eitaa logo
•{کَربَلا| 𝗸𝗮𝗿𝗯𝗮𝗹𝗮}•
117 دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
4.5هزار ویدیو
83 فایل
- بہ‌نـٰامِ‌خـٰالقِ‌مَھـدۍ🌹 ۅَدرانٺظـٰارِ‌طُلـۅعش‌نشسٺہ‌ایم🕊 ُأَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرامش می یابد سوره رعد آیه۲۸ کانال قرآنی و ..پایگاه حضرت معصومه سلام الله علیها،کوی جهان🌱 @Dehlavie
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از کارهای ابراهیم انتقال مجروحان و شهدا از منطقه به عقب جبهه بود. گاهی اوقات پیکرهای مطهر شهدا در ارتفاعات بازی‌دراز بر شانه‌های ابراهیم می‌نشست تا به دست خانواده‌هایشان برسد.
چند سال بعداز عملیات تفحص شهدا، محمود وند از بچه های تفحص که خود نیز به درجه رفیع شهادت رسید نقل می کند: یک روز در حین جستجو، در کانال کمیل شهیدی پیدا شد که دروسایل همراه او دفترچه یادداشتی قرار داشت که بعد از گذشت سالها هنوز قابل خواندن بود، درآخرین صفحه این دفترچه نوشته شده بود: امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم، آب و غذا را جیره بندی کردیم، شهدا انتهای کانال کنارهم  قرار دارند، دیگر شهدا تشنه نیستند.فدای لب تشنه ات پسر فاطمه(س
قسمتی ازوصیت نامه شهیدابراهیم هادی🌷 خدايا عشق به انقلاب اسلامي و رهبر كبير انقلاب چنان در وجودم شعله‌ور است كه اگر تكه‌تكه‌ام كنند و يا زير سخت‌ترين شكنجه‌ها قرار گيرم، او را تنها نخواهم گذاشت.  و به عنوان يك فردي از آحاد ملت مسلمان به تمامي ملت خصوصاً مسئولين امر تذكر مي‌دهم كه هميشه در جهت اسلام و قرآن بوده باشيد و هيچ مسئله و روشي شما را از هدف و جهتي كه داريد، منحرف ننمايد.  ديگر اين كه سعي كنيد در كارهايتان نيت خود را خالص نموده و اعمالتان را از هر شرك و ريا، حسادت و بغض پاك نماييد تا هم اجر خود را ببريد و هم بتوانيد مسئوليت خود را آن‌چنان كه خداوند، اسلام و امام مي‌خواهند، انجام داده باشيد اين را هرگز فراموش نكنيد تا خود را نسازيم و تغيير ندهيم، جامعه ساخته نمي‌شود.  والسلام و عليكم و رحمه الله و بركاته ابراهيم هادي‌پور🌷
شادی روح پاک شهیدابراهیم هادی صلوات🌷 🌷الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم🌷
🔘روز چهاردهم چله 🌷هدیه به شهیدوپدرشهید 🌷 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شمسی: چهارشنبه - ۱۰ شهریور ۱۴۰۰ 23 محرم 1443 🌤 🌷اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌷 🏴🇮🇷🌷 Karbala https://eitaa.com/karbala_1400
به نام خدا زندگی نامه شهید(خلاصه) این شهید والا مقام در سال ۴۲ در روستایی از روستا های شهر رفسنجان در خانواده ای مذهبی و ولایتی دیده به جهان گشود.ایشان تا ۵ ابتدایی تحصیل کرده و بعد از ان در کار کشاورزی به پدر خود کمک میکرد . شهید علی رمضانی پور جوانی بسیار دلسوز و مهربان و خوش رو و خوش سخن و شاداب و در کمک کردن به دیگران همیشه پیش قدم بود. به افراد ناتوان و تهی دست بسیار کمک میکرد . احترام پدر و مادر را نگه میداشت. به نماز اهمیت بسیار میداد و همیشه توصیه به دفاع از ولایت و وطن و مبارزه با ظلم میکرد . ایشان در اوایل جنگ ایران،عراق عازم شد و در مهاباد کردستان در تاریخ ۲۴/۱/۱۳۶۰ در درگیری با منافقان به درجه رفیع شهادت نائل شد. روحش شاد و یادش گرامی
•{کَربَلا| 𝗸𝗮𝗿𝗯𝗮𝗹𝗮}•
به نام خدا زندگی نامه شهید(خلاصه) این شهید والا مقام در سال ۴۲ در روستایی از روستا های شهر رفسنجا
شادی روح پاک شهیدعلی علیرمضانی پور صلوات🌷 🌷الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم🌷
🔘روز پانزدههم چله 🌷هدیه به شهیدوپدرشهید 🌷 🌷و 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شمسی: پنجشنبه - ۱۱ شهریور ۱۴۰۰ 24 محرم 1443 🌤 🌷اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌷 🏴🇮🇷🌷 Karbala https://eitaa.com/karbala_1400
🌷شهیدسیداحمدپلارک🌷
🌷شهیدسیداحمدپلارک فرزند سید عباس متولد 1344 تهران و اصالتاً تبریزی است. در سال66عملیات کربلای 8در شلمچه به شهادت رسید. در 6سالگی پدر را از دست داد و چون تک پسر خانواده بود علاوه بر تحصیل، بار مسئولیت خانواده نیز بر عهده او افتاد و تن به کار داد و توانست خواهرانش را در ازدواج یاری دهد. او در خیابان ایران میدان شهدا و در محله‌ای مذهبی زندگی می‌کرد. مسجد حاج آقا ضیاء آبادی (علی بن موسی الرضا(ع) ) مأمن همیشگی‌اش بود. وی دائماً به منطقه می‌رفت او فرمانده آ ر پی چی زنهان گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول (ص) بود. احمد مثل خیلی از شهدای دیگه بود. به مادرش احترام می‌گذاشت، به نماز اول وقت اعتقاد داشت، نماز شبش ترک نمی‌شد. همیشه غسل جمعه می‌کرد. سوره‌ی واقعه رو می خوند و... اما این که چرا مزارش خوشبو شده و دو سه بار هم که سنگش رو عوض کردن باز هم خیلی از نیمه شب‌ها خصوصاً تابستون‌ها فضا رو معطر می‌کند شهید سید احمد پلارک در یکی از پایگاه های زمان جنگ ، به عنوان یک سرباز معمولی کار میکرد. او همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بوده و همیشه بوی بدی بدن او را فرا میگرفت . تا اینکه در یک حمله هوایی هنگامی که او در حال نظافت بوده ، موشکی به آنجا برخورد میکند و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود . بعد از بمب باران ، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و شهیدان بودند ، متوجه میشوند که بوی شدید گلابی از زیر آوار می آید . وقتی آوار را کنار میزدند با پیکر پاک این شهید روبرو میشوند که غرق در بوی گلاب بود . هنگامی که پیکر آن شهید را در بهشت زهرا تهران ، در قطعه 26 به خاک میسپارند ، همیشه بوی گلاب تا چند متر اطراف مزار این شهید احساس میشود و نیز سنگ قبر این شهید همیشه نمناک میباشد بطوریکه اگر سنگ قبر شهید پلارک رو خشک کنید ، از اونطرف سنگ خیس میشه و گلاب ازش بیرون میاد. می گویند شهید پلارک مثل یکی از سربازان پیامبر ( ص ) در صدر اسلام ، " غسیل الملائکه " بوده است ." غسیل الملائکه " به کسی می گویند که ملائکه غسلش داده‌ باشند . در تاریخ اسلام آمده که حنظله غسیل الملائکه که از یاران جوان پیامبر بود ، شب قبل از جنگ احد ازدواج می کند و در حجله می خوابد. فردا صبح ، زمانی که لشکر اسلام به سمت احد حرکت می ‌کرد ، برای رسیدن به سپاه بسیار عجله کرد و بنابراین نرسید که غسل کند . او در این جنگ شهید شد و ملائکه از طرف خدا آمدند و او را با آب بهشتی غسل دادند. پیکر او بوی عطر گرفته بود که بعد پیامبر بالای پیکر او آمد و از این واقعه خبر داد . حالا گفته می شود شهید احمد پلارک عزیز هم اینچنین است و برای همین است که همیشه قبر او خوشبو و عطرآگین است . کسایی که زیاد بهشت زهرا می‌رن، بهش میگن شهید عطری. خیلی‌ها سر مزارشهید سید احمد پلارک نذر و نیاز می‌کنن و از خدای او حاجت و شفاعت می‌خوان ?-*شهید پلارک از زبان مادرش** در 13 سالگی تا به هنگام شهادت 23 سالگی شهیدپلارک مقیدبه نماز شب غسل روز جمعه زیارت عاشورا🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ناله‌های آتشين دارد مدينه داغ زين‌العابدين دارد مدينه مانده بر لب نغمه های دلنشينش پاره پاره گشته قلب نازنينش ◾️شهادت امام سجاد (ع) تسليت باد🌷🏴
✴️ شهید محمود کاوه ازستارگان خراسان رضوی محمود کاوه در سال ۱۳۴۰ در مشهد در خانواده‌ای مذهبی و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت(ع) متولد شد. پدرش که از کسبه متعهد به شمار می‌رود، در دوران ستمشاهی و اختناق، با علما و روحانیون مبارز، از جمله حضرت آیت الله خامنه‌ای و شهیدان هاشمی‌نژاد و کامیاب ارتباط داشت؛ وی که برای تربیت فرزندش اهمیت زیادی قایل بود، محمود را همراه خود به مجالس و محافل مذهبی و نماز جماعت می‌برد و از این راه، او را با مکتب اهل بیت و تعالیم انسان‌ساز اسلام آشنا کرد. محمود کاوه، دوران تحصیلات ابتدایی خود را در چنین شرایطی سپری کرد. از آنجا که آرزوی قلبی پدرش به هنگام تولد محمود این بود که وی را در سلک صالحان و پیروان واقعی مکتب اسلام قرار دهد، محمود با علاقة قلبی و تشویق پدر، وارد حوزه علمیه شد و همزمان، تحصیلات دوران راهنمایی و دبیرستان را نیز ادامه داد. با اوج‌گیری انقلاب، او که جوانی با نشاط، فعال و مذهبی بود، با شرکت در محافل درس مساجد جوادالائمه و امام حسن مجتبی (ع) که در آن زمان از مراکز تجمع نیروهای مبارز مشهد بود از هدایتها و تعالیم حضرت آیت الله خامنه‌ای بهره‌های فراوانی برد. وی ره توشه‌های همین تعالیم را با خود به محیط دبیرستان و میان دانش‌آموزان منتقل می‌نمود، تا آنجا که در دبیرستان، به عنوان محور مبارزه شناخته گردید. محمود با علاقه وافر، به پخش اعلامیه‌های حضرت امام خمینی (ره) همت گماشت و فعالانه در راه‌پیمایی‌ها و درگیریهای زمان انقلاب، شرکت می‌نمود. فعالیت‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با پیروزی انقلاب اسلامی، کاوه جزو اولین عناصر مؤمن و متعهدی بود که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهر مقدس مشهد پیوست. پس از گذراندن یک دوره آموزش شش ماهه چریکی، به آموزش نظامی برادران سپاه و بسیج پرداخت. پس از آن، به منظور حفاظت از بیت شریف حضرت امام خمینی، طی مأموریتی شش ماهه به تهران عزیمت کرد. با شروع جنگ تحمیلی، به همراه تعدادی از نیروهای خراسان به جبهه‌های جنوب اعزام شد و لیکن مدتی بعد به علت نیاز شدیدی که پادگان به مربی داشت، او را برای آماده‌سازی و آموزش نیروها به مشهد فراخواندند. کاوه در کردستان با وجود این که برای آموزش نیروها اهمیت زیادی قایل بود و مسؤول مستقیم او، تمایل نداشت وی را، که از مربیان دلسوز و قوی محسوب می‌شد، به جبهه اعزام نماید، اما روح پرتلاطم محمود به دنبال فرصتی بود تا رودرروی دشمن قرار گیرد و در صحنه‌های کارزار، از انقلاب و ارزشهای آن به صورت عملی دفاع نماید. بنابراین در اولین فرصت رضایت فرماندة پادگان را جلب نمود و با شور و شوقی وافر، به دیار کردستان که در آن زمان، با توطئه گروهکها و عناصر ضد انقلاب، دستخوش درگیری و آشوب شده بود عزیمت کرد. محمود که به همراه تعدادی از برادران پاسدار جهت آزادسازی شهر بوکان وارد کردستان شده بود، به دلیل لیاقتها و مهارتهایی که داشت، در همان ابتدا به عنوان فرمانده گروهی دوازده نفره انتخاب شد. کاوه در منطقه کردستان برای مبارزه با ضد انقلاب که از حمایت‌های خارجی برخوردار بود و با انجام جنایاتی هولناک، توطئه شوم جدایی این منطقه از میهن اسلامی را در ذهن می‌پروراند، شب و روز نداشت و به دلیل تلاش بسیار زیاد، جدیت و پشتکار، شجاعت و همچنین روحیه شجاعت‌طلبی‌یی که داشت، پس از مدت کوتاهی، به سمت فرماندهی عملیات سپاه سقز منصوب شد. در این زمان در عین ناباوری همگان، همراه تعداد کمی نیرو و با شهامتی وصف‌ناپذیر، عملیات آزادسازی منطقه مرزی بسطام را طرح‌ریزی و45 کیلومتر جاده مرزی را طی یک مرحله و در عرض بیست وچهار ساعت آن هم در قلب منطقه تحت نفوذ ضد انقلاب، آزاد نمود. ضد انقلاب که با برخورداری از سلاح، امکانات و نیروهای رزمی فراوان، عرصه را بر نیروهای نظامی و انتظامی تنگ کرده بود و جنایات فجیعی را در کردستان مرتکب می‌شد، با ورود جوانان دلیر و متعهدی چون محمود کاوه به صحنة نبرد، به این نتیجه رسید که ماندن در کردستان و مقاومت، برایش سنگین تمام خواهد شد. کاوه و همرزمانش با عملیات‌های پی‌درپی، آنچنان مزدوران استکبار را در منطقه منفعل و مستأصل نمودند که ضد انقلاب در اوج استیصال و درماندگی، برای زنده یا مردة کاوه، جایزه تعیین کرد.
🌹شهادت سردار "محمود كاوه" فرمانده لشكر ويژه شهدا (1365ش) ✍ محمود کاوه (تولد۱۳۴۰ مشهد – شهادت ۱۳۶۵ قله ۲۵۱۹ حاج عمران) از فرماندهان سپاه پاسداران ایران در جنگ ایران و عراق بود. وی در بدو تشکیل سپاه به عضویت سپاه مشهد درآمد. مربي‌ تاكتيك‌ پادگان‌امام‌ رضا(ع)، سرپرست‌ ‌گروه‌ حفاظت‌ از بيت‌ امام‌، فرماندهي‌ عمليات‌ سپاه‌ سقّز از جمله مسوولیت های اوست. ✅ با شهادت‌ شهيدان‌ كاظمي‌، گنجي‌زاده‌ و بروجردي‌، او در سال 1362 و در ۲۲ سالگی به فرماندهی تیپ ۱۵۵ ویژه شهدا در غرب کشور که بعدها به لشکر ارتقا یافت منصوب شد. ✅ دلاور ‌مردی‌های این شهید در کردستان شناخته شده است. نبرد با ضدانقلاب و سرکوب آنان‌، آزادسازي‌ شهر بوكان‌ و سپس‌ جاده‌ي‌ مهم‌ و حياتي‌ پيرانشهر- سردشت‌، انجام‌ عملياتهاي ‌برون‌ مرزي‌ والفجر 2 و3 و 4 و آزادسازی‌ مناطق‌ مهمي‌ از ميهن‌ اسلامي‌ از جمله رشادتهای این سردار شهید می باشد. ✅ او سرانجام دهم شهریور ١٣٦٥، در عملیات کربلای ۲ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
•{کَربَلا| 𝗸𝗮𝗿𝗯𝗮𝗹𝗮}•
🌹شهادت سردار "محمود كاوه" فرمانده لشكر ويژه شهدا (1365ش) ✍ محمود کاوه (تولد۱۳۴۰ مشهد – شهادت ۱۳۶۵ ق
🔴فرازی از وصیت نامه شهید محمود کاوه دشمن بايد بداند و اين تجربه را كسب كرده باشد كه هر توطئه‌اي را كه عليه انقلاب طرح‌ريزي كند،امت بيدار و آگاه با پيروي از رهبر عزيز،آن را خنثي خواهد كرد. آينده جنگ هم كاملاًروشن است كه پيروزي نصيب رزمندگان اسلام خواهد شدو هيچگاه، ما نخواهيم گذاشت كه خون شهيدانمان هدر رود.اگر امروز به انقلاب ما خدشه وارد شود، بدانيد كه بهمسلمانان جهان خدشه وارد شده است، به آنها آسيب رسيده استو اگر به انقلاب ما رونق داده شد، آنها پيروز شده‌اند.🌷
بگذارید برای پدرم گریه کنم اشک تاهست بچشمان ترم گریه‌کنم تشنه کشتند عزیزان مرا،حق بدهید تا که بر آب می‌افتد نظرم گریه کنم 🥀•
بسم الله الرحمن الرحیم...امشب به رسم ادب مهمان شهید سرافراز اسماعیل افراسیابی هستیم شهید اسماعیل افراسیابی، شانزدهم اسفندماه ۱۳۴۶ش در روستای فیروزآباد از توابع شهرستان برازجان در استان بوشهر و در یک خانواده مذهبی و فقیر چشم به جهان هستی گشود. چهار ساله بود که پدرش را از دست داد و ناچار شد برای درس خواندن به جای مدرسه، به مکتب خانه ای در روستای خلیفه برود. دو سال با مشقت، سختی راه را به جان خرید تا توانست کلام الله مجید را بخواند. به همین دلیل، به اسماعیل اجازه داده شد که در دبستان علامه شهید جشن فعلی روستای خلیفه در کلاس دوم ابتدایی ثبت نام کند. او توانست تا کلاس پنجم درس بخواند اما مجبور شد ترک تحصیل کند و به عنوان کارگر روزمزد در دامداری و کشاورزی مشغول به کار شود. شهید افراسیابی در هجدهم تیرماه ۱۳۶۶ش به خدمت سربازی اعزام گردید و در شهر کرمان دوره آموزشی را گذراند. سپس خود را به تیپ ۳۳ المهدی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در منطقه جنوب معرفی کرد. پس از گذشت چند ماه از دوره خدمت، به دستور فرماندهی به منطقه فاو اعزام شد که طی هجوم ناجوانمردانه نیروهای بعثی در روز بیست و نهم فروردین ماه سال ۱۳۶۷ هجری شمسی در سن بیست و یک سالگی به وسیله بمباران شیمیایی ارتش صدام، به درجه رفیع شهادت نائل آمد و عاشورائی گشت. پیکر مطهر پاسدار وظیفه شهید اسماعیل افراسیابی، به زادگاهش روستای فیروزآباد منتقل و در   همان جا به خاک سپرده شد...به امید ظهور مهدی فاطمه باتشکر از افراد گروه...
🔘روز شانزدهم چله 🌷 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شمسی: جمعه - ۱۲ شهریور ۱۴۰۰ 25 محرم 1443 🌤 🌷اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌷 🏴🇮🇷🌷 Karbala https://eitaa.com/karbala_1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🍃مداحی شهیدمحسن حججی✨ حالا که من از حرم دورم...😭 🌹🇮🇷
🏴وصیت شهیدحججی به بانوان: همیشه این بیت شعررا به یادبیاورید آن زمانی که حضرت رقیه(سلام الله علیها) خطاب به پدرش گفت: غصه حجاب من را نخوری باباجان چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز 🌷شهیدمحسن حججی🌷 🌷یادشهداباصلوات🌷
زندگی نامه شهید حججی زندگینامه: پاسدار شهید محسن حججی در ۲۱ تیر سال ۱۳۷۰ در شهرستان نجف آباد اصفهان به دنیا آمد. وی پس از سپری کردن دوره تحصیلات مقدماتی و هنرستان، موفق به اخذ مدرک دیپلم از شاخه کاردانش شد و نهایتا دانش خود را تا مقطع کاردانی رشته “تکنولوژی کنترل” از مرکز آموزش علمی کاربردی “علویجه” ارتقا داد. سال ۱۳۸۵، محسن حججی در موسسه تربیتی فرهنگی “شهید احمد کاظمی” (از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) حضور پیدا کرد. فعالیت‌های جهادی: حججی از اعضای فعال این موسسه و فعالان ترویج و تبلیغ کتاب و از خادمین راهیان نور در مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس بود که اقدامات جهادی را در اردو‌های سازندگی برای خدمت به مردم مناطق محروم انجام می‌داد. حججی در سال ۱۳۹۳، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و پس از آن به لشکر زرهی ۸ نجف اشرف پیوست. با آغاز بحران سوریه در سال ۲۰۱۱، محسن حججی نخستین بار قبل از محرم سال ۱۳۹۴، زندگی نامه شهید حججی برای دفاع از حرم حضرت زینب (س)، داوطلبانه به کشور “سوریه” رفت و به مدت ۴۵ روز در این کشور حضور داشت. وی مجددا در ۲۷ تیر سال ۱۳۹۶، به “سوریه” عزام شد و نهایتا در ۱۶ مرداد همان سال، در منطقه “تنف” واقع در مرز کشور‌های “عراق و سوریه” ابتدا توسط تروریست‌های تکفیری “داعش” اسیر شد و بعد از ۲ روز اسارت با جدا شدن سر از بدن به درجه رفیع شهادت نائل آمد. حضور در سوریه و مدافع حرم شدن: محسن حججی که از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، اولین بار قبل از محرم سال ۱۳۹۴، برای دفاع از حرم عقیله حضرت زینب (س)، داوطلبانه به کشور “سوریه” رفت و به مدت ۴۵ روز در جبهه‌های حق علیه باطل جنگید. وی پس از بازگشت از این کشور، مجددا در ۲۷ تیر سال ۱۳۹۶، به “سوریه” اعزام شد. نحوه شهادت: زندگی نامه شهید حججی ۱۶ مرداد سال ۱۳۹۶ (۷ اوت سال ۲۰۱۷)، ارتش آمریکا با جمع آوری و اعطای اطلاعات به نیرو‌های تروریستی تکفیری “داعش” و از کار انداختن تجهیزات ارتباطی گروه “کتائب السید الشهداء” (یکی از گروه‌های مهم “حشد شعبی” و از گردان‌های حزب الله که همزمان با فتوای ” آیت الله سیستانی” منشق شد و دبیر کل آن “الحاج ولاء” بود.) و هدف گیری هوشمند ماشین آلات نظامی و حمله توپخانه‌ای که موجب فلج کردن قدرت نظامی نیرو‌های “کتائب السید الشهداء” شد، زمینه حمله ددمنشانه عناصر “داعش” را به منطقه “تنف” در مرز کشور‌های “عراق و سوریه” فراهم کرد که در این میان محسن حججی دهمین عضو از لشکر زرهی ۸ نجف اشرف نیز در این حمله ابتدا به اسارت گرفته شد و سپس ۲ روز بعد، یعنی در ۱۸ مرداد همان سال، توسط نیرو‌های تروریستی تکفیری “داعش” با جدا شدن سر از بدن به درجه رفیع شهادت نائل آمد. وصیت نامه: زندگی نامه شهید حججی ۲۷ تیر سال ۱۳۹۶، شهید محسن حججی متن وصیت نامه خود را تنظیم کرد؛ متن این وصیت نامه به شرح زیر است: «برای بانوی صبر السلام‌ای بانوی سلطان عشق السلام‌ای بانوی صبر دمشق زینب دنیا و عقبی علی شرح مدح لافتی الا علی در مسیر شام غوغا کرده ایی شهر را آشوب برپا کرده ایی خطبه خواندی از غریبی حسین زنده کردی کربلا در عالمین گر نبودی کربلایی هم نبود گریه و شور و نوایی هم نبود رنج‌هایی ست فراوان دیده ایی خیمه ها، غارت، سواران دیده ایی دیده بودی، حلق و چشم و حرمله گریه کردی پا به پای قافله بسم الله النور … صلی الله علیک یا اماه یا فاطمه الزهرا “سلام علیک” و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون هرگز نمی‌میرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جدیده عالم دوام ما … چند ساعتی بیشتر به رفتن نمانده است، هرچه به زمان رفتن نزدیکتر می‌شوم قلبم بی تاب‌تر می‌شود … نمی‌دانم چه بنویسم و چگونه حس و حالم را بیان کنم … نمی‌دانم چگونه خوشحالی ام را بیان کنم و چگونه و با چه زبانی شکر خدای منان را به جای بیاورم … به حسب وظیفه چند خطی را به عنوان وصیت با زبان قلم می‌نویسم … نمی‌دانم چه شد که سرنوشت مرا به این راه پر عشق رساند … نمی‌دانم چه چیز‌هایی عامل آن شد … بدون شک شیر حلال مادرم، لقمه حلال پدرم و انتخاب همسرم و خیلی چیز‌های دیگر در آن اثر داشته است … زندگی نامه شهید حججی عمریست شب و روزم را به عشق شهادت گذرانده ام … و همیشه اعتقادم این بوده و هست که با شهادت به بالاترین درجه بندگی می‌رسم … خیلی تلاش کردم که خودم را به این مقام برسانم، اما نمی‌دانم که چقدر توانسته ام موفق باشم … چشم امیدم فقط به کرم خدا و اهل بیت است و بس امید دارم این رو سیاه پرگناه را هم قبول کنند و به این بنده بد پرخطا نظری از سر رحمت بنمایند … که اگر این چنین شد؛ الحمدالله رب العالمین … اگر روزی خبر شهادت این بنده حقیر سرا پا تقصیر را شنیدید؛ علت آن را جز کریمی و رحیمی خد
ا ندانید … اوست که رو سیاهی، چون مرا هم می‌بخشد و مرا یاری می‌کند … همسر عزیزم زهرا جانم اگر روزی خبر شهادتم را شنیدی بدان به آرزویم که هدف اصلی ام از ازدواج با شما بود رسیدم و به خود افتخار کن که شوهرت فدای حضرت زینب شد …
زندگی نامه شهید حججی برای دفاع از حرم حضرت زینب (س)، داوطلبانه به کشور “سوریه” رفت و به مدت ۴۵ روز در این کشور حضور داشت. وی مجددا در ۲۷ تیر سال ۱۳۹۶، به “سوریه” عزام شد و نهایتا در ۱۶ مرداد همان سال، در منطقه “تنف” واقع در مرز کشور‌های “عراق و سوریه” ابتدا توسط تروریست‌های تکفیری “داعش” اسیر شد و بعد از ۲ روز اسارت با جدا شدن سر از بدن به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
اما چند وصیت کلی: از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنه‌ای نائب بر حق امام زمان است. از همه خواهران عزیزم و از همه زنان امت رسول الله می‌خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید، مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مبادا چادر را کنار بگذارید … همیشه الگوی خود را حضرت زهرا و زنان اهل بیت قرار دهید؛ همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید آن زمانی که حضرت رقیه سلام الله خطاب به پدرش فرمودند: غصه حجاب من را نخوری بابا جان چادرم سوخته، اما به سرم هست هنوز … از همه مردان امت رسول الله می‌خواهم فریب فرهنگ و مد‌های غربی را نخورید؛
روحش شادوراهش پررهروبادشادی روح پاک شهیدحججی صلوات 🌷اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌷وَ آلِ مُحَمَّدٍ 🌷وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🕊﴿شهید موسی جمشیدیان قلعه سفیدی﴾🇮🇷 🌷تاریخ تولد : 1362/08/28 🏡محل تولد : نجف آباد - اصفهان 📿تاریخ شهادت : 1394/08/14 💎محل شهادت : حلب - سوریه 👨‍👩‍👧‍👦وضعیت تاهل : متاهل با 1 فرزند 🕌محل مزار شهید : اصفهان - نجف آباد - گلدشت - قلعه سفید - گلزار شهدای قلعه سفید
30.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 مستند کوتاه | قرآنِ موسی 👈🏻 مروری بر زندگی شهید مدافع حرم موسی جمشیدیان و اتفاقاتی که در دیدار خانواده وی با رهبر انقلاب روی داد🌷
[﷽] 💝زندگینامه 💝 . براش می نوشتم: " تو یه بار رفتی سوریه. الان نوبت بقیه ست. لطفاً دیگه تموم کن این مسئله رو!"‼️ وقتی می دید زورش به من نمی رسد😌 پیام می‌داد: "واگذارت می کنم به علیها السلام. خودت باید جوابش را بدی." می‌گفتم: "چرا اسم بی بی رو میاری وسط؟ چرا همه چیز را با هم قاطی می کنی؟"😥 می گفت: "برای اینکه داری سنگ میندازی جلو پام." آخر سر هم معطل من نماند. رفت و کار خودش را کرد.😔 همه زورش را زد تا بلاخره موافقت مسئولان را لشکر را گرفت. 😔😌💙 یکروز کشاندمش کنار و با حالت التماس گفتم: "محسن نرو. تو زن جوون داری، بچه ی کوچیک داری."😖 گفت: "نگران نباش حاجی. اونا هم خدا دارن. خدا خودش حواسش بهشون هست."😉 مرغش یک پا داشت. میدانستم اگر تا فردا هم باهاش حرف بزنم هیچ فایده ای نداره. میدانستم تصمیم خودش را گرفته که برود. هیچ چیز هم نمیتواند مانعش بشود. چشمام پر از شد. لبانم لرزید. گفتم: "محسن. چون دوستت دارم دعا میکنم نشی." گفت: "چون دوستم داری کن شهید بشم." . یک شب "موسی جمشیدیان" را توی خواب دیدم. از دوستان محسن بود که در سوریه شهید شده بود. توی یک با لباس احرام دراز کشیده بود. یکدفعه از تابوت بلند شد و نشست رو به رویم.😶 بهم گفت: "چته خانم؟ چی میخوای؟" به گریه افتادم. گفتم: "شوهرم محسن خیلی بی قراره. میگه میخوام برم سوریه. میگه میخوام شهید بشم."😔 خندید و گفت: "بهش بگو عجله نکنه. وقتش میرسه، خوب هم وقتش میرسه. شهید میشه خوب هم شهید میشه!"😇😮 از خواب پریدم. تمام بدنم می لرزید. خوابم را برای محسن تعریف کردم. بعد هم خیره شدم به او. قطرات درشت اشک ،همینجور داشت از چشمانش پایین می افتاد.😭 میخواست از خوشحالی بال دربیاورد و پرواز کند. من داشتم از ، قالب تهی میکردم او از شوق.😔👌🏻💙 . با چشمان خودم میدیدم که برای رفتن به سوریه دارد مثل پروانه میسوزد.😔 طاقت نیاوردم. مثل سال پیش، دوباره کاغذ و خودکار برداشتم و نامه نوشتم به امام حسین علیه السلام.😇 نوشتم: "آقاجان. شوهرم میخواد بره سوریه که از حریم خواهرتون دفاع کنه. میدونم شما هر کسی رو راه نمی دید. اما قسم تون میدم به حق مادرتون که بذارید محسن بیاد. من به سوریه رفتنش راضی ام. من به شهادتش راضی ام."💙 بعد هم نامه رو فرستادم کربلا. میدانستم آقا دست خالی ردم نمیکند. نه من و نه محسن را.😔💝🌷 ✒️