه عصایش بخاطر عجله شکسته بود گرفته بودند و دیدی آن کودکی که به عشق تو کفشهای پدرش را با عجله پوشیده بود و هی می افتاد! مردمی که روزی از سلام کردن به یکدیگر اکراه داشتند، خندان به هم تبریک میگفتند. قنادی رایگان شیرینی پخش میکرد و دم گل‌فروشی سر خیابان، مردم صف بسته بودند برای خرید گل ولو یک شاخه برای تهنیت به گل نرگس! ماشینها بوق‌زنان و بانوان کِـل‌کشان و گلاب پاشان، پشت سر جمعیت عظیمی از جوانان به راه افتادند. جوانانی که دست می افشاندند و با شور میخواندند: «صلّ علی محمد *** حضرت مهدی آمد» خیلی از نگاه‌ها به ویترین یک تلویزیون‌ فروشی در آن سوی خیابان دوخته شده بود تا اولین تصویر جمال زیبایت، مخابره جهانی شود. نذر ۳۱۳ صلوات کردم مبادا اَجنبی چشم زخمت بزند. وقتی چهره دلربایت به قاب تلویزیون آمد، شیشه مغازه غرق بوسه شد. یکی بلندبلند صلوات میفرستاد، دیگری قسم می‌خورد که تو را قبلاً در محله‌شان دیده وخیلی‌ها اشک‌هایشان را با آستین پاک می‌کردند تا یک دل سیر تماشایت کنند. در این مدت که علائم پیش از ظهور یکی پس از دیگری نمایان می‌شد، دل شیعیانت مثل سیر‌و‌سرکه میجوشید اما کسی فکر نمیکرد به این زودی‌ها ببـیندت. راست گفت جدّت رسول خدا که فرمود:« مَثَلِ ظهور مهدی، مَثَلِ برپایی قیامت است. مهدی نمی آيد مگر ناگهاني" قسم میخورم این اثرِ دعای توست که تا کنون ما زیر عَلَم شما مانده ایم.🤲🤲🤲🌺🌸
اهل قم خیر ببینید که غوغا کردید احترامی که به این دختر زهرا کردید اهل قم خیر ببینید پناهم دادید با سلام و صلوات آمده راهم دادید همه گفتید به هم عمه سادات آمد گوییا فاطمه از سوی سماوات آمد اهل قم خیر ببیند چه مسرور شدید غیر زنها همه از محمل من دور شدید اهل قم خیر ببینید گلاب آوردید تا که دیدید که لب تشنه ام آب آوردید اهل قم خیر ببینید شما کف نزدید دور ناموس خدا ساز و نی و دف نزدید اهل قم خیر ببینید به خواهر نزدید طعنه ام بر سر هر کوچه و معبر نزدید اهل قم خیر ببینید مراقب بود تا نیفتم زروی ناقه مواظب بودید اهل قم خیر ببینید خدایی مردید چقدر چادر و پوشیه نثارم کردید اهل قم خیر ببینید محبت کردید کوچه را وقت ورودم همه خلوت کردید اهل قم خیر ببینید که همت دارید سر ناموس خدا این همه غیرت دارید شاد کردید شما قلب رضا را به خدا همچو زینب سر بازار نبردید مرا اینکه با گریه معصومه مدارا کردید همه جبران غم زینب کبری کردید بعد از آن خستگی راه توانم دادید بهترین نقطه این شهر مکانم دادید به خدا حق مرا خوب رعایت کردید روز و شب از من بیمار عیادت کردید زحمتی بود اگر غرق ملالم نکنید من دگر رفتنی هستم ،حلالم بکنید غربت و درد و غم و غصه هماهنگ شده بهر بابای غریبم دلم تنگ شده بعد مرگم اگر از کوی رضا میگذرید کمی از خاک مزارم به خراسان ببرید تا که در قبر شود یار من و همسخنم نامه اش را بگذارید درون کفنم اهل قم اجر شماها همگی با زهرا وقت تشییع بگویید فقط یا زهرا مادرم فاطمه شب دفن شد و یار نداشت به جز از هفت نفر او که عزادار نداشت نیمه ی شب چه غریبانه و مظلومانه بدن مادر ما رفت برون از خانه لرزه ها بود که بر عرش برین می افتاد پی تابوت علی هی به زمین می افتاد 🔸شاعر:
🏴🏴🏴🏴🏴 بسم الله الرحمن الرحیم یارحمن یارحیم 🎇السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِيجَةَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ ، 🔸یوسف چرا به گوشه ی کنعان نمی رسد 🔸این هجر، این عذاب به پایان نمی رسد 🔸خشکم زده، ترک ترکم، تشنه ام، چرا 🔸بارانِ رحمتی به بیابان نمی رسد 🔸راهی شدم ز شهر و دیاری که داشتم 🔸چشم ترم به حضرت باران نمی رسد 🔸آه ای برادرم سر و سامانِ من تویی 🔸این خواهرِ تو به سر و سامان نمی رسد 🔸هم نیست قسمتم برسم محضرت رضا 🔸هم بر لبِ ترک زده ام جان نمی رسد 🔸در بینِ بسترم، نفسم با تو می زند 🔸جانانِ من، به این دلِ ویران نمی رسد؟ 🔸قسمت نبود پیش تو باشم عزیز من 🔸کارم دگر به دارو و درمان نمی رسد 🔸آنقدرْ ناخوشم که در این لحظه های تلخ 🔸دستم به سمتِ زلفِ پریشان نمی رسد 🔸گرچه برادرانِ مرا سر بریده اند 🔸آهم به آهِ زینبِ نالان نمی رسد 🔸زینب دلش گرفت و صدا زد، خدای من 🔸یک تن به دادِ این لب عطشان نمی رسد؟ 🔸شکرخدا نه نیزه، نه شمشیر خورده ای 🔸نه از کمان حرمله ها تیر خورده ای ⬅️اجرو مزده شما عزیزان با فاطمه زهرا(ی) انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای حاجت روا بشید امشب بریم در خونه دوخت گرامی موسی بن جعفر حضرت معصومه (س) شب شهادته گرفتارها حاجت مندان مریض دارها کجای مجلس نشسته آید امشب حاجت تو ازحضرت معصومه بگیر انشاالله حاجت روا میشد امشب موسی بن جعفر(ع) عزادار دخترش است امشب صاحب اصلی مجلس موسی بن جعفره اما امشب کیا با خانم کار دارند... حواست باشه کریمهٔ اهل بیته..... اگه امام حسن مجتبی تو مدینه کریم اهل بیته.... هر کسی در خونش اومده دست خالی بر نگشته.... آی حاجت دارا...خانم فاطمه معصومه هم کریمهٔ اهل بیته... خرج در خوانش یه چشم بارونیُّ یه دل شکسته است..... امشب بیا دست به دامن این خانم شو..... ⬅️حالا دل بده با هم بریم در خونه خانم ناله بزنی... نامش فاطمه است اما قبرش معلومه..... آی حاجت دارا...جوون دارا...ناله دارا.... اون روزی که بی‌بی اومد شهر قم مردم چه استقبالی کردند.... نقل می‌کنند راه بی‌بی رو فرش قیمتی انداختن... کوچه‌ها را آب و جارو کردند... خیلیا اومدن بیرون دروازه شهر قم استقبال بی‌بی. اما لا یوم کیومک یا ابا عبدالله …..یه جا دیگه ام مردم برا استقبال اومدن بیرون دروازه ، یه جا دیگه ام مردم برا استقبال شهرشون رو آب و جارو کردن ،لباس های قیمتی و زینتی به تن کردن شهرشون رو چراغون کردن ،اما این کجا و آن کجا…اینجا همه دارن با سلام و صلوات دختر امام و خواهر امام رو همراهی میکنن ،اما شهر شام دیدن رقاصه ها دارن میزنن و می رقصن با طعنه و ناسزا وکنایه دختر علی رو دارن می برن ناله بزن یا حسین … . الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
صحن امام زاده ، علاج من از غم است اینجا که سور و سات نیایش فراهم است با ساکی از گناه به پابوس آمدم آدم گناه هم بکند باز آدم است سمتِ حیاط ، حور و پری پرسه می زند هر جا نشان دوست نباشد جهنم است ای دل ! بخواه دختر باب الحوائج است غیر از بهشت هر چه بخواهی از او کم است انبوه زخم های زمین را بیاورید این خانواده هر چه بخواهید مرهم است
🍃🌹🍃 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ❇️زیارتنامه حضرت معصومه سلام الله علیها السَّلامُ عَلَىٰ آدَمَ صِفْوَةِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَىٰ نُوحٍ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَى إِبْراهِيمَ خَلِيلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَىٰ مُوسَىٰ كَلِيمِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَىٰ عِيسىٰ رُوحِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَيْرَ خَلْقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَفِيَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللّٰهِ خاتَِمَ النَّبِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طالِبٍ وَصِيَّ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا فاطِمَةُ سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكُما يَا سِبْطَيْ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ وَسَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَّنَةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ سِيِّدَ الْعابِدِينَ وَقُرَّةَ عَيْنِ النَّاظِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ باقِرَ الْعِلْمِ بَعْدَ النَّبِيِّ؛ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ الْبارَّ الْأَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الطَّاهِرَ الطُّهْرِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضىٰ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ التَّقِيَّ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ النَّقِيَّ النَّاصِحَ الْأَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، السَّلامُ عَلَى الْوَصِيِّ مِنْ بَعْدِهِ . اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ نُورِكَ وَسِراجِكَ، وَوَلِيِّ وَلِيِّكَ، وَوَصِيِّ وَصِيِّكَ، وَحُجَّتِكَ عَلَىٰ خَلْقِكَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ فاطِمَةَ وَخَدِيجَةَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ وَلِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُخْتَ وَلِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا عَمَّةَ وَلِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ؛ السَّلامُ عَلَيْكِ عَرَّفَ اللّٰهُ بَيْنَنا وَبَيْنَكُمْ فِي الْجَنَّةِ، وَحَشَرَنا فِي زُمْرَتِكُمْ، وَأَوْرَدَنا حَوْضَ نَبِيِّكُمْ، وَسَقَانا بِكَأْسِ جَدِّكُمْ مِنْ يَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طالِبٍ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْكُمْ، أَسْأَلُ اللّٰهَ أَنْ يُرِيَنا فِيكُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ، وَأَنْ يَجْمَعَنا وِإِيَّاكُمْ فِي زُمْرَةِ جَدِّكُمْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَنْ لَايَسْلُبَنا مَعْرِفَتَكُمْ إِنَّهُ وَلِيٌّ قَدِيرٌ، أَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ بِحُبِّكُمْ، وَالْبَراءَةِ مِنْ أَعْدائِكُمْ، وَالتَّسْلِيمِ إِلَى اللّٰهِ راضِياً بِهِ غَيْرَ مُنْكِرٍ وَلَا مُسْتَكْبِرٍ، وَعَلَىٰ يَقِينِ مَا أَتىٰ بِهِ مُحَمَّدٌ وَبِهِ راضٍ، نَطْلُبُ بِذٰلِكَ وَجْهَكَ يَا سَيِّدِي اللّٰهُمَّ وَرِضاكَ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ، يَا فاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللّٰهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ . اللّٰهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَخْتِمَ لِي بِالسَّعادَةِ فَلَا تَسْلُبْ مِنِّي مَا أَنَا فِيهِ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ اللّٰهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَتَقَبَّلْهُ بِكَرَمِكَ وَعِزَّتِكَ وَبِرَحْمَتِكَ وَعافِيَتِكَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ أَجْمَعِينَ وَسَلَّمَ تَسْلِيماً يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌
12-maddahi.250.mp3
6.54M
سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرت بارون به شوق مهربونیهات دوباره اومده مهمون میون شلوغی شهر تا دلی دوباره گم شد یادش افتاد که تو هستی پاشد و راهی قم شد رو به روی گنبد تو قلبمامون میشن کبوتر تشنه یه جرعه نوریم دختر موسی ابن جعفر سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرت بارون به شوق مهربونیهات دوباره اومده مهمون گنبد طلایی تو به دل همه نشسته با چه امیدی رسیدن زائرای دل شکسته چه غریبونه یه زائر پیش تو رضا رضا کرد گرهاشو دستای تو چهقد عاشقونه وا کرد سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرت بارون به شوق مهربونیهات دوباره اومده مهمون حالا که مدینه دوره توبیا و مادری کن با نگات ملیکه قم این دلارو کوثری کن از حرم تا جمکرانم جاده ای چشم انتظاره تا همین روزا رو خاکش قدم بزاره سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرت بارون به شوق مهربونیهات دوباره اومده مهمون
❣﷽سینه زنی سنگین حضرت معصومه (واحد) ترکی و فارسی گوهر رخشندۀ ایمان سلام اختر تابندۀ ایران سلام نیّر روشنگر رضوان سلام ۲خواهرِ سلطان خراسان سلام (جواب) عمه سادات سلام علیک (جواب )روح عبادات سلام علیک ای حرمی جنت الاعلی سلام آیت حق_بضعۀ موسی سلام ای آناسی اُم ابیها سلام نایبه ی حضرت زهراسلام ای حرمی مهبط انوار حق منده کویرم کرمه مستحق (جواب )روح عبادات سلام علیک (جواب)عمۀ سادات سلام علیک نائبۀ مام ولا فاطمه صاحبۀ جود و سخافاطمه واسطۀ ارض وسما فاطمه خواهر مغموم رضافاطمه درده دوا روحه جلافاطمه دردیمه درمان ایله یافاطمه بانوی مغمومه سلام علیک حضرت معصومه سلام علیک [جواب ]روح عبادات سلام علیک ]جواب[عمۀ سادات سلام علیک ای حرکت ای برکت ای قیام شیعه لرین غملرینه التیام واردی سنین حرمتیوه انتظار گنبد زیجاهوه اولسون سلام شانیوه بسدور بو حقیقت کلام اخت الامام سن اول بنت الامام (جواب ۲)روح عبادات سلام علیک (جواب۲)عمۀ سادات سلام علیک گوش کجاروح کجاتن کجا بدهت معصومه کجامن کجا روح خداوند تواناست این فاطمه یازینب کبراست این اوکه حریمش حریم مرتضاس مسجدبالای سرش کربلاست رنگ ولعاب حرم عباسی است آیینه هایش همه الماسی است 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها قم تجلی گاهِ اُختِ دلبر است چون حریمِ باصفایِ خواهر است قم امیدِ شیعه ی مولا علی‌ست یک نشان ازقبرِ بی بیِ جلی ست در ورودش قم عجب با احترام کرد، استقبال از آن دُختِ امام قم نشان داد احترامِ توأمان شادمان از مقدمِ این میهمان قم چنان کرد احترام اما هنوز دیده ها گریان بُوَد از آن سه روز خواهرِ دلخون و غمدیده چرا پشتِ دروازه در آن شام بلا جای گل با سنگ بر سرها زدند آتشی بر جان و بر دلها زدند سر به روی نیزه ها در تاب و تب مجلسِ شادیِِ اعدا و طرب خواهرِ مولای عالم بیقرار یوسفی کی می رسد آن تک سوار گر بیاید حضرتِ صاحب زمان او بگیرد انتقام از ظالمان ✍️
🔴فوری| جمالی نژاد استاندار اصفهان شد 🔹با تایید هیات دولت مهدی جمالی نژاد استاندار اصفهان شد. ☑️ اصفهان زیبا؛ صدای مطالبات مردم اصفهان:
ماه زمزم، قبلۀ کعبه، کجا دورت بگردم در حرم یا مروه یا کوه صفا دورت بگردم سر به قربانگه برم تا جان کنم قربانی تو روی در مشعر کنم یا در منا دورت بگردم در کنار حِجر زیر ناودان گریم زهجرت یا که آیم در مقام و با دعا دورت بگردم از حَجَر گیرم سراغت یا که از رکن یمانی یا کنار زادگاه مرتضی دورت بگردم لب بشویم از گلاب و سورۀ اقرأ بخوانم در جوار مکّه یا غار حرا دورت بگردم روی آرم در مدینه بر سر قبر پیمبر یا که بر گِرد مزار مجتبی دورت بگردم سوی شهر کاظمین آیم و یا پویم نجف را یا کنم چون نی نوا در نینوا دورت بگردم همچو جابر پیرهن را جامۀ احرام سازم دور قبر خامس آل عبا دورت بگردم سالها دور تو گشتم ماه رویت را ندیدم تا ببینم ماه رویت را کجا دورت بگردم سینه دارالزّهد و قلبم را کنم دار الولایه در حریم قدس مولایم رضا دورت بگردم ای خوش آن روزی که رو آرم به صحن عسکریّین تا که در سرداب «سُرّ مَن رَا» دورت بگردم «میثم» از خون جگر بر صفحۀ صورت نوشته عمر طی شد یوسف زهرا بیا دورت بگردم غلامرضا سازگار
15.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خورشيد بي‌غروب خراسانمان سلام يا حضرت رئوف، شه مهربان سلام وقتي ز سمت مشرقتان عشق مي‌وزد گل مي‌كند هرآينه بر هر دهان سلام
امام‌زمان خدا مرا ز غم عشق تو جدا نکند مرا جدا ز غم عشق تو خدا نکند گرانبهاست غم عشق یوسف زهرا خدا به هر دل نا قابلی عطا نکند چه می شود به گدا وعده وصال دهی اگر چه وعده خوبان گهی وفا نکند دعا برای فرج، خود ز ما طلب کردی چرا حبیب به محبوب خود دعا نکند؟ منم گدای تو و دست من به دامانت کریم رد ز در خانه اش، گدا نکند
1_1419875304.mp3
6.12M
از فراغت چشم هایم غرق باران می شود عاشق هجران کشیده زود گریان می شود درد غفلت یک طرف ، درد جدایی یک طرف مشکلاتم یک به یک دارد فراوان می شود از خودم ناراضی ام از بس که دنیایی شدم دل اگر شد جای غیر از یار ، ویران می شود داروی این درد بی درمان فقط در دست توست درد من با بوسه بر پای تو درمان می شود یابن الزهرا چاره ای کن مرگ دارد می رسد آفتاب روی تو پس کی نمایان می شود؟ خوش به حال نوکری که پاک و بی آلایش است این چنین شخصی در آغوش تو مهمان می شود هر که از فعل حرام و شُبهه دوری می کند مور هم باشد اگر ، روزی سلیمان می شود سربلند از امتحان عاشقی آید برون عاشقی که همّت وصلش دو چندان می شود کوری چشم حسودانی که طعنه می زنند عاقبت می آیی و دنیا گلستان می شود جزء بکّائین شدی با گریه بر جدّت حسین اشک می ریزی و قلبت بیت الاحزان می شود هر کسی که مُنکِر گریه برای جدّ توست شک ندارم تغذیه از دست شیطان می شود تا نفس در سینه ام باقی ست گریه می کنم گریه ام خرج غم شاه شهیدان می شود
استاد حاج منصور ارضی: 🔹یکی دیگر از جلوه های غنای نوکری در عدم امکان استفاده از شعری است که داشته اید و نتوانسته اید بخوانید. اگر در وجودت آشوب و طغیان شد که چرا نتوانسته ای بخوانی و شعرت خرج نشد، آن وقت است که باید بدانی هوای نفس بر شما مسلط بوده است. 🔹جهت دیگر موضوع این است که خواننده سرمایه ای در دست ندارد و به همین دلیل از نوکری دست بر می دارد. یعنی مبنا را بر این می گذارد که اگر من شعری داشتم، می توانستم نوکری کنم و اگر نداشته باشم نمی توانم. در حالی که خوانندگی لازمه اش شعر و مطلب داشتن است اما اصل کار نیست. زیرا می بینیم بسیاری از نوکران که از سرمایه ی اخلاص برخوردارند، با یک ((یاحسین علیه السلام)) و یا یک ((السلام علیک یا أباعبدالله))، مجلس را زیر و رو می کنند.
. قهرمانان نمی میرند بنازم این همه ایثار و استقامت را شکوه قامت ازاده و قیامت را برای خاک وطن سینه را سپر کردی به شور و شوق گرفتی ره شهادت را میان آتش و خون عشق را نشان دادی پرنده وار شکستی حصار ذلت را به لحظه لحظه عمرت مجاهدت کردی به بام عشق زدی بیرق شرافت را شکست آینه جان تو به سنگ جفا هدیه کرد برای چمن طراوت را غریب بودی و با این همه هنرمندی ندید چشم جهان گلشن صلابت را طنین نام‌ تو در کنج خاک کافی بود که از عدو بستاند خیال راحت را به هر کجای جهان مادران به فرزندان سزاست نقل نمایند این رشادت را شهید راه خدا گشتی و ز خون دلت نشاند دست قضا مشعل هدایت را به قطره قطره خونت قسم که دشمن تو به عنقریب ببیند افول قدرت را شبیه کرب و بلا غزه مرز ایمان است جدا نموده صف لشگر ولایت را به خط زندگی ات غبطه می‌خورم که دید چشم تو اسرار بی نهایت را غروب صهیون بی اعتبار نزدیک است که وعده داده خدا در جهان عدالت را ✍ .
استعدادیابی در مدارس 🥀در راستای تعامل بین اداره تبلیغات اسلامی و اداره آموزش و پرورش شهرستان استعدادیابی دانش آموزان در رشته مداحی و صوت قرآن در مدارس انجام شد🥀 🌷و این بار در مدارس شهید باهنر و دبیرستان حاج احمد بهنیا توسط کانون مداحان و امور قرآنی اداره تبلیغات اسلامی شهرستان🌷 ✅و این راه ادامه دارد✅ 🔹🔹 اداره تبلیغات اسلامی شهرستان تیران و کرون🔹🔹 https://eitaa.com/tmtirankarvan
دردی که گلستان مرا ریخته بر هم آسایش دوران مرا ریخته بر هم هجران رخ یوسف زهراست که این طور آبادی کنعان مرا ریخته برهم بیچارگی و درد فراقی که چشیدم یک عمر، گریبان مرا ریخته برهم دلگرمی من چشم ترم بود، گناهم دلگرمی چشمان مرا ریخته بر هم خسته شدم از این همه تاریکی نفسم آن قدر که بنیان مرا ریخته بر هم درهم شده نان همه با هم، چقدر حیف این فاجعه ایمان مرا ریخته بر هم مدیون گل فاطمه هستم که دعایش پرونده عصیان مرا ریخته بر هم داغ غم جانسوز علی و غم زهرا آرامش مژگان مرا ریخته بر هم فرمود علی فاطمه جان، حوریه ی من اوضاع تو ارکان مرا ریخته بر هم مبهم شدنت، جان علی بیشتر از قبل احوال پریشان مرا ریخته برهم لعنت به کسی که وسط کوچه تو را زد نامرد چه قرآن مرا ریخته بر هم محمدجواد (پیرزاده)🌴
جز رحمت چشمان تو، دنیا چه می‌خواهد تشنه به غیر آب، از دریا چه می‌خواهد حالا که موسایم شدی راهی نشانم ده غیر از نجات، این قوم از موسی چه می‌خواهد شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم دل مرده نوعاً از دَم عیسی چه می‌خواهد؟ پیغام و پس پیغام یعنی یاد ما هستی مجنون جز این پیغام، از لیلا چه می‌خواهد پیراهنی بفرست شاید زنده ماندم من جز دل خوشی، یعقوب نابینا چه می‌خواهد تا کیسه ما پر شود احسان تو کافی است مسکین به جز خیرات از آقا چه می‌خواهد چیز مهمی نیست این که ما چه می‌خواهیم باید ببینیم آن جناب از ما چه می‌خواهد ای انتقام پهلوی پشت درِ خانه غیر از ظهور تو مگر مادر چه می‌خواهد علی اکبر لطیفیان
تمام راه ظهور تو با گنه بستم دروغ گفته‌ام آقا که منتظر هستم کسی به فکر شما نیست راست می‌گویم دعا برای تو بازی‌ست راست می‌گویم اگرچه شهر برای شما چراغان است برای کشتن تو نیزه هم فراوان است من از سرودن شعر ظهور می‌ترسم دوباره بیعت و بعدش عبور می‌ترسم من از سیاهی شب‌های تار می‌گویم من از خزان شدن این بهار می‌گویم درون سینه ما عشق یخ زده آقا تمام مزرعه‌هامان ملخ زده آقا کسی که با تو بماند به جانت آقا نیست برای آمدن این جمعه هم مهیا نیست سیدامیرحسین میرحسینی
◾️🎤مناجات امام زمان ( عج ) 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 زبان چگونه کند شرح حال هجرانت که ندبه گشته همیشه زبان یارانت به حسرتت همه روز و به گریه شب ها رفت ولی نگشت هویدا جمال تابانت دل از فراق تو یارا به شور افتاده که آیی و نرسد دست ما به دامانت بهار بی تو خزان شد شکوفه ها خشکید گلی ندید حضور بهار دستانت میان بزم گنه هم به من نظر داری عزیز فاطمه قربان بزم چشمانت تمام عمر هواداری مرا کردی بنازم آن همه اکرام و جود و احسانت گذشت عمر و نشد چشم ما تو را بیند عزیز فاطمه باقی عمر قربانت اگر رسیدی و ما زیر خاک ها بودیم کنار قبر غلامان بیا ز احسانت کنار تربت ما لحظه ای توقف کن بخوان دو آیه ی رحمت بخوان ز قرآنت 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
تو بنده ای و بنده بمان معصیت نکن خوف خدا به دل بنشان معصیت نکن منبر برو برای خودت دم به دم رفیق در گوش خود مدام بخوان معصیت نکن از دل چگونه نفی خواطر نمی‌کنی خود را از این خطر برهان معصیت نکن خود را بکاو، کعبه دل خانه خداست شیطان چرا نشسته در آن معصیت نکن دنیای ما، قدم به قدم محضر خداست در محضر خدای جهان معصیت نکن با دست و پا و گوش و زبان اهل ذکر باش با دست و پا و گوش و زبان معصیت نکن این معصیت نکن به خدا ذکر اعظم است خود را به وصل حق برسان معصیت نکن صحرانشین شده‌است امام از گناه تو ای شیعه امام زمان معصیت نکن قتل حسین کار همان مردمی است که پر شد گناه در دلشان معصیت نکن امیر عظیمی
درفراق صاحب الزمان عج پروانه صفت با غم تو سوخته ام من چشمان دلم را به رَهَت دوخته ام من لطفی کن و من را زِ فِراقت نده آزار جانا تو بیا دست از این فاصله بردار ای عشق ببین بی سر و سامان تو باشم چندی است که دیوانه و حیران تو باشم من سائلم و دست  به دامان  تو هستم بیمار توام ،  چشم به درمان  تو هستم دیدی که سر راه  تو  بر خاک فِتادم بر گِرد رَهَت صورت خود را بنهادم جز خال لب صورت تو در نظرم نیست یعنی که به جز ذکر تو وِرد سحرم نیست مجنونم  و  هر لحظه  گرفتار  تو گشتم خون از مُژه می بارم و من زار تو گشتم مَپسند که از  کوی  تو  آواره  شوم من در راه  رسیدن  به  تو  بیچاره  شوم من گر  رُخ بِنمایی همه جا  یار تو گردم من مشتریِ  یوسفِ  بازارِ  تو گردم ای یوسف گُم گشته ی زهرا  مددی کن حالا  که  به  راه  تو  نشستم نظری کن
# مناجات باامام زمان (علیه السلام) گاهگاهی نگاه من به در است بر قدمهای  یار  در  سفر  است این    گدای    قدیمیِ    مضطر سر راهت نشسته  منتظر است چشم   امید به   لطف  تو  دارد ملتمس بر  تو در دل سحر است کاش  آقا  که  دست   من   گیری ورنه پایم  همیشه در خطر است هر  زمان   نام   تو   به   لب   آید از فراقت دو دیده پر گوهر است گر    بیفتم   ز   چشم     تو     آقا همه  عمرم   فنا  و   بی  ثمر است کِی   شود   بر   رُخت   نظاره   کنم روی تو بِه ز شمس و صد قمر است زائرم     کن    به     کربلا    با    خود ای خوش آن دل که با تو همسفر است
دوباره جمعه اومدولی آقام نیومد ازهجرروی ماهت صبرهمه سراومد آقادلم گرفته ازدست این زمونه برای دیدن توهِی می گیره بهونه یابن الحسن کجایی دادازغم جدایی ازآسمون قلبم بارون اشک می باره دیگه زدوری تو صبروقرارنداره دلبرمن توهستی توی دلم نشستی گِرِه باعشق نازت به قلب من تو بستی یابن الحسن کجایی دادازغم جدایی بذارکه من گدای درخونت بمونم تاجون دارم همیشه اسم توروبخونم آقامنودعاکن برای خودسواکن این دل مضطرم روراهی کربلاکن یابن الحسن کجایی دادازغم جدایی
سبک:دوباره مرغ روحم... مهدی امید مایی منتظرم بیایی ذکرم شده شب وروز،یابن الحسن کجایی یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی در رنج و در ملالم،منتظر وصالم ازلطف وجودورحمت نظرنمابه حالم یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی ای نور چشم زهرا مولا در انتظارم درلحظه لحظه عمرم بهر تو بیقرارم یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی تنهاو زارو خسته بایک دل شکسته سائل درگه تو منتظرت نشسته یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی آقا مرا صدا کن از رنج و غم رهاکن ای مهربان عالم برای من دعا کن یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی تنها تویی حبیبم به درد من، طبیبم خدا گواهه مهدی بدون تو غریبم یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی ماه محرم آمد تنگه دلم برایت ای نورچشم حیدر کرده دلم هوایت یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی از بس که با صفایی تنها امید مایی شب عزا و ماتم منتظرم بیایی یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی تو شمس عالمینی بر همه نور عینی تالحظه ی ظهورت گریه کن حسینی حسین حسین حسین جان(۲) هستم به تاب ودرتب جانم رسیده برلب افتاده ام به یاد غم حسین و زینب حسین حسین حسین جان ای نور چشم زهرا در شور و در نوایم امشب دوباره مهدی به یاد کربلایم حسین حسین حسین جان امشب دوباره یاد علی اکبرم من همچون حسین بیاد صد پاره پیکرم من حسین حسین حسین جان یابن الحسن بیاد علی اصغرم من یاد رباب و طفل بریده حنجرم من حسین حسین حسین جان یابن الحسن دوباره غربت نمودم احساس افتاده ام به یاد چشم و دو دست عباس حسین حسین حسین جان یابن الحسن بیاد وداع آخرم من رفتن بسوی میدان گریه ی خواهرم من حسین حسین حسین جان یابن الحسن زجدت حرمت دریده دشمن دویده سوی مقتل سرش بریده دشمن حسین حسین حسین جان بعداز شهادت او آتش زدند به خیمه به پیش چشم زینب سرش زدندبه نیزه حسین حسین حسین جان دشمن به کودکانش با تازیانه میزد به پیش چشم زینب چه ظالمانه میزد حسین حسین حسین جان
6_144231738362655249.mp3
4.17M
🎤•| |• غروب جمعه واسه من یعنی یه دنیا خاطره پدربزرگم دم غروب میرفت کنار پنجره صداش هنوز تو گوشمه که آل یاسین میخونه نوار کافی رو میذاشت همیشه یادم میمونه حالا دلم میگیره دوباره قبل از غروب نه اون پدربزرگ هست نه دیگه اون حال خوب تو کجایی؟ کدوم دیاری؟ کدوم؟ السلام علیک حین تقوم این من و این غروب بغض گلو السلام علیک حین تقوم ای تو ز خورشید و قمر نور تر ای دو سه تا کوچه ز ما دور تر دور تر دور تر اگه نباشم یاد تو ولی تو بازم یادمی تو مثل نبضی واسه من اصل حیات آدمی همیشه تو روزای سخت حضورتو حس میکنم یه سوره یاسین نذر حضرت نرجس میکنم به قدر کل هفته طی میشه هر ثانیه چقدر غروب جمعه عجیب و طولانیه عصر جمعه همیشه میخونم صلوات جناب ضرابو گوشه خونه اشک میریزم خط به خط دعای سردابو تو کجایی؟ کدوم دیاری؟ کدوم؟ السلام علیک حین تقوم این من و این غروب بغض گلو السلام علیک حین تقوم ای تو ز خورشید و قمر نور تر ای دو سه تا کوچه ز ما دور تر دور تر دور تر
🍀❣🍀 🌹هر دختری که دختر زهرا نمی شود 🦋هر بانویی که زینب کبری نمی شود 🌹دار وندار حضرت حیدر، مجلّله 🦋جزتوکسی که"زینت بابا"نمیشود 🌺 ولادت با سعادت حضرت زینب کبری 🌸عقیله بنی هاشم 🌸و روز پرستار💐برهمه 🌺عاشقان عصمت و طهارت مبارک باد🌺 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹 🍀🌺🌹☘🌷🍀🌺🌹☘🌷
Meysam Motiee - Ageh Misheh Cheshato Vakon.mp3
7.75M
🏴 🎤مداح :حاج ▪️▪️▪️▪️▪️ اگه میشه چشاتو واکن توجهی به مرتضی کن یه بار دیگه منو صدا کن زهرا،‌ به فدای دل از غصه پُرت زهرا،‌ قول میدم نسوزه دیگه چادرت زهرا،‌ زهرا پاشو،‌ مادری کن با همون قد کمون پاشو،‌ برای بی‌کسی مرتضی بمون زهرا،‌ زهرا زهرا، تو بری آتیش می‌گیره جون من زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من! زهرا، زهرا... تنت رو غسلِ گریه میدم مرگمو با چشام دیدم تازه به بازوهات رسیدم ای وای،‌ چقَدر کبوده این تن نحیف ای وای،‌ چقَدر این دو سه ماه، شدی ضعیف ای وای،‌ ای وای ای وای،‌ جای سیلی روی صورت بمونه ای وای،‌ چرا حیدرت نباید بدونه؟ ای وای،‌ ای وای زهرا، تو بری آتیش می‌گیره جون من زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من! زهرا، زهرا... راحت شدی از درد بازو از اون نگاه تار و کم سو میشدی هی پهلو به پهلو مُردم،‌ با شب و غم نخوابیدن تو مُردم،‌ تا می دیدم خونِ رو پیرهنتو زهرا،‌ زهرا پاشو،‌ نبینم کبود بمونی یاسِ من! پاشو،‌ فاطمه تموم نشه واسه من زهرا،‌ زهرا زهرا، تو بری آتیش می‌گیره جون من زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من! زهرا، زهرا ✍شاعر:رضا یزدانی
. من نوشتم دوستت دارم کران تا بیکران پس سراغم را بگیر از نامه ی نامه بران . هر کسی در دار دنیا دل به یاری بسته است من دلم با تو خوش است و دیگران با دیگران . من اگر فردا نباشم ، امشبم خرج تو شد این همه من آمدم یک شب تو هم بد بگذران . قصه ی بی کربلایی ، غصه ی شیرین ماست ما اگر که زهر هم خوردیم بوده شوکران . شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی ای فدای آن لب خشکت تمام نوکران . اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی بعد قتلت رفته بالا ناله های چاکران . فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی کاش تو تنها نبودی در میان کافران . وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی رد شدند از روی تو با اسب ها ، غوغاگران . لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی میشنید این خطبه را در خیمه گوش خواهران . کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی می‌رود حالا رباب از حال بین مادران . تا پدر از پا بیفتد طفل شیری را زدند داغ روی داغ میدیدند آن غم پروران . اصغر و زهرا کتک خوردند چون جای امام این اصول عشق باشد بین این همسنگران . «میخ» کار نیزه کرد و«در»بجای خیمه سوخت فاطمه هم داشت گودالی که افتاده در آن . خونی و خاکی شده در کوچه قرآنِ علی کوثر افتاده ست زیر دست و پای ابتران . آه یا فضه خذینی ! بند بندم خرد شد اینقدر که رد شدند از روی در خیره سران . ثلث سادات جهان را پشت در انداختند گوهر من را به خون کشتند این بی گوهران . هر چه هم ماتم ببینم گریه مال کربلاست مضطری بودم چنین شد ، وای بر آن مضطران . این علی را سالم از مسجد به خانه میبرم شیرخواره اش آنچنان شد ، شد علیِ اکبر آن . من به ضربی گوشوارم در میان کوچه ریخت وای از دستان خولی ها و وای از زیوران . خیال -۲۵ مهر ۱۴۰۳ علیه_السلام سلام_الله