هدایت شده از چله همگانی زیارت عاشورا هدیه به شهید نویدصفری
یک روز بی مقدمه پرسید:
صدفی! می خوای عاقبت به خیر بشی؟
فوری جواب دادم : معلومه حاجی ! چرا نخوام.
انگار که بخواهد یک گنج را دو دستی بگذارد توی بغلم با اشتیاق گفت :«زیارت عاشورا بخون
من از زیارت عاشورا خیلی چیزا گرفتم» .
اگه می تونی هر روز بخون ، نمیتونی هفته ای یه بار بخون ، نمیتونی ماهی یه بار بخون.
حاجی ! من مداحم ،زیاد زیارت عاشورا میخونم .
دستی روی شانه ام زد : نه, اونا رو که برای مردم میخونی
«تنهایی بشین توی خلوت برای خودت بخون»
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
@shahidonline
هدایت شده از چله همگانی زیارت عاشورا هدیه به شهید نویدصفری
🍃 متن کامل زیارت پرفیض عاشورا 🍃
.
@shahidonline
هدایت شده از چله همگانی زیارت عاشورا هدیه به شهید نویدصفری
_- Ziyarat Ashoura 16 (320).mp3
1.97M
زیارت پرفیض عاشورا با صدای استاد محسن فرهمند
#عاشورا
@shahidonline
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دختربچه فلسطینی: کاش بابا ما رو با خودش میبرد...😭
💔 هوا داره سرد میشه😞
هدایت شده از ایران همدل
📣 ایران همدل مقاومت | اجتماع همراهان مردم غزه و لبنان در استان قزوین
🔹جمعآوری و اهدای طلا و هدایای مردم قزوین به ملت مقاوم لبنان و فلسطین
🔸با حضور:
▪️حاج حسین یکتا
▪️مادر شهید محمدحسین حدادیان
🔹مجری:
▪️نجمالدین شریعتی
🔸تلاوت قرآن کریم:
▪️قاری نوجوان، صالح مهدیزاده
🎙با نوای:
▪️حاج ابوذر بیوکافی
📆 شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳
🕰 ساعت ۱۵:۰۰
📍 قزوین، مسجد امام خمینی (ره)
📣 راوی همدلی باش: 👇
@iranehamdel_contact
هدایت شده از کانال قصه گویی لاله زار شهدا...🦋
2_144215245278373281.mp3
4.89M
رزق شهدایی🕊️🌷
شهید محمد حسین حدادیان🕊️🌷
✨تموم زندگیم مال حسین
✨دلم همواره دنبال حسین
✨چرا بر لب نیارم نام او را
✨چه نامی خوشتر از نام حسین ...🦋
📌معرفی کانال اصلی شهید
#کانال رسمی شهید مدافع ولایت و امنیت
https://eitaa.com/shahidhadadian74
🌹🌹🌹
https://www.aparat.com/shahidhadadian74
#بدون شرح....🌾🔥
و کوتاه ترین دعا برای بلندترین آرزو...
🤲✨اللهم عجل لولیک فرج✨ 🤲
هدایت شده از شهید محمدحسین حدادیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور مقام معظم رهبری در بیت شهید محمد حسین حدادیان
📌جهت عضویت در کانال کلیک کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/2122383386C93164d6ab3
@shahidhadadian74
هدایت شده از کانال قصه گویی لاله زار شهدا...🦋
اینکه راه جمکران از قم میگذرد برای آن است که همه، معلم مکتب انتظار را بشناسند...🦋
باید پای درس حضرت معصومه سلام الله علیها نشسته باشی تا بتوانی جمکرانی شوی.
گرچه پایان قصّه انتظار او وصال نبود،
اما تا دنیا دنیاست او آموزگار منتظران است...🕊️🥀
✨ بیاد تمامی شهدا واموات.✨
✨اللهم صل علی فاطمه✨
✨ وابیهاو بعلهاوبنیها✨
✨وسرالمستودع فیها✨
✨ بعدد ما احاطه به علمک..✨
#رزق شهدایی
#شهید محمد حسین حدادیان
#شهید غریب دهه فاطمیه
#شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
#به دست فرقه ضاله دراویش داعشی صفت در کوچه غریبانه مثل حضرت مادربه درجه رفیع شهادت نائل گردید
به نیابت همه شهدا جهت صدقه سلامتی امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و قلب محزونش که در سوگ حضرت مادر نشسته ذکر شریف صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها میخوانیم
# کانال اصلی شهید🔰
کانال رسمی شهید مدافع ولایت و امنیت
محمد حسین حدادیان
https://eitaa.com/shahidhadadian74
🌷ولادت : ۲۳ دی ۷۴
🌷 شهادت : ۱ اسفند ۹۶
🌷خیابان پاسداران تهران توسط
دراویش داعشی صفت.
https://www.aparat.com/shahidhadadian74
#اللﮩـمعجللولیـڪالفـرجــــ
༺⃟
هدایت شده از کانال قصه گویی لاله زار شهدا...🦋
🍃جنگ به روستای ما آمد 🍃
قسمت یازدهم
از لحظة اي كه برق مي آمد تلويزيون قديمي مادر من صداي خش دارش مي رفت تا آسمان تا وقتي كه دوباره برق می رفت و گوینده اخبار را به زور ساکت می کرد. گاهی دلم می خواست برق همیشه قطع باشد اینقدر که صدای تلویزیون کهنه مادرم روی اعصابم بود. وسط آن شلوغی فقط صدای تلویزیون را کم داشتیم. مادرم نمی توانست مثل ما اخبار جنگ را با موبایل دنبال کند. آشپزخانه بودم که خبر بمباران ساختمانی که سید در آن بوده را شنيدم. دستم سست شد. ظرف داغ غذا ریخت وسط آشپزخانه. مادرم هنوز نفهمیده بود چه اتفاقی افتاده. داد و بی داد می کرد که حالا تکلیف غذای این جماعت چه می شود؟ صدای شیون که بلند شد تازه فهمید چه اتفاقی افتاده است. شب سختی بود. شب بیم و امید. شب دعا. خواب به چشم کسی نرفت آن شب. ظهر فردا خبر شهادت سید اعلام شد. من دقیقا کنار همان دیوار ایستاده بودم. دیواری که در ۶ سالگی در کنار آن خبر رفتن پدرم را شنیده بودم. دوباره همان دختر بچه را می دیدم. دختر بچه ای ۶ ساله. با موهای مجعد قهوه ای. با گریه نگاه کسانی می کردم که گریه می کردند. من حالا دوباره یتیم شده بودم. دقیقا مثل همان سالها. خانه روی هوا بود. فکرش را بکن این همه آدم با صدای بلند گریه کنند. بچه ها هاج و واج نگاهمان می کردند. دقیقا مثل کودکی های من. من به دیوار تکیه داده بودم. گریه نمی کردم. خشکم زده بود. یاد اولین باری افتادم که سید را دیدم. جشن تکلیف. از مدرسه امداد در المعیصره رفتیم بیروت. مدرسه امام خميني. لباس نماز پوشیده بودیم. مثل فرشته ها. سید به من هدیه داد و من نگاهش کردم. هنوز سایه اش را روی سرم احساس می کردم. لبخندش را. یاد روزهایی افتادم که شوهر سابقم تازه شهید شده بود. من مانده بودم و دختری مریض که تا دو ماه هر روز باید به بیمارستان آمریکایی بیروت می رفت و من پولش را نداشتم. هنوز هم نمی دانم از کجا فهمیده بود فاطمه مریض است. کمک کرد تا دخترم را ببریم همان بیمارستان. آن روز دوباره احساس کردم پدرم برگشته است. من دوباره یتیم شده بودم. بعد از رفتن پدرم گریه مادرم را ندیده بودم. زندگی محکمش کرده بود. راحت گریه نمی کرد. حالا مادرم مثل روزی که پدرم رفت گریه می کرد. من هنوز گریه نمی کردم. نمی دانم چرا اما آن لحظه یاد حرف های دوست ایرانی ام افتادم. هر وقت اتفاقی در ایران می افتاد و من نگران می شدم دوست ایرانی ام می خندید و می گفت ما روزهای سخت تر از این هم داشته ایم. می گفت انقلاب که شد همه مسؤولانشان را ترور كردند حتى رئيس جمهور و نخست وزير را. بعد هم جنگ شد. می گفت همه بر علیه آنها بودند. می گفت دشمن ما قوی بود. شهید می دادیم. بعد هم امام رفت. همه فکر کردند همه چیز تمام شده. اما نشد. می گفت نترس خدا هست.
سرم را تکان دادم و بریده بریده زیر لب گفتم- خدا هست.
استخوان های سینه ام داشت در هم فرو می رفت. نفسم بالا نمی آمد. گریه نمی کردم. دوباره خودم را می دیدم. همان دختر ۶ ساله. با موهای مجعد و چشم های وحشت زده. پدرم رفت اما خدا هنوز بود. می دانستم که سید بیش از اینکه یک شخص باشد یک راه است. امام موسی صدر که رفت چه کسی باور می کرد سیدی بیاید و جایش را پر کند؟ اصلا رسول خدا که رفت مگر اسلام هم رفت؟
این ها را داشتم به خودم می گفتم. من نباید از پا می افتادم. می لرزیدم. سردم بود. دلم نمی خواست صدای گریه های ما به گوش جماعت القوات اللبنانیة برسد. می رسید. مي دانستم كه از گریه های ما خوشحالند. مگر ما چه گناهی داشتیم جز اینکه نمی خواستیم دشمن تا وسط بیروت بیاید؟ ما که بهای آزادی این آب و خاک را به جای همه پرداخته بودیم. پس چرا به گریه ما می خندیدند؟ میدانی چقدر سخت است که کسی از گریه تو خوشحال باشد؟ میدانی چقدر سخت است صدای گریه تو را بشنود؟ اما مگر میشد کسی را آرام کرد. دوباره یتیم شده بودیم. سید فقط برای ما مرد میدان نبود. حتی برای ازدواج ما پیام تبریک می فرستاد. گاهی اسم بچه هایمان را سید انتخاب می کرد. باور می کنی؟ سید پدرمان بود. همسایه ها وحشت زده ریختند خانه ما. فکر می کردند برای مادرم اتفاقی افتاده. نمی دانستند پدرمان رفته است. نگران بودم. نگران جنگ. نگران رزمنده هایی که در میدان بودند. یعنی حالشان چطور است؟
نمیدانم چند دقیقه مثل صاعقه زده ها نگاه می کردم. هیچ کس حواسش به من نبود. به دختری که دوباره ایستاده بود کنار دیواری که روزی با موهای مجعدش در ۶ سالگی همان جا ایستاده بود. پدرش دوباره رفته بود. نفسم بالا نمی آمد. چشم هایم درست نمی دید. همه را درهم می دیدم
زیر لب گفتم- خدا هست..
جمله ام تمام نشده بود که پاهایم سست شد. چشم هایم سیاهی رفت. چیزی نمی دیدم دیگر جز دختر بچه ای ۶ ساله با عروسکی کهنه و موهای مجعد. با صورت که به زمین افتادم فقط یک جمله را زیر لب می گفتم- سید رفت. خدای سید نرفته است
راوی: زنی از جنوب لبنان
📝رقیهکریمی
هدایت شده از کانال قصه گویی لاله زار شهدا...🦋
2_144244932735554862.mp3
13.77M
🥀.#روایتی_زنانه_ازقلب_لبنان۱۱🕊️🥀
#قسمت_یازدهم
#جنگ_به_روستای_ما_آمد
✍ خانم رقیه کریمی
#قصه
#غزه
#لبنان
#مقاومت
#شهدا🕊️🥀
#باشهدا_گم_نمیشویم ...
#شهادت_هنر_مردان_خداست🕊️🥀
#اللهم_ارزقناتوفیق_الشهادت
#فی_سبیلک...🦋
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
https://eitaa.com/khademshohada_110
@parvarestan_ir
هدایت شده از نهج البلاغه 🇮🇷
#نهج_الیلاغه
▫️مَنْ یُعْطِ بِالْیَدِ الْقَصِیرَةِ یُعْطَ بِالْیَدِ الطَّوِیلَةِ
🟤کسى که با دست کوتاه ببخشد با دست بلند به او بخشیده مى شود
✍ «معناى این کلام این است که آنچه انسان از اموال خود در راه خیر و نیکى انفاق مى کند هرچند کم باشد خدا پاداش او را بسیار مى دهد و منظور از دو دست (دست کوتاه و بلند) در اینجا دو نعمت است که امام(علیه السلام) میان نعمت پروردگار و نعمت انسان را با کوتاهى و بلندى فرق گذاشته است; نعمت و بخشش از سوى بنده را کوتاه و آنچه را از ناحیه خداوند است بلند شمرده است و این بدان جهت است که نعمت خدا همواره چندین برابر نعمت مخلوق است، زیرا نعمت هاى الهى اصل و اساس تمام نعمت هاست; تمام نعمت ها به او باز مى گردد و از سوى او سرچشمه گرفته مى شود (حتى نعمتى که انسان آن را به دیگرى مى بخشد آن هم از سوى خداست و با توفیق الهى بذل و بخشش مى شود
📘#حکمت_232
@nahjol_balagheh
هدایت شده از نهج البلاغه 🇮🇷
4_6050896900385671046.mp3
8.27M
🌺 شرح خطبه٨٣
🔴جلسه۱۴_ بخشاوّل
⏱زمان 16:45 حجم 7,6 MB
🎤#استاد_محمدعلی_انصاری
@nahjol_balagheh
هدایت شده از نهج البلاغه 🇮🇷
🌺شرح خطبه ۸۳ نهجالبلاغه توسط محمدعلی انصاری
🔅جلسه۱۴_ بخشاوّل
✨ وَ أَكْمَشَ فِي مَهَلٍ وَ رَغِبَ فِي طَلَبٍ وَ ذَهَبَ عَنْ هَرَبٍ وَ رَاقَبَ فِي يَوْمِهِ غَدَهُ وَ نَظَرَ قُدُماً أَمَامَهُ، فَكَفَى بِالْجَنَّةِ ثَوَاباً وَ نَوَالًا وَ كَفَى بِالنَّارِ عِقَاباً وَ وَبَالًا وَ كَفَى بِاللَّهِ مُنْتَقِماً وَ نَصِيراً وَ كَفَى بِالْكِتَابِ حَجِيجاً وَ خَصِيماً.
🔹و (متقی) در فرصتها شتافته، و در طلب (حق) اشتیاق داشته و از (هر چه بایستۀ) گریز، روی تافته؛ و در امروزش، نگاهبان فردایش بوده و پیشاپیش، آیندهاش را نگریسته. پس بهشت برای پاداش و بهره بس است و آتشِ دوزخ برای عذاب و گرفتاری. و کفایت است که خداوند، نعمتستان و یاریرسان باشد و کفایت است که قرآن، حجتآور و جانبدار باشد.پس بهشت براى پاداش نيكوكاران سزاوار و جهنّم براى كيفر بدكاران مناسب است، و خدا براى انتقام گرفتن از ستمگران كفايت مى كند، و قرآن براى حجّت آوردن و دشمنى كردن، كافى است.
#شرح_خطبه_۸۳
@nahjol_balagheh
هدایت شده از نهج البلاغه 🇮🇷
...تلاش معقول🍃
#نهج_البلاغه
▫️خُذْ مِنَ الدُّنْيَا مَا أَتَاكَ، وَتَوَلَّ عَمَّا تَوَلَّى عَنْكَ
🟠«از دنيا همان قدر را بگير كه به سراغ تو مى آيد و از آنچه از تو روى گردانده روى بگردان (و به دنبال آن مشتاب)
✍اشاره به اين كه هر انسانى در شرايط معمولى و كسب و كار عادى، درآمدى دارد كه اين درآمد خواه ناخواه به سراغ او مى آيد. مثلاً هنگامى كه زراعت مى كند معمولاً اين زراعت درآمدى دارد و همچنين دامدارى و تجارت و صنعت. ولى بسيار مى شود كه اضافه بر آن به سراغ انسان نمى آيد. امام(عليه السلام) مى فرمايد: چه بهتر كه تو هم به سراغ آن نروى و اين حقيقت زهد و بى اعتنايى به دنياست. هرگز منظور امام عليه السلام اين نيست كه انسان در خانه خود بنشيند تا رزق و روزى اش به سراغ او بيايد اين همان چيزى است كه با صراحت در روايات از آن نهى شده است. بلكه منظور آن است كه اصرار بر افزودن مال و ثروت در جايى كه اسبابش فراهم نيست نداشته باشد چراكه هم مشقت زيادى را بر انسان تحميل مى كند و هم ممكن است آلوده انواع گناهان و انحراف از مسير شرع شود و اى بسا اگر به آن نرسد زبان به ناشكرى و كفران بگشايد.
📘#حکمت_393
@nahjol_balagheh
هدایت شده از نهج البلاغه 🇮🇷
هر درك عاقلانه اى روزى نجات بخش است
#نهج_البلاغه
◽️مَا اسْتَوْدَعَ اللّهُ امْرَأً عَقْلاً إِلاَّ اسْتَنْقَذَهُ بِهِ يَوْماً ما!
🟤خداوند هيچ نوع عقلى را در وجود كسى به وديعت ننهاده جز اين كه روزى به وسيله آن وى را نجات خواهد داد»
✍ عقل، شاخه هاى مختلفى دارد و خداوند در هر كسى شاخه يا شاخه هايى از آن را به وديعت مى نهد. تعبير امام(عليه السلام) به «عقلا» به صورت نكره اشاره به همين نكته است. آرى، بعضى عقل معاد دارند، بعضى عقل معاش و بعضى هر دو. عقل معاد نيز شاخه هاى متعددى دارد; كسانى از طريق ادله عقلى وارد مى شوند و افرادى از طريق ادله نقلى كه هركدام نيز شاخه هاى متعددى دارد و در عقل معاش نيز بعضى عقل صنعت دارند، بعضى استعداد خوبى براى كشاورزى و بعضى براى امور ديگر و هركدام از اين ها نيز براى خود شاخه هايى دارد. امام(عليه السلام) مى فرمايد: اين نقاط قوت كه نامش عقل است و خداوند در ميان بندگانش تقسيم كرده همه روى حساب است. ممكن است كسى عقل خاصى در وجودش باشد و ساليان دراز از آن استفاده نكند و گاه حتى خودش فكر كند كه اين عقل و استعداد خاص در وجود او به چه كار مى آيد ولى ناگهان جريانى در زندگانى او رخ مى دهد كه تا دست به دامان آن عقل و استعداد خاص نزند نجات نمى يابد و اين نكته اى است كه كمتر كسى به آن توجه دارد و يا در نوشته هاى خود آورده است ولى امام(عليه السلام) به واسطه علم گسترده و وسيعش به اين نكته اشاره فرموده است.
📘#حکمت_407
@nahjol_balagheh
💢بسته جامع اقدامات مردمی روز ملی مبارزه با استکبار جهانی و روز دانش آموز
✅منتشر شده در دیوار ایده
📌دیوار نویسی
📌ماشیننویسی
📌خیمه مقاومت
📌رژه موتورسواران
📌سطل آب بچه ها
📌کتابخوانی جمعی
📌بازارچه مقاومت
📌 بازی توپ موشکی
📌 ایده حساب صاف
📌پویش اهدا قلک
📌پویش عکس پروفایل
📌ایجاد ایستگاه صلواتی
📌پرواز بالنهای مقاومت
📌ایجاد کاروان خودرویی
📌برگزاری مسابقات پیامکی
📌برگزاری مسابقات فرهنگی
📌 نصب پرچمهای مقاومت
📌هر مدرسه یک سنگر مقاومت
📌جمع آوری کمک های مردمی
📌من هم یحیی سنوار هستم
📌پویش اهدا خون به یاد شهدا
📌توزیع بروشورها و پادکستها
📌برگزاری شبهای یادبود مردمی
📌ایده های تک خطی روز دانش آموز
📌 ایده های تک خطی جهت دانشگاه
📌 ایده های تک خطی جهت مساجد
📌 ایده های تک خطی جهت مدارس
📌چرخ خیاطی که برای مقاومت میچرخد
📌ارائه خدمات - هدیه به جبهه مقاومت
📌 هر تماس یک سطل آب بر سر اسرائیل
📌 راهاندازی نمایشگاه تصاویر و آثار هنری
📌پخش مستند و فیلمهای مرتبط با مقاومت
📌نقاشی دیواری با تصاویر و شعارهای مقاومت
📌 اهدای هزینه مراسم ختم به لبنان و فلسطین
📌راهاندازی چالش «یک دقیقه برای سید حسن نصرالله»
📌راهاندازی صندوق حمایت از خانوادههای شهدای مقاومت
💢بسته جامع محتوایی روز ملی مبارزه با استکبار جهانی و روز دانش آموز
📌کتاب خارومیخک
📌مجموعه گرافیکی
📌ره توشه نمایشگاهی
📌سرود های انقلابی ۱۳ آبان
📌ره توشه رنگ آمیزی آغاز نصرالله
📌مجموعۀ ۱۱ جلدی اسناد لانه جاسوسی
📌مجموعه کلیپ با موضوع استکبارستیزی
📌مجموعه نمایشگاهی آمریکا شیطان بزرگ
📌مجموعه نمایشگاهی برای نفوذ آماده باش
📌مجموعه تایپوگرافی با موضوع استکبارستیزی
📌مجموعه دیوارنگاره لانه جاسوسی سابق آمریکا
📌 ۱۰ عنوان کتاب با موضوع مقاومت و فلسطین
📌خرید محصولات دانش آموزی با پیوست مقاومت
📌ره توشه مجموعه سخن نگاشت شهید یحیی سنوار
📌مجموعه پادکست و صوت با موضوع استکبارستیزی
📌مجموعه تولیدات تصویری گرا با محوریت مسئله فلسطین
📌 مجموعه پوستر استکبارستیزی در کلام رهبر معظم انقلاب
💢 اعزام و دعوت از متخصصان و کارشناسان مسائل فلسطین و جبهه مقاومت
📌سامانه دعوت
💢 بسته جامع سرودها و نماهنگ مربوط به فلسطین
📌 یوم الانتقام
📌نحنالمنتقمون
📌مثلا جنگ نیست
📌 من سربازم
📌أتَحَدّاک
📌تحت فرمان
📌آهِ غزّه
📌صبح امید
📌طوفان الاربعین
📌لشکر قدس
📌تهِ ماجرا
📌۲۵ سال
📌سلام بر قدس
📌ما می آییم
📌لشکر همکلاسی ها
💢بسته کنشگری دانشجویی در روز مبارزه با استکبار جهانی
📌عملیات در دانشگاه
🎥 بسته فیلم ویژه روز دانشآموز (مقطع ابتدایی)
🌀آبی کمرنگ
🌀 فوتبال مقاومت
🌀 بیشه
🌀ایلیا؛ جستجوی قهرمان
🎥 بسته فیلم ویژه روز دانشآموز (مقطع متوسطه)
📎 قلب رقه
📎 آپاراتچی
📎 رفاقت هایتک
📎 بزرگمرد کوچک
📎 زندگی آن سوی دیوار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 وقتی یک مداح با معرفت، مفاهیم بسیار مهم و دقیق و البته ناظر به حوادث روز را فقط در یک دقیقه، به زیبایی ارائه می کند. لطفا این 60ثانیه را مشاهده و در حد امکان بازنشر نمایید.
https://eitaa.com/kanoonghoran
🔶التماس کمی تفکر...🧐🤔
ﺑﺎﻧﻮي ﻣﺤﺠﺒﻪ اي در ﯾﮑﯽ از ﺳﻮﭘﺮﻣﺎرﮐﺖﻫﺎي زﻧﺠﯿﺮﻩاي در ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﺧﺮﯾﺪ ﻣﯽﮐﺮد.
ﺧﺮﯾﺪش ﮐﻪ ﺗﻤام ﺷﺪ ﺑﺮاي ﭘﺮداﺧﺖ رﻓﺖ ﭘﺸﺖ ﺻﻨﺪوق..
ﺻﻨﺪقدار ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﯽﺣﺠﺎب و اﺻﺎﻟﺘﺎً ايراني ﺑﻮد.!
صندوقدار ﻧﮕﺎﻫﯽ از روي ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺑﻬﺶ اﻧﺪاﺧﺖ و ﻫﻤﯿﻨﻄﻮر ﮐﻪ داﺷﺖ ﺑﺎرﮐﺪ اﺟﻨﺎس را ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ اﺟﻨﺎس او را ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﻣﺘﮑﺒﺮاﻧﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﻣﯿﺰ ﻣﯽاﻧﺪاﺧﺖ.!
اﻣﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﺎﺣﺠﺎب ﻣﺎ ﮐﻪ روﺑﻨﺪﻩ ﺑﺮ ﭼﻬﺮﻩ داﺷﺖ ﺧﻮﻧﺴﺮد ﺑﻮد و ﭼﯿﺰي ﻧﻤﯽﮔﻔﺖ و اﯾﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽﺷﺪ ﺻﻨﺪوﻗﺪار ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺑﺸﻪ!
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺻﻨﺪوقدار ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎورد و ﮔﻔﺖ: ﻣﺎ اﯾﻨﺠﺎ ﺗﻮي ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﺧﻮدﻣﻮن ﻫﺰار ﺗﺎ ﻣﺸﮑﻞ و ﺑﺤﺮان دارﯾﻢ، اﯾﻦ ﻧﻘﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ روي ﺻﻮرﺗﺖ داري ﯾﮑﯽ از ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺸﮑﻼﺗﻪ ﮐﻪ ﻋﺎﻣﻠﺶ ﺗﻮ و اﻣﺜﺎل ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯿﺪ!
ﻣﺎ اﯾﻨﺠﺎ اوﻣﺪﯾﻢ ﺑﺮاي زﻧﺪﮔﯽ و ﮐﺎر، ﻧﻪ ﺑﺮاي ﺑﻪ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﮔﺬاﺷﺘﻦ دﯾﻦ و ﺗﺎرﯾﺦ!
اﮔﻪ ﻣﯽﺧﻮاي دﯾﻨﺖ رو ﻧﻤﺎﯾﺶ ﺑﺪي ﯾﺎ روﺑﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺑﺰﻧﯽ ﺑﺮو ﺑﻪ ﮐﺸﻮر ﺧﻮدت..؟!!
ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺤﺠﺒﻪ اﺟﻨﺎﺳﯽ رو ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮد ﺗﻮي ﻧﺎﯾﻠﻮن ﮔﺬاﺷﺖ، ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺻﻨﺪقدار ﮐﺮد، روﺑﻨﺪﻩ را از ﭼﻬﺮﻩ ﺑﺮداﺷﺖ و در ﭘﺎﺳﺦ ﺧﺎﻧﻢ ﺻﻨﺪوقدار ﮐﻪ از دﯾﺪن ﭼﻬﺮﻩ اروﭘﺎﯾﯽ و ﭼﺸﻤﺎن رﻧﮕﯿﻦ او ﺟﺎ ﺧﻮردﻩ ﺑﻮد ﮔﻔﺖ:
ﻣﻦ ﻓﺮاﻧﺴﻮي ﻫﺴﺘﻢ…
اﯾﻦ دﯾﻦ ﻣﻦ اﺳﺖ.
اﯾﻨﺠﺎ هم وﻃﻨﻢ هست…
ﺷﻤﺎ دﯾﻨﺘﻮن را ﻓﺮوﺧﺘﯿﺪ و ﻣﺎ ﺧﺮﯾﺪيم...!
https://eitaa.com/kanoonghoran