هدایت شده از منبرهای دلنشین
#منبر_متنی
🔵 آثار شگفت انگیز روزه و عبادت در ماه رجب
✅از ثوبان غلام پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که گفت ما جمعی در خدمت پیامبر بجایی می رفتیم.
✨ عبورمان به گورستانی افتاد. حضرت اندکی در میان قبرها بایستاد و سپس به راه افتاد
🌀 من عرض کردم توقف شما در قبرستان به چه خاطر بود؟ حضرت سخت گریه کرد و ما نیز محزون و گریه کردیم
🍃🍃 سپس فرمود: ای ثوبان اینان در قبرهایشان معذّبند آنچنان که من ناله آنها را شنیدم و دلم به حالشان به رحم آمد و از خدا خواستم عذابشان را تخفیف دهد و خداوند اجابت فرمود
✳️ اگر اینها در ماه رجب روزه گرفته بودند، در قبرهایشان عذاب نمی شدند
💠 عرض کردم یا رسول اللّه روزه و عبادت در ماه رجب از عذاب قبر ایمنی می دهد؟
🍂🍂 فرمود آری سوگند به آنکه مرا به حق فرستاد هر مرد و زن مسلمانی که یک روز از رجب را روزه بدارد و یک شب آن را به عبادت برخیزد و جز رضای خدا نظری نداشته باشد عبادت هزار سال در نامه عملش ثبت گردد که روزهایش را روزه و شبهایش را به عبادت گذرانده باشد و
💎💎 منبع
بحارالانوار ج ۴۹ ص ۳۹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مَنبرهای دلنشین👇
http://eitaa.com/joinchat/748945410C1c7ac2a5aa
هدایت شده از منبر
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃 #منبر_متنی
🌷 راز و رمز توفیقات 🌷
مرحوم آیت الله مروّج حکایتی لطیف و شنیدنی از ویژگی های اخلاقی مرجع عالیقدر مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی (اعلی الله مقامه)، نقل کرده اند.
ایشان می فرمایند: من خودم از مرحوم سید نشنیده بودم ولی کسی برایم نقل کرد که یک وقت از «آسید ابوالحسن» پرسیدم:
چه کار کردید که به این مقام و موقعیت رسیدید؟! (منظورم کارهای مخصوص بود، مانند: أذکار و أوراد و امثال این کارها).
فرمود: هیچ کاری نکردم!
اصرار کردم!
فرمود: چیزی که به ذهنم می رسد، این است، اگر چه امکان دارد بخندید!
روزی پیش از آنکه به درس بروم، ماست خریدم و گذاشتم جلو پنجره تا وقتی که از درس برمی گردم قدری خنک شده باشد.
از درس برگشتم، دیدم ظرف ماست خالی است!
با اینکه در و پنجره بسته بوده است!!
روز دوم و سوم بر همین منوال گذشت!
تا آنکه روز چهارم، تصمیم گرفتم در «حجره» بمانم تا راز قضیّه را کشف کنم!
دیدم: گربه ای از سوراخ حجره، با بچه ای به دندان، وارد اتاق شد.
چون نمی توانست، مستقیم از ظرف ماست بخورد، بچه اش را داخل ظرف ماست می گذاشت! بعد بچه را بیرون آورده، می لیسید!
وقتی این صحنه را دیدم، گفتم: باید ببینم جای این گربه کجاست؟!
او را دنبال کردم، دیدم رفته گوشه ی خلوتی خوابیده و پنج، شش تا بچه گربه هم دورش افتاده و شیر می خورند!
دلم به حال این حیوان سوخت!
تصمیم گرفتم همان روش را ادامه دهم!
هر روز کاسه ای ماست می گرفتم و در همان جا می گذاشتم!
تا اینکه بچه ها بزرگ شدند و آن گربه هم دیگر نیامد.
من این کار را کرده ام، اگر مقامی هست، ممکن است، خداوند به خاطر همان کار داده باشد
📚📚 منبع
مجله حوزه، شماره ۹۸، به نقل از کتاب حیات جاودانی، زندگی نامه مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن موسوی اصفهانی، ص۲۰۷
▶️ @Menbarvaezin
#منبر_متنی
✨🍃فضیلت زیارت امام حسین (علیه السلام)
سلیمان أعمش گوید که در کوفه منزل داشتم و مرا در آنجا همسایه ای بود که طریق اهل بیت نداشت؛ من بعضی از اوقات با او می نشستم و مذاکره می نمودم. در شب جمعه ای به او گفتم: تو چه می گوئی در زیارت حسین علیه السّلام؟ گفت: بدعت است و هر بدعت ضلالت است. و هر ضلالت در آتش است من با نهایت خشم از نزد او برخاستم و به منزل آمدم، و با خود گفتم: چون سحر شود به نزد او می روم و از فضایل مولا أمیرالمؤمنین آنقدر برای او نقل می کنم که از شدّت حزن و غصّه چشمانش گرم شود. سحر به منزل او رفتم و در زدم، صدا از پشت در آمد که در منزل نیست و به زیارت حسین به کربلا رفته است. تعجّب نمودم و به شتاب به سمت کربلا حرکت کردم. آن شیخ را دیدم که سر به سجده گذارده، و از رکوع و سجود خستگی نداشت. بدو گفتم: تو می گفتی که زیارت حسین بدعت است و هر بدعت ضلالت و هر ضلالت در آتش است چه شد که خود به زیارت آمدی؟
گفت ای مرد مرا ملامت مکن که من از حقّانیت اهل بیت خبری نداشتم. دوش که به خواب رفتم مردی را در خواب دیدم که نه بلند بود نه کوتاه، و از نهایت حسن و بهاء نمی توانم توصیف کنم. او راه می رفت و اطراف او را هاله وار جماعتی احاطه کرده بودند. و جلوی این جماعت مردی بر اسبی سوار بود که دم اسب او چند بافت داشت، و این مرد تاجی بر سرش بود که چهار گوشه داشت، و بر هر گوشه جواهری رخشان بود که در ظلمات شب هر کدام مسافت سه روز راه را روشن می کرد. پرسیدم: آن مرد که دور او را گرفته اند کیست؟ گفتند: محمّد بن عبدالله خاتم النبیین است. پرسیدم که: این سوار که در جلو می رود کیست؟ گفتند: أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب است. آنگاه بر آسمان نظر افکندم دیدم ناقه ای از نور، و بر آن هودجی است و در هوا حرکت می کند. گفتم: این از آنِ کیست؟ گفتند: از آنِ خَدیجَه بنت خُوَیلِد و فاطمه زهراء. گفتم: آن جوان کیست؟ گفتند: حضرت حسن مجتبی. گفتم: این جماعت و این هودج همگی به کجا می روند؟ گفتند که: شب جمعه است و همگی به زیارت کشته شده به تیغ ستم، سید الشّهداء حسین بن علی به کربلا می روند.
آنگاه متوجّه هودج شدم، دیدم رقعه هائی از آن به زمین می ریزد و بر روی هر یک از آنها نوشته است: أمانٌ مِنَ النّارِ لِزُوّارِ الحُسَینِ علیه السّلام فی لَیلَة الجُمُعَة
آن وقت هاتفی ندا کرد ما را که: آگاه باشید که ما و شیعیان ما در درجه عالیه ای در بهشت قرار خواهیم داشت ای سلیمان! من از این مکان مفارقت نمی کنم تا روح از بدنم مفارقت کند
رقعه هائی که از آسمان به زمین می آید برای امان زائر أباعبدالله علیه السّلام
مرحوم شیخ نوری گوید که: مرحوم طُرَیحی آخرِ این خبر را چنین نقل کرده است که: آن شیخ گفت: ناگاه دیدم رقعه هائی از بالا به زمین می ریزد. سؤال کردم که: چیست؟ گفتند که: این رقعه های امان است برای زوّار حسین علیه السّلام در شب جمعه. من یکی از آنها برای خود طلب کردم. گفتند: این رقعه ها حقّ تو نیست! تو می گوئی: زیارت حسین بدعت است! هرگز از این رقعه ها نخواهی یافت تا آنکه زیارت کنی حسین علیه السّلام را و اعتقاد کنی به فضل و شرافت او! پس من از خواب بیدار شدم و هراسان بودم، و در همان ساعت قصد زیارت سید خودم حسین علیه السّلام را نمودم
پی نوشت ها
1⃣ امان از جانب پروردگار است برای زائرین حسین علیه السّلام در شب جمعه از آتش دوزخ مترجم
2⃣ بحار الأنوار، ج ۴۵ ص ۴۰۱
📚📚 منبع
انوارالملكوت، ج ۱ ص ۲۷۲ علامه تهرانی محمد حسین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مَنبرهای دلنشین👇
https://telegram.me/joinchat/DBm2CT6rFHsz5qB5VxeziQ