eitaa logo
اقیانوس
139 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
526 ویدیو
14 فایل
دنیا‌دریاست🌊 و‌در‌دل‌این‌دریا‌ی‌عمیق ما‌ماهی‌های‌تشنه‌لب‌مشتاق‌آنیم‌که به‌ساحل‌امن‌تو‌برسیم✨ ما‌به‌گرمای‌ساحلت‌راضی‌تریم‌تا خنکای‌آب‌دنیا... ای‌حضرت‌ #اقیانوس
مشاهده در ایتا
دانلود
💠نهـمیـن سـحـر أَنْ تَجْعَلَ أَوْقَاتِي مِنَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ بِذِكْرِكَ مَعْمُورَةً وَ بِخِدْمَتِكَ مَوْصُولَةً وَ أَعْمَالِي عِنْدَكَ مَقْبُولَةً واوقات‌مرا درشب‌وروزبه‌يادخودمعمورگردانے وپيوسته‌ به‌خدمت‌بندگيت‌بگذرانى واعمالم‌رامقبول‌حضرتت‌فرمایی و این آخرین ساعات است که در این سال نفس می‌کشیم و اکنون این لحظات نزدیک‌ترین لحظات زمین به آسمان است عالم غرق در سکوت نشسته به انتظار رسیدن بهار و تنها صدای تنفس خلقت که انگار پس از یک خفگی طولانی به نفس نفس افتاده شنیده می‌شود... یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ الهی دوباره یک سال دیگر هم به دور خود چرخیده‌ام و دوباره ورشکسته و زخمی برگشته‌ام در بغل خودت تا درمانم باشی و تمام صفحات روزهای کتاب سال‌ام را پاره شده‌ و پر از خط‌خطی‌های گناه با شرمندگے تحویلت می‌دهم و تو دفتر نو و سفید و تازه‌ی سال جدید را تحویلم می‌دهی و این زیباترین لحظه‌ی زندگیست که دوباره همه چیز حتی دل مرده‌ی من هم به برکت بهار قرآن و به میمنت بهار طبیعت نو می‌شود خدایا تک تک روزها و شبهای پیش ‌رویم را و تمام حالات آینده‌ام را منور کن به نور و عشقت که من خسته از این سالهای پر از تکرار به طلب تحول حالم در این سال جدید آمده‌ام 💠برداشتی آزاد از: دعای ابوحمزه ثمالی دعای تحویل سال
نهـمـین افطار قسمت نهم: یک روز پس از واقعه... خَاشِعَةً أَبْصَارُ‌هُمْ تَرْ‌هَقُهُمْ ذِلَّةٌ ۚ ذَٰلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ و آن روزی که شما بیایی بعد از آن هر روز نـــ🌱ـــوروز خواهد بود و هر ساعت و هر لحظه شیرین‌تر از لحظه تحویل سال است... اما آن روز همان قدر که شیرین است به همان مقدار هم برای عده‌ای تلخ و درد‌آور است و ذلــ🍂ــت تنها ارمغان ظهور برای اهل کفر است... وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضَاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ و امان از این دنیای عجیب و غریب که عده‌ای امروز شاد و مسرورند از درد دیگران و از ریختن خـ🩸ـــون مظلومان آیا می‌توان بر کسی که تفریحش ریختن خون و ضایع کردن حقایق است نام آدمی نهاد؟؟ و آن روز روز لبخندها و اشکهاست روز لبخند تک تک کودکان غریب روز آرامش تمام مردم عراق و نیجریه و یمن و روز تجلی تمام زیبایی ها و چه روز سخت دردآوریست برای قبیله‌ی استکبار و تبار تبــــ🥀ــاهی... مولای من ای دلیل تمام اشکها و لبخندها ای زیباترین تجلی تبسم الهی به خلقت ای من عیدی ما را بازگشتنمان به آغوشت قرار ده در این سال تازه از راه رسیده بیا به حق صاحبین نهمین افطار که گره کور غیبت جز به دستان آنان باز نگردد پس به حق سقای بی دست و دست گشانده‌‌ی جوان اهل بیت 💠برداشتی آزاد از: سوره معارج آیه ۴۴ سوره عبس آیات ۳۸ تا ۴۲ (علیه‌السلام) (علیه‌السلام)
💠دهـمیـن سـحـر تُصِيبُ بِرَحْمَتِكَ مَنْ تَشَاءُ وَ تَهْدِي بِكَرَامَتِكَ مَنْ تُحِبُ تويى‌كه هركہ‌رابخواهےبه‌رحمتت‌نايل‌مےسازى وهركه‌رادوست‌دارى به‌كرامتت‌هدايت‌میكنى... و تمام عالم و هر پدیده و اتفاق حادث شده در آن دقیق است و بر مدار نظم هر برگـــ🍂ــی که می‌ریزد‌ هر بادی که می‌وزد و یا هر قطــ🌧ــره‌ی بارانی که فرو می‌افتد همه‌اش در دفتر مقدرات الهی ثبت و ضبط شده است... أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى و ما بازیگران صفحه عالم هستی هر کداممان در روز الست بار نقش و عملی را با جان پذیرفتیم و خدا نیز در طول زندگی ما جز آنچه خود قول داده‌ایم توقع ندارد لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا اما چه میشود که توان و لیاقت کسی به توان نور می‌شود و دیگری حیاتش پست تر از حیوانها ما چه کرده‌ایم که اینقدر از عظمت وجود خود دور شدیم و بعضی‌ها از جنس ما به عرش خدا و فراتر از آن رسیده‌اند... مادرجانم زبان ما لال شده از گنـــ🔥ـاه و چشممان کور شده از معصیت بیا و کام ما را با لقمه‌ی برکتی از سفره‌ی مادرانت باز کن شما همان مصداق انسان هدایت یافته‌ای که به نایل شدی به کرامت الهی و شدی مادر امت و راه از تو شروع شد از همان لحظه‌ای که کوثر در دامان تو جوانه زد سلام بر شما ای مادر تمام مومنین 💠برداشتی آزاد از: دعای ابـوحمـزه ثـمـالی سوره اعراف آیه ۱۷۲ سوره بقره آیه ۲۸۶ ‌ (سلام‌الله‌علیها)
دهـمیـن افطار قسمت دهم: تمام دار و ندارم را الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون و در راه عاشــ💔ــقی باید تمام هست و نیست را به یک نگاه دوست فدا کرد باید پای به پای یار بود در هر شرایطی حتی اگر تمام عالم دشمن دلدار تو بودند تو مدافع حق باشی و گاه دفاع آن است که برای امامت بین شعـ🔥ــله‌ها بسوزی و گاه در مقابل محراب نمازش بایستی و تیر نوش جان کنی و گاه باید از اعتبار و مال و مکنت خویش بگذری آنچنان که هزینه دفن و کفن خودت هم برایت باقی نماند.... أَیْنَ مِثْلُ خَدِیجَةَ؟! صَدَّقَتْنِی حِینَ کَذَّبَنِی النَّاسُ‏ وَ وَازَرَتْنِی عَلَی دِینِ اللَّهِ وَ أَعَانَتْنِی عَلَیْهِ بِمَالِهَا و مثل او در تمامی تاریخ تکرار نخواهد شد اویی که پیش از ظهور ولایت شیعه بود و تمام هستش را در راه خدا و حبیب خدا داد و خدا نیز کوثر را نصیب دامانش کرد و او مادری بود که غربت و مظلومیتش تا ابد به ذریه‌اش به ارث رسید مولای من ای وارث غربت خدیجه(سلام‌الله‌علیها) و ای عزیز دل عالم خودت کمک کن ما را که تمام هستی و نیستی خود را به مانند مادربزرگ غریبت به پایت فدا کنیم و ما در دهمین افطار که هلال ماه نیز سیاهپوش است توسل کرده‌ایم به رشته‌ی چادر مادربزرگ سادات چادری که تمام روزی عالم از گرد غبارش می‌رسد و سلام بر غریب‌ترین مادر و سلام بر آخرین فرزند غریبش 💠برداشتی آزاد از: سوره بقره آیه ۳ حدیث‌پیامبر‌اکرم(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) بحارالانوار/ج۴۳/ص۱۳۱ (سلام‌الله‌علیها)
💠یازدهـمیـن سـحـر يَا سَيِّدِي إِنْ وَكَلْتَنِي إِلَى نَفْسِي هَلَكْتُ سَيِّدِي فَبِمَنْ أَسْتَغِيثُ إِنْ لَمْ تُقِلْنِي عَثْرَتِي فَإِلَى مَنْ أَفْزَعُ إِنْ فَقَدْتُ عِنَايَتَكَ فِي ضَجْعَتِي وَ إِلَى مَنْ أَلْتَجِئُ إِنْ لَمْ تُنَفِّسْ كُرْبَتِي اى‌سيدمن اگرتومرابه‌خودواگذارى‌هلاك‌خواهم‌شد اى‌آقاى‌من اگرتوازلغزش‌هايم‌درنگذرى پس‌من‌بسوى‌كه‌پناه‌برم‌وبه‌درگاه‌كه‌زارى‌كنم واگرعنايتت‌ درخوابگاه‌مرگ‌شامل‌حالم‌نشود به‌كدام‌درپناهنده‌شوم،اگرتوغم‌واندوهم‌زايل‌نگردانے... و ده شب گذشت و من هنوز مانده‌ام حیران و سرگشته که چه کنم این همه فاصله‌ را چه کنم گذشته‌ی پر از گنــ🔥ــاهی را که از دست رفته و آینده‌ی پر از دلهره‌ای که معلوم نیست چه بر سرم خواهد آمد و از همه چیز مخوف‌تر آن است که مرا قبول نکنی و من از این روزه‌ها و سحرها چیزی جز گرسنگی و بی‌خوابی نصیبم نشود... أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا و امان از دل آدمی که هر دم هوایی دارد و مدام به تلاطم است و ای وای بر من که مهمان سفره‌ی قرآن و مناجاتم ولی حجاب غفلت و کسالت محرومم کرده‌ از صواب و قلــ🍂ـبم تهی شده از نور و من در این شبهای پر از آرامش رمضان خودت قفل این دل زنگار بسته را باز کن که اگر تو به دادم نرسی هیچ دادرسی نتواند نجاتم دهد و جز تو هیچ ماوا و پناهی در این عالم نیست پناه من پناهم باش که بی‌پناه‌ترینم... 💠برداشتی آزاد از: دعای ابوحمزه ثمالی سوره محمد آیه ۲۴‌
یازدهـمیـن افطـار قسمت یازدهم: همیشه به دنبال تو... فَاسْتَبِقُواْ الْخَیرَاتِ أَینَ مَا تَکُونُواْ یأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعًا و همیشه هر جایی که شمعی روشن شود پروانه‌ها عاشقانه به گرد آن می‌گردند و آنقدر محو نور می‌شوند که غافلند از سوختن بالهایشان و هر کجا که روزنه‌ی نوری بتابد و یا صحبت از خیری باشد شما همانجا هستی إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ  كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه و در عالم امکان جز شما و اجداد شما خیر و برکتی را حتی نمی‌توان متصور شد هر چه از شما جداست سیاهیست و من سیاه بختم که از شما دور افتاده‌ام و خوشا به سعادت آنانی که که با کوچکترین اشاره‌ات همچون ابرهای پاییزی سریع و با شتاب به سمتت می‌آیند تویی که خودت مظهر برکت و بارانی مولای من بدون نام شما هیچ سفره‌ای برکت ندارد و بدون وجودت هیچ زمینی رنگ باران نخواهد دید و هر جمعیتی بدون حضورت مقصدی جز تباهی ندارد عزیز دلم خودت دل ما را به سمت خودت متمایل کن که بدون شما این افطارها رنگ و بویی ندارد خودت مدد بده تا به معدن خیراتت با سبقت وارد شویم... 💠برداشتی آزاد از: سوره بقره آیه ۱۴۸ زیارت جامعه کبیره
💠دوازدهـمیـن سـحـر إِلَهِي أَنْتَ الَّذِي تُفِيضُ سَيْبَكَ عَلَى مَنْ لاَ يَسْأَلُكَ وَ عَلَى الْجَاحِدِينَ بِرُبُوبِيَّتِكَ فَكَيْفَ سَيِّدِي بِمَنْ سَأَلَكَ وَ أَيْقَنَ أَنَّ الْخَلْقَ لَكَ وَ الْأَمْرَ إِلَيْكَ ای‌خدا،توآن‌كريمےكه‌ احسانت‌برآن‌كس‌هم‌كه‌ازتودرخواست‌نكند،افاضه‌میشود بلكه‌برمنكران‌خدائيت‌هم‌می‌رسد پس‌چگونه‌است بر‌آن‌كس‌كه‌ازتومسئلت‌كرده‌وبی‌شک‌كامل‌ميداند كه‌خلق‌همه‌ازتو وفرمان‌برخلق‌مختص‌توست‌نخواهدرسيد؟ و اینجا دوازدهمین ایستگاه است و من دوازده شب است که مهمان سفره‌ای هستم که هر لقمه‌اش تماما نــ✨ـــور است و برکت و میزبان خود ذات باری تعالی است و این منم که مرض غفلت گاها محرومم کرده از سفره‌ی رنگین الهی اما روزی این سفره حتی به آنان که نخواستند هم رسیده و می‌رسد قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ و رزق است که هر موجودی در عالم از آن سهم معینی دارد اما گاه می‌شود که در دریا شنا کرد و گاه هم می‌شود که اسیر دست گردآب شد و هلاک شد و من همان هلاک شده‌ام که تو دست نجات به سویم دراز کردی اما من پس زده‌ام... خدای من من رزقی را که تو برایم فرستادی را اســ🥀ــراف کردم و خمره‌ی دلــ💔ـم را شکسته‌ام و به کاسه‌ی ترک برداشته‌ی گنــ🔥ـاه اکتفا کردم و تنها تو میتوانی این دل هزار تکه شده را به هم بند بزنی خودت به فریادم برس که رزق و روزی فقط دست توست و تنها تویی که هدایت‌گری 💠برداشتی آزاد از: دعای ابوحمزه ثمالی سوره سبا آیه ۳۹
💠سیزدهمین سـحـر وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ أَطَلْتَ عُمُرَهُ وَ حَسَّنْتَ عَمَلَهُ وَ أَتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ وَ رَضِيتَ عَنْهُ  ومراازآنان‌قرارده كه‌عمرش‌طولانےوعملش‌نيكو ونعمتت‌را‌براوكامل‌گردانيده‌اى‌وازاوخشنودى و زندگی بدون دوای شیرین بندگی جام زهر شیرینی است که بعد از نوشیدنش جز لحظاتی مستی و به اندازه یک عمر درد چیزی به ارمغان نخواهد آورد... وَ عَسىٰ أَن تَكرَهوا شَيئًا وَ هُوَ خَيرٌ لَكُم ۖ وَعَسىٰ أَن تُحِبّوا شَيئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُم و گاهی آدمی از سختی‌های راه عبودیت بیزار می‌شود و مزه‌ گناه و نفس به کامش می‌نشیند اما هزاران افسوس که بعد از مســ🍂ــتی و غفلت معلوم نیست که دست رحمت الهی انسان را بیدار می‌کند و یا سیلی روزگار...؟ بارالها و من بیچاره نادان در سیزدهمین سحر عاشقی اقرار می‌کنم به نادانی و نالانی و ناتوانی خویش و از تو طلب می‌کنم حیاتی طاهر و پاکیزه را که سراسر پر از شمیم عــــ🌺ــطر نام توست و مدد بده آنگونه زندگی کنم که ذره‌ای شبیه شوم به حیات مولای متقیان که از این دنیای پر از هیاهو به قرص نانی و پیراهن وصله‌داری اکتفا نمود در حالی که کل افلاک به زیر پایش بود ای اقای سیزدهمین سحرها مدد بده که مدد از غیر تو خواستن ننگ است 💠برداشتی آزاد از: دعای ابوحمزه ثمالی سوره بقره آیه ۲۱۶ (علیه‌السلام)
سیزدهـمیـن افطار قسمت سیزدهم: از تبار آسمانیان... وَ مِن قَوْمِ مُوسَىٰ أُمَّةٌ یهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یعْدِلُونَ و همیشه در دل تاریک‌ترین لحظات عده‌ای قلیل شمع گونه می‌زیستند و می‌ســ🕯ـــوزند تا امت پروانــ🦋ـــه‌ها راه را در اوج شب گم نکنند و به گمراهی نروند و گاه یک شمع کوچک نوری به دیدگان کور عالم نور می‌بخشد که تا انتهای تاریخ هزاران خورشید هم به گرد پای او نرسند.... صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ و در این جاده‌ی پر پیچ و خم خطرناک دنیا و اگر افسار مرکب زندگی به دست ساربان نفس بدهیم به همان راهی رفته‌ایم که گذشتگان رفتند و از رحمت و نعمت خدا به دور شدند آنقدر دور که حتی ناله‌های دختر پیامبرشان و موعظه‌های امامشان هم در دلـــ❤️‍🔥ـــهای مرده‌ی آنها اثری نکرد و در میان این همه سیاهی و تباهی باید خورشید بود و امتی را هدایت کرد وقتی پای جنگ با تاریکی در میان است دگر مهم نیست که چند ساله‌ای و چه جایگاهی داری فقط کافیست جلوه‌ای از خورشید باشی خواه مادری هجـ🥀ــده‌ ساله باشی و خواه پیرمردی سالخورده خواه کودکی شیرخواره و یا نوجوانی سیزده ساله فقط کافیست باشی در لحظه درست پای رکاب امامت آن موقعی که او می‌خواهد نه آنگاه که ما او را مولای من دعایمان که ما هم در راهت باشیم در نوجوانی برایت بمیریم و یا در سالخوردگی خودت عرق نوکری از پیشانی ما پاک کنی مثل حضرت قاســ💚ـــم(علیه‌السلام) و یا مثل حاج قاسم 💠برداشتی آزاد از: سوره اعراف آیه ۱۵۹ سوره حمد آیه ۷ (علیه‌السلام)
💠چـهـاردهـمیـن سـحـر اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ إِيمَاناً لاَ أَجَلَ لَهُ دُونَ لِقَائِكَ أَحْيِنِي مَا أَحْيَيْتَنِي عَلَيْهِ وَ تَوَفَّنِي إِذَا تَوَفَّيْتَنِي عَلَيْهِ‏... اى‌خداازتودرخواست‌می‌كنم ايمان‌ثابتےكه‌تاروزلقاى‌توباقےماند وبرآن‌ايمان‌تازنده‏‌ام‌مراباقى‌داروبرآن‌بميران... و ایمان همان حب است ایمان یعنی در دل گرو چه کسی داده‌ای و گوش به فرمان که هستی؟ ایمان یعنی قلب تو برای خودت می‌تپد و یا هر تپشش برای برای عشق معبود است و ایمان همان چیزیست که امتحـــ💥ــانات عالم مدام در حال شخم زدن دل انسان است تا دُر ایمان از آن بیرون کشد إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ و امان از دل آدمی از تمامی اقیانوسهای عالم پر تلاطم‌تر است و هر دم به سمتی متمایل است اما دلی که لنگر ایمان را محکم در بحر هدایت الهی انداخته نه شکی به آن به راه می‌یابد و نه اندوهی آن را فرا می‌گیرد أَجِرْنا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ و این شبها شبهای آزاد شدن و رها شدن است شبهایی است که خدا آغوش گشاده برای همه‌ی بی‌پناه‌ها و من بی‌پناه‌ترینم و آمده‌ام به مدد خواهی و فرار کرده‌ام از خودم تا نجاتم دهی از آتــــ🔥ــش غفلت و گمراهی و آتش گمراهی و جهل هزار بار بدتر از آتش جهنم توست و چه بیچاره‌ای هستم من که خودم را اسیر هر دوی آنها کرده‌ام و تنها تو رهاننده‌ای ای مجیر..... 💠برداشتی آزاد از: دعای ابوحمزه ثمالی سوره انفال آیه ۲ دعای مجیر
چـهـاردهـمیـن افطار قسمت چهاردهم: مهلت کافران... فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا و این رسم خداست که حتی به آنانی که ستم کردند و سوار بر مرکب نفس خود و افسار گسیخته می‌تازند مهلت داده تا شاید باز گردند به راه راست اما آنان انقدر به انحراف رفته‌اند که باید صراط مستقیم به سمتشان کج شود وَ لَا یحْسَبَنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیرٌ لِّأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ و گاهی این مهلت دادن و صبر خدا بدترین عذاب است ظاهرا همه چیز بر میل انسان پیش می‌رود اما هر چه بیشتر می‌گذرد بیشتر در منجلاب فرو می‌رود بدون انکه بفهمد و این مرگ تدریجی از هزاران عذاب کشنده‌تر است و ما در این زمانه گرفتار درد تدریج شدیم خوبی‌ها آرام آرام از بین میروند بدی ها جزوی از زندگی ما می‌شوند و ما ذره ذره سرزمین قلبمان به ابلیس می‌فروشیم اما نه وجدانمان درد می‌گیرد و نه حتی میفهمیم که مدفون شده‌ایم زیر خروار گناه و شما مولای وجدانهای بیداری اقایی هستی که از خبر کشیدن خلخال از پای زن یهودی هم به خون می‌نشیند جگرت اما مرا چه شده که ادعای یاریت را داریم ولی حتی خاطرمان مکدر نمی‌شود از جسارت به خون و ناموس مسلمین آری ما همینقدر از تو دوریم همینقدر دلهایمان با شما غریبه است بیا ای بیدارترین وجدان عالم بیا ای مرهم زخم‌های غزه.... 💠برداشتی آزاد از: سوره طارق آیه ۱۷ سوره آل عمران آیه ۱۷۸
💠پانـزدهـمیـن سـحـر أَمَرْتَنَا أَنْ لاَ نَرُدَّ سَائِلاً عَنْ أَبْوَابِنَا وَ قَدْ جِئْتُكَ سَائِلاً فَلاَ تَرُدَّنِي إِلاَّ بِقَضَاءِ حَاجَتِي بازبه‌ماامرفرمودى‌كه سائلےراازدرگاه‌خودمحروم‌برنگردانيم ومن‌هم‌سائلم بہ‌درگاه‌كرمت‌پس‌مراتاحاجتم‌روانسازى‌بازمگردان... و در دل این سحرهای پر نور پشت در کرمخانه‌ی الهی خیل گدایان صف کشیده‌اند به امید گوشه نگاهی و به انتظار لقمه نانی اما و در دل همین شبها گدایان سفله‌ای مثل من هنوز در کوچه‌های سرگردانی آواره‌اند و محروم مانده از بار عام الهی يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ و ما بنده‌زاده‌ها از همان بدو تولد که چشم به جهان گشودیم خو کرده‌ایم به فقر و عجب حال عجیب است این فقیری اما این فقیر بودن با تمام گدایی‌های جهان فرق دارد کاسه‌ی ما همیشه پر است و دلــ❤️‍🩹ـــمان همیشه آرام چون دست پیش آقایی دراز کردیم که نخواسته کاسه‌ی گدایی ما را پر می‌کند و چه عزتی بالاتر و گواراتر از این خاکساری و چه ثروتی بزرگتر تر از این فقیری و امشب در پانزدهمین میعادگاه عاشقی ما دست به دامان ارباب کریمی شده‌ایم که ناخواسته هم حتی عطا می‌کند و حتی آن گره‌های کوری که در جان و جهان ما افتاده و ما خودمان هم بی‌خبریم را حل میکند و هیچ موجودی در عالم نیست الا اینکه یک بار میهمان خوان کرمش شده حتی بیمــ💔ـــاران جزامی‌ها حتی وحوش در دل صحرا و حتی من بی سر و پا و نالایق که تا ابد مدیون لطف اویم... 💠برداشتی آزاد از: دعای ابوحمزه ثمالی سوره فاطر آیه ۱۵ (علیه‌السلام)
💠هفدهـمیـن سـحـر إِلَهِي إِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ فَفِي ذَلِكَ سُرُورُ عَدُوِّكَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِي الْجَنَّةَ فَفِي ذَلِكَ سُرُورُ نَبِيِّكَ‏ وَ أَنَا وَ اللَّهِ أَعْلَمُ أَنَّ سُرُورَ نَبِيِّكَ أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنْ سُرُورِ عَدُوِّكَ‏ خدایا اگرمرادرآتش‌برى‌دراين‌صورت‌دشمنت‌شادمى‌‏شود واگردربهشت‌برى‌پيغمبرت‌شادخواهدشد ومن‌قسم‌به‌خدايقين‌دارم‌كه توسُرورپيغمبرت‌رادوست‏تردارى‌ازسروردشمنت و چند نفس مانده به شبهای قدر متوسل شده‌ام به فرازهای ابوحمزه و کلمات افتتاح اما این دل وامانده‌ی زنگار بسته توان پر باز کردن ندارد و مدتهاست که جامانده از معراج عاشقی لا الله الا الله و برای قدم گذاشتن در مسیر هدایت باید با معبود خویش دل یک دله کرد باید بذر محبــ🌱ــتش را که در خاک فطرت نهفته پرورش داد تا عشــ❤️ـــق او در دلت بارور شود و ایمانی راسخ در قلبت ریشه بدواند اما تا دل و عقل و زندگیت را از غیر از او خالی نکنی نه عاشق واقعی اویی و نه مومن حقیقی راهش أَنَّ اللَّهَ بَرِی‌ءٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ وَ رَسولُه و باید از همه برید از هر چه بند و زنجــ⛓ــیر غیر از رشته‌ی بندگی اوست باید جدا شد تا به رستگاری رسید تا بتوان پر باز کرد برای پرواز به آسمانش سحر هفدهم و شبی که پیامبرت میهمان ملکوت است مرا هم به حق تبسم‌هایش ببخش و بیامرز 💠برداشتی آزاد از: دعای ابوحمزه ثـمـالــی سوره توبه آیه ۳ ‌ (صلوات‌الله‌و‌علیه)
هفدهـمیـن افطار قسمت هفدهم: همه باید حساب پس بدهند وَإِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ و برای خالص شدن باید در کوره‌ی امتحانات الهی بسوزی و آبدیده شوی حتی اگر پیامبر خدا هم باشی گاهی طعنه‌ها و تهمت‌ها و بلایا تو را به ستوه می‌آورد و تمامی انبیا و اولیا زجر کشیدند تا برسیم به امروز به امروزی که هر چه سر پناه است در عالم در آستانه‌ی ویرانی است كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ و همه چیز و همه کس در غربال آخر الزمان شکننده و سست است حتی قوی‌ترین ایمانها و خالص،ترین ارادتها هم حتی در کوره‌ی امتحان غیبت ذوب می‌شوند مولای من چند نفسی مانده به شب قدر و این منم که نه قدر انسانیت خودم را دانسته‌ام و نه حرمت مولایی چون را حفظ کرده‌ام و حالا فانی‌‌ شده‌ام در تباهی و جز تو برایم راه نجاتی نیست ای حقیقت شب قدر من ای صاحب الزمانم 💠برداشتی آزاد از سوره بقره آیه ۱۲۴ سوره الرحمن آیه ۲۶
هجدهـمیـن سـحـر أَرْجُو الزُّلْفَةَ لَدَيْكَ‏ فَلاَ تُوحِشْ اسْتِينَاسَ إِيمَانِي وَ لاَ تَجْعَلْ ثَوَابِي ثَوَابَ مَنْ عَبَدَ سِوَاكَ  ونزدتوتقرب‌مى‏جويم پس‌تولطفےكن‌وانس‌مرابه‌واسطه‌ايمانم‌به‌تو بدل‌به‌وحشت‌مگردان وپاداشم‌راپاداش‌آنكه‌غيرتوراپرستيده‌قرارمده و جهان به تحولش نزدیک می‌شود تمام کتابهای تقدیرات و خاطرات گذشته در مخزن سر الهی بایگانی می‌شوند و کتابـــ📜ـت تقدیر سال جدید به جریان افتاده و همه‌ی عالم به نقطه صفر خویش نزدیک می‌شود و این صدای تپش‌های قلــ❤️ـب هستی است که هیجانش به اوج رسیده از شوق میهمان شدن به ضیافت وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ و چه بسیار شب قدرهایی که گذشت و من جز لغلغه‌ی زبان و بی‌‌خوابی ثمری برای خود جمع نکردم و تو چه بسیار عطا کردی به من و من چه بسیار اسـ🍂ـــراف کردم و قدر خود ندانستم که از حقیقت قدر غافل شدم اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ و در سحر هجدهم در یک قدمی شب قدر عاشقی توسل کرده‌ام به ریشه‌های چادر مادر هجده‌ ساله‌ای که حقیقت وجودش همان حقیقت قدر است مادرجانم مردم زمانه‌ات تو را نفهمیدند و در حقت ظلم کردند اما من هر چند گناهنکار تمام سرمایه‌ام محبت شما و اولاد شماست به حق محبـــ💔ـتت و به حق رنج‌هایی که برای هدایت امت پدرت کشیدی رزق قدر امسال ما خودت دو چندان تقبل کن 💠برداشتی‌ آزاد از: دعای ابوحمزه ثمالی سوره قدر صلوات خاصه حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) (سلام‌الله‌علیها)
بیـستـمیـن سـحـر وَ أَرَى نَفْسِي تُخَادِعُنِي وَ أَيَّامِي تُخَاتِلُنِي وَ قَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَأْسِي أَجْنِحَةُ الْمَوْتِ وبه‌كجامى‏روم واكنون‌میبينم‌كه‌نفس‌بامن‌خدعہ‌مى‏كند وروزگاربامن‌مكرمى‌ورزد درحالےكہ‌عُقاب‌مرگ‌بر‌سرم‌پروبال‌گشوده‌است مرگ عجیب‌ترین مخلوق خداست در عین زیبایی و عظمت، دلها را پر از وحشت می‌کند و در اوج سختی و رنجی که دارد مایه آسودگی و آرامش است كُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ و تمامی نسل آدمیزاد و هر آنچه جنبده در این پهنه گیتی است روزی خواهد مرد اما آن دمی که چاقوی مرگ که زیر گلوی نفس آدمی می‌آید انسان به التماس می‌افتد برای فرصت دوباره اما هیهات از انکه بتوان از سختی گلوگاه وفات فرار کرد.... إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنينَ أَنفُسَهُم اما در میان ما انسانهای دنیا دوست گریزان از مرگ هستند کسانی که برایش آغوش گشوده‌اند و مرگ برایشان جز یک سفر شیرین نیست جان آنها را نمی‌گیرند بلکه جانشان را تقدیم مرگ می‌کنند و خسارت مرگ را به تجارت پر سود شهادت مبدل می‌کنند و منتظرترین کس برای مرگ آقایی بود که سی سال تنها همدم مناجات شبهایش نخلستان بود و چاه و دیشب بعد از مدتها نفس راحت کشید و فریاد زد رستگار شدم به خدای کعبه قسم... و ای کاش من هم برای یک دم هم که شده لیاقتم قد چاه بود تا همدم دردهای مولایم باشم مولایی که رنگ زرد امشبش خبر از یتیم شدن عالم می‌دهد... 💠برداشتی آزاد از: دعای ابوحمزه ثمالی سوره آل عمران آیه ۱۸۵ سوره توبه آیه ۱۱۱
💠بیـست و دومین ســحـر إِلَهِي إِنْ كَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِي وَ لَمْ يُقَرِّبْنِي مِنْكَ عَمَلِي فَقَدْ جَعَلْتُ الاِعْتِرَافَ إِلَيْكَ بِذَنْبِي وَ سَائِلَ عِلَلِي‏ اى‌خدا اگراجل‌من‌نزديک‌شده وعملم‌مرابه‌مقام‌قرب‌تو‌نرسانيده‌ من‌هم اعتراف‌به‌گناهم‌رااسباب‌عذرگردانيده‌ام... و فرداشب همه چیز حتی تعداد قطرات بارانی که خواهد بارید و عدد تک تک برگهایی که از درخت خواهند افتاد در دفتر تقدیر الهی به ثبت می‌رسد و تعیین خواهد شد که پیمانه‌ی عمر کدام بندگان تا شب قدر سال بعد به سر خواهد رسید...؟ مَوْلايَ يَا مَوْلايَ أَنْتَ الْجَوَادُ وَ أَنَا الْبَخِيلُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْبَخِيلَ إِلا الْجَوَادُ....؟  و من در این فرصت طلایی باقی‌مانده چه طلب کنم که به سودم شود و چه بخواهم که خیر دنیا و آخرتم باشد... و امان از گدای کوته نظری چون من که در خواستن از خدا هم جهل دارد و بخیل است و طلب آب و نان دنیا کند در حالی که از ابدیت سفر عقبا غافل است خدای من من نادان‌تر از آنم که خیر و صلاحی طلب کنم و بی دست و پا تر از آنم که نور و ثوابی را که به من هدیه کرده‌ای در این شبها حفظ کنم پس خودت بر من عطا کن آنچه به صلاح من است... همدیگر را حلال کنیم شاید این آخرین شب قدر عمرمان باشد... شاید... 💠برداشتی آزاد از: دعای ابوحمزه ثمالی مناجات امیرالمومنین (علیه‌السلام) در مسجد کوفه
افطار بیـست و سوم قسمت هفدهم: همسفر با نور... وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ۚ و اگر نور نباشد هیچ چیز انگار وجود ندارد حتی ظلمت هم چیزی جز عدم وجود نور نیست و هر سفر و حرکتی وابسته به نور است که بی روشنایی راه چگونه می‌توان راه را از چاه تشخیص داد؟ وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ و از کسی که روی خود را از خورشید برگردانده و خودش را در سلول انفرادی نفسش حبس کرده و یا از کسی که قلبش حتی برای یک بار هم میزبان نور الهی نشده نمیتوان توقع به راه صواب رفتن داشت چرا که دیده‌ی بی نور صاحب دیده را قطعا به چاه ضلالت خواهند کشاند و قسمت ما مردم آخرالزمان این است که گرفتار زمانه‌ای باشیم که آفتاب در آن رویایی دست نیافتنی است و نور هدایت در پشت ابرهای متراکم غرور و جهالت ما پنهان شده است نور هدایتی که بی وجودش همه چیز تاریک بی‌معناست و ای کاش تقدیر از نو نوشته شده‌ی ما به نورش روشن شود 💠برداشتی آزاد از: سوره حدید آیه ۲۸ سوره نور آیه ۴۰
💠بیـست و چـهـارمین سـحـر سَيِّدِي أَنَا أَسْأَلُكَ مَا لاَ أَسْتَحِقُّ وَ أَنْتَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ اى‌سيدمن ازتوچيزى‌مى‏طلبم‌كه استحقاق‌آن‌ندارم،اماتواهل‌تقواوآمرزشے و احوال دنیا بعد از بارش تند ستاره‌ها و از جارو شدن زمین با بال فرشته‌ها حال دگرگونیست و این دفتر نو و سفید تقدیر است که از ورق‌هایش بوی پاکی به مشام می‌رسد و این ماییم دوباره قلم عمل در دست برای نوشتن نشسته سر کلاس بندگی و شروعی دوباره فارغ از تمام گذشته‌ها برای از نو نوشتن و عاشقی کردن وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ إِلَى سَبِيلِكَ و ما در شب قدری که توانش به اندازه هزاران ماه است از او خواستیم که هر چند حتی لایق نوکری برای امام زمانمان هم نیستیم ما را از سربازان و سرداران بر جان کف راهش قرار دهد و چه معجزه‌ای از این بالاتر که من کمترین بی ارزشی از سر لطف حضرت دوست به والاترین درجات برسم که والاترین درجات پر پر شدن در راه اوست و خوشا به حال آنان که اولین سرمشق دفتر تقدیر سال معنوی جدیدشان با خون سرخ خود نوشتند و رسیدند به آنجایی که ما به حسرت و آرزویش نشستیم.... خوشا به حالا و یارانش.. به یاد شهدای کنسولگری ایران در سوریه💔 ‌💠برداشتی آزاد از: دعای ابوحمزه ثمالی دعای افتتاح
افطار بیـست و چهارم قسمت هجدهم: ‌برای آزادی... قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ و بعد از آنکه انسانها به تبعیت از هوای نفسشان به جان همدیگر افتادند و اولین جنایات تاریخ حیات بشر از قتل هابیل تا طغیان دیگر امتها روی داد خدا برای نجات مخلوق عزیزش کسی را از جنس خودشان فرستاد از مادر به آنان مهربانتر لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ و از نسل آن پیغمبری که نجات امتش را حتی بر جانش مقدم می‌دانست هنوز هم مردی باقی مانده که در اوج غربت تمام قدرت عالم دست اوست و تنها او خواهد بود که ما را از این تاریکی ظلمت نجات خواهد داد و نور تنها اوست 💠برداشتی آزاد از سوره مائده آیه ۱۵ سوره توبه آیه ۱۲۸
💠بیست و پنـجمـین سـحـر اللّٰهُمَّ عَظُمَ بَلَائِى وَ أَفْرَطَ بِى سُوءُ حالِى وَ قَصُرَتْ بِى أَعْمالِى وَ قَعَدَتْ بِى أَغْلالِى وَ حَبَسَنِى عَنْ نَفْعِى بُعْدُ أَمَلِى خدایا بلایم‌بزرگ‌شده‌ وزشتےحالم‌ازحدّگذشته‌وکردارم‌بےلیاقت‌وبی‌خبرم‌ساخته‌ وزنجیرهای‌گناه‌مرازمین‌گیرکرده‌ ودوری‌آرزوهایم‌مرازندانےساخته و در این آخرین نفس‌ها که هر کدامشان عطر بهشت می‌دهد و در این نوشیدن آخرین جرعه‌های جام عاشقی باید از خدا بهترین‌ها را خواست باید خواست تا این دل مرده‌ی سرد را و دیدگان خشکیده و این ذهن زنگار بسته را به لطفش مطهر و پاک گرداند و الا سودی از بار عام رمضان نصیبمان نشده و باید طلب نمود خلاصی از شر آنچه بلا و ابتلاست چه ابتلای به نفس و بلاهای زمانه اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ و بلا پشت بلا مثل باران شهاب سنگ میبارد از آسمان غبار گرفته‌ی آخر الزمان و این دین خداست که پیکره‌اش آماج تیرهای فتنه‌هاست و اینها جگر گوشه‌های اسلام هستند که در یمن و غزه و شام تکه تکه می‌شوند و این ماییم که با وجودی پر از غم و با دلی پر از امید به صبح پیروزی می‌آیم و درد نبودنت را فریاد می‌کشیم و تا نیایی هر روز این عالم غزه خواهد بود و هر روزش یعنی جنگ و جهالت و خون... می‌آیم تا درد دل کنیم با تو تا روزی در با تو این درد به پایان برسد 💠برداشتی آزاد از دعای کمیل دعای‌فرج‌امام‌زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)
💠بیـست و پنـجمـین سـحـر اللَّهُمَّ أَذِنْتَ لِی فِي دُعَائِكَ وَ مَسْأَلَتِكَ فَاسْمَعْ يَا سَمِيعُ مِدْحَتِي‏ وَ أَجِبْ يَا رَحِيمُ دَعْوَتِي وَ أَقِلْ يَا غَفُورُ عَثْرَتِي اى‌خدا توبه‌مااجازه‌دادى‌که‌به‌درگاهت‌دعاكنيم‌وحاجت‌طلبيم پس‌اى‌خداى‌شنوا،سپاس‌مرابپذير ودعايم‌اجابت‌فرماوازلغزشم‌به‌كرمت‌درگذر... و همین که در این ساعات نفس می‌زنیم و میهمان سفره‌ی رمضانش هستیم همه‌اش از لطف خود اوست که اگر نبود نظر لطفش گذر هرگز ما به در کرمخانه‌اش نمی‌افتاد رها می‌شدیم به حال خودمان سرگردان و افسار گسیخته و مردابی بودیم که حتی اگر گاهی هم باران محبتش به ما می‌زد جز بوی تعفن از ما چیزی برنمی‌خاست ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ پس ابتدا او به سمت ما رو کرد آغاز این قصه‌ی عاشق و معشوق خود اوست خودش عاشق بنده‌ است و توفیق عشق ورزیدن به خودش را نصیب بنده‌اش کرده و اگر نبود نگاهش عبد گناهکار هیچ گاه راه نجات توبه را نمی‌یافت خدایا و حالا خودت ما را آورده‌ای و پای سفره‌ات نشاندی که اگر نمیخاستی مرا هرگز مرا راهم نمی‌دادی به میهمانیت پس ای که مرا خوانده‌ای راه نشانم بده 💠برداشتی آزاد از دعای افتتاح سوره توبه آیه ۱۱۸
💠بیـست و هفـتمـین سـحـر عالِماً اَنَّهُ لا یضْطَهَدُ مَنْ اَوی اِلی ظِلِّ کنَفِک وَ لَنْ تَقْرَعَ الْحَوادِثُ مَنْ لَجَاَ اِلی مَعْقِلِ الاِْنْتِصارِ بِک وباآگاهےبه‌اینکه‌ هرکه‌رخت‌به‌سایه‌حمایتت‌کشدموردآزارواقع‌نگردد وکسی‌که‌به‌قلعه‌ی‌مددجویےتوپناه‌آورد هرگزحوادث‌روزگاراورادرهم‌نکوبد و برای کودک امن‌ترین پناهگاه فقط آغوش مادر اوست و مادر برای طفل نورسیده‌اش سپری است که تمام آزارها را از او دور می‌کند در حالی که او هیچ‌گاه نمیفمد که مادر چه کرده برای او و اگر دلخواهش را فراهم نکند از او گله‌مند است در حالی که او از تمام دلش گذشته برای او وَ عَظِيمَةٍ مَخُوفَةٍ قَدْ كَفَانِي و من همان بنده‌ی ناسپاسی هستم که چه بسیار بلا و حادثه را بدون آنکه حتی من بفهمم چه خطری مرا تهدید می‌کند از من دفع کردی اما من به جای بندگی جز بی بند و باری و ناسپاسی چیزی به ارمغان نیاوردم... و حالا معنی این دعا را که از بزرگترهایمان به یادگار مانده را بهتر میفهمم که به داده و نداده‌ات شکر به خاطر بلایی که دفع کردی و به خاطر نعمتی که ارزانی داشتی... 💠برداشتی آزاد از دعای جوشن صغیر دعای افتتاح
💠بیـست و هشـتمـین سـحـر إِلَيْكَ فَزِعْتُ وَ بِكَ اسْتَغَثْتُ وَ لُذْتُ لاَ أَلُوذُ بِسِوَاكَ وَ لاَ أَطْلُبُ الْفَرَجَ إِلاَّ مِنْكَ‏ من‌ به‌درگاه‌تومى‌نالم وتورافريادرس‌میدانم‌وبه‌توپناه‌آورده‏ام‌نه‌به‌كسى‌ديگر جزتو وازدرى‏جزدرگاهت‌گشايشےنمى‏طلبم دیگر وقت کوله بار بستن است وقت آن رسیده که توشه خود را جمع کنیم و وداع کنیم با این سفره و خارج شیم از کرمخانه خاص الهی این مضان هم می‌ماند در دل گذشته و ما تنها به اندازه چند ساعت دیگر میمهانش هستیم و بعد محکومیم به رفتن و گذشتن كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ وَ يَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ و همه چیز حتی این سینه‌های پر هیایوی ما نیز روزی از تکاپو خواهد ایستاد و همه چیز رفتنیست و تنها خدا که مظهر خوبیهاست می‌ماند و آنچه خیر و نیکی است و از ما تنها اعمال ما می‌ماند به یادگار بارالها در یک قدمی خط پایان و در آخرین نفس نفس زدن قبل از رسیدن به آغوش فطر و فطرت تک تک لحظاتی را که خودت مرحمت کردی تا پای سفره سحر بنشینم و از فیض افطار محروم نمانم را به خودت امانت میسپارم و به کسی جز تو پناهده نمیشوم به تو می‌سپارم که کیسه‌ی سوراخ اعمال من به درد جمع کردن ثواب نخواهد خورد پس ای امانتدار دلم را به تو می‌سپارم که دل سپردن به غیر از عین بیچارگیست 💠برداشتی آزاد از دعای ابوحمزه ثمالی سوره الرحمن آیه ۲۶ و ۲۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار این بود تا فتح برادر را کند کامل بیان عشق و شرح غم بماند بعد در وقتش