eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
13.2هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت204 گذر از طوفان✨ _ای وای پریسا چرا آدرس رو گفتی خاک توسرم هو
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان _نه نمیخواد چیزی به فروغی بگی خودم یه کاری میکنم که نره کوله پشتیم که بخاطر بی حالیم توان نگهداشتنش رو نداشتم رو از دستم گرفت _میخوای چکارکنی؟ _نمیدونم ولی یه راهی پیدا میکنم که نره دعاکن قبل از اینکه بخواد بره خبر بده _بنظرت گوشیتو خاموش کنی بازم بی خبر میره؟ خبر نداره فروغی از خیلی جزئیات زندگیم باخبر شده معلومه هرکاری بخواد انجام میده تا نتیجه کارش رو ببینه مصم براش تلاش میکنه دستم رو تکون داد سرم رو سمتش چرخوندم _شنیدی چی گفتم ؟ _آره ولی میترسم بازم بره اون وقت من بیچاره میشم _بهش نمیاد آدم بی فکری باشه وقتی خاموش باشی باید متوجه بشه دوست نداری بری بعدشم با عیادت رفتن مدیر شرکت چرا باید بیچاره بشی؟بابات که میدونه سرکار میری نمیدونه خودم رو توی چه دردسری انداختم وفروغی به چه نیتی میخواد بره به دیدن بابا دلش خوشه یه عیادته _بابا میدونه سر کار میرم بقیه که نمیدونن کافی یکی از عمو ها دایی اینا اونجان باشن اون وقت خیلی بد میشه اول بابا میره زیر سوال چرا اجازه دادی ترانه بره سرکار بعدش سرزنش ها برای من شروع میشه چرا سکوت کردم _حرفات درسته خب به فروغی میگیم رفتنش باعث دردسر بین خانواده ها میشه اون وقت دیگه نمیره دستم رو دراز کردم کوله پشتیم رو ازش بگیرم اجازه نداد _بریم تا جلوی در خونه میارمش چند لحظه ای سکوت کرد نزدیک های خونه گفت _فروغی پیام بده یا زنگ بزنه جوابش رو میدی؟ _زنگ بزنه که نمیتونم جواب بده ولی پیام بده مجبورم جواب بدم _شماره ش رو بلدی؟ سرم رو روبه بالا تکون دادم _نه _پس جواب نده تاوقتی خودش رو معرفی کنه بعدش بهم خبره بده چی بهش گفتی _باشه "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
هدایت شده از  حضرت مادر
4_5837088935855001659.mp3
8.27M
روزه اولی ها مداحی کاملش😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
⁨•💛🕊• دلخوشم‌باتواگرازدورصحبت‌میکنم باسلامی،هرکجاباشم‌زیارت‌میکنم..!
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت205 گذر از طوفان _نه نمیخواد چیزی به فروغی بگی خودم یه کاری میک
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ در حیاط رو بستم نگاهی به جلوی در راهرو انداختم _خداروشکر فکر کنم امشب خبری از دورهمی گرفتن ناز بانو نیست کفش هام رو روی جای کفشی گذاشتم و داخل رفتم ناز بانو با باز شدن در هال تلفن توی دستش رو جابجا کرد به شخصی که پشت خط بود گفت _ترانه هم الان برگشت گوشی رو بهش بدم یا میاید اینجا باهاش حرف میزنید ؟ چند ثانیه سکوت کرد در جواب حرفی که شنیده بود گفت _باشه داداش پس میگم بهتون زنگ بزنه کاری ندارید خداحافظی گفت وتلفن رو سر جاش گذاشت طلبکار گفت _زبونتو نمیتونی تکون بدی سلام بکنی وای خدایا باز رسیدم خونه اینم شروع کرد _سلام وقتی داری با تلفن حرف میزنی چطور سلام بگم منتظر بودم قطع کنی _علیک سلام توچکار به این چیزا داری سلام کن من بلدم جواب بدم برای اینکه بحث الکیش رو تموم کنه پرسیدم _کسی بامن کار داشت؟ _آره عموت زنگ زد صبح اومدن حاجی رو بردن بیمارستان نبودی ظهر هم زنگ گفتم رفتی خونه دوستت ‌،به گوشیت زنگ زده بود جواب ندادی گفتم حتما گوشی رو جا گذاشتی الانم گفت یه زنگ بهش بزنی کارت داره _بابا که بیمارستان بود بردنش یه بیمارستان دیگه؟ _ منشی دکترش زنگ زده به آقا سلمان گفته حاجی رو به بیمارستانی که دکترش معرفی کرده ببرن بستریش کنن یه سری آزمایشات ازش بگیرن ببینن اوضاع درمانش چطوری پیش رفته میشه عملش کنن یا فعلا باید دارو هاشو مصرف کنه ای وای چرا هرچی گرفتاریه پشت سرهم برای من پیش میاد همین یکی رو کم داشتم هنوز قسط هارو پس ندادم هزینه بیمارستان وعمل هم داره اضافه میشه دست ناز بانو جلوی صورتم تکون خورد _کجایی دختر دارم با تو حرف میزنم ها حواست بود چی گفتم؟ _آره حالا عمو چکار بامن داشت؟ _به من که نگفت بهش زنگ بزن ببین چی میگه بعدش بیاتعریف کن چقد پررو حتما نخواسته تو بدونی بهت نگفته سمت اتاقم رفتم لباس هام رو عوض کردم گوشی رو از داخل کوله پشتیم بیرون آوردم قفلش رو باز کردم پیام تماس های بی پاسخ رو باز کردم بجز شماره عمو و پریسا یه شماره ناشناس هم به تماس ها اضافه شده بود از اتاق بیرون رفتم ناز بانو همراه نرگس به طرفم اومد _قبل از اینکه زنگ بزنی به عموت غذا رو گرم کن شام بخوریم بعدش زنگ بزن نگاه چپ چپی بهش انداختم و از کنارش رد شدم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان التماس دعا
_خیلی برام عزیزی. دوست ندارم اینجوری ناراحت ببینمت‌. _الان من به زبون بگم بخشیدم برات بسه؟ نیم‌ نگاهی بهم انداخت.‌ معلومه که از حرف زدنم کفری شده ولی نمیخواد واکنش منفی نشون بده. _زبونی نه. میخوام خوش باشیم. _پس باید صبر کنی زمان حلش کنه. تکه ای از جگر های کباب شده رو توی دهنم گذاشتم. عمرا اگر به این زودی آشتی کنم.‌ با صدای پارس سگی توی نزدیکمون ترسیدم و فوری از جام پریدم و پشت سهراب ایستادم. _بشین با ما کار نداره! نگاهم روی سگ ثابت موند. قدمی سمتون برداشت که ناخواسته جیغ کشیدم و بازوی سهراب که هنوز نشسته بود رو گرفتم _تو رو خدا یه کار کن بره با خنده ایستاد. _این‌ بیچاره به ما کار نداره داره رد میشه‌! محکم بهش چسبیدم و چشم هام رو بستم. _سهراب تو رو خدا. اون بیاد اینجا من سکته میکنم. با بدجنسی گفت _الان که فکر میکنم این سگه رو خدا فرستاده تو یکم بچسبی به من. بلکم روابط حسنه بشه. https://eitaa.com/joinchat/1734934546C9ef95d0bac
حسین از سختی‌های دوره تکاوری کویر و دوره جنگل می گفت: تو دوره کویر خیلی از بچه‌ها کم آورده بودن و هوای گرم و سخت نفس اونا رو گرفته بود تنها چیزی که بهشون امید می داد صحبت های آقا بود اسرائیل ۲۵سال آینده را نخواهد دید این جمله عجیب روحیه بچه ها رو تقویت می کرد... شهید حسین ولایتی فر🕊🌹
.گذر از طوفان پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨ نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 .