🕵️♀️ سرنخ ششم: «سکوتِ دفتر شماره ۷»
📁 اتاق تیم شماره ۷ بالاخره پیدا شد...
در نیمهباز بود، هوا بوی کاغذ و قهوهی مانده میداد.
روی میز، پنج صندلی خالی و وسطش، تکهای کاغذ با دستخطی نامشخص:
«ما از هم جدا نشدیم... فقط از هدفمون دور شدیم.»
کارآگاه دفترش را بست.
در تمام پرونده، هیچ دشمن بیرونی نبود نه خرابکار، نه رقابت، نه خیانت.
همهی ردپاها به یک نقطه میرسیدن: شکافهای درون تیم.
آرمانِ خلاق، گوش نکرد.
نرگسِ منظم، اعتماد نکرد.
مانیِ آرام، سکوت کرد.
سحرِ پرانرژی، گوش نداد.
و امیرِ منطقی، دلها را سرد کرد.
هیچکدام بد نبودند...
اما کنار هم، بدون گفتوگو، بدون همدلی، تبدیل شدند به تیمی که خودش خودش را گم کرد.
📎 در پرونده نوشتیم:
«تیم، فقط جمع آدمها نیست
اتصالِ دلها، هدفها و صداهاست.»
کارآگاه لبخند زد و گفت:
– «پرونده هنوز بسته نشده… تا وقتی که یکی بخواد دوباره بسازتش.»
👣 جمعبندی و بازگشایی پرونده فردا منتشر میشه...
#پرونده_تیم_گمشده #کارآگاه_تیم #رهبری_تیمی #مهارت_کار_تیمی #بازسازی_اعتماد
.
✨〰〰〰〰〰〰✨
🧑🏫👩🏫🕵🧑🎓👩🎓
#کارآگاه مسیر رشد و تعالی حرفه ای🎯
💠https://eitaa.com/karagahh
.