💠روشنگری در دیدگاه کانت
🔸در زمانهای که بحث از روشنگری و چیستی آن در محافل فلسفی متداول بود، کانت هم یکی از فیلسوفانی بود که در مقالهای کوتاه این پرسش را مطرح کرد. او شعار روشنگری را چنین معرفی کرده:«دلیر باش در به کار گرفتن فهم خویش» و در تعریف روشنگری نوشته: «روشنگری خروج آدمی از نابالغی به تقصیر خویشتن خود و نابالغی ناتوانی در به کار گرفتن فهم خویش است بدون هدایت دیگری. به تقصیر خود است این نابالغی، وقتی که علت آن نه کمبود فهم بلکه کمبود اراده و شجاعت در به کار گرفتن آن بدون راهنمایی دیگری باشد».
🔹وی اظهار کرده است:«من در روشنگری، بیش از هر جای دیگر بر خروج آدمی از نابالغی به تقصیر خود خویشتن در قلمرو مسائل مذهبی پای فشردهام؛ زیرا که حکمفرمایان در دیگر عرصهها همچون هنرها و علوم، میلی ندارند که نقش قیم رعایایشان را بازی کنند».
📝ماهنامه زمانه، شماره 17، مهر 1390
#آموزش_مفاهیم
#روشنگری
#کانت
@KanooneQarbshenasiAndisheIslami
نسخه مطالعه وب-شماره255.pdf
4.13M
🔔 شمارهی جدید نشریهی #خط_حزبالله :
♨️ #سخن_هفته | بشارتِ #مقاومت
🔶 #اطلاعنگاشت | مروری بر #هدایت و #مدیریت #دفاع_مقدس توسط امام خمینی(ره) در بیانات رهبر انقلاب
🔹 #معرفی_کتاب | روایت یک زندگی زنده
🔻#کلام_امام | #آزادی_اسلامی در حدود #قوانین_اسلام است
🔰 #حزب_الله_این_است | #روشنگری بدون اتهام #وظیفه ما است
🔹دستورالعمل اصلی #روشنگری این بود: سیادت و سلطه انسان، که موجودی فردی و عاقل است، بر همه امور. در این دستورالعمل دو رکن اصلی مفروض است: (۱) سیادت اومانیته و (۲) استقلال عقل.
بر اساس همین تلقی بود که #کانت از یک سو فرد انسان را نظر به اومانیتهای که دارد غایت تلقی میکرد، و از سوی دیگر جوهره روشنگری را در استقلال عقل میدانست و بر عدم وابستگی فرد انسان به هر چیزی غیر از عقل تأکید داشت؛ اولین رکن این دستورالعمل محوریت بخشیدن و اولویت دادن به انسانیت است؛ و نهاد این انسانیت که همان سوژه انسان بود، باید عملا بر همه چیز مسلط شود و آن ها را به اختیار درآورد. بنابراین شعار اصلی روشنگری که عبارت از پیشرفت بود عبارت میشد از همین که سوژه تسلط بر اشیاء و امور پیدا کند و به لحاظ عقلی بتواند آن ها را در مهار خود در آورده و در جهت اهداف مورد نظر خویش بکار گیرد.
🔸#اومانیته برای روشنگری امری انتزاعی و ماورایی نبود که مثلا موجودی الهی است یا مصداق اشرف مخلوقات است، بلکه همان است که در فرد فرد انسانها مشخص شده، لذا فلاسفه روشنگری اهمیت انسان را در تفرد و فرد (اندیویدوال) بودن آن میدانستند، یعنی اگر انسان بودن اهمیت دارد، نه به این دلیل است که انسان به معنی کلی انتزاعی است، چون انسان به معنی انتزاعی فایده عملی ندارد، بلکه انسانیت از آن جهت که متفرد به فرد فرد و و متشخص در افراد است اهمیت می یابد، لذا در انسان بودن ، فرد بودن محوریت دارد، چون فرد است که اومانیته با آن منفرد ورمتشخص و متحقق شده است. پس فرد اصالت و اهمیت دارد.
🔹این استقلال فرد و آزادی رأی و بی قیم بودن عقل البته به معنی منزوی شدن فرد نبود، زیرا هیچ فردی نمیتواند بدون اجتماع زندگی کند. پیوند انسان با اجتماع تاریخی است و در همین نسبتهای تاریخی است که بینش فرد تحکیم و تقویت میشود. بنابراین جایگاه تاریخ در اندیشه روشنگری تثبیت شده بود. به همین دلیل، برخی جوهره روشنگری را در این میدانستند که انسان باید در بستر تاریخی مجددا بازنگری و تفسیر شود، و حتی چنین میفهمیدند که باید نسبت فرد انسان را با تاریخ نسبت یک عضو با ارگانیسم آن دانست.
🔸 در این دوران اموری مانند گناه و بخشش دیگر مثل گذشته از لحاظ دینی و اخلاقی مورد بحث نیستند و موعظه افراد اولویت و حتی برای بسیاری موضوعیت ندارند، بلکه بیشتر تجربههای فردی و خاطرات شخصی اولویت دارند و مورد توجه اند؛ این تجارب و خاطرات که در عین حال بر نوعی نوآوری در تاریخنگاری و روایت وقایع هم مبتنی است در بعضی موارد صورت نقل داستان و رمان نویسی هم می یافت؛ در این دوران، توجه به افراد خاصی که رستگار شده اند، بیشتر از خود رستگاری نوع انسان، به عنوان یک مقوله کلی (و دینی و اخلاقی) اهمیت دارد و به آن توجه شده است. هر گونه روابطی که عقل انسان در آن مدخلیت نداشته باشد در این دوران بیاعتبار و بیارزش است و لذا نقش اجتماعی عقل انسان اهمیت و بلکه محوریت مییابد و لوازم آن مانند دوستیابی بجای ازدواج اهمیت بیشتری مییابند؛در این دوران انسان به عنوان #سوژه و موجود متفكر تعریف میگردید و وجوه دیگر انسان و عالم تحت الشعاع آن قرار میگرفت. با این تعریف وجه تمایز روشنگری مشخص میشود. در روشنگری اولویت و اولیت از آن فرد از حیث فردیت بوده، چنان که در روشنگری فرانسوی می بینیم. بنا به دستورالعمل روشنگری سوژه انسانی در صدد تصرف هر چیز و ابژه کردن آن است. بدیهی است که بنابراین هر چیز در محدوده و جایگاه کلی عقل انسان معنی می یافت.
✍#دکتر_محمود_خاتمی
❇️ / کتاب مدخل فلسفه روشنگری/ علم
🔻#سید_حسین_شهرستانی
🔹پیش از دوران مدرن، کل حیات اجتماعی، هستی یکپارچه داشته و تفکیک دو #حوزهی_عمومی و خصوصی بلاوجه بود. کل حیات اجتماعی بهطور عمومی در خدمت دین و حیات دینی قرار داشت و ساحتهای عرفی زندگی هم دستنخورده باقی مانده بود. البته به یک معنا بیان تفکیک حوزهی عمومی و خصوصی در دوآلیسم پاپ و قیصر در قرون وسطای مسیحی وجود دارد و به این معنا، پیشتاریخ سکولاریسم و ظهور حوزههای عمومی و بعدها حوزهی خصوصی، این دوآلیسم مسیحی است. لیکن این دوآلیسم در قرون وسطا پررنگ نبود: پادشاه مشروعیت خود را از کلیسا کسب میکرد و فارغ و مستقل از آن نبود. حتی دولت انگلیس هم که خود را از کلیسای روم جدا کرد، به کل فارغ از مشروعیت مذهبی نبود و با تشکیل کلیسای سلطنتی انگلستان خلأ مشروعیت دینی خود را پر کرد.
🔸در دوران #رنسانس بود که حوزهی عمومی بهعنوان منطقهی گریز از قدرت دین ظهور کرد که عرصهی عمل دولت ملی مدرن بود. این همزمان است با ظهور دولت-ملتها و همزمان است با رشد سرمایهداری. سرمایهداری در نظام فئودال مبتنی بر کلیسا و بازارهای محلی آن عقیم میماند. سرمایهداری مستلزم شکست قدرت کلیسا و شکلگیری بازار مصرف بزرگتری از بازارهای محلی است. دولت ملی، بازار ملی را برای سرمایهداری به ارمغان میآورد. پس حوزهی عمومی عرصهی ظهور سرمایهداری ملی است و ضامن بقای چارچوبها و مناسبات آن هم دولت مقتدر ملی است.
🔹در مرحلهی بعد که مصادف با عصر #روشنگری است، دولت مدرن خود مانع شکوفایی فردیت انسان مدرن و همچنین مانع توسعهی سرمایهداری میگردد. در این مرحله است که حوزهی خصوصی در برابر حوزهی عمومی در عرصهی عمل دولت مدرن قد علم میکند و بدین ترتیب آن را محدود میسازد. همچنین در این دوره است که «فرد مدرن» به معنی دقیق کلمه تولد مییابد. نطفهی این فردیت در #توماس_هابز موجود است: دولت مدرن محصول قرارداد اجتماعی فردی است. لیکن در هابز ظهور دولت بهکلی فرد را به محاق میبرد. همچنین این فردیت در کوژیتو دکارت نیز موجود است. اما آنجا هنوز به مرحلهی فعلیت و تحقق تاریخی نرسیده است. در عصر روشنگری، انقلابهای فردگرایانه و آزادیخواهانه فرد مدرن و حوزهی خصوصی متناسب با آن را شکل میدهد و دولت مدرن را که خود سد شکوفایی فردیت انسان مدرن شده، محدود میسازد؛ لذا تفکیک حوزهی عمومی و حوزهی خصوصی بهطور عمده مربوط به این دوره است. حتما ظهور فرد مدرن بینسبت با توسعهی سرمایهداری نیست. انسان ایدهآل سرمایهداری همان انسان فردگرایی است که سود شخصیاش و نه عقاید و هنجارهای اخلاقی و دینیاش مبنای عمل اجتماعی و فردی اوست. این همان انسان گزلشافتی یا انسان دورکیمی است که وجدان فردی فربهتری نسبت به انسانهای سنتی دارد؛ همان انسان وبری است که عقلانیت ابزاری، منطق عمل اوست. او همان تولیدکننده و مصرفکنندهی ایدهآل سرمایهداری است. این همان انسانی است که واحد اصلی تحلیل در اقتصاد کلاسیک مدرن قرار میگیرد و منطق سرمایهداری را موجه میسازد.
🔸گسترش مناسبات سرمایهداری زمانی که به شکلگیری یک قشر اجتماعی با این خصوصیات منجر شد و طبقهی متوسط شهری مدرن به وجود آمد، زمینه برای انقلاب سیاسی مدرن و ظهور نظام سیاسی دموکراسی که در تناسب کامل با چنین انسانی است فراهم شد و بدین ترتیب تجدد از مرحلهی واسط قبلی، که آن را از عصر سلطهی کلیسا رهایی بخشیده بود، عبور کرد و دموکراسیهای مدرن جایگزین دولتهای مقتدر مدرن گردیدند و همزمان حوزهی خصوصی در برابر حوزهی عمومی برجسته میشود. این همان مرحلهای است که فوکویاما آن را پایان تاریخ میداند: در این دوره، نظم و آزادی هر دو با هم به ارمغان میآید. چون مسئلهی اساسی تجدد مسئلهی پارادوکس نظم اجتماعی و فردیت و آزادی فردی است. گویی تا پیش از ظهور لیبرال دموکراسی این دو همواره از هم گریزان بودهاند و با ظهور دموکراسیهای لیبرال این دو در یک سامان گرد هم میآیند. در اینجا #دولت_حداقلی که ضامن بقای نظم اجتماعی و همچنین ضامن حفظ آزادیهای فردی است و حوزههای خصوصی گستردهای که تا حدود زیادی از دستاندازی دولت و قدرت مصوناند، وجود دارد.
#تکوین_دولت_مدرن
#نسبت_سوژه_مدرن_و_سرمایهداری
https://t.me/parvayenaghd
18.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | همه دروغهایی که درباره #فلسطین به ما گفته اند..
در این #کلیپ، حقیقتِ ۱۴ مورد از شایعترین و رایجترین #شبهات و #شایعاتی که در فضای مجازی و افکار عمومی درباره موضوع فلسطین پخش شده، آمده است.
شایعاتی درباره مذهب فلسطینیها، تفاوت مردم اسرائیل با بقیه مردم دنیا، نحوه حمایت ایران از گروههای فلسطینی، حضور صهیونیستها در تیم ملی فوتبال فلسطین! چراغی که به خونه رواست به مسجد حرامه!! و...
#روز_قدس #نه_به_معامله_قرن #روشنگری
#قدس #فلسطین #القدس_هی_المحور
#FreePalestine
کانال رسمی پاسخ به شبهات و شایعات
👇👇👇👇👇
@mobahesegroup