eitaa logo
🇮🇷ڪانون مهدویٺ باران
30 دنبال‌کننده
397 عکس
67 ویدیو
1 فایل
❀ کانال کانون مھدویت باران ❀ دفتر نهاد مقام معظم رهبری دانشگاه علوم پزشکی آزاد تهران 🌧اصلا باران،جز تو از كه مى تواند برايمان بگويد و تو جز باران،به چه ديگر انقـــدر شباهت داری🌧 🌦🍃🌸 اینستاگرام🔻 Instagram.com/kanoon_baran 🌦🍃🌸 📬 @kanoonbaran
مشاهده در ایتا
دانلود
به شوخی به یکی از دوستانم گفتم: من ٢٢ ساعت متوالی خوابیده ام ! گفت: بدون غذا؟! همین سخن را به دوست دیگرم گفتم، گفت: بدون نماز؟! و این گونه خدای هر کس را شناختم ... 👤 مصطفی چمران #رد_پای_عشق😍👣 🍃🌸🆔 @kanoon_baran
🍃وقتی #سفره_انقلاب پهن شد سهم اینها که زودتر آمدند، بذل #جان بود و #جوانی 🍂برخی اما دیر رسیدند! بعد از روزهای #جنگ ... و به دنبال سهم!!! سهم‌شان هم شد #فیش‌های_نجومی #رد_پای_عشق😍👣 🍃🌸🆔 @kanoon_baran
🍃🌹نسیــم، عطر تو را صبـح با خودش آورد و گفتـــ : روزی عشــاق با خداونــد است #شهید_مرتضـی_عبداللهی 🌷 #رد_پای_عشق😍👣 🍃🍉🆔 @kanoon_baran
محال است به خنده اش نگاه کنی و حال دلت عوض نشود خندیدن فرق دارد از عمق وجودش می خندد از جایی که اسمش حَـرمُ الله است برای همین اینقدر روح را می نوازد. #شهید_رامین_مرادی #تولد ۱۳۴۵/۲/۴ #شهادت ۱۳۶۱/۱۱/۲۰ #رجعت پیکر ۱۳۷۰/۱/۲۳ محل شهادت فکه #رد_پای_عشق😍👣 🍃🍉🆔 @kanoon_baran
میگویند که سریع الرضایی تو آقا من به غیر #شهادت راضی نمیشوم ! آسمانی ام کن ! #رد_پای_عشق😍👣 🍃🍉🆔 @kanoon_baran
💠شهید آوینی: شرط ورود در جمع شهدا اخلاص است و اگر این شرط را داری؟ چه تفاوتی میکند که نامت چیست و شغلت؟ #رد_پای_عشق😍👣 🍃🍉🆔 @kanoon_baran
🇮🇷شیـــرین بود برایشان ؛ تحمل ِ درد ِ  #پهلــــو و #بازو ! وقتــــی که آرام زمزمه میکردنــــــــــد : ذِکـــــــــر ِ #یازهرا(س) را #رد_پای_عشق😍👣 🍃🍉🆔 @kanoon_baran
🍃🌹محسن حججی: بعضی وقتا دل کندن از یه سری چیزای خوب،باعث میشه یه سری چیزای بهتر رو به دست بیاری. #رد_پای_عشق😍👣 🍃🍉🆔 @kanoon_baran
شاهد خداست. و تنهــــا او میداند ڪہ جــوانی ِشان را ، وقف ِ  نجابت کشورشان ڪـــردند ... #رد_پای_عشق😍👣 🏴 @kanoon_baran
🕊یک هفته پیش زیر تابوت شهید گمنام رو گرفتی... امروز پیکر مطهرت رو دوش مردم دزفول تشییع شد 💐شادی روح پر فتوح شهید حسین ولایتی صلوات #رد_پای_عشق😍👣 🏴 @kanoon_baran
وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ و این انقلاب را تا به اینجا رسانده ایم . ‌. . با فدا کردن جان و مالمان #رد_پای_عشق😍👣 🏴 @kanoon_baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 ماجرای خواب “ام عماد” پس از شهادت شهيد جهاد مغنيه 🏴 انتشار به مناسبت درگذشت ام‌عماد؛ مادر شهدای مقاومت 😍👣 🏴 @kanoon_baran
گفتیم‌عازمیم‌دل جا‌مانده‌ها‌گرفت #رد_پای_عشق😍👣 🏴 @kanoon_baran
کورترین گره‌ها را زندگی می‌زند و بهترین گشایش تویی! باب نجات تویی.. 😍👣 🏴 @kanoon_baran
🕊سیدنورخدا موسوی جانباز ۱۰۰ درصد پس از سال ها تحمل اثار ناشی از درگیری با گروهک تروریستی ریگی ، در شب شهادت رسول اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) آسمانی شد و به بهشت پَر کشید ... #رد_پای_عشق 😍👣 🏴 @kanoon_baran
از نیل رَد شـــده‌ای؛ و به ساحِل رسـیــده‌ای ما غرق فـتـنه‌ایم دُعا کن بَرای مٰا ... 😍👣 🍂🌦🆔 @kanoon_baran
⭕️ اطاعت یا لیاقت 🔹 «با پیشنهادِ ما و تاییدِ مستقیمِ فرمانده‌ی لشکر، شما از این به بعد فرمانده‌ی گردانِ عبدالله هستید آقای عبدالحسین برونسی.» این را یکی از فرماندهانی که آمده بود منطقه، گفت. 🔸 برگه‌ی حکمِ فرماندهی را گرفته بودند سمتش. اما برونسی نگرفت. گفت: «فرماندهیِ گروهان هم از سرِ من زیاده؛ چه برسه به فرماندهی گردان. این چیزها هم ظرفیت می‌خواد هم لیاقت که من ندارم.» و رفت. 🔺 فردا صبح اما رفته بود مقرِ تیپ. گفته بود چیزی رو که دیروز گفتین قبول می‌کنم. کسی نتوانست تعجبش از چرخشِ صد و هشتاد درجه‌ای برونسی را برای قبولِ فرماندهی پنهان کند. 🔸 یک روز توی مسجد گیرش انداختم. آن‌قدر پیله کردم تا زبان باز کرد و گفت: «همون شب توی خواب رسیدم خدمت آقا امام زمان. دستی به سرم کشیدن و فرمودن: شما می‌تونی فرمانده‌ی تیپ هم بشی.» 📢 شهید عبدالحسین برونسی به روایت ابوالحسن برونسی 📚 کتاب خاکهای نرم کوشک 😍👣 🍂🌦🆔 @kanoon_baran
⭕️ همین داغ، بس است... 🔹 توی سربازی رُسَش را میکشیدند. به آسایشگاه که میرسید، دیگر نمیفهمید کی خوابش میبرد. آن روز قبل از این که برای نماز مغرب و عشا وضو بگیرد، از هوش رفته بود. سحر که از خواب پریده بود، فهمیده بود کار از کار گذشته و نمازش قضا شده... 🔸 صبح، با هزار افسوس توی دفترش نوشته بود: «دیشب متاسفانه بدون این که وضو بگیرم، روی تخت خوابیدم. خاک بر سرم شد و از لطفِ امام عصر، دور ماندم. حالا چرا؛ خدا می‌داند! در این جا، پاک ماندن مشکل است و خیلی چیزها قاطی می‌شود... همین داغ برای یک نفر که خودش را نوکرِ حضرت می‌داند بس است.» 📢 شهید حسن باقری 📚 کتاب چشم جبهه‌ها 😍👣 🍂🌦🆔 @kanoon_baran
⭕️ سرباز می‌خواست... 🔹 بعد از شهادت، عکسش را بردیم محضر آیت الله بهاءالدینی. جلال را خوب میشناخت. اصلا موقعِ اذان که میشد، میگفت: «اون که اذان رو با معنی می‌گه بیاد بگه.» 🔸 حالا خبرِ شاگردِ عارف مسلکش را آورده بودند برایش. صورتِ جلال افشار را توی قاب نگاه میکرد و اشک میریخت. به ما گفت: «امام زمان از من یک سرباز خواستن، منم آقای افشار رو معرفی کردم. حالا این اشک ها، اشکِ شوقه.» 📢 شهید جلال افشار به روایت رضا عباسی 📚 کتاب جلوه جلال 😍👣 🍂🌦🆔 @kanoon_baran
⭕️ مهمانِ عزیز 🔹 امام جمعه ی سرپل ذهاب، توی عالم رویا میبیند، حضرت بقیه الله، قبری که کنارِ مرقدِ احمد بن اسحاق هست را، آب و جارو میزنند. آقای خامنه ای میخواهند جارو را از دست ایشان بگیرند، اما حضرت میفرمایند: «نه، این یکی را خودم جارو میزنم! امشب مهمانِ عزیزی دارم!» 🔸 حاج آقا حسین زاده خواب را برای کسی تعریف نمیکند. همان روز خبر تشییع شهیدی توی شهر میپیچد. مردم پیکر شهید حشمت الله امینی را تشییع میکنند و درست توی همان قبر دفن میکنند. 🔺 کسی نبود، نداند حشمت الله چه زود به زود به زیارت حرم احمد بن اسحاق میرود. 📢 شهید حشمت الله امینی به روایت حجت الاسلام حسین زاده 📚 کتاب وصال 😍👣 🍂🌦🆔 @kanoon_baran
⭕️ تا آخرین نفس 🔹 سخنرانی هایش همیشه صریح بود و بی حاشیه. میگفت: «لایُکَلِّفُ اللهَ نَفساً الّا وُسعَها» را درست ترجمه نمیکنند متاسفانه. این که به قدر توانتان کار کنید، معنایش این نیست که یک پاسدار از صبح تا شب کار کند، عملیات کند، خسته که شد به این آیه پناه ببرد. 🔸 معنی توان این است که پاسدار باید آنقدر کار کند تا جایی که از حال برود و نقش زمین شود و اگر دوباره به هوش آمد، باز به کار ادامه دهد. 🔺 مگر با این وضع میشود به درجه ی سربازیِ امام زمان رسید؟ مگر میشود اینطور منتظر واقعی بود و دعای فرج خواند؟! 📢 شهید مهدی باکری به روایت طیب شاهینی 📚 کتاب ۱۴ سردار 😍👣 🏴 @kanoon_baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃⌛️ تهران، ارتفاعات کلکچال، کنار خوراکی ها را چیده‌اند تا هر کسی که خواست بردارد، و پولش را هم در جعبه کنار خوراکی‌ها بگذارد. حتی اگر پول هم نیاز داشت می‌تواند از آن جعبه بردارد. 😍👣 ⛄️🌨🆔 @kanoon_baran
⭕️ مهمانِ عزیز 🔹 امام جمعه ی سرپل ذهاب، توی عالم رویا میبیند، حضرت بقیه الله، قبری که کنارِ مرقدِ احمد بن اسحاق هست را، آب و جارو میزنند. آقای خامنه ای میخواهند جارو را از دست ایشان بگیرند، اما حضرت میفرمایند: «نه، این یکی را خودم جارو میزنم! امشب مهمانِ عزیزی دارم!» 🔸 حاج آقا حسین زاده خواب را برای کسی تعریف نمیکند. همان روز خبر تشییع شهیدی توی شهر میپیچد. مردم پیکر شهید حشمت الله امینی را تشییع میکنند و درست توی همان قبر دفن میکنند. 🔺 کسی نبود، نداند حشمت الله چه زود به زود به زیارت حرم احمد بن اسحاق میرود. 📢 شهید حشمت الله امینی به روایت حجت الاسلام حسین زاده 📚 کتاب وصال 😍👣 ⛄️🌨🆔 @kanoon_baran
⭕️ جلسه‌ی مشاوره 🔹 زنگ زده بود وقت گرفته بود بیاید مطب من؛ مطب یک روانشناس. نه که یک آدم معمولی باشد! علی صیاد شیرازی میخواست بیاید برای ازدواج دخترش مشورت کند. آمد. راس ساعت هشت که قرارمان بود. بعد از اینکه خوش و بشی کردیم، کلاه نظامی‌ اش را در آورد. اجازه گرفت و شروع کرد: «بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن...» دعای سلامتی حضرت را تا آخر خواند. دیدارِ سرانِ قوا نبودها! جلسه‌ی مشاوره‌ ی پدر عروس بود و یک روانشناس. 📢 شهید علی صیاد شیرازی به روایتِ دکتر گلزاری 📚 کتاب انتظار و شهادت 😍👣 ⛄️🌨🆔 @kanoon_baran