eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
13هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
یا اباعبدالله «اول صبح» پس از گفتن یک بسم الله... از دل و جان تو بگو «حسین اباعبدالله» 【ع】✋ @karbala_ya_hosein
هدایت شده از  حضرت مادر
امام رضا (علیه السلام) فرمود: صدقه بده اگر چه اندكى باشد زیرا هر چیز اندكى در راه خدا با نیت صادقانه داده شود، بزرگ است دوستان برآنیم برای (ع) قربانی انجام بدیم از به صدقه بدید مطمئن باشید برکتش به زندگیتون برمیگرده بزنیدروی شماره کارت کپی میشه
5892107046105584
کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر رسید واریزی رو برای ادمین ارسال کنیدممنون از همراهیتون👇👇👇👇 @Karbala15 اجرتون باحضرت مادر
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت641 گذر از طوفان✨ چند دقیقه ای منتظر زنگ پریسا شدم ولی خبری ازش
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ سفره شام رو جمع کردم ظرفها رو برداشتم و سمت آشپزخونه رفتم عمه پشت سرم اومد ظرفهارو روی سینک ظرفشویی گذاشتم آستین های لباسش رو بالا زد سریع اسکاج رو برداشتم _عمه خودم میشورم _زحمت درست کردن شام رو کشیدی من باید ظرفهارو بشورم لبخندی زدم _چرا باید! وظیفه شما نیست خودم میشورم دستم رو کشید _ترانه بیا برو استراحت کن با من کل کل نکن خندیدم _عمه شما زحمت درست کردن چایی رو بکشید الان فامیلای ناز بانو از راه میرسن باصدای آرومی گفت _میخوام نرسن با این دختر تحفه شون که زندگیمون ریخته بهم _دیگه نمیتونیم برگردیم عقب پس بهش فکر نکنیم بهتره فقط اعصاب خودمون بهم میریزیم نفس کلافه ای کشید سمت سماور رفت قوری رو برداشت و برگشت _بیا کنار قوری رو بشورم _بچه نیستم گول بخورم قوری بدید بشورم خنده صدا داری کرد قوری رو روی سینک گذاشت برش داشتم شستمش سمتش گرفتم نیلو شتاب زده داخل آشپزخونه اومد _آبجی گوشت زنگ میخوره بیارمش؟ حتما پریسا ،فروغی گفت زنگ نمیزنه _برو بیار بیرون رفت و برگشت _جواب بدم؟ عمه نگاهی به پشت سر انداخت _نه عمه جان گوشی بده آبجی ببینه کیه خودش جواب میده سرش رو کج کرد باشه آرومی گفت گوشی رو کف دستم گذاشت نگاهی به صفحه انداختم _نیلو انگشتت رو بکش روی صفحه به پریسا بگو بهش زنگ میزنم ذوق کاری گفتم رو انجام داد و سلام کرد پریسا جوابش رو داد _آبجی داره ظرف میشوره میگه زنگ میزنه صدای پریسا بلند شد _پس مامانت داره چکار میکنه ؟ _نشسته _برو بهش بگو خجالت نمیکشی از حرفش خنده م گرفت _پریسا قطع کن زنگ میزنم نیلو گوشی رو سمتم گرفت _قطع شد ببرم بزارم سر جاش ؟ نگاهم روی پیام های روی صفحه خیره موند _نه بزارش روی زمین خودم برش میدارم _باشه لباسم رو کشید _جانم؟ _برم به مامان بگم خجالت بکشه ؟ عمه طوری که جلوی خندیدنش رو بگیره گفت _نه مگه نگفتم هر حرفی رو نباید به همه گفت _آخه پریسا گفت بگم لبم رو به دندون گرفتم نخندم و آروم گفتم _شوخی کرد با انگشت کوچیکش به صفحه گوشی اشاره کرد _آبجی صفحه گوشیت روشن شد حتما فروغی پیام داده تو چه شرایطی بدی هستم نه حوصله خودم رو دارم نه کسی دیگه ای این همه فروغی در حقمون لطف کرده امروز خیلی بد باهاش حرف زدم نه دلم میخواد ناراحتی پیش بیاد نه دوست دارم رو بدم ولی آدم پررویی هم نیست "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت642 گذر از طوفان✨ سفره شام رو جمع کردم ظرفها رو برداشتم و سمت آ
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ دراز کشیدم صفحه گوشی رو باز کردم، پوشه پیام هارو باز کردم شروع به خوندن پیام های فروغی کردم _دسته گلت رو گذاشتم کنار وسایل داخل کمد یعنی خیال داره من اون لباس ها و دسته گل رو بیارم خونه اگر خیلی اصرار کنه ببرمشون یکی رو پیدا میکنم که بهشون نیازش داشته باشه بهش بدم خوبه اونجا خونه خودشه اگر خونه پدرش بود نگهداشتن اون وسایل براش دردسر ساز میشد البته الانم اگر متاهل بشه خانمش اونا رو ببینه بدمیشه ،بخاطر اینکه مشکلی پیش نیاد وسایل رو ازش قبول میکنم نباید بخاطر من توی زندگیش به اختلاف بر بخوره انگشتم رو روی صفحه کشیدم پیام بعدیش رو بخونم _فردا احتمالا دیر میرسم شرکت کلید کشو دست طیب ازش بگیر یه پاکت نامه با یه پوشه سفید داخل کشو برش دار تا میرسم شرکت اگر تونستی ثبتی هاش رو چاپ کن تا خودم برسم بقیه کارها رو انجام بدم با اینکه سخت برام با طیب روبرو بشم ولی بخاطر این همه لطف وخوبی فروغی مجبورم کلید رو ازش بگیرم انگشتم رو روی گزینه پاسخ گذاشتم نوشتم _باشه چشم از صفحه پیام فروغی بیرون اومدم روی پیامک واریزی بانک زدم چشمم از دیدن مبلغ گرد شد _سه میلیون واریز زده برا کیف وکفش شاید فکر کرده هنوز هزینه لباس های فرم و کتاب ها رو حساب نکردم نهایت کیف و کفشی که بخوام بخرم سیصد یاچهارصد هزار بشه اگر پول فقط برای خرید کوله پشتی وکفش باشه خیلی زیاد فرستاده ولی اگر فکر کرده از بالا شهر میخوام بخرم به قیمت اونجا حساب کرده "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا