بدانید که من در دانشگاه امام حسین (ع) فارغ التحصیل شدم و مدرک خود را از دست مبارک آقا گرفتم.
کلاس، کلاس عشق بود..
درس، درس شهادت..
تخته سیاه، گستره وسیع جبهه های حق علیه باطل..
گچ ها، خون..
و قلم ها، اسلحه مان بود.
#شھید_ناصرالدین_باغانی
#کانون_میثاق_با_افلاکیان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
@kanoon_misagh
@kanoonnews
╰┅─────────┅╯
. 🕊 تلاوت آیات #قرآن_ڪریم ؛
💠 ۩ بــِہ نـیّـت
#شهید_علی_عبداللهی
#صفــ۱۰۹ـفحه 📚
🍀|شبتون شهدایی
#کانون_میثاق_با_افلاکیان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
@kanoon_misagh
@kanoonnews
╰┅─────────┅╯
❤️#مشق_شهادت
🔷داشت محوطه رو آب و جارو میکرد. به زحمت جارو رو ازش گرفتم. ناراحت شد و گفت: اجازه بده خودم جارو کنم، اینجوری بدیهای درونم هم جارو میشه. کار هر روز صبحش بود، کار هر روز یک فرمانده لشکر....
خاطره ای به یاد سردار خیبر شهید معزز محمدابراهیم همت
#کانون_میثاق_با_افلاکیان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
@kanoon_misagh
@kanoonnews
╰┅─────────┅╯
#کتابخونی
#خاکهای_نرم_کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
یک قطره اشک
#قسمت_صد_و_شش
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
دوتا را فرستاد دانشگاه دو تا از پسرها را هم داماد کرد. بقیه شان هم با درسها و نمره های خوب دارند ادامه ی تحصیل می دهند.
خدا رحمتش کند از لطف امام هشتم (سلام الله علیه) به خانواده اش خاطر جمع بود.
همسر شهید
صدای زنگ خانه بلند شد چادرم را سر کشیدم و رفتم دم در چشمم افتاد به دو سه تا از بچه های سپاه چند باری با عبدالحسین آمده بودند خانه ،سلام کردند.
«سلام بفرمایین، امری بود؟»
«ببخشین حاج خانم لطفاً شناسنامه ی آقای برونسی رو بیارین»
خواستشان بی مقدمه بود و مهم ،همان طور که سرم پایین بود تعجب زده پرسیدم: «برای چی؟»
ان شاء الله قراره ایشون مشرف بشن مکه
«مکه؟!»
یکی شان گفت:«بله حاج خانم آقای برونسی تو این عملیات شاهکار کردن و خیلی غنیمت گرفتن برای همین هم از طرف شخص حضرت امام،می خوان بفرستنشون مکه تشویقی»
خوشحالی ام را تو صدام ریختم و زود پرسیدم: «خودشون خبردارن؟»
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
#کانون_میثاق_با_افلاکیان
🌷@kanoon_misagh
🌷@kanoonnews
💠 یکی از همسنگرهایش میگفت: من بستن کمربند ایمنی را در سوریه از محمودرضا یاد گرفتم، یکبار به او گفتم: اینجا دیگر چرا کمر بند میبندی؟! اینجا که پلیس نیست! گفت: میدانی چقدر زحمت کشیدهام که با تصادف نمیرم؟!
#محمود_رضا_بیضایی
#کانون_میثاق_با_افلاکیان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
@kanoon_misagh
@kanoonnews
╰┅─────────┅╯
. 🕊 تلاوت آیات #قرآن_ڪریم ؛
💠 ۩ بــِہ نـیّـت
#شهید_مهدی_نادمی
#صفــ۱۱۰ـفحه 📚
🍀|شبتون شهدایی
#کانون_میثاق_با_افلاکیان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
@kanoon_misagh
@kanoonnews
╰┅─────────┅╯
❤️#مشق_شهادت
🔷فرازی از وصیت شهید مدافع حرم
بر روی سنگ مزارش :
سربازی رهـبری . . .
سربازی امام زمان(عج) را در پی دارد
این راه عشـق من بـود
و عشـق جگـر می خواهد ...
#شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی
#کانون_میثاق_با_افلاکیان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
@kanoon_misagh
@kanoonnews
╰┅─────────┅╯
#کتابخونی
#خاکهای_نرم_کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
یک قطره اشک
#قسمت_صد_و_هفت
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
نه ما می خوایم کارهاشون رو بکنیم که از تهران برن مکه
زود رفتم تو و شناسنامه اش را آوردم گرفتند خداحافظی کردند و رفتند.
دو روز بعد شناسنامه را آوردند و گفتند: «الحمدالله همه ی کارها جور شد.»
یکی شان بسته ای داد به ام
«چیه؟»
«لباس احرام آقای برونسیه»
قضیه ظاهراً جدی شده بود گفتم:«خب ایشون که هنوز جبهه هستن!»
«وقتش بشه، خودشون می آن مشهد»
وقتی رفتند آمدم تو نفسی تازه نکرده بودم باز زنگ زدند.
«دیگه کیه؟!»
رفتم دم در، زن همسایه بود.
«زود بیا که تلفن داری»
«کیه؟»
«آقای برونسی»
نفهمیدم چطور خودم را رساندم پای تلفن گوشی را برداشتم سلام کرده و نکرده جریان را به اش گفتم:: با صدای
بلند خندید گفت:« مکه کجا؟ ما کجا؟»
فکر کردم دارد شوخی می کند. کمی بعد فهمیدم نه واقعاً خبر ندارد به خنده گفتم:
«شما کجای کار هستین؟ حتى لباس احرام هم براتون خریدن»
«نه حاج خانم،ما مکه ای نیستیم»
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
#کانون_میثاق_با_افلاکیان
🌷@kanoon_misagh
🌷@kanoonnews
💠 به بسیجیها خیلی علاقه داشت
و آنها را «دریا دل» مینامید ؛
روی کارت شناسایی منطقهٔ جنگیاش
علامتی که او را عضو سپاه معرفی میکرد
خط زده و در مقابل « بسیج »
علامت ضربدر گذاشته بود..!
#شهید_محمدابراهیم_همت
#فرمانده_لشکر۲۷حضرترسولﷺ
#کانون_میثاق_با_افلاکیان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
@kanoon_misagh
@kanoonnews
╰┅─────────┅╯
. 🕊 تلاوت آیات #قرآن_ڪریم ؛
💠 ۩ بــِہ نـیّـت
#شهید_احمد_قنبری
#صفــ۱۱۱ـفحه 📚
🍀|شبتون شهدایی
#کانون_میثاق_با_افلاکیان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
@kanoon_misagh
@kanoonnews
╰┅─────────┅╯