#همسرداری
#هر_دو_بدانیم
"چگونه دلسردی از همسر را از بین ببریم؟!"
🔹 مهمترین مهارت این هست که بتوانید از تکنیک هدیه دادن استفاده کنید. هدیه دادن راهی است که زندگی را تنوع میبخشد.
🔸 نیاز نیست که هدیه بزرگ باشد، یا حتما آن را خریداری کرده باشید، گاهی یک نوشته چند خطی از ابراز محبت میتواند همسرتان را خوشحال و غافلگیر کند. از علاقه به همسرتان بنویسید.
✅ با ظرافت و غافلگیری میتوانید صحنه زندگی را متفاوت کنید، تنوع بخشی باعث نشاط فزاینده در زندگی شماست. با هدیه دادن همسرتان را غافلگیر و هیجانزده کنید!
http://eitaa.com/joinchat/2585002003Cee0a7f99a0
🔍#انچه__باید_بدانیم(❤️
🍂اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج مهمه؟
▪️معمولا موقع آشنایی از سطح تحصیلات طرف مقابل سوال می کنند.
▪️این شاخص خوب یا بد، درست یا غلط از مواردی هست که معمولا راجع بهش سوال میشه و در تصمیم گیری ها دخالت داره...
▪️این پست راجع به تفاوت زیاد در سطح تحصیلات صحبت می کنه...
💞#اللهم_اجعل_عواقب_امورنا_خیرا
http://eitaa.com/joinchat/2585002003Cee0a7f99a0
╰━━💖💍🍎💍💖━━╯
آقا نمیدونه یه مار تو اون حفره هست، خانوم هم نمیدونه پشت آقا یه سنگ بزرگ افتاده
زن پیش خودش این فکرو میکنه:
«دارم می افتم و حتی نمیتونم از جام تکون بخورم ک مار یه وقت نیشم نزنه، این مرد برا چی یکم بیشتر زور نمیزنه منو بکشه بالا؟»
مرد هم پیش خودش این فکرو میکنه:
«کمرم شکسته، دارم از درد میمیرم، بازم دستشو ول نکردم، برا چی مثل مجسمه وایستاده و تکون نمیخوره و یکمم خودش تلاش نمیکنه؟»
تو مواقع خاص شما نمیتونید ببینید طرف مقابل چقدر تحت فشاره، طرف مقابل هم نمیتونه ببینه شما چقدر رنج میکشید…
زندگی همچین چیزیه:
کار، خونواده، عشق و یا دوستی فرقی نمیکنه
مسئله هر چی که هست، باید سعی کنیم همدیگه رو درک کنیم، یاد بگیریم متفاوت فکر کنیم و با همدلی بهتر ارتباط برقرار کنیم…🤌🏻
به یاد داشته باشید که ما تو این دنیا تنها نیستیم.
به اندازه ای که می فهمیم و درک می شیم وجود داریم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔍#انچه__باید_بدانیم(❤️
📋 پنهان کاری در خواستگاری❗️
📒دوست خوب من اگه میخوای باهاش ازدواج کنی...
🌹🌹🌹
#استاد_داودی_نژاد
#یک_داستان_یک_پند
✍پسر جوانی قصد بردن پدر پیر خود به سرای سالمندان کرد. صبح زود، پدر را سوار ماشین خود کرده و پدر پیر عکس همسر جوانش را که مادر پسر بود و بعد از فوت او ازدواجی دیگر نکرده بود آخرین هدیهای بود که در چمدان خود گذاشت تا با خود آن را به سرای سالمندان برد.
در میانه راه پدر به پسر گفت: پسرم! میتوانم از تو تقاضایی برای بار آخر کرده باشم؟! پسر متکبر جوان سری از روی ناچاری به رضایت تکان داد. پدر که کارگر کارخانۀ الوار و چوببری بود از پسر خواست او را برای بار آخر به کارگاه چوببری که در آن سی سال کار کرده بود ببرد.
چون به کارخانه رسیدند، پدر به پسر درخت بزرگی را نشان داد که چند کارگر در حال کندن پوست درخت بودند و روی به پسر گفت: پسرم! این درخت حیات خود را مرهون آن پوست پیری است که آن را در حال کندنش میبینی؛ که اگر پوست درخت را زمان حیات میکندند درخت هر اندازه قوی بود قدرت گرفتن آب و غذا از خاک را نداشت و بلافاصله خشک میشد، اما اکنون که درخت را بریدهاند پوست آن را هم بریدهاند و بیارزشترین قسمت الوار، همان پوست آن بعد از بریدن آن است.
سالها که درختان را پوست میکندم به این نکته فکر میکردم که روزی خواهد رسید که من هم برای تو که عمری زحمت کشیده و بعد از مرگ مادرت، تو را به تنهایی بزرگ کردهام روزی چون پوست درختان بیارزشترین بخش درخت خواهم شد که دورریز خواهم گردید و امروز همان روزی است که سالها منتظر رسیدن آن بودم.
═══✼🍃🔳🍃✼══