میگفت همینجور تو ارتفاعاتِ فکه غمگین نشسته بودم. چند وقتی میشد تویِ تفحص، هیچ شهیدی پیدا نمیکردیم. به حدی ناراحت بودم که فقط نوحهی حضرت زهرا رو میذاشتم و گریه میکردیم. یهو به بانو گفتم؛ یازهرا! من به عشقِ مفقود ها اینجا اومدم. یه مددی کنید.. برایِ بارِ آخر رفتم تفحص. یه چیزی نظرم رو جلب کرد. با احتیاط رفتم اطرافش رو خالی کردم و دیدم بدنِ یک شهیده! کنارش یک شهیدِ دیگه هم پیدا کردیم. جمجمه هاشون روبرو هم بود. وقتی پیکرشون رو با بلند کردیم، دیدیم پشتِ پیرهنِ جفتشون نوشته: "میروم تا انتقامِ سیلیِ زهـرا بگیرم"
#السابقون
┄┅══••✾🇮🇷✾••══┅ @Kanoonfk کانونشهیدسبحانی| ناحیهامامحسین(ع)
نمیدونم از کدوم مرز میرید؛
مهران، شلمـچه، جذابه؛
اصلا برگشتید یا تازه راه افتادید؛ اما یادی کنید از شـهدای مفقود الاثری که پشت لباسهاشون مینوشتن: یا کربلا یا شهادت؛
آخرش هم امام حسین سرشونو به دامـن گرفت!
یاد کنید شـهدایی رو که روی سیم خاردار خوابیدن و گوشتِ تنشون، لای اون سیمها موند تا رفقاشون رد بشـن و عملیات لو نره؛
اربعینیها! چشـمتون که به گنبد آقا افتاد، یاد کنید اون شهدایی رو که برای هم سربند میبستن«کربـلا کربلا ما داریم میآییــم»
ستون به ستونِ این مسیر رو، مدیون قطره قطرهی خون شهداییم :)
پینوشت: به سربندهای توجه شود.
#السابقون
┄┅══••✾🇮🇷✾••══┅ @Kanoonfk کانونشهیدسبحانی| ناحیهامامحسین(ع)