❇️ ویژگیهای اصحاب و یاران ابا عبدالله الحسین (ع)
1️⃣ مسلم ابن عقیل
▪️هنگام خروج امام حسین(ع) از مدینه به سوی مکه، پس از اینکه نامههای مردم کوفه به امام رسید، وی مسلم را به کوفه فرستاد تا اوضاع و شرایط آن شهر را بررسی کند و درباره درستی ادعای کوفیان مبنی بر کثرت پیروان امام(ع)، اطمینان یابد و به امام گزارش کند./
▪️مسلم پس از اقامت در کوفه آغاز به گرفتن بیعت برای امام حسین(ع)کرد. دعوت به کتاب خدا، سنت رسول الله، جهاد با ظالمین، دفاع از مستضعفین، کمک به محرومین، تقسیم عادلانه بیت المال، یاری اهل بیت، صلح با کسانی که این افراد با او صلح کنند و جنگ با کسانی که اینها با او بجنگند، سخن و فعل اهل بیت را گوش دادن و بر خلاف آن عمل نکردن، از شرایط این بیعت بود.
▪️در کوفه هزاران نفر با امام حسین علیه السلام بیعت کردند. امام با دریافت نامه مسلم، رهسپار کوفه شد.
▪️ هنگامی که خبر دستگیری هانی به مسلم رسید، مسلم از پیروان خود خواست قیام کنند، روایات تاریخی از ترس مردم در پی تبلیغات همراهان عبیدالله و سرعت پراکنده شدن آنان از اطراف مسلم حکایت دارند، تا جایی که شبهنگام مسلم تنها ماند و جایی برای خفتن نداشت.
▪️مسلم پس از تنهایی و بیسرپناهی به زنی به نام طوعه پناه برد و در خانه او مخفی شد؛ اما پسر طوعه، صبح روز بعد، خبر را به عوامل حکومت رساند و ابن زیاد گروهی را فرستاد و او را دستگیر کردند. پس از جدا کردن سر مسلم، بدن او را از بالای قصر به پایین انداختند.
▪️بنابر برخی گزارشهای تاریخی مسلم که نگران امام حسین(ع) بود از عمر بن سعد که قریشی بود خواست تا بدو وصیت کند. نخستین وصیت او این بود تا کسی را نزد امام فرستد و او را از آمدن به کوفه منع کند. دیگر آن که جنازه او را کفن و پس از آن دفن کند و دیگر آن که بدهی او را با فروختن شمشیر و دیگر وسایلش بپردازد./
▪️بیشتر نویسندگان، با توجه با اطلاعات موجود در منابع، در علتیابی شکست قیام مردم کوفه هنگام حضور مسلم در این شهر، به نقش سیاستهای عبیدالله بن زیاد در ایجاد وحشت بین مردم کوفه و نیز ساختار اجتماعی کوفه که مانع اتحاد و همبستگی مردمان کوفه میشد و روانشناسی کوفیان که آنان را افرادی احساساتی و نظم ناپذیر و دنیا طلب معرفی میکند، تاکید کردهاند.
💠 عظمت مسلم بن عقیل
▫️ فاصله بین مكه تا كوفه سیصد فرسخ بود و وجود مبارك ابی عبدالله، مسلم بن عقیل را به عنوان #نماینده_رسمی خود از مكه به كوفه فرستاد. در این مدّت كوتاهی كه مسلم در كوفه بود، عده زیادی وجوهات و سهم امام خدمت مسلم داده بودند كه او بتواند تجهیزات نظامی را به دستور ابی عبدالله فراهم كند.
▫️ ببینید #عظمت_مسلم_بن_عقیل در چیست؟ مسلم بن عقیل را با نیرنگ به دام انداختند همان كار جاهلی؛ با فریب او را دستگیر كردند، همان كار جاهلی؛ وقتی به «دارالاماره» رفت به عمر سعد گفت پس وصایای من را گوش كنید. عمر سعد رو برگرداند، دوباره تكرار كرد كه شما وصایای من را گوش كنید. دیدند مسلم بن عقیل اشك می ریزد، گفتند یك سلحشور جنگجو یا می كُشد یا كُشته می شود، اشك برای چیست؟ گفت اشك برای خودم نیست، شما به جای #مهمان_نوازی خیانت كردید، تمام این بدنم آسیب دیده است، لبان مطهرم آسیب دیده است، در برابر این نامردی های شما هیچ اشك نریختم، گریهام برای این است كه من در یك نامه رسمی برای مولایم حسین_بن_علی_بن_ابی_طالب نوشتم كه این مردم بیعت كردند شما به طرف كوفه حركت كنید، اگر حسین بن علی به اعتماد نامه من به كوفه بیاید، با زن و بچه بیاید، گرفتار شما بشود، من چه كنم؟!
▫️ وصایای خود را ارائه كرد فرمود كه شما كه در جنگ بر من مسلّط نشدید با فریب گرفتید، این سلاح های جنگی من مِلك من است، من مقداری كه در این شهر شما بودم برای تهیه زندگی ام قرض دارم سلاح های جنگی مرا بفروشید و قرضم را ادا كنید. پول فراوانی در اختیار مسلمبن عقیل بود! آن پول به عنوان #وجوه_شرعی، سهم امام در اختیار او بود كه به ابی عبدالله تسلیم كند، در آن مال تصرّف نكرد، فرمود من در مصارف شخصی ام مقروضم.
▫️ بنا شد سرِ مطهر ا و را از پیكر جدا كنند، خواستند پشتبام دارالاماره ببرند، دیدند اصلاً ترس در پیكر مطهر مسلم بن عقیل نیست، لبان او به ذكر حق گویا بود. وقتی بالای دارالاماره بردند، رو كرد به طرف مكّه، زیر شمشیرِ قاتل گفت: «السلام علیك یا ابا عبدالله یا حسین». آن قاتل جسارتی كرد، مسلم بن عقیل (سلام الله علیه) زیر شمشیر قاتل است به قاتل می گوید: «أیها العبد» من دارم #آزادانه شهید می شوم، ولی تو برده مقام هستی، تو بنده ای و من آزاد هستم.
طولی نكشید كه سر به دست قاتل بود، پیكر مطهر بی سر مسلم را از پشت بام دارالاماره به كوچه پرت كردند. عده ای بدن مطهر مسلم و هانی را در همان كوچه ها گرداندند.
▫️ اگر مسلم بن عقیل در آخرین لحظه زیر شمشیر قاتل گفت: «یا حسین»، سالا