eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
16.2هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
36 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشبخت آن دلی که گرفتار زینب است عالم به زیر دِین علمدار زینب است (س) 🖇💌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زیبا ویژه ولادت 👏 سرود بسیار زیبا با لهجه‌ی لری 👤 حاج‌ محمود
🔴 آمریکایی ها خوبتر بازی کردند و بعد از شکست ایران به بازیکنان دلداری دادند و زیاد خوشحالی نکردند ولی اینجا یک عده وطن فروش رذل برای آمریکا شادی کردند!
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت49 گذر از طوفان✨ نزدیک فروشگاه آقای واحدی پریسا کیف پولش رو باز
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ _چرا نگفتی دیگه بدهی ها رو پس نمیدی تا کی میخوای سکوت کنی ناز بانوهم بتازه وخوش بگذرونه _نمیشد بگم چون ادعاش میشه من وباباهم خرج داریم فقط خودش نیست الان حال بابا خوب نیست بخوام بهانه بدم دست ناز بانو سر وصدا راه بندازه تسویه کنم به سید میگم _محمد آخر هفته حقوق میگیره همه بدهی تسویه میکنیم ،اون روز رو هم میبینم حرف میزنی یانه که بعید میدونم حرف بزنی و احتمالا دوبرابر بدهی که مونده دوباره به حساب اضافه میشه _داداش تو چرا قرض مارو پس بده؟ سید تا آخر ماه صبرکن دنیا به آخر نمیرسه _محمدخودش راضی پول بده تو هم لازم نیست نظر بدی خودم میدونه چی درسته چی غلط _پریسا به گوش ناز بانو برسه آبرو جفتمون رو میبره خودم تسویه ش میکنم _مگه حرف دیگه ای مونده بزنه هرچی دلش خواسته گفته، بزار بازم بگه نهایتش اینه یه خواستگاری وعقد وعروسی می افتیم از حرفش جا خوردم وتعجب کردم _چی داری میگی میخوای الکی الکی من وداداشت رو بی آبرو کنه _وقتی همه چی رسمی وقانونی باشه بی آبرویش کجاست؟ شنیدن حرف هاش هر لحظه حالم روبدتر میکرد _خواهش میکنم ادامه نده _از چی میترسی ؟خانواده مارو مگه نمیشناسی دستم رو به نشونه سکوت جلوی صورتش گرفتم چند لحظه چشم هام رو بستم ونفس عمیقی کشیدم _میدونی ته این حرف ها چی میشه ؟ سرش رو تکون داد _خواستگاری اومدن مگه گناه؟ با ناراحتی وبغض گفتم _نه گناه نیست بی آبرو شدن من ومحمد گناه اون وقت یه مهر تایید میخوره رو حرفهای ناز بانو همه میگن پس چیزی بینشون بود که زن باباش میگفت میگن راست میگفت ترانه بخاطر دیدن محمد میرفته خونه پریسا اینا بس کن اصلا رو چه عقلی رفتی از بدهی خونه ما پیش داداشت حرف زدی اشتباه کردم اجازه دادم الانم نصف پولش رو بدی دستش رو روی صورتم گذاشت اشک های که از چشم هام سرازیر شده بود رو پاک کرد _اگر قبول نمیکردی خودم میبردم پس میدادم هرکاری هم که بدونم درسته انجام میدم حرف مردم وناز بانو هم برام مهم نیست "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
mdhy_anlyn_-_dkhtr_mwl_wmdh_-_mhmwd_khrymy.mp3
7.08M
🌸 (س) 💐دختر مولا اومده 💐زهره ی زهرا اومده 🎤 👏 👌فوق زیبا
. . وَمحالات‌ِرضا.. یعنی‌تواوج‌دلتنگی‌ودرموندگی‌ دقیقاازجایی‌که‌تصور‌نمیکنی‌ دعوت‌شی‌حرم‌سطان(:💔 .. 🍃🌺🍃
گاهی می‌شد پول توی جيبش را می‌بخشيد و جيبش خالی می‌شد يا يک خانواده مستمند را شناسايی می‌کرد و می‌آمد و كابينت‌های خانه را باز می‌كرد و به من می‌گفت: « مادر اینجا چقدر قند داری يا چقدر برنج داری؟! خيلی‌ها هستند كه به نانِ شب‌شان محتاجند.» من می فهميدم كه منظورش بخشيدن بخشی از اين اقلام به مستمندان است. بعد، من را همراهش می‌برد و دو نفری به درب خانه آنهایی كه شناسايی كرده بود، می‌رفتيم و مخفيانه كمك‌شان می‌كرديم. ✍راوی: مادر 🕊🌹 هدیه به
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ : خواص و سلبریتی‌هایی که اطلاعات ندارند شبهه‌افکنی نکنند؛ چون اگر با حرف آن‌ها خون از دماغ کسی بیاید باید پاسخگو باشند. 🔹تیراندازی، چاقوکشی و پرتاب کوکتل مولوتوف اعتراض و دعوای خانوادگی نیست، جنگ است.
وطن پرستو بهار است ، و اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند ، پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد. "شهید سید مرتضی آوینی"
اگر پرستش جز ذاتِ خدا مجاز می‌بود مسلّما علی را می‌ پرستیدم ! علی خدا نیست ولی وجودِ علی را چیزی جز خدا پُر نکرده است... "شهید‌دکتر‌مصطفی‌چمران"
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت50 گذر از طوفان✨ _چرا نگفتی دیگه بدهی ها رو پس نمیدی تا کی می
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ یه لیوان برداشتم داخلش آب ریختم دوتا قرصی که دکتر برای شب تجویز کرده بود رو برداشتم از آشپزخونه بیرون رفتم چند ضربه به در اتاق زدم صدای بی حال بابا بلند شد _ترانه بابا بیا داخل در اتاق رو باز کردم و داخل رفتم نگاهی به دور ور اتاق انداختم قبل از اینکه حرفی بزنم گفت _نیلو آب بازی کرده سرتا پاش رو خیس کرده ناز بانو رفت لباساش رو عوض کنه حواسش به بچه نیست بعدم سرما بخوره دردسر نگهداریش برای منه کنار تخت نشستم و دست بابا رو گرفتم _باباجون بشین قرص هات رو بدم بخوری دستم رو محکم گرفت ونشست قرص هارو داخل دهنش گذاشت لیوان آب رو با دو نفس بالا کشید _دستت دردنکنه عزیزدلم _خواهش میکنم باباجون،نیم ساعت دراز نکش که قرص ها معده ت رو اذیت نکنه بعدش بخواب _باشه دخترقشنگم چند لحظه ای سکوت کرد و دوباره ادامه داد _ترانه بابا ببخشید خیلی اذیت شدی دستش رو بالا آوردم و بوسیدم به صورت مهربونش که خیلی زودتر ازسنش پیر شده بود زل زدم _بابا اینطور حرف بزنی دلخور میشم ،کاری نکردم که اذیت شده باشم _از بس خانمی درکت بالاست بیشتر از سنت میفهمی ،میدونم خیلی برات کم گذاشتم دعاکن بتونم سرپا بشم وبرات جبران کنم _شما هیچ وقت برای من کم نذاشتید دیگه ام اینطوری حرف نزنید وگرنه ازتون دلخور میشم باصدای باز شدن در اتاق چرخیدم نازبانو با نیلو داخل اومـد _بابا جون کاری نداری من برم بخوابم ؟ _نه عزیزم برو بخواب خم شدم صورتش روبوسیدم شب بخیر گفتم برگشتم داخل اتاق خودم در اتاق رو بستم بالشتی که گوشه اتاق بود رو برداشتم وسط اتاق انداختم ودراز کشیدم به سقف خیرشدم یاد حرفهای صبح پریسا افتادم باید بهش اجازه ندم محمد بدهی رو تسویه کنه چند ساله من وپریسا دوستیم تاحالا اشتباهی از محمد ندیدم ولی فکرنکنم با این شرایط زندگی من این ازدواج سر بگیره باید کاری کنم ازفکر من بیرون بیاد "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻 🌤صبح ها را به سلامی به تو پیوند زنم... ✨ای سر آغازترین روز خدا صبح بخیر... ✨به امیدی که جوابی ز شما می آید... ✨گفتم از دور سلامی به شما، صبح بخیر... @karbala_ya_hosein
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
خیلی زینبی بود و نسبت به عمه ی سادات حساسیت خاصی داشت، همیشه می گفت: تا زمانی که به من احتیاج داشته باشند، تو سوریه می مونم و از ناموس امام حسین علیه السلام پاسداری می‌کنم. یادم هست که می گفت با چند نفر از دوستانم با هم نشسته بودیم و در مورد سوریه صحبت می کردیم اگر سوریه سقوط کرد چیکار کنیم. هر کدام از دوستان یه چیزی میگفت. یکی گفت میرم لبنان یکی عراق، اون یکی ... هرکس یه جایی گفت اما وقتی نوبت به مهدی  رسید لبخند همیشگی خودش زد گفت: "من ميرم حرم بی بی زینب، دم در حرم میمونم، تا آخرین قطره خونم از حرم خانم پاسداری می کنم." اونجا بود که رفقاش به اذعان خودشون به تفکر مهدی حسادت کردند... 🕊🌹
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
استقبال از ملی پوشـان تیم ملی فوتبال ایـــران در فرودگاه امام خمینی پ‌ن: دمتون گرم مردم باغیرت نبودم ولی رو سفیدمون کردین 🇮🇷♥️ 🔻 @seyyedoona
خدا هواسش بهت هست 😍 برای تسکین لازم نیست مجازی رو بالا پایین کنیا، چند درجه از جنوب به سمت غرب بچرخ، به خود خدا بگو... همین! این و عجّل فرجهمِ آخر صلوات رو بگو، هم ظهور رو جلو میندازی، هم تو ثواب نوشتن الغدیر با علامه امینی، شریکی! اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🇮🇷
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت51 گذر از طوفان✨ یه لیوان برداشتم داخلش آب ریختم دوتا قرصی که
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ روی زیر اندازی که خانم کریمی برای نماز خوندن انداخته بود دراز کشیدم پریسا کنارم نشست شروع به خندیدن کرد _بلندشو بشین الان یکی بیاد بهت میخنده _نه که خودت نمیخندی دارم میمیرم ماشاءالله این دوهفته چقد سفارش داشتن _کارمون زیاد بود ولی چند روز دیگه اضافه کار وحقوق روباهم بهمون میده خستگی کار از یادمون میره _اره بازم خداروشکر میتونم پول تو داداشت رو پس بدم فکر کنم کمی هم برای خودم باقی بمونه که باید دوباره برای تسویه بدمش سرش رومتاسفم تکون داد _اگر همون روزی که نصف پول رو پس دادی به سید میگفتی دیگه هیچ مسئولیتی برای پس دادن بدهی ها نداری دیگه نمیتونست بره قرض بگیره _چه دل خوشی داری وقتی تسویه کردیم بهش گفتم رفته بود پیشش بهش گفته بود دختر حاجی گفته تا بابام نیومده به کسی دیگه حساب دفتری جنس نده ،نازبانو رفته بود فروشگاه سرخیابون قرض گرفته بود باعمو رفتیم برای خونه خرید کنه فروشنده برگشته میگه خانم نیکجو یادتون نره سرماه بدهی رو تسویه کنید دهنم باز مونده بود چه جوابی بدم عمو لطف کرد تسویه ش کرد پریسا باتعجب وچشم های گردشده ش گفت _وای این آدمیزاد نیست بخدا دکتر واجبه ،روانیه _فکر کردی من خوشم میاد همش دست وپا بزنم پول جمع کنم خرج بریز به پاش های خانم برای مهمون دعوت کردنش که به بهانه سر زدن به بابا میان رو بدم مجبور شدم به سید بگم هرچی دوباره حساب دفتری بازکن برامون خودم پسش میدم _فعلا نمیخواد پول محمد پس بدی قرض سید رو پس بده _نه خیلی لطف درحقم کردید اگر سماجت وگیر دادنت نبود اجازه نمیدادم داداشت حسابش کنه _کار خوبی کردم بخوام به اجازه تو پیش برم که هیچی کاری انجام نمیشه دستم رو روی زمین تکیه دادم وبلند شدم _دلم نمیخواد ذهنت رو بهم بزیزم نگرانت کنم _دلت شکر خورده از لحن جوابش خنده م گرفت _بریم احتمالا تابرسیم خونه هوا تاریک شده _ده دقیقه دیگه میریم بیرون محمد میاد دنبالمون دیگه دیر نمیشه از شنیدن جوابش جاخورده بزور آب دهنم رو قورت دادم _مگه قول ندادی هیچ وقت بهش نگی بیاد دنبالمون، پریسا یه نفر منو توی ماشینش ببینه برام بد میشه خودت باهاش برگرد من تنها بر میگردم _مگه تاحالا رفتار بدی از محمد دیدی که برات حرف در بیارن بعدشم باباهم همراهش میاد گفتم سر خیابون وایسن _نه توی خوب بودن و آقا بودن محمد شکی نیست ولی نمیشه دهن ناز بانو رو بست کادو تولدی که تو گرفتی به اسم داداشت توی محل پخشش کرد بعد داخل ماشینش بشینم چه حرفای که بزنه _همه از دروغ گفتن وتهمت زدن های ناز بانو خبر دارن تونگران نباش میدونم دارم چکار میکنم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
صد‌رکعت‌نمــٰا‌زبخون‌ . . صدتا‌ڪار‌خوب‌انجام‌بده . . ولۍ‌کسۍ‌نتونہ‌باهــات‌حرف‌بزنھ‌ اخلاق‌نداشتہ‌باشۍ‌بہ‌هیچ‌دردۍ‌نمیخوره! مومن‌بــٰاید‌شاد‌باشہ! اخلاق‌ِ‌خوب‌داشته‌باشه!
همین که به هر بهانه دلم تنگِ توست، یعنی عشق ... "امام زمانم دوستت دارم" ▪️تعجیل در ظهور صلوات ▫️اللهم عجل لولیک الفرج
خدا خدا فقط خدا ❤️❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلتنگی همسر شهید دانیال رضازاده...💔 دربرابر همه شهدا و تک تک لحظه های دلتنگی خانواده شون مسئولیم :)
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت52 گذر از طوفان✨ روی زیر اندازی که خانم کریمی برای نماز خوندن
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ کفش هام رو پوشیدم و زیر انداز رو جمع کردم وگوشه سالن گذاشتم پریسا رو صدا زدم _جانم؟ _بریم یا زوده؟ _بریم تا برسیم سر خیابون اونام رسیدن از خانم کریمی و پرگل خداحافظی کردیم و بیرون رفتیم باصدای خنده یهوی پریسا بهش خیره شدم _بسم الله به چی میخندی _چشمم به اتاق نگهبانی افتاد یاد حرف دیروز مش رحیم افتادم با چه حرص وجوشی گفت بابا جون فکر کردی با اینطور کاری میشه از درس ومدرسه خلاص بشی و بجای برسی نه دخترم تا درس نخونی به هیچ جا نمیرسی صدای خنده م بلند شد _یواش تر حرف بزن میشنوه ناراحت میشه _داره با تلفن حرف میزنه حواسش به ما نیست وگرنه پنجره رو باز میکرد یه خداقوت میگفت بهمون _دقت کردی هر روز سوال پرسیدنش کمتر میشه ولی مهربون تر از قبل شده _آره از اولم مهربون بود بخاطر کار کردنمون اخم میکرد وسوال میپرسید پله هارو پایین رفتیم دستم رو گرفت کمی عقب کشید _صبرکن ببینم رسیدن یانه نگاهی به سرخیابون انداخت _نیومدن تاجلوی ایستگاه بدوایم زودتر برسیم _داریم میریم دیگه _قبل بابا ومحمد برسیم دستم رو محکم تر گرفت _تا سه میشمارم باهم بدوایم خندیدم وسرم رو تکون دادم نفس نفس زنان رسیدیم کنار ایستگاه اتوبوس روی یکی از صندلی ها نشستم چند تا نفس عمیق کشیدم که ضربان قلبم پایین بیاد پریسا با صدای بوق ماشینی که کمی جلوتر از ایستگاه ترمز گرفت لبخند روی لبش اومد _بلندشو بریم دستش رو گرفتم از روی صندلی بلند شدم سمت ماشین رفتیم در ماشین روباز کرد با سر اشاره کرد _برو داخل نگاهی بهش انداختم الان چطور بهش بگم خودت پشت سر محمد بشین دوباره صداش بلند شد _ترانه چرا من رو نگاه میکنی باید بخاطر این کارش بهش تذکر بدم حیف پیش باباشون نمیشه بگم خودتون برید من نمیام "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا