eitaa logo
کانون میثاق با افلاکیان
381 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
528 ویدیو
24 فایل
کانال " کانون میثاق با افلاکیان" دانشگاه فردوسی مشهد ●یاد، افتخارات و عزت شهدا را همه باید نصب‌العین خودشان قرار بدهند؛ نگذارید فراموش بشود 📩 راه ارتباطی : @misagh_um 📍آدرس تلگرام: https://t.me/kanoom_misagh
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 شهیدی ڪه مزارش بوی عطر میدهد... 🌷 🌷 ﺩﺭ 8 ﺍﺯ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺷڪﻢ ﺷﺪ، ﺍﻣﺎ ڪﻤﺘﺮ ڪﺴﯽ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ڪﻪ ﺍﻭ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﮔﺮ ڪﺴﯽ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺣﻀﻮﺭﺵ ﺩﺭ ﺟﺒﻬﻪ ﺳؤﺍﻝ ﻣﯽڪﺮﺩ؛ ﻃﻔﺮﻩ ﻣﯽﺭﻓﺖ ﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽﮔﻔﺖ . ﯾڪﺪﻓﻌﻪ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺍﺯ ﯾڪ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﺩ ﺷﻮﯾﻢ، ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻮﺍ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺳﺮﺩ . ﭘﻼﺭڪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺑﻘﯿﻪ ڪرﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : « ﺍﮔﺮ ﯾڪ ﻧﻔﺮ ﺑﺸﻮﺩ، ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ڪﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﻮﻧﺪ » . ﯾڪﯽ ﯾڪﯽ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ڪﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺩ. ﺁﺧﺮ ڪﺎﺭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺍﻭ ﺷﺪﯾﻢ ڪﻪ ﺯﺩﻩ ﻭ ﭘﺎﻫﺎﯾﺶ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.... 🌹 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @Kanoon_misaghh
چشمان #هزاران_شهید به اعمال شما دوخته شده است. فرازی از وصیّت 🌷شهید محسن افتخاری🌹 🌹 #یادشهداباصلوات🌹 🌹#شبتون_شهدایی🌹 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @Kanoon_misaghh
دلم " تنــگ " است برای یڪ" دل‌تنگے " از جنس جا مانـدن... ڪه درمانش " رســیدن " باشد رسیدن بہ قافلہ ی " یارانے سفر ڪرده "... #یادشهداباصلوات 🌹شبتون شهدایی🌹 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @Kanoon_misaghh
📖 🌷 🌷 🔹یه روز بعد از ظهر ڪه شبش قرار بود برای آخرین بار به جبهه اعزام بشه اومد برای سر زدن و خداحافظی. 🔸همین ڪه من رو دید چشمش خورد به پوتین هام.(پوتین های ڪهنه و پاره ای داشتم) 🔹بعد از سلام و احوال پرسی بهم گفت : پوتین هاتو با پوتینای من عوض می ڪنی !؟ 🔸نگاه ڪردم و دیدم پوتینهای علی نو و تمیزه ... مثل اینڪه یڪ ساعت قبل از حرف زدن با من بهش پوتین نو تحویل داده بودند. 🔹چون شوخ طبع بود گفتم شاید داره شوخی می ڪنه. اما نه ڪاملا جدی بود. 🔸گفتم: علی برای چی میخوای این پوتین های منو بگیری؟ خودت ڪه پوتین نو داری؟ 🔹چیزی نگفت فقط اصرار داشت ڪه این ڪار رو انجام بدم. 🔸بعد از اصرار فراوون گفت : عملیات نزدیڪه من برم یا شهید می شم یا ... میخوام اگه خدا خواست و شهید شدم با پوتین های ڪهنه شهید بشم و این پوتینای نو رو لااقل یه نفر دیگه استفاده ڪنه. اینا برای بیت الماله. نباید به بیت المال ضرر زد. ✌️ ✍ راوی: دوست شهید 🌹 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @Kanoon_misaghh
📖 🌷 شهید مهدی منتظر القائم 🌷 🔹هر روز از میدانهای وسیع مین، سیم های خاردار و تله های انفجاری می گذشتیم. اما هر روز نا امیدتر می شدیم. 🔸روز آخر ماندنمان نیمه شعبان بود. آن روز رمز حرڪتمان «یا مهدی(عج) » بود. عجیب همه پریشان بودند. 🔹نزدیڪ غروب بود و لحظه وداع. باید سریع از منطقه می رفتیم. بچه ها از خود بی خود بودند. می گفتند دیدید قابل نبودیم، با نام «مهدی» روز نیمه شعبان ڪار را شروع ڪردیم و حالا باید برگردیم. 🔸اشڪ حلقه زده بود توی چشم هایشان. هر ڪس دنبال چیزی می گشت برای یادگار و تبرڪ با خودش ببرد. یڪی یڪ مشت خاڪ بر می داشت، یڪی یڪ تڪه سیم خاردار. 🔹 من هم رفتم سراغ شقایق وحشی. می خواستم با ریشه درش بیاورم بگذارم توی قوطی ڪنسرو. وقتی شقایق را آرام جدا ڪردم از زمین، دیدم ریشه شقایق روی جمجمه شهید سبز شده، روی سجده گاهش. 🔸با فریاد یا مهدی بچه ها همه جمع شدند. آرام آرام خاڪها را ڪنار می زدیم. دلهره داشتیم. ڪاش پلاڪ هم داشته باشد. هم از لشگر باشد. 🔹پلاڪ ڪه پیدا شد. روی پا، بند نبودیم. نوشته بود بود از لشگر امام حسین(ع) ✍ منبع: وبگاه احمد شرفخانی 🌹 🕊🕊🕊 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @Kanoon_misaghh
📖 ✳️ بابای بی سر 🔸اسمش بود. صداش ميزدن «بابا»؛ ديگر حوصله «زادگانش » رو نداشتن. گاهي هم سر به سرش ميذاشتن 🔹صدا ميزدن «بابا...» وقتي بر ميگشت ميزدند و ميگفتن: «قربان نعش بي سرت.» مي‌خنديد و سر تڪان مي‌داد . 🔸با بي سيم چي دوتايي آمده بودن بيرون، پتوها رو تڪان بدن. دور و برشان بلند شد و همه چيز به هم ریخت. 🔹وقتي خاك نشست، ديديم پرتشان ڪرده توي ، رفتم توي سنگر. هر دو شده بودن. 🔸سر بي سيم چي روي بابا بود مثل وقتي ڪه يڪي سرش را روي شانه ديگري ميذاره و مي‌خوابه بابا هم سر نداشت. بابا قربان نعش بي سرت😔 ✍ منبع: سایت قسم، ناحیه مقاومت بسیج شهید رجایی 🌹 🕊🕊🕊 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @Kanoon_misaghh
💐 شعری ڪه شهید مدافع حرم در آخرین لحظات عمرش زیر لب زمزمه میڪرد ... خواهم ڪه در این غمڪده آرام بگیـرم گمنـام سفـر ڪرده و گمنـام بمیـرم   #شهید_جاویدالاثر_علی_بیات 🌷 🌹 #یادشهداباصلوات🌹 🌹#شبتون_شهدایی🌹 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @Kanoon_misaghh
✍ #در_محضــر_شهیـد اگر مےخواهید تأثیــر گـذار باشید اگر مےخواهید بہ عمــر و خدمت و جایگاهتــون ظلم نڪـردہ باشید مـا راهــے بہ جـز اینــڪہ " یــڪـــ شهـیــــد زنـــــدہ " در ایـن عصـر باشیـم نداریـم 🌷شهید حاج احمد ڪاظمی 🌷 🌹 #یادشهداباصلوات 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @Kanoon_misaghh
📖 🌷 شهید مدافع حرم مهدی نوروزی 🌷 🌸 آقا مهدی نسبت به اطرا فش بی تفاوت نبود، مثلا اگر همسایه مشڪلی داشت، مشکلش را رفع می ڪرد حتی در خیابان اگر برای ڪسی مشکلی پیش می آمد بی تفاوت رد نمی شد. 🌺 در روز خرید عروسی صحنه ای ڪه خودم بودم و دیدم؛ برای خرید رفته بودیم و قصد برگشتن داشتیم ڪه یڪ موتور ڪه دو نفر خانم و آقا سوارش بودند و معلوم بود ڪه رابطه شرعی با یڪدیگر ندارند، تصادف ڪرد و آقای موتور سوار از ترس اینڪه بلایی سر خانم آمده باشد فرار ڪرد. 🌸 آقا مهدی با دیدن این صحنه به من گفت ڪه در خودرو بنشین و درها را قفل ڪن وخودش را به سرعت به موتور سوار رساند و با منحرف ڪردن موتور سوییچ را در آورد و مانع فرار او شد تا پلیس بیاید و رسیدگی ڪند. ✍ راوی:همســر شهید 🌹 🕊 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @Kanoon_misaghh
🕊 #دوست_دارم_مثل_تو_باشم 🕊 💐 الگوبرداری از شهدا ✳️ عشــق یعنـی ایـن ... 📌خاطره ای از ... #شهید_آسد_مرتضی_آوینی 🌷 👆عڪس باز شود | #یادیاران 🌹 #یادشهداباصلوات 🕊 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @Kanoon_misaghh
✧✦•✧✦• بہ ما خورده نگیرید ؛ ڪہ چرا اینقدر از #حجاب میگوییم ... بہ ازای هر زینب ؛ ما #عباس_ها داده ایم ... 🌹 #یـادشهـدابـاصلـوات 🌹#شبتون_شهدایی🌹 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @Kanoon_misaghh
🔴 🔴 🔘 بعثی ها برا تضعیف روحیه ی ما فیلمای زننده پخش می ڪردند ؛ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾڪﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ڪﺮﺩ . بعثی ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ؛ ﻫﯿﭻ ڪﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ ... ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ ، ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ڪﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ ؛ ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ڪﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدا بود ... ⭕️ ﺷﺐ ڪﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺍڪﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ؛ ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ . ﺻﺒﺢ ڪﻪ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ ، ﺧﯿﻠﯽ دنبال بودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ . ﻭﻗﺘﯽ ﯾڪﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎن ﻋﻠﺘﺶ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ !!! 🔘 ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﺯﯾﺮ ﺧﺎڪ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮﺷﻬﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ ، ﻣﻮﺷﻬﺎ ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ ﺩﺍﺭﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﻬﺶ ﺣﻤﻠﻪ ڪﺮﺩن ﻭ ﮔﻮشت ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ؛ ﻋﻠﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ . ﺻﺒﺢ ڪﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ، ﺗڪﻪ ﺗڪﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ... ⭕️ اینطوری شهید دادیم و حالا بعضیامون راحت پای ڪانالهای ماهواره نشستیم و صحنه های زننده رو تماشا می ڪنیم و گاهی با خانواده هم همراهی می ڪنیم و نمی دونیم یه روز همون شهيد رو می آرند تا توضیح بده به چه قیمتی چشم خود رو از گناه حفظ ڪرده و غصه ی دوستان هم اسارتی خود رو داشته و شهادت رو بجون خریده تا خود و دوستانش مبتلا به دیدن صحنه های زننده نشند . ✍ 🌷 🌹 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @Kanoon_misaghh
‌📖 🔰 ڪہ شهید شد قهرمان ڪشتی فرنگی و نایب قهرمان ڪشتی آزاد جوانان ڪشور سال 50 بہ خاطر هیڪل درشت و جثہ ی قوی ڪسی بہ سرش نمی زد ڪہ با او دعوا ڪند . برای خودش ڪلی نوچہ داشت . بہ خاطر وضعیت فیزیڪی اش بہ او پیشنهاد ڪار در ڪاباره را می دهند . او باید ڪسانی ڪہ زیاد مشروب می خوردند و بد مستی می ڪردند را سرجایشان می نشاند تا آسیبی بہ ڪاباره نزنند . شاهرخ در ڪودڪی طعم یتیمی را چشیده است و تنها امید مادر پیرش بہ اوست اما شاهرخ پسر اهلی نیست . رمز تحول و دگرگونی شاهرخ در این است ڪہ مادر پیرش همیشہ بہ جای نفرین ، برای او دعای عاقبت بہ خیری ڪرده است و دعا میڪرد سرباز امام زمان باشد . با شروع ماه محرم و در عصر عاشورا جرقہ های تحول در شاهرخ ایجاد می شود . ڪم ڪم در می یابد ڪہ عمری در غفلت بوده است . با شروع انقلاب بہ مردم انقلابی می پیوندد و عاشق امام می شود ؛ بہ طوری ڪہ روی سینہ اش خالڪوبی می ڪند : فدات بشم خمینی با آغاز جنگ تحمیلی بہ همراه سردار رشید اسلام شهید سید مجتبی هاشمی در گروه فداییان اسلام بہ جبهہ های جنگ اعزام می شود . دلاوری های شاهرخ در جبهہ ذوالفقاریہ آبادان هیچگاه از یادها نخواهد رفت . او در جبهہ گروهی بہ نام آدم خوارها را تشڪیل میدهد ڪہ حتی نام او لرزه بر اندام دشمن می انداخت . سرانجام دشمن بعثی ڪہ برای سر شاهرخ پول زیادی جایزه تعیین ڪرده بودند ، او را بہ شهادت رساندند . شاهرخ ضرغام مانند مادرش حضرت زهرا - سلام الله علیها - مزار ندارد و پیڪرش مفقود است . 🌹شهید شاهرخ ضرغام (حر انقلاب اسلامی) 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @Kanoon_misaghh
صبحتون به زیبایی و نورانیت این تصویر❤️ صبحتون شهدایی⛅️ ------------------------ 🆔 @kanoon_misagh
💌 صبح ..لبخندِ شماست و آفتاب،از ڪرانہ ی لبانتان ... هـر روز طلوع مے ڪند. بخندید .. ڪہ مشرقِ نگاهـتان ... دل مغربی‌ام را، آرام مےڪند.🌱 📿🙏🏻 صبحتون و عاقبتمون شهدایی🌤✋🏻 🆔 @kanoon_misagh
او عاشق خدمت به زائرین امام حسین(ع)بود. علی کاظمی از قدیمی‌های هیأت «حسین جان» مشهد است. سال‌ها در آشپزخانه موکب به عزاداران امام حسین (ع) خدمت کرده، در صحنه حادثه حضور داشته است. درباره سابقه رفاقتش با شهید «رسول دوست‌محمدی» می‌گوید: من و رسول حدود 25 سال از دوستان صمیمی هم بودیم. از زمانی که یادم می‌آید و حضور ذهن دارم؛ رسول یکی از جهادگران فی سبیل الله بود. او جزو مخلص‌ترین عزاداران امام حسین (ع) بود.به حال او غبطه می‌خورم که شهید شد و ما از شهادت جا ماندیم. در همه عرصه‌ها پای کار بود؛ برایش فرق نمی‌کرد هیأت باشد، یا زلزله و بنایی و خانه‌سازی برای محرومین؛ هرچقدر برایتان بگویم نمی‌توانم دینم را نسبت به شهید ادا کنم. 🆔 @kanoon_misagh
صبح که می‌شود دنبال اتفاقات خوب بگرد دنبال آدم‌های خوبی که حال خوبت را با لبخندهایشان به روزگارت سنجاق کنی ... 📿🙏🏻 صبحتون و عاقبتمون شهدایی 🌤✋🏻 🆔@kanoon_misagh
زیباست آن روزی که در محشر فریاد زنند ، فرزندان زهرا سلام‌الله‌علیها وارد بهشت شوند ...🥺❤️ صبحتون وعاقبتتون شهدایی⛅️✋🏻 🆔@kanoon_misagh
«زن»، «زندگی» اش را داد ... تا ما «آزادی» داشته باشیم:)💔 🥀 🆔 @kanoon_misagh