هدایت شده از کانال رسمی امام جمعه خورزوق
☘️ آیت الله بهجت (ره ):
🌷 هیچ عملی به اندازه ی صلوات نمی تواند به اموات کمک کند و به دادِ آن ها برسد.
اومدیم از گم شدن ۱ میلیارد دلار بگیم خبر غارت شرکت کشت و صنعت مغان دوباره داغ شد
اومدیم اونو بیشتر بررسی کنیم فهمیدیم لوگوی جدید وزارت امور خارجه کپی از یک شرکت انگلیسیه!
تدبیر و امید به تنهایی میتونه صفحه حوادث روزنامه همشهری رو هر روز پر کنه.
😒😒
کانال تربیتی،فرهنگی طلوع
مبحث شخصیت قسمت(۷۹) وقتی فاصله ی خودپنداره "من این هستم" و خودایده آل "آن را می خواهم" زیاد شود، توق
مبحث شخصیت قسمت(۸۰)
دوستی دارم که کار بسیار قشنگی میکند و برای فرزندش به مناسبت های فراوان جشن می گیرد مثلاً اولین تخمه کدویی را که می شکند یک جشن می گیرند یا کلید برق را خاموش می کند جشن می گیرند و... ما اصلاً این کارهای کودک را نمی بینیم و دائم توی این فکر هستیم که بمیرم الهی آخه تو کی از اتاق جراحی میایی بیرون!! کی پیوند قلب می کنی!! که مامانت افتخار کنه! کی قهرمان المپیک می شی در حالی که بچه فقط 4 سال دارد و اصلاً نمی داند این حرف ها یعنی چی. این توقع ها را ما دامن می زنیم. توقع ما از بچه ی کلاس اولی چیه؟ این که 4 تا خط خرچنگ قورباغه بیاره رو ی کاغذ.
یکی از حاضرین: این که ما بخواهیم دائم کارهای خرد و ریز کودک را تأیید کنیم که نمیشه خوب کودک یک وظایفی داره و باید انجام بده؟
پاسخ: خوب آره وظیفشه، اصلاً چشماش بشه چهارتا بله اصلاً مثبت دیدن یعنی چی؟ هنر کرده، دیلاق حالا یک کلید زده هنر که نکرده من باید ببینم کدوم کار را نمی تونه بکنه تا پدرشو دربیارم؛ این دقیقاً نگاهی است که در جامعه ی ما حاکم است.
آرام آرام برگردید و تمرین کنید. یکدفعه هم نروید و همه چیز را به هم بریزید و مادر نمونه شوید. به آرامی باورهایتان را تغییر دهید. در بحث تشویق مفصل خواهیم گفت که در تأییدها و تشویق هایمان باید مواظب باشیم. ما اجازه نداریم آن چیزی که کودک نیست را مدام بزرگ کنیم، در این حالت توقع ایجاد می شود بعد کودک یا انسان فکر می کند که آدم خاصی است، می رود که کارهای بزرگ بزرگ کند اما یک جایی توی ذوقش می خورد و داغون می شود. (ادامه دارد...)
#شخصیت {قسمت80}
[مباحث کودک متعادل ]
👈برداشت ازکانال تربیتی نوردیده
@kanoon_tolou
هدایت شده از کانال رسمی امام جمعه خورزوق
✍امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام:
✅چهار چيز برای چهار مقصد ديگر آفريده شده اند :
❶ مال برای خرج کردن در
احتياجات زندگی نه برای نگهداری
❷ علم برای عمل کردن به آن
نه جدال و کشمکش و بحث
❸ انسان برای بندگی و اطاعت
از خدا نه خوشگذرانی و معصيت
❹ دنيا برای جمع آوری توشه آخرت
نه غفلت از آخرت و آباد ساختن دنيا
📚منبع : نصايح صفحه ۱۷۹
هدایت شده از کانال رسمی امام جمعه خورزوق
✍امام صادق (عليه السلام):
هر كس بر محمّد و خاندان محمّد ده درود بفرستد ، خداوند و فرشتگانش صد درود بر او مى فرستند و هر كس بر محمّد و خاندان محمّد، صد بار درود بفرستد ، خداوند و فرشتگانش هزار بار بر او درود مى فرستند. مگر نشنيده اى اين سخن خداى عزّوجلّ را كه: «او و فرشتگانش بر شما درود مى فرستند تا شما را از تاريكى ها به روشنايى برد و خدا به مؤمنان، مهربان است»
📚الكافی جلد ۲ صفحه۴۹۳
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
🍃💚🇮🇷❤️💙❤️🇮🇷💚🍃
🍃🌸🌴خاطراتِ جنگ🌴🌸🍃
🍃❤️داستان لباس شستن و تعمیر ماشین :
🍃💙تو جبهه قسمتِ تعمیرگاه کار میکردم چون هوای جنوب خیلی گرم بود
صبحزود تاظهر کار میکردیم ظهر هم میرفتیم استراحت.
🍃🌸🌴یه روز ظهر تو هوایگرم یه بسیجی جوان اُومد و گفت :
اخوی خدا خیرتبده ما عملیات داریم ماشین مارو درست کن زود برم.😊
🍃💙گفتم مردحسابی الآن ظهره خستهام برو فردا صبح بیا🤨
🍃🌸🌴با آرامش گفت اخوی ما عملیات داریم از عملیات میمونیم آخه.😊
🍃💙منم صدامو بلند کردم وگفتم برادر من ازصبح دارم کار میکنم خستهام نمیتونم
🍃💙خودم یهماهه که وقت نکردمحتی لباسامو بشورم.😒
🍃🌸🌴گفت بیا یهکاری کنیم ؛
من لباسای شمارو میشورم شماهم ماشین منو درست کن.😌
🍃💙منم برا رو کَمکُنی رفتم هرچی لباسبود مال بچهها و خودم رو هم برداشتم گذاشتم جلو تانکر آب و
گفتم بیا بشور.😊.
🍃🌸🌴 اون جوون هم آرام وبادقت لباسارو میشست منم برا اینکه لباسارو تموم کنه کار تعمیر ماشین رو لفت دادم.
گفت اخوی ماشینِ ما درست شد؟😊
🍃💙بعدش که ماشین رو تحویل دادم دیدم که وقتی داشت با ماشین از محوطه خارج میشد مسؤول و فرمانده تعمیرگاه رو دید که داره میاد ؛
پیاده شد و سلامو احوال و روبوسی کردند.
🍃💙منم اومدم داخلِسنگر به بچهها گفتم گمونم این جوونی که لباسامونو دادیم شست ازفامیلای فرماندس هست
اگه حاجی بفهمه پوستمونو میکنه😁😊.
🍃💚یهو دیدیم حاجی اومد داخل سنگر و ماهم سفره نهار رو انداختیم
داشتیم غذا میخوردیم حاجی فهمید که داریم یهچیزی رو پنهان میکنیم
🍃💚فرمانده پرسیدچی شده؟🤔
🍃💙گفتم حاجی اون جوونی که الآن دم دژبانی باهاش روبوسی کردی فامیلتون بودن؟
🍃💚حاجیگفت عه ! چطور نشناختین؟
🍃🌸🌴ایشون مهدی باکری فرماندهی لشکر بودن دیگه.!!!
🍃🌼راوی: رضا رمضانی
🍃📚برشی از کتاب خداحافظ سردار.
کانال تربیتی،فرهنگی طلوع
مبحث شخصیت قسمت(۸۰) دوستی دارم که کار بسیار قشنگی میکند و برای فرزندش به مناسبت های فراوان جشن می گی
مبحث شخصیت قسمت(۸۱)
یک نکته ی بسیار مهم: ما وقتی می گوییم حوزه ی عمل، یعنی به کودک مسئولیت می دهیم و ما راجع به کودک مسئول صحبت می کنیم. کار و مسئولیت به کودک می دهیم، کارش را تأیید می کنیم، اشتباهش را هم با تأیید می بینیم به نسبت سن و سال کودک؛
"عزیزم سفره را پهن کن، خوب پهن کردی، این بشقاب سبزی را هم ببر" بشقاب سبزی وسط راه برمی گرده روی زمین! مادر چه کار می کند؟ با روی باز اِه ه ریختی؟ بیا با هم جمع کنیم، دفعه ی بعد یاد می گیری. بیا باهم بشوریمشون، قربون اون سبزی بردنت بشم بیا دوباره ببر عزیزم. اگر بچه دچار شکست شد، دوباره حتی ده باره هیچ عیبی ندارد صد بار هم بریزی جمع می کنیم، تأیید پشت تأیید. چون داره مسئولیت می پذیره و جبران کردن را باید ببیند و یاد بگیرد تا درک مسئول پیدا کند.
یکی از عوامل تخریب مسئولیت و شخصیت این تفکر بهترین شدن است. تفکر بهترین در حال حاضر یک معضل بزرگ در جامعه ی ما است و ممکن است در جوامع اروپایی وجود نداشته باشد و اصلاً در مورد آن صحبتی هم نشود اما در جامعه ی ما یک معضل است. بهترین شدن یک وهم و توهم است؛ اصلاً بهترین وجود ندارد و جز تخریب هیچ اثر دیگری ندارد.
عرصه ی رقابت، عرصه ی مسابقه و عرصه ی بهترین شدن، عرصه ی تخریب شخصیت انسان ها است. ما سال های آینده قربانیان بی شماری خواهیم داد چون به شدت هنجار جامعه ی ما هنجار رقابتی است. اگرمن در این کلاس برا ی40 نفر می توانم فریاد بزنم و از این 40 نفر ده نفر حرف من را قبول کنند، هنجارهای جامعه در حال حاضر میلیون ها نفر از بچه های ما را نابود می کند. ولی ما ناامید نمی شویم و شما هم خبر داشته باشید که این اتفاق در حال حاضر درحال رخ دادن است و بدانید که "بهترین شدن" یک سراب است. (ادامه دارد...)
#شخصیت {قسمت81}
[مباحث کودک متعادل ]
👈برداشت ازکانال تربیتی نوردیده
@kanoon_tolou
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش مسئولین وقتی میپرسی گرانی ها کی تموم میشه؟؟؟؟
🔴 🔴
😅
هدایت شده از کانال رسمی امام جمعه خورزوق
✨﷽✨
✅واقعا زیباست
✍پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت:
مرا به حمام ببر.
پسر، پدرش را به حمام برد.
پدر تشنه اش شد. آب خواست.
پسر قنداب خنکی سفارش داد ؛
برایش آوردند و آن را به آرامی ؛
در دهان پدر ریخت و
پس از شست وشو پدر را به خانه برد.
پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید ؛
روزی به پسرش گفت:
فرزندم مرگ من نزدیک است ؛
مرا به حمام ببر و شست وشو بده.
پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت.
پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت:
پسرم تشنه هستم.
پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت.
پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت:
من قنداب دادم، گنداب خوردم.
تو که گنداب می دهی ؛
ببین چه می خوری؟
13.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•|#کليپ 🎬
•|#شعر_خوانے دختر 8 ساله 🤩
@kanoon_tolou