دستم رو جلوی دهنم گرفته بودم و هق میزدم. علی، برزخی دستش رو به شدت روی میز کشید و با یه حرکت همهی تکههای آینه رو روی زمین ریخت. باز صدای پر از حرصش رو شنیدم.
_ حرف بزن رویا!
تموم دستش پر از خون شده بود و اون اصلاً توجهی نداشت، فقط فریاد میزد.
_ توی عوضی کی رو دوست داری که بابتش اینجوری ما رو بیآبرو کردی!؟
تو همون اوج خشمش، دستش سمت گلدون شیشهای روی میز رفت و گلدون رو به سمت من نشونه رفت. دوباره از ترس دو دستم رو حائل صورتم کردم. به ثانیه نکشید که گلدون با دیوار نزدیک من برخورد کرد و باز صدای شکستنش، با صدای فریاد علی در هم پیچید.
_ کی رو دوست داری نمک به حروم؟
اینبار با ترس و عجز، بین هق هقم ناله زدم:
_ تو رو علی... تو رو...
https://eitaa.com/joinchat/1734934546C9ef95d0bac
شـــهــیــدانـــه🌱
دستم رو جلوی دهنم گرفته بودم و هق میزدم. علی، برزخی دستش رو به شدت روی میز کشید و با یه حرکت همهی
رویا دختر هفده ساله ای که به خاطر فوت پدر و مادرش از پنج سالگی خونهی عموش زندگی میکنه. وسط خاستگاریش جلوی کل فامیل میگه جواب من نه هست چون یکی دیگه رو دوست دارم😱
پسرعموش که یازده سال ازش بزرگتره، غیرتی میشه عصبی میگه کیو دوست داری دختره میگه تو رو😎😅
هدایت شده از شـــهــیــدانـــه🌱
دستم رو جلوی دهنم گرفته بودم و هق میزدم. علی، برزخی دستش رو به شدت روی میز کشید و با یه حرکت همهی تکههای آینه رو روی زمین ریخت. باز صدای پر از حرصش رو شنیدم.
_ حرف بزن رویا!
تموم دستش پر از خون شده بود و اون اصلاً توجهی نداشت، فقط فریاد میزد.
_ توی عوضی کی رو دوست داری که بابتش اینجوری ما رو بیآبرو کردی!؟
تو همون اوج خشمش، دستش سمت گلدون شیشهای روی میز رفت و گلدون رو به سمت من نشونه رفت. دوباره از ترس دو دستم رو حائل صورتم کردم. به ثانیه نکشید که گلدون با دیوار نزدیک من برخورد کرد و باز صدای شکستنش، با صدای فریاد علی در هم پیچید.
_ کی رو دوست داری نمک به حروم؟
اینبار با ترس و عجز، بین هق هقم ناله زدم:
_ تو رو علی... تو رو...
https://eitaa.com/joinchat/1734934546C9ef95d0bac
هدایت شده از شـــهــیــدانـــه🌱
رویا دختر هفده ساله ای که به خاطر فوت پدر و مادرش از پنج سالگی خونهی عموش زندگی میکنه. وسط خاستگاریش جلوی کل فامیل میگه جواب من نه هست چون یکی دیگه رو دوست دارم😱
پسرعموش که یازده سال ازش بزرگتره، غیرتی میشه عصبی میگه کیو دوست داری دختره میگه تو رو😎😅
هدایت شده از دُرنـجف
دنیا بدنها را فرسوده
و آرزوها را تازه میکند
مرگ را نزدیک،
و خواستهها را دور و دراز میسازد؛
کسی که به آن دست یافت، خسته میشود
و آنکه به دنیا نرسید، رنج میبرد..
-مولاعلیعلیهالسلام-
نهجالبلاغه؛حکمت۷۲
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت1100 گذر از طوفان✨ مینا و محیا بعد از خوردن شام میز رو جمع کردن
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت1101
گذر از طوفان✨
مینا از سمت آقایون شروع به تعارف کرد سینی خالی رو روی میز گذاشت و
کنار محدثه نشست
_زن داداش چرا بیشتر ظرفها هنوز از جلد درشون نیاوردی؟
توی ذهنم دنبال جوابی که به مینا میگشتم که زهرا خانم به کمکم اومد
_فعلا وقت زیاده برای باز کردن ظرف و ظروف ،بچه م الان سلامتی و درسش مهمه
لبخندی زد
_آره درسته، حواسم به تو راهیشون نبود
نگاهش رو به من داد
_اگر دوست داشته باشی من و آبجی محیا یه روز میایم چیدمان کابینت ها رو برات درست میکنیم
_ممنون زحمت میشه، چند ماه دیگه درستشون میکنم
_نه عزیزم این چه حرفیه مهمون برای چشم روشنی بچه تون بیاد اینطوری بخوای پذیرایی کنی اعصابت خرد میشه
از آبجی محیا بپرسم کی وقت داره بیایم درستشون کنیم
_اینطوری شرمنده تون میشم
اخم نمایشی کرد
_این چه حرفیه
صدای زنگ آیفون پخش شد مینا بلند شد برای باز کردن در رفت ،در هال رو باز کرد
_داداش طیب و طاهر اومدن
زهرا خانم گفت
_بچه ها رو هم آوردن؟
_نه
صدای یاالله گفتن طیب بلند شد
مینا کنار رفت
_داداش بفرمایید
طیب و خانمش و پشت سرشون طاهر و همسرش وارد شدن طاهر جعبه شیرینی که آورده بود رو سمت مینا گرفت بعد از سلام و احوال پرسی
با لبخند به شوخی رو به مادرش و من گفت
_چشم دلمون روشن آقا طاها افتخار داد از دل نگرانی درمون بیاره برگرده الان کجاست؟
زهرا خانم به کنار پنجره اشاره کرد
_بچه مو اذیت نکنی، بعد از کلی آمپول و سِرُم کمی حالش بهتر شده
دستهاش رو روی گوشه چشمش گذاشت
_چشم
آینده👇
https://eitaa.com/joinchat/1275986393C57f6f531da
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
هدایت شده از گالرےهاناماه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدای من دنیا چه خبر شده...؟💔
در پشت پرده چه میگذرد
که ما نمیبینیم...؟
در عالم چه رازیست
که جز به بهای خون
فاش نمیشود...؟
*اللهمعجللولیکالفرج*
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای عهد با صدای دلنشین استاد فرهمند🌿"
اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼.
+ عھدۍتازھکنیم^^؟
#دعای_عهد
#شـــهــــیــدانـــه
@karbala_ya_hosein
سلام کشتی امن نجات نوکرها
سلام ای تو حیات و ممات نوکرها
سلام شاه دو عالم، سلام اربابم
سلام بر تو شد از واجبات نوکرها
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
#شـــهــــیــدانـــه
@karbala_ya_hosein
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ....
https://eitaa.com/joinchat/2606564098C696196bb0e