eitaa logo
کانال مسجدوبصیرت
118 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
4.7هزار ویدیو
51 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ به چه دردی می‌خوری؟! 🔻 سر تا پاش پر از خاک بود. باید می‌رفت جلسه. رفت پیش راننده‌ی تانکر و گفت: «اگه می‌شه شیلنگ را بگیرند رو سر من تا سرم را بشورم.» بعد از کلی نق‌زدن، شیلنگ را گرفت رو سرش. با همون یک دستش شروع کرد به شستن سرش. نق‌زدن‌های راننده هنوز ادامه داشت. آخرش هم گفت: «آخه تو که دست نداری کی گفته بیای جبهه؟ تو به چه دردی می‌خوری؟» سرش را که شست، تشکر کرد و رفت. 💬 : حاج حسین که خیلی به درد امامش خورد. من چقدر به درد امامم می‌خورم؟ 📚 برگرفته از کتاب ؛ خاطراتی از سردار مجموعه‌ی ۱ 📖 ص ۹۱ ❤
✳ با اين جمله همه‌ی حضار را منقلب كردند 🔻 چند روز قبل از فوت ، عده‌اى خدمت ايشان مى‌رسند؛ در حالی ‌‌كه آقا را خيلى ناراحت مى‌بينند. آقا در چنين حالتى مى‌گويد: خلاصه، عمر ما گذشت، و ما مى‌رويم و نتوانستيم چيزى براى خود از پيش بفرستيم و عمل باارزشى انجام دهيم. يكى از حضار گفت: آقا شما ديگر چرا؟ ما بيچاره‌ها بايد اين حرف را بزنيم، شما چرا؟ بحمدالله شما اين همه آثار خير از خود باقى گذاشته‌ايد، اين همه شاگرد تربيت كرده‌ايد، اين همه كتبى كه به يادگار نهاده‌ايد، با اين عظمت و مدرسه‌هاى فراوان ساخته‌ايد... 🔸 وقتى سخنش تمام شد، آن حضرت فرمود -كه ظاهرا حديث قدسى باشد- «خلّص العمل فإنّ الناقد بصيرٌ بصير» (عمل را خالص گردان، كه حسابرس، بیناست، بینا...) و با اين جمله همه‌ی حضار را منقلب كردند. 📚 برگرفته از کتاب