eitaa logo
کانون شهدا
132 دنبال‌کننده
537 عکس
512 ویدیو
2 فایل
«در این کانال پــیام و مــــرام و مــــقام کسانی بیان می شود که جانشان را فدای هدفشان کردند... » 🔶کانون شهدا بسیج دانشجویی علوم پزشکی کاشان🇮🇷 🎥 aparat.com/Arman_kaums 🔺https://t.me/Arman_Kaums 🔹 https://ble.ir/Arman_kaums 🔸 eitaa.com/Arman_kaums
مشاهده در ایتا
دانلود
مهدی در آن‌ سوی دجله این میعادگاه دلدادگان به تیر خصم به خاک افتاد، جنازه‌اش را به قایق انتقال می‌دهند ولی پیکرش به تبعیت از پیکر صد پاره مولایش دگربار با شعله شرری صد پاره شد، خاکسترش آرام، آرام در میان آب فرو می‌رود💔 و چون گویی از چشم ناپدید شده و به آسمان که به پیشوازش آمده‌اند پر می‌کشد، بوی بهشت می‌وزد.(۲۵ اسفند ماه)
🕊همسر شهید باکری در مورد اخلاق او در خانه می‌گوید: ❤️باوجود همه خستگی‌ها، بی‌خوابی‌ها و دویدن‌ها، همیشه با حالتی شاد بدون ابراز خستگی به خانه وارد می‌شد و اگر مقدور بود در کارهای خانه به من کمک می‌کرد؛ لباس می‌شست، ظرف می‌شست و خودش کارهای خودش را انجام می‌داد. اگر از مسأله‌ای عصبانی و ناراحت بودم، با صبر و حوصله سعی می‌کرد با خونسردی و با دلایل مکتبی مرا قانع کند. دوستان و همسنگرانش نقل می‌کنند، به همان میزان که به انجام فرایض دینی مقید بود نسبت به مستحبات هم تقید داشت. ازدواج شهید مهدی باکری مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود. مهریه همسرش اسلحه کلت او بود. 
9.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔بیا تماشا کن چه جای باصفـــائــــی.... جمله آخر شهید باکـــــــــــری به احمد کاظمی پشت بیسیم... 🥺 جلوه هایی از حیات طیبه...
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔همه جا رسم و بر اینه، نوکر اربابـــــو ببینــه ❤️‍🔥رسم ارباب و غلامی یبن فــــــــاطمه همینه
دلت آسمان می‌خواهد؟ اینجا جاذبه‌ی خاک به آسمان می‌کِشد تو را ... 🕊🕊🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊 🕊🕊🕊 تصویر شهید مدافع‌حرم حجت اصغری بر روی رمل‌های فکه، راهیان نور ۱۳۹۳ که در کمتر از یکسال در تاسوعای۱۳۹۴ در سوریه به فیض شهادت نائل آمد.
‍ 🌹شهید حاج ڪاظم نجفےرستگار🌹 🌹مادر در خواب پسر شهیدش را مے‌بیند . پسر به او مےگوید : «توی بهشت جام خیلے خوبہ . چے مے‌خواے برات بفرستم ؟». ✨مادر مے‌گوید : «چیزے نمے‌خوام ؛ فقط جلسہ قرآن ڪہ میرم همہ قرآن مےخونن و من نمے‌تونم بخونم خجالت مےڪشم . مے‌دونن من سواد ندارم ، بهم میگن همون سوره توحید رو بخون .». 🌹پسر مے‌گوید : «نماز صبحت رو ڪہ خوندے قرآن رو بردار و بخون !». ✨بعد از نماز یاد حرف پسرش مے‌افتد . قرآن را بر مے‌دارد و شروع مےڪند بہ خواندن . 🌹خبر مےپیچد . پسر دیگرش این ‌را بہ عنوان ڪرامت شهید محضر آیت اللہ نورے همدانے مطرح مےڪند و از ایشان مےخواهد مادرش را امتحان ڪنند . قرار گذاشتہ مے‌شود . ✨حضرت آیت‌اللہ نزد مادر شهید مے‌روند . قرآنے را به او مے‌دهند ڪہ بخواند . بہ راحتے همہ جاے را مےخواند ؛ اما بعضے جاها را نہ . مےفرمایند : «قرآن خودت رو بردار و بخوان !». 🌹مادر شهید شروع مے‌ڪند بہ خواندن ؛ بدون غلط . آیت اللہ نورے گریہ مےڪنند و چادر مادر شهید را مے‌بوسند و مے‌فرمایند : «جاهایے ڪہ نمےتوانست بخواند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم ڪہ امتحانش ڪنیم.» 🆔 @kanoonshohada https://eitaa.com/joinchat/410255618C9c89d7c1cd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥺ای حســـــرت جان و تنــــم 😭تنـــــها دلیل بـــــــــودنـــــــــم آه❤️‍🔥 ای شــهادت العجل
8.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺اخلاق شهید مصطفی صدرزاده در خانه توی خونه اسمم رو صدا نمی زد!!! میگفت: عزیـــز😍
♥ حرف اول و اخر هر دوي ما اين بود که به نحوي براي زندگي قدم برداريم که مسير رسيدن به خدا را براي طرف مقابل هموار کنيم و در اين خصوص اولين شرط ازدواجم ايمان طرف مقابلم بود و آن را در جواد به وضوح مشاهده کردم. صحبت‌هايي که در جلسه اول خواستگاري بين ما رد و بدل شد صحبت‌هايي بود که به اعتقادات آقا برمي‌گشت. گفتند: من به خاطر ايمان و اعتقاد ديني شما اينجا آمدم. و ما هر دو بايد در راه دين خدا به يکديگر کمک کنيم. و در زندگي در امور معنوي تا هر جايي که ميتوان به ايشان کمک کنم. همان جلسه اول که با هم صحبت کرديم، از من جواب خواستند. من هم آخر جلسه، به خود ايشان جواب دادم. يکي از خواسته هايي که فقط خودم مي دانستم اين بود که همسرم پاسدار باشد و که با آمدن جواد براي خواستگاري محقق شد.