eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.5هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
ماه رجب پارسال هزاران شرکت کننده از ایران و آمریکا و کانادا گرفته تا روسیه و آلمان و کره جنوبی مراقبه رو شرکت کردند که نتایجش برای همه حیرت آور بود که در کانالمون هست حالا؛ آکادمی راهی نو یه ویژه برنامه جذاب برای ورود بهتر به ماه رجب داره اگه می خوای از تکنیکهای سرمایه گذاری در ماه رجب با خبر بشی همین الان بزن رو لینک زیر بیا تو جمع آکادمی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3015311559Cbfe798299d
تو به دنیای ما نشون دادی یه انسان چقدر میتونه دوست داشتنی باشه... عاقبتمون ان شاءالله شهدایی
شهید سید مجتبی نواب صفوی🕊🌹 آرزو دارم که حکومت اسلامی تشکیل بشود و آن زمان بزرگترین افتخارم این است که رفتگر خیابان هایش باشم.
♦️‏اثر واکسن فایزر در سکته های ناگهانی چنان زیاد شده که سران غرب برای مسافرت هوایی از خلبانان واکسن نزده استفاده میکنند!! 🔹وقتی رهبر گفت واکسن آمریکایی ممنوعه تا اینجاها رو میدید!
شهیداسماعیل دقایقی سرواوی تولد_۹ بهمن ۱۳۳۳ بهبهان، ایران درگذشته_۲۸ دی 1366 شلمچه، خوزستان مزار شهید:_ امیدیه، استان خوزستان وفاداری_ نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران شاخه نظامی_ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سال‌های خدمت۱۳۵۸ تا۱۳۶۶درجه _سرلشکر پاسدار یگان _نیروی زمینی سپاه پاسداران فرماندهی_ لشکر ۹ بدر جنگ‌ها و عملیات‌ها _جنگ ایران و عراقـ ✧28دی ســالــروز شـهــادت هدیه به 🌷🇮🇷
چقدر این توییت قشنگه👌 حالا هم خدا رو شکر یکی یکی گاز ها برای هم وطنامون داره وصل میشه✌️
.گذر از طوفان پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨ نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه بنده باشیم؟ 🎙️ سخنران : مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ انتشارپست‌ثواب‌جاریه‌در‌پی‌دارد🌹
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت121 گذر از طوفان✨ در اتاق رو باز کردم و داخل رفتم خانم خادمی نگ
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ روی مبل داخل سالن نشستم چند دقیقه بعد عمو کریم با جعبه شیرینی رسید خانم خادمی جعبه رو ازش گرفت و سمت آبدار خانه رفت صدای زنگ داخل شرکت پیچید خانم شفقت از روی صندلیش بلند شد و سمت در رفت از داخل چشمی بیرون رو نگاه کرد و در رو باز کرد پریسا سرحال و پر انرژی داخل اومد و سلام کرد وجواب گرفت با دیدنم لبخند زد و سمتم اومد دستش رو جلوم دراز کرد دستش رو گرفتم -‌خسته نباشی چرا اینجا نشستی؟ -فعلا کاری ندارم -عه پس پاشو بریم بالا من کلی کار دارم کمکم کنی تموم بشن آروم خندیدم -نگفتم که کار ندارم چند دقیقه دیگه باید برم پرونده ها رو چک کنم ‌-ای تنبل خان صبرکن برم پیش برادران فروغی یه آش برای آقای عزیزی بپزم با چند وجب روغن بعد میام حرف میزنیم یهوی صدای خنده م بلندترشد دستم رو روی دهنم گذاشتم -مگه چکار کرده؟ ‌-میام بهت میگم سمت اتاق مدیریت رفت چند ضربه به در زد با صدای بفرمایید گفتن طیب در رو باز کرد و داخل رفت در رو باز گذاشت چرا حواسم نبود بهش بگم در اتاق رو ببنده دوباره طاها قاطی میکنه چرا در رو باز میزاریم ،سعی کردم جلوی خندیدنم رو بگیرم که صدای پریسا رو بشنوم طاهر پرونده رو جلوی دست پریسا گذاشت -این پوشه رو ببرید بدید به آقای امیری پریسا پوشه رو برداشت وگفت -میشه یه سوال بپرسم؟ طیب دست به سینه وخونسرد گفت -بفرمایید؟ -آقای عزیزی برای چکاری اینجا استخدام شدن؟ هرسه برادر با نگاه سوالی به پریسا خیره شدن که طاها سکوت روشکست و پرسید -برای انجام کارای خرید و بیرون وجابجا کردن مدارک هر دو تاشرکت چطور مگه؟ پریسا گلوش روصاف کرد -من که از وقتی استخدام شدم تا امروز بجز غر زدن و نمیشه گفتن وسخته وچقد گیر میدید کار مفیدی از آقای عزیزی ندیدم جالب اینجاست وقتی از خونه زنگ میزنن بهش میگه انقد سرم شلوغه وقت سر خاروندن هم ندارم، یه پیشنهادی داشتم براشون شفقت با صدای آرومی گفت -این دوستت چرا اینطوره آقای عزیزی رو الان بدبخت میکنه برو از اتاق بیارش بیرون تا حکم اخراجش رو نگرفته دوباره خنده م گرفت _نترسید اخراج نمیشه به در اتاق خیره شدم برای شنیدن ادامه حرف های پریسا گوشام رو تیز کردم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه بنده باشیم؟ 🎙️ سخنران : مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ انتشارپست‌ثواب‌جاریه‌در‌پی‌دارد🌹
چقدر این توییت قشنگه👌 حالا هم خدا رو شکر یکی یکی گاز ها برای هم وطنامون داره وصل میشه✌️
.گذر از طوفان پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨ نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✪میشه یه سوالی کنم ...؟؟؟ کـــجــاسـت امـامـــتــون الان...💔😔😭
بعد اتمام جلسه گفت امروز همه جلسه اداری نبود حرف شخصی هم زدیم هزینه جلسه را بذار به حساب من و فاکتورش را بیار برام کجایند مسئولین بی ادعا... 🌱سردار شهید صیاد شیرازی 🌷یادش با ذکر
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت122 گذر از طوفان✨ روی مبل داخل سالن نشستم چند دقیقه بعد عمو کر
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ پریسا به پرونده ای برای تحویل گرفتنش پایین اومده بود اشاره کرد وگفت _الان آقای عزیزی کجا هستن که کارشون من باید انجام بدم طیب دستی به یقه کتش کشید و جواب داد _حتما رفتن یکی از کارای شرکت رو انجام بدن _بعید میدونم ،بنظرم بهش بگید یه چند وقتی سر کار نیاد بره بشینه خونه حداقل به خانمش کمک کنه شاید قدر کار کردن رو دونست به هر بهانه ای کاری که وظیفه شه رو دوش بقیه نندازه طاها که از قیافه ش معلوم بود جوابی برای حرف های پریسا نداره از روی صندلیش بلندشد و از اتاق بیرون اومد به محض رسیدنش داخل سالن برای اینکه متوجه نشه مشغول دیدن اتاق مدیریت بودم سرم رو سمت پنجره چرخوندم صدای سخت نگیرید گفتن ‌طاهر باعث شد دوباره سرم رو سمت اتاق چرخوندم ‌ _آقای فروغی اگر کمی سخت میگرفتید الان خیلی از مشکل ها به وجود نیومده بود طیب سرش رو تکون داد _حرف شما درسته خانم خجسته باهاشون صحبت میکنم _ممنون کار دیگه ای نیست ؟ _نه فقط به آقای امیری بگید امروز پرونده هارو درست کنه _چشم پریسا از اتاق بیرون اومد به طرفم اومد خانم خادمی باسینی که پر از استکان های چایی بود از آبدار خانه بیرون اومد —سلام دختر گل چه به موقع رسیدی پریسا با لبخند جوابش رو داد _فعلا باید برم چند تا کار هست انجام بدم بر میگردم -چایی وشیرینیت رو بخور بعد برو نگاه سوالی به خانم خادمی انداخت _شیرینی به چه مناسبته؟ _سلامتی دوستت وپیدا شدن پرونده ها پریسا ذوق زده بهم خیره شد ویهوی صداش بلند شد _پرونده ها پیدا شد؟کی؟پس چرا بهم نگفتی دستش رو گرفتم _آروم چرا داد میزنی ،آره چند دقیقه پیش پیداشون کردم آروم طوری که کسی نشنوه گفت -ایول برای اولین رو کم کنی از شفقت عالی بود لبم رو به دندون گرفتم _زشته اینطور نگو بشنوه ناراحت میشه _مگه اون براش مهم بود ما ناراحت شدیم برم این پرونده رو بدم آقای امیری برمیگردم _مگه کار نداری تموم شد بعد بیا _بهش میگم فردا انجام میدم _به آقای عزیزی گیر میدی خودت که داری بدتر میشی بی صدا خندید _کارا رو انجام بدم میام "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
بعد اتمام جلسه گفت امروز همه جلسه اداری نبود حرف شخصی هم زدیم هزینه جلسه را بذار به حساب من و فاکتورش را بیار برام کجایند مسئولین بی ادعا... 🌱سردار شهید صیاد شیرازی 🌷یادش با ذکر
.گذر از طوفان پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨ نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 .
💕 همسر شهید می‌گفت؛ صحبت‌های ما خیلی کوتاه بود اما در همان فرصت کوتاه روی یک چیز خیلی تاکید کرد، او بارها گفت که یک می‌خواهد. شاید کسی که به خواستگاری می رود بگوید همسر و همدم می‌خواهد اما مصطفی گفت که همسنگر می‌خواهد. بعد از چند سال به او گفتم ما که الان در زمان جنگ نیستیم، علت اینکه همسنگر خواسته چه بوده ؟ او گفت: « جنگ ما در حال حاضر جنگ نظامی نیست؛ جنگ الان ما . اگر همسنگر خواستم به خاطر کارهای فرهنگیه تا وقتی من انجام می‌دهم، همسرم هم در کنار من کار فرهنگی کند ». 🍃
‌ ‌براتون آرزو میکنم در ناباورانه ترین حالت زندگیتون، اون اتفاق قشنگی که فکرش رو هم نمیکنید بیفته . . . 🕊🤍 + زندگـی به خیـر 🌱
مرحوم حاج اسماعیل دولابی : همین که گردی بر دلتان پیدا می شود یڪ《سبحان الله》بگویید آن گرد ڪنار می رود . هر وقت خطایی انجام دادید ‌《استغفرالله》بگویید که چارہ است. هر جا هم نعمتی به شما رسید 《الحمدلله》بگویید چون شکرش را به جا آوردی گرد نمی‌گیرد . با این سه ذڪر باخدا صحبت ڪنید. صحبت ڪردن با خدا غم و حزن را از بین می برد
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت123 گذر از طوفان✨ پریسا به پرونده ای برای تحویل گرفتنش پایین ا
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ در اتاق بایگانی رو کلید کردم کلید رو داخل کیفم انداختم سمت میز خانم شفقت رفتم خودکاری که دستش بود رو روی دفتری گذاشت _خسته نباشی کارت تموم شد ؟ _ممنون بله لیستی که گفتید باید کنترل بشه از فردا میتونم شروع کنم _خوبه فردا قبل از اینکه برسی لیست هارو چاپ میکنم _انجامش سخت نیست؟ _نه روش کار توضیح میدم هرجا هم سوال داشتی کمکت میکنم سرم رو تکون دادم و ممنون گفتم باصدای خانم خادمی سمتش چرخیدم _جانم؟ _جانت سلامت دخترم این دو بسته یکیش برای شماست یکی هم دوستت چند قدم جلو رفتم دو بسته رو ازش گرفتم _دستتون درد نکنه چرا زحمت کشیدید؟ _نوش جانتون پریسا نیومد پایین خودتم که چیزی نخوردی سهمتون آماده کردم ببرید خونه بخورید _ممنون لطف کردید _خواهش میکنم صدای دوبار زنگ زدن پشت سر هم خبر از اومدن پریسا رو میداد سمت در رفتم دستگیره رو پایین کشیدم نگاه چپ چپی بهم انداخت به شوخی گفت _دست به دعا شدی کار من تموم نشه یه دونه از اون شیرینی ها نخورم صدای خنده خانم خادمی وشفقت بلند شد دستم رو بالا بردم بسته ها رو بهش نشون دادم _سهمت محفوظ مونده کی تا حالا تک خوری کردم الان بار دوم باشه؟ _ایول هیچ وقت، ثابت کردی هنوز دوستمیون پابرجا خنده صدا داری کردم و دستم رو انداختم با چشم رد نگاه بسته هارو گرفت روی پاره گی مانتوم متوقف شد به مانتوم اشاره کرد _چی شده؟ لبخندی زدم _هیچی چیزی نشده _بخاطر هیچی مانتو پاره شده؟ _از روی کمد افتادم یهوی چشم هاش گرد شد _رفتی بالای کمد چکار کنی؟ _پرونده ها رو پایین بیارم تن صداش بلند تر شد _از کی تا حالا انقد شجاع شدی ؟از یه درخت میخواستی بالا بری باید کل کوچه رو خبر دار میکردیم نیفتی و نترسی الان از کمد بالا رفتی ؟ انگشتم رو روی بینیم گذاشتم _یواش داد نزن الان فروغی اینا صداتو میشنون بریم خونه حرف میزنیم _مگه نگفتم وقتی چهار پایه رو آوردن زنگ بزن بیام کمک کنم _پریسا حرف میزنیم فعلا کوتاه بیا "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
‌ ‌براتون آرزو میکنم در ناباورانه ترین حالت زندگیتون، اون اتفاق قشنگی که فکرش رو هم نمیکنید بیفته . . . 🕊🤍 + زندگـی به خیـر 🌱
مرحوم حاج اسماعیل دولابی : همین که گردی بر دلتان پیدا می شود یڪ《سبحان الله》بگویید آن گرد ڪنار می رود . هر وقت خطایی انجام دادید ‌《استغفرالله》بگویید که چارہ است. هر جا هم نعمتی به شما رسید 《الحمدلله》بگویید چون شکرش را به جا آوردی گرد نمی‌گیرد . با این سه ذڪر باخدا صحبت ڪنید. صحبت ڪردن با خدا غم و حزن را از بین می برد
💚 همـ‌ہ‌بدبختۍ‌ما‌اینہ‌ڪہ‌شمـارو دم‌دمےخواسٺـیم،نہ‌دائمے -ببخـش‌مثل‌همیشـ‌ہ . . .🙂💔! ✋🏻 🕊
.گذر از طوفان پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨ نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 .
تو هواپیما با اینکه نمی دونیم خلبان کیه بی خیال و آرومیم... تو زندگی، خلبانو میشناسیم ولی آروم نیستیم...!! آل عمران/۱۵۹
13.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید | "پلاسکو" بار دیگر رهگذران را غافلگیر کرد! تا اخر ببینید حتما........ شادی روح آتش‌نشان‌ها فاتحه ای قرائت کنیم