eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.6هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
... 🧡🌱 یادِ امام زمان عج ک فقط مخصوص روز جمعه نیست مشتی یه تسبیح بردار برا تعجیل در امر فرج مولا ذکر بگو
43.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ این روایت رو گوش کنید و شک نداشته باشید ، آقا می شنوند و دست خالی ردمون نمی کنند ، پس ازشون بخوایم 🤲 🕋حاجیان مکه روند و فقرا سمت تو آیند .... 🦋گفتم اینجا تا مشهد چقدر راه است؟ گفت: آنقدر که بگویی: “السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع) “
「🍃☃」 •٠ بهتره‌ همه‌ چیز رو بسپاریم‌ دستِ‌ خدایی‌ که ما و همه‌ی‌ این‌ جهان‌ رو آفریده‌ و یقیناً برای خوب‌ کردنِ‌ حالِ‌ منو‌ تو هم‌‌ برنامه‌ داره..
♡•• نظر‌از‌تُــو‌بر‌نگیرم،همہ‌عُمـر‌تا‌بمیرم ڪہ‌‌تُـو‌در‌دلم‌نشستۍ‌و‌سر‌مقام‌دارے.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
... 🧡🌱 یادِ امام زمان عج ک فقط مخصوص روز جمعه نیست مشتی یه تسبیح بردار برا تعجیل در امر فرج مولا ذکر بگو
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت58 #گذرازطوفان✨ درحیاط رو باز کردم با پریسا که دست به کمرایس
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ پریسا در ماشین رو برام باز کرد و لبخندی زد _برو بشین اخم هاتم باز کن الان محمد فکر میکنه بزور آوردمت نگاه زیر چشمی بهش انداختم وسوار ماشین شدم در رو بست محمد از داخل آینه نگاه گذری بهم انداخت وسلام کرد آب دهنم رو قورت دادم سرم رو پایین انداختم و جوابش رو دادم پریسا در جلو رو باز کرد کنار برادرش نشست نگاهی به عقب انداخت لبخند ملیحی زد _بریم دیر نرسیم _چشم آبجی خانم نگران نباش دیر نمیرسیم ماشین رو روشن کرد سمت خیابون اصلی حرکت کرد بعداز چند دقیقه سکوت، محمد خودش رو به طرف پریسا کشید کنار گوشش آروم حرفی زد پریسا با لبخند دندون نمایی سمتم چرخید _داداش میگه جای نگهداره صبحانه بخوریم؟ ازشنیدن حرفش هول شدم وگفتم _نه نه صبحانه خوردم اگر صبحانه نخوردید هرجا دوست دارید توقف کنید برید صبحانه بخورید داخل ماشین منتظرتونم میشینم از هول شدنم وجواب دادنم خنده شون گرفت ومحمد گفت _ماهم صبحانه خوردم ولی هول هولکی پریسا وسط حرفش پرید _تقصیر خودت بود باید زودتر بیدار میشدی دستش رو سمت فرمان دراز کرد وگوشی محمد رو برداشت _این وقت صبح به کی میخوای زنگ بزنی؟ _پونه بهش بگم رسیدی خونه آقاجون نیمرو برات درست کنه خنده صدا داری کرد وگوشی رو از دستش بیرون کشید _میخوای سوژه برای دایی ردیف کنی دیگه چند وقت سر به سرم بزاره _عه محمد فکر نکنم دایی خونه باشه از الان تا ظهر که نمیشه گرسنه بمونی _گرسنه م نیست برم اونجا چای وکلوچه های خانم جون هست میخورم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
「🍃☃」 •٠ بهتره‌ همه‌ چیز رو بسپاریم‌ دستِ‌ خدایی‌ که ما و همه‌ی‌ این‌ جهان‌ رو آفریده‌ و یقیناً برای خوب‌ کردنِ‌ حالِ‌ منو‌ تو هم‌‌ برنامه‌ داره..
به علت تغییر شرایط آب و هوا اعتصابات سراسری در تاریخ ۱۴،۱۵،۱۶ به صورت مجازی در برنامه شاد برگزار میگردد . 😂😂😉 @seyyedoona
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻 🌤صبح ها را به سلامی به تو پیوند زنم... ✨ای سر آغازترین روز خدا صبح بخیر... ✨به امیدی که جوابی ز شما می آید... ✨گفتم از دور سلامی به شما، صبح بخیر... @karbala_ya_hosein
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر حضرت زهرا (س) نبود عالم خلق نمیشد... در حدیثی قدسی آمده است: «ای احمد اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی‌کردم و اگر علی نبود تو را خلق نمی‌کردم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را خلق نمی‌کردم.»
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت59 گذر از طوفان✨ پریسا در ماشین رو برام باز کرد و لبخندی زد
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ جلوی در آموزشگاهی که مسیرش برام آشنا بود پریسا با انگشتش به آموزشگاه اشاره کرد وبه برادرش گفت _ همین جا نگهدار سرش رو تکون داد و به روی چشم آرومی گفت وترمز گرفت سریع دست گیره در رو کشیدم وناخواسته نگاهی به آینه وسط ماشین انداختم ونگاهم به چشم های محمد گره خورد سریع سرم رو سمت در چرخوندم وگفتم _ممنون آقا محمد زحمت افتادید _خواهش میکنم زحمت نیست وظیفه س _لطف دارید در ماشین رو باز کردم قبل از اینکه حرفی بزنه پیاده شدم در رو بستم کمی از ماشین فاصله گرفتم پریسا از ماشین پیاده شد سمتم اومد صدای بوق باعث شد بچرخیم وچند قدم جلوتر رفتیم پریسا نزدیک پنجره ماشین رفت _جانم داداش؟ _منتظرتون میمونم _نه معطل میشی برو خونه آقا جون کارمون تموم بشه میام اونجا که باهم بیایم دنبال ترانه برگردیم _خب ترانه خانم هم بیار از همونجا برمیگردیم _خانم جون ترانه رو ببینه اجازه نمیده برگردیم سری قبل هم قول دادم دفعه بعد نهار پیششون بمونیم فعلا نمیشه _چرا !خب بعد نهار برمیگردیم _دیر میشه اون وقت بهانه دست ناز بانو می افته محمد ابروهاش رو بالا انداخت سرش رو متاسف تکون داد گوشیش رو از جلوی فرمان برداشت سمت پریسا گرفت سوالی نگاهش کرد _بگیرش کاری داشتی زنگ بزن پونه فقط دیر نکنید _چشم زود میام وارد حیاط آموزشگاه شدیم پریسا پشت در وایساد یواشکی نگاهی به بیرون انداخت نفس راحتی کشید _خداروشکر رفت دستم رو گرفت به طرف در ورود آموزشگاه حرکت کردیم با اعتراض گفتم _معلوم هست داری چکار میکنی مگه پول داریم اومدیم اینجا _بهت گفتم نگران شهریه نباش حتما پول هست که اومدیم دستم رو از توی دستش بیرون کشیدم و وایسادم _همین جا میشینم برو کاراتو انجام بده بیا _عه ترانه چرا بچه بازی در میاری بیا بریم داخل یه فرم میگیریم و برمیگردیم باید بریم دنبال این چند تا آدرس شاید موفق شدیم یه جا استخداممون کردن _من بچه بازی در میارم یا تو چرا الکی بریم فرم بگیریم نفس کلافه ای کشید چشم هاش روبست وشمرده شمرده گفت _بهم اعتماد داری یانه؟ _ثبت نام کلاس چه ربطی به اعتماد داره؟ _یه کلمه بگو آره یانه باحرص جواب دادم _آره حالا بگو چه ربطی داره _پس اجازه بده کاری که میخوامو انجام بدم نگران هم نباش "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
و سلام بر او که می گفت: ای عزیزان بدانید ماندنمان در گرو رفتنمان است 🕊🌹
دلم تنگ است برای کسی که نمیشود او را خواست... نمیشود او را داشت... فقط میشود سخت برای او شد... و در حسرت نبودنش سوخت...!
🌹آنقدر حضرت فاطمه(سلام الله علیها) جایگاه بلندی دارد که هرگاه ائمه اطهار میخواهند شرح حال بدهند و بگویند از کجا هستیم، می‌گویند: ما فرزند هستیم.. 📗مرحوم حضرت
و سلام بر او که می گفت: حجاب، مانند اولین خاکریز جبهه است که دشمن برای تصرفِ سرزمینی حتماً باید اول آن را بگیرد شهید مرتضی مطهری🕊🌹
.گذر از طوفان پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨ نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 .
تمامی ظلم و ستم هایی که در جهان بر مسلمانان به خصوص شیعیان وارد می شود،  بر اثر فراموش کردن دستورات اسلام است. "شهید احمد رضا مظلومی"
چه زیباست .. خاطرات مردانی که پروای نام ندارند و در کهف گمنامی خویش مأوا گرفته اند .... ... به یاد شهدای گمنام ... آنان که در زمین گمنامند و در آسمانها مشهورند 
.گذر از طوفان پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨ نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 .
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت60 گذر از طوفان✨ جلوی در آموزشگاهی که مسیرش برام آشنا بود پریس
گذر از طوفان✨ بعد از نیم ساعت سوال پرسیدن وجواب گرفتن از منشی ومسئول آموزشگاه دوتا فرم ثبت نام تحویل گرفتیم خداحافظی کردیم از آموزشگاه بیرون اومدیم پریسا برگه ای رو از داخل کیفش بیرون آورد نگاهی به نوشته روش انداخت _بریم این دفتری که فروشنده برای فروش لوازم شوینده میخوان _آدرسش نزدیکه؟ _آره خیابون بعدی میشه امروز آدرس هر سه تا دفتر دور نیست توی یه محدوده هستن _پریسا داخل دفترشون کارای فروش انجام میدن؟یا بازار یاب میخوان؟ _نوشته فروش محصولات در دفتر حالا میریم میپرسیم تاجلوی دفتری که دنبال آدرسش میگشتیم دیگه حرفی نزدیم وارد ساختمانی که اسم دفتر محصولات بهداشتی شست وشو نفیس روی یکی از تابلوهاش نوشته بود شدیم پله های طبقه اول رو بالا رفتیم با دری که قفل بزرگی روی حفاظش زده شده بود روبرو شدیم پریسا باحرص لبش رو جمع کرد _این چرا بسته س دیروز منشیش گفت هر روز صبح ها هستن _خب صبرمیکنیم شاید بیان باصدای بازشدن در واحد روبروی چرخیدیم خانمی با تعداد زیادی مانتو که روی دستهاش گرفته بود بیرون اومد نگاهی بهمون انداخت سلام کردیم لبخند ملیحی زد و جوابمون رو داد _دنبال کسی میگردید؟ پریسا به در پشت سرمون اشاره کرد _برای استخدام اومدیم ولی در دفترشون بسته س پوزخندی زد از حرکتش جا خوردیم نگاهی بهم دیگه انداختیم سریع گفت _ببخشید از بی نظمی شرکت اینا خنده م گرفت هر کی میاد برای کار سر ماه نشده از دستشون فرار میکنه کارشون مرتب نیست سر وقت هم حقوق کارمندهاشون رو نمیدن اینطوری هرچند وقت یه بار کارمنداشون میرن شرایطشون بهم میریزه امروز بعید میدونم بیان حالا میخواید فردا یه سر بزنید _نمیتونیم هر روز بخاطر سوال پرسیدن بیایم نگاهی به ساعت مچیش انداخت وگفت _من الان باید برم عجله دارم وگرنه دعوتتون میکردم داخل تولیدی برید داخل یه کارت از خانم صوفی بگیرید چند روز دیگه بهم زنگ بزنید اگر شرکتشون باز بود میگم بیاید "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 چه قشنگ است چهل روز پس از داغ شهید موسم گریه‌ی بر مادر سادات رسید 🖤🥀 "شهید آرمان علی وردی" هدیه به
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻 🌤صبح ها را به سلامی به تو پیوند زنم... ✨ای سر آغازترین روز خدا صبح بخیر... ✨به امیدی که جوابی ز شما می آید... ✨گفتم از دور سلامی به شما، صبح بخیر... @karbala_ya_hosein
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein