دوباره مست می ناب صبحگاهی شد
دو رکعت از خم جنت زد و الهی شد
چو داد بوسه به دستان حضرت خورشید
از آن دقیقه دگر دشمن سیاهی شد
برای آنکه گذارد سری به دامن نور
شبانه همره ماه و ستاره راهی شد
برای آنکه بمیرند در رکاب علی
شبیه جمله رفیقان خود سپاهی شد
برای گوش سپردن به نالههای ولی
رسید و همسفر کفتران چاهی شد
نگشته ذرهای از اعتبار مالک کم
وگر به حکم معاویه دادگاهی شد
پس از شهادت #سردار_کاظمی میگفت
رفیق! نوبت من بود اشتباهی شد!
کسی به گوش وی آهسته این بشارت داد
تو پیش از آنکه بمیری #شهید خواهی شد
💠 @kanoonghadir_tiran