eitaa logo
کانون تفکر
1.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
447 ویدیو
145 فایل
کانال حاضر پیرامون مجموعه صوتهای تدریس دروس  فلسفه،عرفان،کلام،حدیث و... توسط حجت الاسلام والمسلمین استادمهدی منصوری زیده عزه می باشد. https://eitaa.com/joinchat/2673606670Ca1a62c4f26
مشاهده در ایتا
دانلود
انقلاب اسلامي و نجات از سلطه‌ي غرب‌زدگان غرب‌زدگي؛ جهلِ نسبت به غرب و غفلت از تقدير تاريخي خودمان است و انقلاب اسلامي عاملي شد تا غرب‌زدگان تقدير اين ملت را در اختيار نداشته باشند تا جامعه را گرفتار انواع بحران‌ها نمايند. زيرا دگرگوني تفکر از طريق نظريه‌ها و تئوري‌ها حاصل نمي‌شود بلکه بايد وارد راهي شويم که به انسان معنا ببخشد و هرچه به آن راه نزديک‌تر شويم آن راه، معني‌دارتر و قابل اشاره‌تر شود و در اين تاريخ آن راه را تنها در انقلاب اسلامي توانستيم تجربه کنيم و به آينده‌اي فکر کنيم که از تنگناهاي تاريخي آزاديم. زيرا امکان انتخاب از دست غرب‌زدگان در آمده است. استاد اصغر طاهرزاده کتاب انقلاب اسلامی و جهان گمشده ص۳۶
انقلاب اسلامي و برگشت به کانون تجلّيات معنوي غرب‌زدگي بنياد روح ايراني را از بُن دگرگون کرد و چراغِ پاس‌داشتِ امانت فرهنگ معنوي را به سوي خاموشي سوق داد و ما در دوره‌ي فَتْرتِ «نه اين و نه آن» قرار داشتيم. بيگانگي نسبت به مشکاتِ انوار نبوت و شيفتگي به غرب، بدون فهم کانون تفکر غربي. و انقلاب اسلامي راهي را در مقابل ما گشود که بتوانيم به کانون تجلّيات مخصوص خود برگرديم. استاد اصغر طاهرزاده کتاب انقلاب اسلامی و جهان گمشده ص۴۸
انقلاب اسلامي و راز ظهور شهادت‌ها حاصل تقليل‌دادن زبان تمثيل و رمز، افسون‌زدايي از طبيعت و يا خدازدايي از هستي و دنيوي‌کردن امور شد و اين نتيجه‌ي منفي را داشت که چيزي را از چيز ديگر مي‌زدايند. اين زدودن‌ها، طبيعت را به تناسبات رياضي و آدمي را به موجودي صد در صد ذهني و مکان را به بُعد خالي و زمان را به خط يک‌بُعدي تنزل مي‌دهد و عملاً تفکر آدمي را از سطحِ بينش اساطيري و شاعرانه به سطح صرفاً عقلاني تنزل خواهد داد و نيروهاي معنويِ آميخته به آن بينش‌ها را از ميان برمي‌دارد. راز مقاومت افراد در مقابله با عقلاني نشان‌دادنِ امور قدسي در همين راستا است که انسان‌ها امور قدسي را ماوراي نگاه عقلاني دنبال مي‌کنند و به همين سبب رازهايي که بين خود و امام خود احساس مي‌کنند برتر از سخناني مي‌يابند که فيلسوفان بر زبان مي‌آورند و انقلاب اسلامي با ظهور شهادت‌ها نشان داد که امور قدسي بيش از آن‌که عقلاني صرف باشد، «رازآميز» است. استاد اصغر طاهرزاده کتاب انقلاب اسلامی و جهان گمشده ص۵۳
انقلاب اسلامي و عبور از سيطره‌ي کمّيّت فرويد هستي انسان را تبديل به جنسيت کرد و مارکس به غريزه‌ي توليد و از اين طريق انسان را تقليل دادند و راسيوناليسم يا عقل‌گرايي محدود به برنامه‌ريزي شد و برنامه‌ريزي نيز محدود به تصرفِ بيشتر در اموري گشت که در روزگاري خود به خود نزد انسان‌ها بود. دامنه‌ي تصرف آن‌چنان گسترش يافت که ديگر هيچ بخشي از هستي نبود که به کمّيّتِ صرف در نيايد. حال انقلاب اسلامي است و رويارويي با اين جهان و در صدد نظر به جهان گمشده که در آن سيطره‌ي کمّيّت همه‌ي ابعاد انساني را اشغال نکرده باشد. استاد اصغر طاهرزاده کتاب انقلاب اسلامی و جهان گمشده ص۵۳
انقلاب اسلامی و عبور از اومانيسم غربي طبيعت، عرصه‌ي شکفتگي همه‌ي پديده‌هاي ملموس و مشهود است و ارتباطي مستقيم با عواطف انساني دارد. جدايي انسان از طبيعت و بريدگي او از ريشه‌هاي حيات و طبيعت، سرآغاز اومانيسم غربي شد که از پرورندان راه باطن محروم است. ريشه‌هاي انسان در طبيعت نهفته است و اين دو از يک سنخ و جوهر مي‌باشند. هماهنگي با طبيعت از خطر تبديل آن به شيئِ محض جلوگيري مي‌کند و اين است تفاوت جوهري روح ايراني با روح غربي که با روح تکنيکي در صدد تصرف و تخريب طبيعت است. بازگشت به روح ايراني و به عواطفي که ملکوت را در ناسوت مي‌نگرد، با انقلاب اسلامي و عبور از غرب‌زدگي مي‌تواند آغاز شود. استاد اصغر طاهرزاده کتاب انقلاب اسلامی و جهان گمشده ص۷۸
عبور از انسانِ تُهي ما با غرب‌زدگي که در قضاوت‌هاي خود داريم، تيشه به ريشه‌ي ميراث معنوي خود مي‌زنيم، هرچند راه حلّ آن دشنام به غرب نيست، مشکل آن است که ما خود را در فضاي غير انسانيِ يک شهر بزرگ، غريب احساس مي‌کنيم و اين غربت موجب خشونت و پرخاشگري نسبت به همديگر شده و متوجه‌ي نياز عاطفي خود نيستيم. نياز به ديدي که طالب فضاي اُنس و تفکرِ قومي است و بايد آن‌چه را از دست داده‌ايم را با شکل‌دادن نظامي غير از نظام غربي، به‌دست آوريم. نظامي که به جاي انسانِ تُهي و بي‌خاصيت که در هر قالبي مي‌گنجد، انسان شرافت‌مند خلق کند که سرمايه‌ي اصلي‌اش شرافت‌هاي دروني و معنوي‌اش باشد. آيا در اين رابطه در اين تاريخ، راهي غير از راهي که انقلاب اسلامي در مقابل ما گشوده است، مي‌توان تصور کرد؟ استاد اصغر طاهرزاده کتاب انقلاب اسلامی و جهان گمشده ص۶۶
تفکري که باطن زندگي را مي‌شناخت زندگي ديني با تفکر ما هماهنگ و دمساز بود و وسيله‌ي ارتباط با مأواي تفکر و خاطره‌ي قومي ما به حساب مي‌آمد و سبب مي‌شد تا هرکدام دنيايي داشته باشيم که آن دنیا فضاي جان‌مان را راهي فضاي کلّي مي‌کرد، و آن تفکر، باطن آن زندگي را مي‌شناخت، آن زندگي که بازتاب همان گنجينه‌هاي معنوي‌مان به‌حساب مي‌آمد. براي بازيابي آن، راهي به نام انقلاب اسلامي بايد براي‌مان گشوده مي‌شد تا زندگي را آرام‌آرام شروع کنيم و وارد دوراني شويم که از طرف پروردگار براي ما در این زمانه مقدّر شده است. استاد اصغر طاهرزاده کتاب انقلاب اسلامی و جهان گمشده ص۶۶
فلسفه در روح ايراني با سقراط، «وجود» به ارزش‌هاي اخلاقي کاهش يافت و عملاً فرع، مقدّم بر اصل شد. در سير تفکر غربي، دين سرانجام به اخلاق تحويل شد و هستي محدود به نظام منطقي عالم گرديد. عالم شبکه‌اي از ارتباطات رياضي شد و انسان ترکيبي از دو جوهر- جوهر روح و جوهر امتداد- که هيچ سنخيتي با هم ندارند. اين در روح ايراني طور ديگري بود و از تقليل «وجود» به هر صفتي غير از «وجود» پرهيز شد و اخلاق، جزئي از نظام عالم دانسته مي‌شد و نه خلاصه‌ي ديانت و معنويت. در روح ايراني‌اسلامي در نظر به عالم، «حيرت» در ميان است و در روح غربي آن «حيرت» جاي خود را به «روش» داد و با بازگشت به عرفان از طريق حضرت امام از بستر فلسفه‌ي يوناني فاصله گرفتيم. استاد اصغر طاهرزاده کتاب انقلاب اسلامی و جهان گمشده ص۶۶