eitaa logo
•{کَربَلا| 𝗸𝗮𝗿𝗯𝗮𝗹𝗮}•
103 دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
4.8هزار ویدیو
85 فایل
- بہ‌نـٰامِ‌خـٰالقِ‌مَھـدۍ🌹 ُأَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرامش می یابد سوره رعد آیه۲۸ کانال قرآنی و ..پایگاه حضرت معصومه سلام الله علیها،کوی جهان🌱 @Dehlavie
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️بر دخت حسین 🖤رقیه جان صلوات ▪️بر سه ساله 🖤عمه ی شهیدان صلوات ▪️بر او که مثل عمویش 🖤باب الحوائج است صلوات 🌷ان شاءالله حاجات اعضای این کانال به حق حضرت رقیه س برآورده شود ✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ✨
🏴 ▪️تمام می شود امشب در آخر قصه بخواب بانوی احساس! دختر قصه! ▪️بخواب! نیمه‌ی شب شد،خرابه هم خوابید بخواب کودک تنها! قلندر قصه! ▪️بگیر گوش خودت را سه ساله ی خوبم! که پیر می شوی امشب از آخر قصه: ▪️بگیر روی دو پایت سر پدر را، آه... بگیر اگرچه که سخت است باور قصه 🤲 خدایا به حقّ ناله های جانسوز سه‌ساله ارباب حضرت رقیه سلام الله علیها پدرِ مهربانِ ما را به ما بازگردان... 🏴 ۵ صفر،شهادت سلام الله علیها تسلیت باد.
🔸داستانی عجیب از کرامت حضرت رقیه سلام الله علیها یکی از علمای ساکن به نام سید ابراهیم دمشقی ۳ تا دختر داشت و هرچه توسل میکرد خدا فرزند پسری بهش عنایت نمیکرد. یک شب دختر بزرگ ایشون، حضرت رقیه (س) رو در خواب میبینه و حضرت بهش می‌فرمایند: «به پدرت بگو که به حاکم شام بگه که بین سنگ لحد و جسد من آب افتاده و بدن من در اذیته، بیاد و قبر رو تعمیر کنه». دختر بزرگ صبح قضیه رو به پدرش میگه ولی سید از ترس اهل‌سنت به خواب دخترش اعتنا نمیکنه! شب دوم همین اتفاق برای دختر وسطی میفته و باز اعتنا نمیکنه! شب سوم دختر کوچیک همین خواب رو میبینه و باز پدر ترتیب اثر نمیده! شب چهارم حضرت رقیه به خواب خود سید میان و میفرمایند چرا حاکم شام رو خبر نمیکنی؟! سید از خواب میپره، میره پیش حاکم شام و قضیه رو تعریف میکنه. حاکم شام دستور میده علمای شیعه و سنی همه بیان، غسل کنن و لباس تمیز بپوشن و به دست هرکس که قفل درِحرم باز شد همون شخص بره و حرم رو تعمیر کنه. همه اومدن و کلید در قفل گذاشتن اما درِحرم جز به دست سید ابراهیم باز نشد! اومدن توی حرم همهٔ علما کلنگ رو به زمین زدن که قبر رو بشکافن ولی زمین تکونی نمیخورد تا اینکه سید کلنگ زد و زمین شکافت. همه فهمیدن این کار رو سید باید انجام بده! حرم رو قرق کردن، سید رفت و لحد رو کنار زد، دید بدن حضرت که بیش از هزار سال از دفنشون میگذره هنوز صحیح و سالمه اما قبر رو آب گرفته! سید تا نگاهش به بدن مبارک افتاد غش کرد. زیر بغلاشو گرفتن گفتن چی شد؟ گفت ما شنیده بودیم یزید لعنة الله غساله و کفن فرستاده اما الان فهمیدم دروغ بوده چون بی‌بی رو با لباس مبارک دفن کردند! من بدن رو از حرم بیرون نمی‌برم چون میترسم دیگه این بدن رو به نام رقیه بنت الحسین (س) نشناسن و من شرمنده اباعبدالله بشم! سید بدن حضرت رو رو پاهای خودش گذاشت و مدام گریه می‌کرد تا قبر رو تعمیر کردن! وقت نماز با احترام بدن رو بالای بلندی میذاشت و نماز میخوند و باز بدن مبارک رو نگه میداشت! و با معجزه بی‌بی در طول این سه روز نه نیازی به غذا پیدا کرد نه آب نه استراحت نه تجدید وضو! موقع دفن دعا کرد خدا پسری بهش عنایت کنه و با عنایت بی‌بی در پیری به او پسری عنایت شد! حاکم شام بعد از این قضیه تولیت حرم رو به سید ابراهیم واگذار کرد. 📚منابع: ۱-اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦. ۲-منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸. ۳-مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸. ۴-تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳.
💠 شوق دیدار علیه السلام بزرگترین درس سلام الله علیها به ما 🔹 بی‌تابی حضرت رقیه سلام الله علیها برای سختی‌ها و مصائب خودش نبود بلکه برای اشتیاق به دیدار روی امام زمان خود بوده است 🔹 بنابر این بزرگترین درس حضرت رقیه علیها سلام به همه ما این است که باید مشتاق دیدار امام زمان خود باشیم. 🔹 در ادعیه‌ها و روایات برای دیدار امام زمان و اشتیاق برای این دیدار به روشنی و زیبایی بیان شده است: 🌷 اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ 🌷 اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُرِیَنِی وَلِیَّ أَمْرِکَ 🏴شهادت غمبار بانو حضرت رقیه سلام الله علیها بر قلب مهربان و صبور شما تسلیت باد🏴 خداوند را به اشک‌های رقیه بانو ... به قلب شرحه شرحه‌اش ... به پاهای کوچکِ خسته‌اش ... به اشک‌های مداوم و جگرسوزش ... به دلتنگی‌اش برای پدر ... و به لحظه‌ی پرالتهاب جان دادنش ... سوگند می‌دهیم که شما را برساند و امید را بر جهان میهمان کند ... اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه https://eitaa.com/karbala_1400
‏تنها سه دختر داشت شبی دختر بزرگش، حضرت رقیه س را در خواب دید حضرت فرمود: «به پدرت بگو به والی دمشق بگوید: ميان لحد و جسدم آب افتاده، بيايد قبر و لحدم را تعمير كند» دختر به پدر گفت اما پدر از ترس اهل تسنن، به خواب اعتنا نکرد. شب دوم، دختر دوم، همین خواب را دید اما پدر، باز به خواب اعتنا نکرد. شب سوم، دختر آخر همین خواب را دید باز پدر به خواب اعتنا نکرد شب چهارم این بار خود پدر، حضرت را در خواب دید حضرت با عتاب فرمود: چرا والی دمشق را خبردار نکردی؟! از خواب پرید و صبح، ماجرای را برای والی تعریف کرد. والی دمشق‏ به بزرگان شیعه و سنی امر کرد غسل کرده، جامه پاکیزه پوشیده و قفل حرم، بدست هرکس باز شد، او قبر را نبش و تعمیر کند. بزرگان شیعه و سنی همین کار را کردند اما قفل حرم باز نشد مگر به دستِ‏ سید ابراهیم دمشقی که خود و سه دخترش، خواب حضرت رقیه س را دیده بودند. کلنگ هیچ کس بر زمین اثر نکرد الا کلنگ سید ابراهیم. حرم را قُرق کرده، لحد را شکافتند دیدند ‏بدن مطهر حضرت، صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده. سید ابراهیم وارد قبر شد همین که خشت بالای سر را برداشت، سید افتاد. زیر بغلش رو گرفتند اما می‌گفت: «ای وای بر من، ای وای بر من! به ما می‌گفتند یزید، زن غساله و کفن فرستاده اما ‏اکنون فهمیدم دروغ بوده چون حضرت، با پیراهن خود دفن شده!» سید، بدن را در پارچه‌ای پیچید و بیرون آورد. دختر کوچکی بود. کمرش از شدت ضربات مجروح بود و تمام بدنش کبود😭 ‏بیرون قبر، حضرت را بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بود و گریه می‌کرد تا قبر تعمیر شود وقت نماز که می‌شد، سید ابراهیم، بدن مطهر را بالای مکانی پاکیزه قرار می‌داد. از نماز که فارغ می‌شد، دوباره پیکر را بر روی زانو قرار می‌داد. به معجزه حضرت ‏در این سه روز سید ابراهیم نیازی به آب و غذا و تجدید وضو پیدا نکرد. بعد از تعمیر، بدن را دفن کرد و دعا کرد خداوند به او فرزند پسر عطا کند. همین هم شد و در پیری، پسردار شد. والی دمشق هم تولیت حرم را به او و پس از او به فرزندانش سپرد. فرزندان سید ابراهیم‏ معروف به مستجاب‌الدعوه بودند بگونه‌ای که دست خود را به موضع دردناک بیماری قرار می‌دادند، درد آرام می‌شد و این خاصیت، به خاطر نگهداری سه شبانه روزی بدن حضرت توسط پدر ایشان بود منتخب التواریخ ص ۳۸۸ صلی الله علیکِ ایتها السیدة المظلومة يا رقية 🏴🕯🖤🕯🏴 💠کانال قرآنی سلام الله علیها @karbala_1400
روضه خوان! از غصه‌ام، از ماتمم، از غم بخوان رحم کن بر گریه کن‌ها روضه را نم نم بخوان (س) دختر سه ساله امام حسین علیه السلام تسلیت باد🥀
10.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸 انتهای بازار... بعد از عروسک‌فروشی و روسری‌فروشی... کمی جلوتر.. 😭😭😭😭😭😭😭. ◾️▫️◾️ سلام الله علیها