✨وَعَلَىَّ فِى جَمِيعِ الْأُمُورِ عَطُوفاً
و بر من در هر کارم به دیده لطف بنگر...
✨إِلٰهِى وَرَبِّى مَنْ لِى غَيْرُكَ
خدایا، پروردگارا، جز تو که را دارم؟
✨أَسْأَلُهُ كَشْفَ ضُرِّى، وَالنَّظَرَ فِى أَمْرِى
تا برطرف شدن ناراحتی و نظر لطف در کارم
را از او درخواست کنم؟
فرازی از دعای ندبه:
«بِنَفْسِي أَنْتَ أُمْنِيَّةُ شَائِقٍ يَتَمَنَّی»
جانم فدایت، تو آرزوی هر مشتاقی هستی
که تمنای رسیدن به تو را دارد.✨❤️
#اللهمعجللولیکالفرج
@kanoongoharshad
مردمهروقتکارتونجاییگیرکرد
امام زمانتونروصدا کنیدیاخودشونمیان،
یایکیرومیفرستنکهکارتونروراهبندازه
_ شهیدتورجیزاده🌱
#اللهمعجللولیکالفرج
@kanoongoharshad
هدایت شده از کتابخانه کانون گوهرشاد💕
معرفی کتاب
نای سوخته اثر هانیه ناصری
"نای سوخته" شامل "زندگی نامه و خاطرات مربی مجاهد شهید علی خلیلی" است که به همت "هانیه ناصری" به رشتهی تحریر درآمده است. نویسنده این خاطرات را که در نزدیک به صد و هفتاد صفحه، به همت نشر تقدیر به چاپ رسیده، از زبان مادر این شهید بزرگوار نوشته است.
❌کتاب در کتابخانه هیئت موجود میباشد❌
•°📚🕊°• ‹@ketabgoharshad›
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا🖤✨
#وقت_سلام
@kanoongoharshad
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
🔹حبیب و مدّعی🔹
✍ محمد رضا حدادپور جهرمی
امشب شب شهادت امام رضاست و ذهنم علاوه بر کرامات و فضایل حضرتش در حد وُسع و معرفت اندکم، متوجه و مشغول دو تیپ شخصیتی است که در کنار حضرتش بودند.
از مدینه رنج سفر را به خود خریدند و همه چیز را رها کردند و با ایشان به ایران آمدند.
هر کدام قصه و انگیزه خاص خود داشتند. اما مسلّم است که حضور دراز مدت این دو تیپ شخصیت در کنار ولی خدا، سبب درس ها و خاطره هاست.
در ادامه به طور خلاصه از این دو تیپ سخن میگیم:
🔺 ۱. علی بن عثمان
فردی دارای سن و سال قابل توجه، سخنران، دارای موقعیت مناسب در بین مردم، دارای مریدان خاص خود، که از مدینه و دوران امام کاظم علیه السلام به خاندان اهل بیت نزدیک شده بود و به قول معروف، از صف اولی های نماز جماعت های امام رضا بود.
اما خانواده و مریدانش از عصبانیت های بی مورد و گاهی دور از منطق او در عذاب بودند. تا جایی که وقتی بحث از مسافرت و رفتن چند روزه او از خانه مطرح میشد، خانواده اش در غیاب او خوشحال بودند و نفس راحت میکشیدند.
تا اینکه بحث از ولایتعهدی امام رضا پیش آمد. ابتدا علی بن عثمان چیزی نمیگفت و منتظر بود امام به هر قیمتی هست جواب منفی بدهد. اینقدر خیالش راحت بود که بارها در مسجد و جمع مریدانش از دلایل رد ولایتعهدی امام رضا سخن گفت و مردم را به خیال خود متقاعد میکرد که حضرت صد در صد نخواهد پذیرفت.
تا اینکه حضرت، بر اثر فشارهای زیاد و بنا به مصالح مسلمین، ولایتعهدی را پذیرفت.
در آن لحظه بود که تمام رشته های افکار و روحیات علی بن عثمان فرو ریخت و امام رضایی را که در ذهن خودش و مریدانش ساخته بودند، متهم کرد که دیگر انقلابی نیست و به درد زعامت و ولایت نمیخورد و از دایره اسلام خارج شده و به طرف کفر و طاغوتِ مأمون غش کرده و...
تا اینکه نشست و فکر کرد که اگر امام رضا پایش به ایران برسد آبروی شیعه میرود و دیگر کار از کار میگذرد و دست او به حضرت نخواهد رسید.
شاید بزرگترین اشتباهش این بود که حتی یکبار هم در مدینه با حضرت روبرو نشد و دلیل این تصمیم امام رضا را از خودشان نپرسید و فقط در خیال خودش بغض و دشمنی ایشان را در دل تقویت کرد.
یارانش در مسیر مدینه تا ایران دو بار و در ایران هم یک بار(موقع خواندن نماز باران) اقدام به ترور حضرت کردند. اما موفق نشدند و دانه دانه مریدانش کشته شدند و علی بن عثمان تنها شد.
حالا اینجا کات میکنیم
اجازه بدید از دومین شخصیت هم حرف بزنم و بعدش برمیگردیم سراغ این بابا.
@Mohamadrezahadadpour
🔺 ۲. علی بن عقیل
فردی کم حرف و بی ادعا، معمولا به خاطر اعتمادی که امام رضا به او داشت، خیلی کم در شهر دیده میشد و بیشتر در مأموریت ها و نقل و انتقال نامه های محرمانه حضرت به شیعیان دیگر بلاد به سر میبرد.
چندان کاری به خیر و شر کسی نداشت. حتی گاهی دور و بری های حضرت، او را دیر به دیر به ملاقات حضرت راه میدادند. بنده خدا چاره ای جز صبوری نداشت و بخاطر اینکه چندان جلب توجه نکند، اصرار نمیکرد. اما به خاطر همین بی ادعایی و اخلاص و دهان قُرصی، به دور از چشم بقیه، مورد توجه خاص حضرت بود.
نقل است که روزی دید ماموران عباسی، زن جوانی را که متهم به دزدی و شرارت بود اما اتهامش اثبات نشده بود، قصد اذیت و آزار و اعدامش دارند.
با هنرمندی و با استفاده از فرصت مناسب، طاهره را نجات داد و در پوشش یک دختر بیابان گرد، به مدینه برد.
با حضرت رضا جریان را مطرح کرد. حضرت لبخندی زدند و فرموده باشند که این زن، همسر مقدر شماست و به خاطر صفات و روحیات شبهِ مردانه اش در اموری که به تو محوّل میشود یار خوبی میتواند باشد و اینگونه میتوانی جان او را از شر عباسیان حفظ کنی.
طاهره که بسیار خوشحال بود و گریه میکرد، به محضر امام رضا رسید و حضرت، عقد طاهره را با علی خواند و آن دو هم قسم شدند تا آخرین قطره جان، در خدمت حضرت رضا فداکاری کنند.
وقتی بحث هجرت حضرت رضا به ایران مطرح شد، علی و طاهره از نفرات نخستی بودند که شرط شد آنها نیز باید در طول این سفر با حضرت باشند و دستگاه عباسی هم چاره ای جز پذیرش نداشت و بدین گونه آنها در رکاب حضرت، به طرف ایران حرکت کردند و وظیفه تامین و امنیت جان شریف حضرت را به عهده داشتند.
ادامه ...👇
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
🔺 ملاقات تاریخی علی بن عثمان
علی بن عثمان که یارانش را از دست داده بود تمام تحرکات و جلسات و نشست و برخاست حضرت رضا و یارانش را دقیق مدنظر گرفت و منتظر فرصت مناسب بود.
او که بسیار مخفیانه و مانند شَبَحی در تاریکی زندگی میکرد، شبی، نیمه های شب از خواب پرید و متوجه یک کیسه زر به همراه نامه ای کوتاه در کنارش شد.
متعجبانه و ترسان، نامه را خواند که از او دعوت شده بود برای گرفتن مابقی حقوقش از بیت المال و همچنین تکمیل کار ناتمامش، فرداشب به یکی از محله های دور افتاده آن شهر و به فلان خانه مراجعه کند.
علی بن عثمان همین کار را کرد. اما بسیار محتاط و حواس جمع.
وقتی وارد خانه ای بسیار داغون و ترسناک شد، نزدیک بود از تعجب جانش بالا بیاید. چون دید کسی که نامه و طلا داده و دعوتش کرده و از نیتش آگاه است، کسی نیست به جز مأمون عباسی !!
🔺 ماموریت های مخفی علی بن عقیل
امام رضا به دور از چشمان عباسیان، با ایرانیان ارتباطات بسیار حسنه ای برقرار کرده بودند. به گونه ای که عده زیادی از علویان توسط همین علی بن عقیل ، علیه مأمون و با روحیه ضد عباسی تربیت و سازمان دهی شدند.
اما جذابیت حکایت طاهره کمتر از کارهای مخفیانه علی نیست. طاهره با نزدیک شدن به بیت مغز متفکر و دست راست و وزیر اعظم مأمون عباسی، یعنی فضل بن سهل، ماموریت نزدیک شدن به همسر و دختر فضل را عهده دار بود. چرا که آن مادر و دختر، با اینکه در خانه بد کسی بودند، اما زمینه پذیرش ولایت و امامت حضرت رضا را داشتند و بدین گونه طاهره آن دو را به دستگاه ولایت حضرت رضا آشنا و نزدیک کرد.
تا اینکه شبی علی بن عقیل از ماموریت مهم برگشت و مطابق همیشه باید ابتدا خدمت حضرت رضا میرسید تا گزارش بدهد سپس به خانه اش مراجعت نماید.
متوجه شد که حضرت برای خواندن نماز شب به مسجد رفته و خلوت کرده اند.
علی هم به مسجد رفت و با کمال تعجب دید که هیچ خبری از محافظان در کوچه کنار مسجد و در اصلی و فرعی مسجد نیست.
دلش مانند تشتی که از آسمان بیفتد، ریخت و شمشیرش را کشید و با احتیاط وارد صحن اصلی مسجد شد.
با صحنه ای روبرو شد که فهمید جان حضرت به طور قطعی در خطر است. دید دو نفر از بهترین دوستانش به ضرب خنجر از پشت سر از پا درآمده و جنازه های آنان پشت یکی از ستون ها افتاده است.
در همان تاریکی مسجد، نور جذاب و علوی پسر فاطمه را دید که عارفانه و عاشقانه رکوع و سجود میرود و با معبودش خلوت کرده.
همان نور را مقصد نگاهش قرار داد و در حالی که شمشیرش را میفشرد و با احتیاط اما با سرعت و بی صدا قدم برمیداشت، دانه دانه ستون های منتهی به ولی خدا را چک کرد و پیش رفت.
تا اینکه سه چهار ستون مانده به حضرت رضا دید علی بن عثمان از پشت سر قصد نزدیک شدن به حضرت دارد و میخواهد کار را یکسره کند.
با سرعت زیاد از پشت سر، خود را به علی بن عثمان رساند و او را به زمین انداخت و دو علی با یکدیگر گلاویز شدند.
یک علی بریده از ولایت و با قصد سوء نسبت به جان مبارک ولی خدا.
یک علی هم سینه سوخته و خسته راه و ماموریت های طولانی و ذوب در محبت و عشق به ولی خدا.
علی بن عقیل دو دستش را به گلوی علی بن عثمان خبیث چسبانده و تا آن لکه ننگ جهان اسلام را نکشد دست بردار نیست.
علی بن عثمان هم چاره ای جز رد شدن از علی بن عقیل ندارد و الا طلایی ترین فرصت ترور علی بن موسی الرضا را از دست خواهد داد.
@Mohamadrezahadadpour
به خاطر همین، در لحظات آخر حیات نکبت بارش، خنجر زهر آلودی که قصد داشت به جان شریف امام رضا وارد کند، به پهلو و سینه و بدن علی بن عقیل وارد کرد.
اما علی بن عقیل ...
دیگر جان و تن و بدنش را فراموش کرده بود. میدانست که آخرین نفری است که اگر از ولی خدا دفاع نکند، جان ولی الله به خاطر قطعی افتاده و ...
علی بن عقیل به تعداد تمام سنگرهایی که دیگران یا خالی کرده و یا جانشان را فدا کرده بودند ضربات خنجرِ زهر آلودِ یک خودیِ بریده و کم آورده و دست به دست طاغوت داده را تحمل کرد و دم نزد ...
تا لحظه ای که علی بن عثمان به درک رسید اما خنجرش تمام پهلوهای علی بن عقیل را پاره پاره کرده بود.
بی جان به زمین افتاد.
دقیقا کنار جنازه نحس علی بن عثمان.
تا اینکه لحظات آخرش
به زور چشم باز کرد
و دید سر بر زانوی پر مهر علی بن موسی الرضا علیه السلام دارد.
وقتی گریه های امام رضا بر بالین خودش دید او هم بی اختیار گریه کرد.
اشک او با اشک امامش بند نمی آمد.
امامش صدایش میزد و با نوحه میفرمود: علی!
و او هم جواب میداد: یا امام رضا😭
تک به تک اهل بیت را شهادت داد و هر جا خون و لکنت و نفس های بریده اجازه نمیداد، امام رضا کمکش میکرد و به او میگفت😭
تا اینکه در آغوش محبوبش
و کنار دشمنش
در خانه خدا
و در آن وقت عزیز
به شهادت رسید.
ادامه ... 👇
هدایت شده از 🌸🍃کانون دخترانه نورالرضا(ع)🍃🌸
زندگی عزیز...
امروز هم برای گرفتن حال ما، زور خودت را بزن، مهم نیست😁
ما به خودمان قول دادهایم همه جوره حالمان خوب باشد🌱😊
هفتتون پر از حال خوب🌼
@noor_reza8
aramesham.mp3
2.76M
من آرامش دارم؛
کنجِ صحنِ گوهرشاد تو...✨🖤
#شهادت_امام_رضا
@kanoongoharshad
Majid Banifatemeh - Ya Emam Reza Madad.mp3
3.64M
واسه من حتی بهشت؛
مثل مشهد نمیشه...🕊🖤
#شهادت_امام_رضا
@kanoongoharshad
وقتی دلتان گرفت و گرفتار شدید
ذکر"یارئوف" را زیاد بگویید
و با این ذکر به امام رضا(ع) متوسل شوید
گویا خدا وقتی بخواهد برای این ذکرِ شما
اثری بگذارد کارتان را به امام رضا(ع) میسپرد!🌱
#استادپناهیان
@kanoongoharshad
هدایت شده از بهشت ثامن الائمه
⭐ ماه ربیع الاول، بهار زندگی است
🔺️ #رهبرمعظمانقلاب : بعضی از اهل معرفت و سلوک معنوی معتقدند که ماه #ربیع_الاول، ربیع حیات و زندگی است؛ زیرا در این ماه، وجود مقدس پیامبر گرامی و همچنین فرزند بزرگوارش حضرت ابیعبدالله جعفربنمحمدالصّادق ولادت یافتهاند و ولادت پیغمبر سرآغاز همهی برکاتی است که خدای متعال برای بشریت مقدر فرموده است.
🌹
@beheshtesamen
امروز جلسه و دورهمی داشتیم
با بچه هایی که دارن خودشون رو
آماده میکنند برای خادمی امام رئوف🕊😍
تا بتونن مهر امام رضا(ع) رو به
دل نوجوونایی که تازه به
جمعمون اضافه میشن بنشونن❤️
#اردو_مشهد
#جلسه_خادمین_مشهد
@kanoongoharshad
هدایت شده از 🌸🍃کانون دخترانه نورالرضا(ع)🍃🌸
نمازهایت را عاشـقانـه بخوان.
حتی اگـر خستـه ای یا حـوصله نداری،
قبلش فکر کـن چـرا داری نمـاز میخوانی
و با چـه کسی قـرارِ ملاقات داری.
آن وقت کم کم لذت میبری
از کلماتی که در تمـامِ عمـر
داری تـکرارشـان می کنی.
تکـرار هیـچ چیز جز نمـاز
در ایـن دنیـا قـشنگ نیست.🌱
#شهید_مصطفی_چمران
#شهدایی
@noor_reza8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به وقت جلسه توجیهی✌️😁
آدم وقتی میخواد یه مهمونی کوچولو
هم بره خودش رو آماده میکنه
حالا ما که داریم میریم در خونه
امام مهربونمون پس باید خودمون رو
حسابی آماده کنیم😍
#اردو_مشهد
@kanoongoharshad
هدایت شده از بهشت ثامن الائمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برافراشتن پرچم سبز بر گنبد حرم امام رضا
🔹در طلوع سومین روز ماه ربیع الاول پرچم سبز مزین به آیۀ «نصر من الله و فتح قریب» بر فراز گنبد برافراشته و جایگزین پرچم سیاه عزاداری شد.
#امام_رضا
#ربیع_الاول
#امام_زمان
@beheshtesamen