🔵 تصوری ناقص و رایج درباره دلیل انفاق به دیگران 🔸ممکن است برخی گمان کنند که انفاق تنها فلسفه‌اش پر شدن خلأهای اجتماعی است، و لذا می‌گویند اگر این مسئله را حکومت و دولت به عهده بگیرد و با سازمان‌هایی که تشکیل می‌دهد مشکلات فقر و مسکنت را حل نماید، دیگر نیازی نیست که به صورت انفاق‌های فردی انجام گیرد. 🔹ولی این‌چنین نیست، یعنی انفاق فلسفه‌اش تنها پر شدن خلأها نیست، بلکه رابطه‌ای با «ساخته شدن» دارد. اینکه انسان چیزی داشته باشد و از خود جدا کند و مظهر رحمانیت پروردگار بشود، نقش بزرگی در ساختن انسان دارد. 🔸 عطوفت که از ماده عطف است - یعنی تمایل و توجه به دیگران، با دیگران یکی شدن و دل به جای دل آنها نهادن - خود هدف است، هدفی اساسی و قابل اهمیت. اگر چنین مفهومی در جامعه نباشد، عیناً مثل آن است که در محیط خانواده محبت و عطوفت مفقود گردد و به جایش مؤسسات تربیتی تشکیل شود. 📝 استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج۲، ص۶۷ ⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»🔻 Eitaa.com/motahari_ir

#دلنوشته #عمار_انقلاب 🔻 آقای مصباح! با تو سخن می‌گویم... 📌 #مهدی_جمشیدی عضو هیات علمی گروه #فرهنگ_پژوهی پژوهشگاه: 📍[1]. آقای مصباح! از وقتی‌که رفته‌ای، «ماندن» برای من، تبدیل به دردِ تازه‌ای شده است! تمامِ وجودم و عمقِ جانم، درد می‌کند! چنین بودنی را نمی‌خواهم. لحظه‌ها، چه سخت و تلخ می‌گذرند. یک چشم، اشک و یک چشم، خون. یک سینه، نالۀ بی‌امان دارم و یک حنجره، فریاد. یادت هست که در برابرِ یادداشت‌های ناچیزم که برای دفاع از تو نوشته بودم، بی‌آن‌که تظاهر و تعارف کنی، پرسیدی: «چگونه از خجالتت درآیم؟» آن روز، لبخند زدم و شرمنده شدم و روی نورانی‌ات را بوسیدم، امّا امروز، می‌ایستم و صریح می‌گویم که اگر در پیِ جبران هستی، مرا با خودت ببر ... . همین و بس. 📍[2]. آقای مصباح! می‌بینی با «رفتنت»، چقدر اوضاع تغییر کرده است؟! برای تو «بزرگداشت» برپا می‌کنند و از فضایل و مراتبِ علمیِ تو سخن می‌گویند! پس از سال‌ها «سکوت» و «ندیدن» و «بایکوت»! شاید کمی دیر شده باشد! راستی! بعضی‌ها خساست را کنار نهاده و تو را «علامه» می‌خوانند! گویا منتظرِ «نبودنت» بودند تا تو را بستایند! از «برکاتِ حضورت» که استفاده‌ای نکردند، دست‌کم، «برکاتِ رفتنت» (؟!)، موجبِ تنبّه‌شان شده است! و البتّه، شاید چنین باشد! هر چند این بساطِ ظاهری و صوری، چند روزی بیشتر نخواهد بود و دوباره، به فراموشی سپرده می‌شوی. 📍[3]. آقای مصباح! همچنان از «شخصیّتِ سیاسی‌ات» می‌هراسند و آن‌را «بایکوت» می‌کنند! «مصباحِ فیلسوف» را صدرنشین کرده‌اند تا مبادا لازم آید که از «مصباحِ انقلابی» سخن بگویند! مصباحِ انقلابی، همچنان «خطرناک» و «تهدیدکننده» است؛ باید از آن سخن نگفت! می‌خواهند از شخصیّتِ تو، «انقلاب‌زدایی» کنند! چه مصباحی ساخته‌اند؛ «خنثی» و «بی‌طرف» و «اهلِ سکوت»! گویا مسألۀ تو فقط‌و‌فقط، علّت و معلول و حدوث و قدم و ذات و عرض و وجود و ماهیّت و ... بود! انگار نه انگار که تا دیروز، به‌خاطرِ همان «موضع‌گیری‌های صریح و آتشین»، به رویت شمشیر می‌کشیدند و بر جانت زخم می‌نشاندند! 📍[4]. آقای مصباح! اصلاح‌طلب‌ها، همچنان از تو «نفرت» دارند و به صد زبان، نفرت‌شان را ابراز می‌کنند! حقّ دارند؛ تو بودی که در برابرشان ایستادی و مقاصدشان را افشا کردی! از این شهر به آن شهر، از این مسجد به آن مسجد، از این دانشگاه به آن دانشگاه ... . سخنرانی‌های پیش از خطبه‌های نمازِ جمعۀ تهران که غوغایی به‌پا کرد آنچنانی و مثال‌زدنی! تو بودی که نقاب را از چهرۀ آنها برداشتی و نشان دادی که جوهرِ سخن‌شان، «سکولاریسم» است. اصحابِ «التقاط» و «نفاق» و «خدعه» و «دین‌زدایی»، کینه‌های عمیقی از تو داشتند و دارند. 📍[5]. آقای مصباح! همیشه «تنها» بودی و «متهم»! در زمانِ اصلاحات، می‌گفتند که «پیشتر از رهبری» حرکت می‌کنی و دچارِ «تندروی» و «نفیِ جمهوریّت» شدی! در زمانِ دولتِ بعدی، تو را مقصّر جلوه دادند و خطاهای حلقۀ انحراف را به پای تو نوشتند و تو را «بی‌بصیرت» و «مبتلا به اشتباهاتِ راهبردی» توصیف کردند! و در زمانِ این دولت نیز، تو را «وحدت‌شکن» و «خودرأی» خواندند! اینها، نسبت‌های ناروای بسیاری از همین نیروهای به‌اصطلاح انقلابی به تو بود! 🔖 آقای مصباح! متفکّرِ مظلوم! حکیمِ حاشیه‌نشین! اندیشمندِ بایکوت‌شده! ... دلم، بی‌اندازه برایت تنگ شده است ... 🆔 @iictchannel

#دلنوشته #عمار_انقلاب 🔻 آقای مصباح! با تو سخن می‌گویم... 📌 #مهدی_جمشیدی عضو هیات علمی گروه #فرهنگ_پژوهی پژوهشگاه: 📍[1]. آقای مصباح! از وقتی‌که رفته‌ای، «ماندن» برای من، تبدیل به دردِ تازه‌ای شده است! تمامِ وجودم و عمقِ جانم، درد می‌کند! چنین بودنی را نمی‌خواهم. لحظه‌ها، چه سخت و تلخ می‌گذرند. یک چشم، اشک و یک چشم، خون. یک سینه، نالۀ بی‌امان دارم و یک حنجره، فریاد. یادت هست که در برابرِ یادداشت‌های ناچیزم که برای دفاع از تو نوشته بودم، بی‌آن‌که تظاهر و تعارف کنی، پرسیدی: «چگونه از خجالتت درآیم؟» آن روز، لبخند زدم و شرمنده شدم و روی نورانی‌ات را بوسیدم، امّا امروز، می‌ایستم و صریح می‌گویم که اگر در پیِ جبران هستی، مرا با خودت ببر ... . همین و بس. 📍[2]. آقای مصباح! می‌بینی با «رفتنت»، چقدر اوضاع تغییر کرده است؟! برای تو «بزرگداشت» برپا می‌کنند و از فضایل و مراتبِ علمیِ تو سخن می‌گویند! پس از سال‌ها «سکوت» و «ندیدن» و «بایکوت»! شاید کمی دیر شده باشد! راستی! بعضی‌ها خساست را کنار نهاده و تو را «علامه» می‌خوانند! گویا منتظرِ «نبودنت» بودند تا تو را بستایند! از «برکاتِ حضورت» که استفاده‌ای نکردند، دست‌کم، «برکاتِ رفتنت» (؟!)، موجبِ تنبّه‌شان شده است! و البتّه، شاید چنین باشد! هر چند این بساطِ ظاهری و صوری، چند روزی بیشتر نخواهد بود و دوباره، به فراموشی سپرده می‌شوی. 📍[3]. آقای مصباح! همچنان از «شخصیّتِ سیاسی‌ات» می‌هراسند و آن‌را «بایکوت» می‌کنند! «مصباحِ فیلسوف» را صدرنشین کرده‌اند تا مبادا لازم آید که از «مصباحِ انقلابی» سخن بگویند! مصباحِ انقلابی، همچنان «خطرناک» و «تهدیدکننده» است؛ باید از آن سخن نگفت! می‌خواهند از شخصیّتِ تو، «انقلاب‌زدایی» کنند! چه مصباحی ساخته‌اند؛ «خنثی» و «بی‌طرف» و «اهلِ سکوت»! گویا مسألۀ تو فقط‌و‌فقط، علّت و معلول و حدوث و قدم و ذات و عرض و وجود و ماهیّت و ... بود! انگار نه انگار که تا دیروز، به‌خاطرِ همان «موضع‌گیری‌های صریح و آتشین»، به رویت شمشیر می‌کشیدند و بر جانت زخم می‌نشاندند! 📍[4]. آقای مصباح! اصلاح‌طلب‌ها، همچنان از تو «نفرت» دارند و به صد زبان، نفرت‌شان را ابراز می‌کنند! حقّ دارند؛ تو بودی که در برابرشان ایستادی و مقاصدشان را افشا کردی! از این شهر به آن شهر، از این مسجد به آن مسجد، از این دانشگاه به آن دانشگاه ... . سخنرانی‌های پیش از خطبه‌های نمازِ جمعۀ تهران که غوغایی به‌پا کرد آنچنانی و مثال‌زدنی! تو بودی که نقاب را از چهرۀ آنها برداشتی و نشان دادی که جوهرِ سخن‌شان، «سکولاریسم» است. اصحابِ «التقاط» و «نفاق» و «خدعه» و «دین‌زدایی»، کینه‌های عمیقی از تو داشتند و دارند. 📍[5]. آقای مصباح! همیشه «تنها» بودی و «متهم»! در زمانِ اصلاحات، می‌گفتند که «پیشتر از رهبری» حرکت می‌کنی و دچارِ «تندروی» و «نفیِ جمهوریّت» شدی! در زمانِ دولتِ بعدی، تو را مقصّر جلوه دادند و خطاهای حلقۀ انحراف را به پای تو نوشتند و تو را «بی‌بصیرت» و «مبتلا به اشتباهاتِ راهبردی» توصیف کردند! و در زمانِ این دولت نیز، تو را «وحدت‌شکن» و «خودرأی» خواندند! اینها، نسبت‌های ناروای بسیاری از همین نیروهای به‌اصطلاح انقلابی به تو بود! 🔖 آقای مصباح! متفکّرِ مظلوم! حکیمِ حاشیه‌نشین! اندیشمندِ بایکوت‌شده! ... دلم، بی‌اندازه برایت تنگ شده است ... 🆔 @iictchannel

#نکوداشت #حکیم_مجاهد 📣 نکوداشت علمی "آیت الله علامه #محمدتقی_مصباح_یزدی" را زنده و مستقیم از طریق #آپارات دنبال کنید... 🌐 aparat.com/iictchannel/live 📅 چهارشنبه 24 دی ماه ۹۹ ساعت 18:30 🆔 @iictchannel

#بازنشر #فعالیت_اعضا 🔰 از سوی حجت‌الاسلام #محسن_مهاجرنیا عضو هیات علمی کروه #سیاست مطرح شد: ♦️صلاحیت، شرط پذیرش مسئولیت در #نظام_ولایی است ⚜️ بیشتر بخوانید: 🌐 iict.ac.ir/nezamvela 🆔 @iictchannel

🌷﷽🌷 ✳️موضوع کنفرانس: #بسترهای_شکل_گیری_سقیفه باحضور: #جناب_استاددکترحسین_مطیع #دکترای_معارف_اسلامی #استاددانشگاه زمان: چهارشنبه۲۴\۱۰\۱۳۹۹ ساعت: ۲۰ اجرا: 🌍مکان گروه : #کمپین_حمایت_ازشهدای_هسته_ای_فخری_زاده لینک گروه: https://t.me/joinchat/VhOiJlKTurtAdFT0lkIobA 💠 بانک چند ساله کانال مرجع #پویش_صدای_مردم_ایران https://t.me/Sedayemardome_ir 🔴برای گفتگوی‌آنلاین با میهمان برنامه دراین سمینارمشارکت و ما راهمراهی بفرمائید🔴 #فاطمیه

◾پرونده «حرف قطعی» درباره موضع جمهوری اسلامی درخصوص تحریم و برجام منتشر می‌شود  KHAMENEI.IR   پرونده‌ «حرف قطعی» را درباره‌ی موضع جمهوری اسلامی در زمینه‌ی تحریم‌ها و برجام منتشر می‌کند. 🔻در این پرونده با اعضای هیئت نظارت بر اجرای برجام، مسئولان ارشد کشور، منصوبان و مشاوران رهبر معظم انقلاب گفت‌و‌گو شده است.  این هفت گفت‌وگو از ۲۲ تا ۲۶ دی در KHAMENEI.IR منتشر میشود. @khamenei_ir

#بشنوید 🎙 سخنرانی استاد خسروپناه با موضوع: ویژگی های مشترک دو‌ سردار علمی و نظامی دانشگاه کاشان ۳ دی ۱۳۹۹ 🆔 @khosropanah_ir

💠شرح حکمت‌های علوی 🔸حکمت بیست‌وهفتم نهج‌البلاغه: إمْشِ بِدَائِكَ، مَا مَشَى بِك 🔹حجت‌الاسلام و المسلمین نظافت یزدی #آموزش_اندیشه_اسلامی #نهج_البلاغه #حکمت_علوی #درسگفتار_صوتی 💠شرح حکمت‌های نهج‌البلاغه به‌صورت چندرسانه‌ای در کانال آموزش اندیشه اسلامی: 🆔 @Islamlms 📲

💠 اصالت فرد و جامعه در قانون‌گذاری اسلامی امتیاز بنیادین نظام اسلامی در این است که اساس آن، فهمِ معنوی از زندگی و احساس اخلاقی به زندگی است، و اصل کلی این نظام عبارت است از: در نظر داشتن هم‌زمان فرد و جامعه، و تأمین زندگی فردی و اجتماعی به‌صورت متوازن. پس نه فرد اساس قانون‌گذاری و حکومت است و نه پیکرۀ بزرگ اجتماعی، تنها عنصری است که حکومت به آن نظر می‌کند و فقط به‌سود آن قانون می‌گذارد. 📚 فلسفۀ ما، ص۶۲ 🆔 @shahidsadr

🎧 استاد میرباقری | #شرح_اصول_کافی، جلسه بیست‌وهشت، ۲۴ دی ۱۳‌۹۹ ⚡️ تبیین جنبه فوق بشری حجج الهی در ضمن «جنب الله» و «ولایت الله» و «اسماء الله و طریق پرستش» بودن اهل بیت و حجج الهی علیهم السلام https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3374 ☑️ @mirbaqeri_ir