برای خواهر عزیزم فائزه رحیمی فائزه جان سلام! چندروزی است خبر به خاک وخون کشیده شدن هم وطنانمان در کرمان حال وهوای دلمان را طوفانی کرده است. نمی دانم چرا وچگونه در این چند روز، تا این حد عزیزدلم شده ای؟ به طوریکه در خلوت هایم با تو سخن میگویم. وقتی از ویژگی هایت میخواندم،فهمیدم چقدر خوب بزرگ شده ای،از ته دل احسنت گفتم به پدر ومادر با لیاقتت ودعا کردم فرزندان دغدغه مندی همچون تو داشته باشم . از آن هایی که فقط به فکر خودشان نیستند، از آن هایی که دست هم نوعان خود را میگیرند واز منجلاب گناه بالا میکشند، از آن هایی که امر به معروف ونهی از منکر سرلوحه زندگی شان است. عزیزدلم! وقتی شنیدم در اجرای امر به معروف مترو فعال بوده ای،خیلی خوشحال شدم؛ نمی دانم چرا؟ شاید این ویژگی مشترک مان راه و امیدی باشد برای عاقبت بخیری من... رفیق شهیدم! میدانم که میدانی ،چندماهی است در مترو به خواهران ومادرانمان، دلسوزانه تذکر حجاب میدهیم. غریبه که نیستی وشاید خودت هم شنیده بودی طعنه هارا ،فحش هارا، گاها حرف های رکیک را... راستش را بخواهی چندباری دلسرد شده ام... نه اینکه لحظه ای شک کنم کارم درست نباشد؛نه نه اینکه از طعنه گفتن هم نوعانمان خسته شده باشم؛نه از اینکه وقتی به عاقبت این پوشش نامتعارف درمحیط های عمومی و در بین دل های گاها مریض فکر میکنم، دیواره ی ذهنم به یکباره فرو میریزد. و از ته دلم برایشان دعامیکنم البته برای عاقبت بخیری هر دوتایمان، کاری که مطمئنم تو هم انجام داده ای... فائزه جانم! سلام مارا به ارباب برسان بفرمایید ماهم دلمون خیلی میخواهد شهید بشیم ،ماهم بخر. به ارباب بگو نوکرتو رها نکن ،خیلی دلمون تنگته... سلام مارا برسان آمر به معروفِ عاقبت بخیر. #دلنوشته #زینب_سلامی •┈┈••••✾••••┈┈• 🔰کانون طلاب و دانش آموختگان جامعه الزهرا (س) ؛ استان تهران https://eitaa.com/kanoonetehran