eitaa logo
کانون پر مهر خانواده
1.6هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
5.6هزار ویدیو
123 فایل
آموزش برای تمامی اعضا خانواده مباحث مشاوره قبل و بعد از ازدواج تحت نظرکانون تشکیل وتقویت خانواده مهر آفرین استان اصفهان (دولت آباد) کپی از مطالب کانال با ذکر صلوات بلا مانع ارتباط با ادمین @Ramazanian7 تبادل و تبلیغات ارزان @Ramazanian7
مشاهده در ایتا
دانلود
برای خودش هم عجیب بود😲 عاشق کسی شده باشد که زمین تا آسمان باهم فرق داشته باشند. به هیچ وجه نمیتوانست صبر کند بیقرار و بی عقل. یک مجنون به تمام معنا. 😥 میدانست با او هیچ جور نمی شود راحت حرف بزند کاغذ و قلم برداشت و شروع به نوشتن کرد📝. سلام من ساناز هستم و شاید با نگاه شما یه دختر خیلی بد و خیلی بدحجاب 😕 من بینهایت عاشق شما وشاید از نگاه خودم عاشق مذهبی ترین و پاک ترین پسر کلاس🤦‍♂ شده ام دلیلش را نمیدانم ولی گفتم که از بیقراریم مطلع باشید. شاید کاری برایم بکنید. همین. خداحافظ چند روز طول کشید تا جوابش به دستش رسید از دلهره وشوق داشت میمرد 😍کاغذ را باز کرد... به نام دوست. باسلام. کوتاه بگویم اینکه، همانگونه که من بیقرارتان کرده ام کسی هزار مرتبه بیشتر منتظر و بیقرار شما وماست😳 تا به دامانش برگردیم( هر گناه ما هزار مرتبه دلشان را به درد می آورد ).😔 آن بیقرار، خدا وشاید خانم فاطمه زهرا وشاید مهدیش باشد 😥. پس اگر آدم خوبی باشم منهم مثل آنها ازدیدن گناه بنده هایش میرنجم و لی شنیده ام که (ان الله یحب التوابین). و بازاگر بنده ی خوب این خدا باشم منهم مثل خودش باید یحب التوابین باشم انشا الله🤓.درضمن من پاک ترین پسر کلاس نیستم پر از گناهم کاش بتوانم و کاش دعایم کنید توبه ای کنم واقعی ومحکم. والسلام. جز همین جمله ها از دستم بر نمی آمد حلال کنید خداحافظ یخ کرده بود به فکر فرو رفت، کلمه کلمه ی نامه در ذهنش تکرارد میشدند چیزی که برایش عجیب بود این بود که تا به حال از این زاویه ی عاشقانه به رابطه اش با خدا و به بد حجابیش نگاه نکرده بود فکر میکرد کاری به کار کسی نداشته باشد و فقط زیبایی تیپش را میدید. خیلی دلش شکست و شرمسار شد. خدایا من که باشم که دل امام زمانم و مادرش رابشکنم😰 من غلط بکنم😭. خیلی قانع شده بود قدرت آوردن بهانه های همیشگی اش را نداشت. مغزش پر از سوال و جواب بود. باخودش گفت خدایا چه هنرمندانه منو به طرف خودت میکشی با عاشق شدن بیدارم میکنی❤️ 👌 با گریه گفت خدایا کمکم کن لایق خودت و خودش باشم تازه فهمید معنی انشالله در نامه محمد یعنی جای امید. @kanoonpormehr
📚 شاه عباس از وزیر خود پرسید: امسال اوضاع اقتصادی کشور چگونه است؟ وزیر گفت: الحمدالله به گونه ای است که تمام پینه دوزان توانستند به زیارت کعبه روند! شاه عباس گفت: نادان اگر اوضاع مالی مردم خوب بود کفاشان میبایست به مکه میرفتند نه پینه دوزان، چونکه مردم نمیتوانند کفش بخرند ناچار به تعمیرش میپردازند، بررسی کن و علت آنرا پیدا نما تا کار را اصلاح کنیم. @kanoonpormehr
📚 روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند. جواب داد:.... اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1 اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10.... اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =100 اگر دارای (اصل و نصب) هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =1000 ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست ، پس آن انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت. @kanoonpormehr
✨﷽✨ 📚 قضاوت بی جا⚠️ در رستوران بودم که میز بغلی توجه‌م را جلب کرد. زن و مردی حدود ۴۰ ساله روبه‌روی هم نشسته بودند و مثل یک دختر و پسر جوان چیزهایی می‌گفتند و زیرزیرکی می‌خندیدند. بدم آمد. با خودم گفتم چه معنی دارد؟ شما با این سن‌تان باید بچه دبیرستانی داشته باشید. نه مثل بچه دبیرستانی‌ها نامزدبازی کنید. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که تلفن خانم زنگ خورد و به نفر پشت خط گفت: آره عزیزم. بچه‌ها رو گذاشتیم خونه خودمون اومدیم. واسه‌شون کتلت گذاشتم تو یخچال. خوشم آمد. ذوق کردم. گفتم چه پدر و مادر باحالی. چه عشق زنده‌ای که بعد از این همه سال مثل روز اول همدیگر را دوست دارند. چقدر خوب است که زن و شوهرها گاهی اوقات یک گردش دوتایی بروند. چقدر رویایی. قطعا اگر روزی پدر شدم همین کار را می‌کنم. داشتم با لبخند و ذوق نگاهشان می‌کردم که ناگهان مرد به زن گفت: پاشو بریم تا شوهرت نفهمیده اومدی بیرون. اَی تُف. حالم به هم خورد. زن تو شوهر داری آن‌وقت با مرد غریبه آمدی ددر دودور؟ ما خیر سرمان مسلمانیم. اسلام‌تان کجا رفته؟ زن و مرد نامحرم با هم چه غلطی می‌کنند؟ داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که مرد بلند شد رفت به سمت صندوق تا پول غذا را حساب کند. زن هم دنبالش رفت و بلند گفت: داداش داداش بذار من حساب کنم. اون دفعه پیش مامان اینا تو حساب کردی. آخییی. آبجی و داداش بودن. الهی چه قشنگ چه قدر خوبه خواهر و برادر اینقدر به هم نزدیک باشند. داشتم با ذوق و شوق نگاه‌شان می‌کردم و لبخند می‌زدم که آمدند از کنارم رد شدند و در همان حال مرد با لبخندی شیطنت‌آمیز گفت: از کی تا حالا من شدم داداشت؟ زن هم نیش‌خندی زد و گفت: این‌جوری گفتم که مردم فکر کنن خواهر و برادریم. تو روح‌تان! از همان اول هم می‌دانستم یک ریگی به کفش‌تان هست. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که خواستند خداحافظی کنند. زن به مرد گفت: به مامان سلام برسون. مرد هم گفت: باشه دخترم. تو هم به نوه‌های گلم... وای خدا. پدر و دختر بودند. پس چرا مرد اینقدر جوان به نظر می‌رسید؟ خب با داشتن چنین خانواده دوست‌داشتنی باید هم جوان بماند. هرجا هستند سلامت باشند. ❌حواست باشه : این داستان نانوشته‌ی بسیاری از ماست. هرکدام‌مان به یک شکل. سرمان در زندگی دیگران است. زود قضاوت می‌کنیم و حلال خودمان را برای دیگران حرام می‌دانیم. ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @kanoonpormehr ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
✨﷽✨ 📚 قضاوت بی جا⚠️ در رستوران بودم که میز بغلی توجه‌م را جلب کرد. زن و مردی حدود ۴۰ ساله روبه‌روی هم نشسته بودند و مثل یک دختر و پسر جوان چیزهایی می‌گفتند و زیرزیرکی می‌خندیدند. بدم آمد. با خودم گفتم چه معنی دارد؟ شما با این سن‌تان باید بچه دبیرستانی داشته باشید. نه مثل بچه دبیرستانی‌ها نامزدبازی کنید. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که تلفن خانم زنگ خورد و به نفر پشت خط گفت: آره عزیزم. بچه‌ها رو گذاشتیم خونه خودمون اومدیم. واسه‌شون کتلت گذاشتم تو یخچال. خوشم آمد. ذوق کردم. گفتم چه پدر و مادر باحالی. چه عشق زنده‌ای که بعد از این همه سال مثل روز اول همدیگر را دوست دارند. چقدر خوب است که زن و شوهرها گاهی اوقات یک گردش دوتایی بروند. چقدر رویایی. قطعا اگر روزی پدر شدم همین کار را می‌کنم. داشتم با لبخند و ذوق نگاهشان می‌کردم که ناگهان مرد به زن گفت: پاشو بریم تا شوهرت نفهمیده اومدی بیرون. اَی تُف. حالم به هم خورد. زن تو شوهر داری آن‌وقت با مرد غریبه آمدی ددر دودور؟ ما خیر سرمان مسلمانیم. اسلام‌تان کجا رفته؟ زن و مرد نامحرم با هم چه غلطی می‌کنند؟ داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که مرد بلند شد رفت به سمت صندوق تا پول غذا را حساب کند. زن هم دنبالش رفت و بلند گفت: داداش داداش بذار من حساب کنم. اون دفعه پیش مامان اینا تو حساب کردی. آخییی. آبجی و داداش بودن. الهی چه قشنگ چه قدر خوبه خواهر و برادر اینقدر به هم نزدیک باشند. داشتم با ذوق و شوق نگاه‌شان می‌کردم و لبخند می‌زدم که آمدند از کنارم رد شدند و در همان حال مرد با لبخندی شیطنت‌آمیز گفت: از کی تا حالا من شدم داداشت؟ زن هم نیش‌خندی زد و گفت: این‌جوری گفتم که مردم فکر کنن خواهر و برادریم. تو روح‌تان! از همان اول هم می‌دانستم یک ریگی به کفش‌تان هست. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که خواستند خداحافظی کنند. زن به مرد گفت: به مامان سلام برسون. مرد هم گفت: باشه دخترم. تو هم به نوه‌های گلم... وای خدا. پدر و دختر بودند. پس چرا مرد اینقدر جوان به نظر می‌رسید؟ خب با داشتن چنین خانواده دوست‌داشتنی باید هم جوان بماند. هرجا هستند سلامت باشند. ❌حواست باشه : این داستان نانوشته‌ی بسیاری از ماست. هرکدام‌مان به یک شکل. سرمان در زندگی دیگران است. زود قضاوت می‌کنیم و حلال خودمان را برای دیگران حرام می‌دانیم. ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @kanoonpormehr ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
9.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگی‌ با همین دورهمی های قشنگش زیباست . هوای دل های همدیگرو داشته باشیم . زندگی کنار هم بودن قشنگه ، یکم برگرد به زندگی 😊 🌸🍃 · · ───── ·𖥸· ───── · · https://eitaa.com/kanoonpormehr