دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ #دعای_عهد #شـــهــــیــدانـــه @karbala_ya_hosein

☀️ قرار هرروز منتظران عهد ببندیم محمکتر از همیشه... #عهد_همیشگی🧡

#صدقه‌اول‌ماه‌قمری‌فراموش‌نشه بزنیدروی شماره کارت کپی میشه

5892107046105584

کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه

5894631547765255

محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید واریزی رو برای ادمین ارسال کنیددوستان اگربیشترجمع بشه برای کارهای خیردیگه هزینه میشه @Karbala15

سلام امام زمانم 🍃✨ تا رمق در تن ما هست بیا حال ما بی تو تباهست بیا【🥹🥀】 #منتظرانہ

🗣 شبِ آرزوها نمی‌خواد از خدا بخوای ببخشدت! یه کار مهمتر داری! #کلیپ| #استاد_شجاعی منبع : لیلةالرغائب @ostad_shojae I montazer.ir

#صدقه‌اول‌ماه‌قمری‌فراموش‌نشه🌸

شب آرزوها همین آرزومه ببینم ضریح حسین(ع) روبه‌رومه... #لیله_الرغائب #ماه_رجب

امشب اگر قبول نشود دعا از عجایب است زیرا که عرش گشوده و لیله الرغائب است ما را مکن فراموش به گاه سجده ات حاجت نخست ظهور آن یار غائب است برای سلامتی و تعجیل در ظهور مولا #صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اَلَّلهُمَّ عجِّل‌ لِوَلیِکَ الفَرَج

خدایا مرا از زیارت و دوست داشتن امام حسین (ع)محروم نکن

﷽ رَغائب به معنای آرزو نیست! بلکه شب رغبت‌هاست، یعنی از خدا بخواید رغبت‌های یک سال شما رو به بهترین سمت ، هدایت و اصلاح کنه. فَاستبقوا الخیرات بشیم، بالاترین خیرات زمینه‌ سازی ظهور مولاست، که باید به سمتش سبقت بگیریم. امشب از خدا زیاد بخواید دعا کنید و کنارش یادتون باشه التماس به خدا یعنی عزت اگر مستجاب بشه میشه نعمت ، در غیر این صورت میشه حکمت... 🦋 «اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج» #لیله_الرغائب

✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت1184 گذر از طوفان✨ لبخند روی لبهای طاها عمیق تر شد و خوشحال گفت _اتفاقأ پیشنهاد مامان و بابا همین بود که از اینجا نریم ولی گفتن شاید نورا اینجا راحت نباشه دوست داشته باشه برید خونه خودتون منم گفتم باهات حرف میزنم که مامان گفت نه اینکار نکن یه وقت بخاطر تو قبول کنه بعد اذیت بشه وگرنه مامان برنامه ریزی کرده که کلاس های ترم جدید یک یا دو روز بیشتر نباشه که بتونه بیاد پیش بچه ها یا ما بچه هارو بیاریم اینجا اونم در شرایطی که یکیمون پیش بچه ها باشیم کلاس برمیداره در غیر این صورت این دو ترم درس نمیده خدا رو شکر که مامان و باباهم خودشون دوست دارن اینجا باشیم اینطوری دیگه استرس برای بچه ها ندارم به پرستار گرفتن هم احتیاج نیست ولی به مامان میگم فکر نکنه بی خیال هستم و میخوام همه زحمت هارو گردنش بندازم ذوق زده به چشم هاش زل زدم _چرا اینجا اذیت باشم من که فقط اسباب زحمت هستم ،نگران بودم که بقیه فکر کنن دارم سو استفاده میکنم وقتی مامان و بابا هم راضی هستن چی از این بهتر ،دیگه برای کامل شدن کارهای خونه هم عجله نمیکنیم بقیه کارها و خرید وسایل رو با خیال راحت انجام میدیم،برای کلاس های مامان هم باید یه طوری برنامه ریزی کنیم که مشکلی برای دانشگاه رفتنش پیش نیاد چون مامان کارش رو خیلی دوست داره به مبل تکیه داد و دست به سینه گفت _اینجا خونه بابا نه داداش اینا ،چند بارم بهشون گفتن هر کدوم دوست دارید بیاید اینجا زندگی کنید یه مدت هم بابا توی فکر این بود قسمت پایین حیاط رو دو یا سه طبقه بسازیم که همه پیش هم باشیم ،داداش طیب شاید بیاد ولی آبجی اینارو نمیدونم اما داداش طاهر مطمئنم نمیاد ،ماهم کاری نکردیم که سو استفاده باشه این چند وقت پایین بودیم چون رفت و آمد از پله برات خطر داشت به مامان هم گفتم میریم آپارتمان خودمون آسانسور هست اذیت نمیشی قبول نکرد دوست داشت خودش مواظبت باشه یه وقت حالت بد نشه الانم دیگه اومدیم خونه خودمون خرج و همه چی زندگی با خودمه نه بابا ،همه میدونن هزار تومن هم نداشته باشم به کسی نمیگم پول لازم دارم ،به مامان اینا بگم از اینجا نمیریم خیلی خوشحال میشن به شوخی گفتم _بله همه میدونن چقد لجباز هستی وغرورت برات مهمه ،راستی چرا آپارتمان رو اجاره نمیدی ابروهاش رو بالا انداخت _من لجباز و مغرورم؟مگه کسی برای غرور و لجبازی رو دست تو پیدا میشه ،آپارتمان رو برای فروش گذاشتم از حرفش جا خوردم متعجب گفتم _فروش چرا؟ گلوش رو صاف کرد _روزی روزگاری یه نفر روبروم نشسته بود داد میزد از این خونه بدم میاد یکی از شکلات های جلوی دستم رو برداشتم با حرص سمتش پرتش کردم سریع دست رو جلو صورتش گرفت و شکلات رو گرفت _عه چرا میزنی _خیلی مسخره ای آروم خندید _مگه دروغ میگم _نه ،ولی میدونی اون روزها حالم خوب نبود _آره عزیزم میدونم ولی بفروشیمش بهتره _چرا آخه؟ _پول لازم داریم برای کامل شدن خونه بقیه شم به بابا میدم توی واحد های جدید شراکت داشته باشم _خب چرا ماشین رو نمیفروشی من که فعلا گواهی نامه ندارم شکلات توی دستش رو باز کرد و توی دهنش گذاشت _اصلا حرفشم نزن ،رانندگی هم هر وقت خودت بخوای بهت آموزش میدم و برای گرفتن گواهی نامه ثبت نامت میکنم _طاها من حالا حالا جرأت پشت فرمان نشست رو ندارم چرا ماشین الکی گوشه حیاط باشه _ترس نداره چند بار تمرین کنی دیگه از ماشین پیاده نمیشی نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫

✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت1185 گذر از طوفان✨ سیب زمینی هارو داخل بشقاب ریختم و گاز رو خاموش کردم _طاها _جانم؟ _میز بچینم یا هنوز کار داری؟ _آره عزیزم الان میام ظرف خورشت رو وسط میز گذاشتم _به به خانم چه شام خوشمزه ای درست کردی دست گلت دردنکنه لبخندی زدم _خواهش میکنم بیا بشین بخور شاید خوشمزه نشده باشه روبروم نشست _بو و رنگش که معرکه س بدون شک طعمشم مثل قبلا بی نظیره بشقاب برنج رو جلوی دستش گذاشتم اولین قاشق رو خورد و سرش رو تکون داد _عالیه شده قبل از اینکه قاشق دوم رو بخوره گفت _این مدتی که پایین بودم چند باری میخواستم بگم غذا درست کنی ولی ترسیدم مامان پوستم رو بکنه بگه با این حالش میخوای آشپزی کنه ،نگران بودم دستور غذاها یادت رفته باشه خنده صدا داری کردم _خب میگفتی برات درست کنم _عمرأ مامان اجازه نمیداد _آره ماه های آخر خیلی نگران بود و اذیت شد بعد از چند دقیقه سکوت سرم رو بلند کردم منتظر تموم شدن غذا خوردنش شدم _چیزی شده ؟ _نه چی بشه؟ _آخه یه طوری نگاهم میکنی انگار اتفاقی افتاده لبخندی زدم _اتفاقی که نیفتاده یه سوال ازت دارم دستمال رو گوشه لبش کشید _بپرس ببینم _فعلا شامت رو بخور بعدش میپرسم _ذهن تو درگیر باشه غذا از گلوی من پایین نمیره بپرس ببین چی سوالی فکرت رو درگیر کرده _بابا و عمو پیگیر شکایت از کی هستن چشم هاش رو ریز کرد و نگاه چپ چپی بهم انداخت _گوش وایسادن کار خوبی نیست ها آب دهنم رو قورت دادم _بجان تو گوش واینسادم گفتی شماره کارتی که آقا طیب فرستاده رو از داخل پیامک هاش کپی کن برای بابا بفرست توی پیام ها دیدم حرف از شکایت زدی نگران بابا و عمو شدم _چیز مهمی نیست خودم رو مظلوم کردم _یعنی نمیخوای بهم بگی؟ _فعلا شامت رو بخور _طاها وسط حرفم به بشقاب اشاره کرد،زیر لب چشمی گفتم و مشغول شدم نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫

دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ #دعای_عهد #شـــهــــیــدانـــه @karbala_ya_hosein

☀️ قرار هرروز منتظران عهد ببندیم محمکتر از همیشه... #عهد_همیشگی🧡

#صدقه‌اول‌ماه‌قمری‌‌وروزجمعه‌فراموش‌نشه امام صادق(ع)فرمودند: ثواب صدقه در شب و روز جمعه هزار برابر است. #بحار_الانوار از صدقه شب و روز جمعه جا نمونید هزار برابر ثواب داره ها بزنیدروی شماره کارت کپی میشه

5892107046105584

کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه

5894631547765255

محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 اجرتون باحضرت زهرا(س)

❤ یه‌جوری باش سرنوشتت هرچی شد ختم به امام زمان بشه... 🌿 اللهم عجل لولیک فرج

#صدقه‌اول‌ماه‌قمری‌‌وروزجمعه‌فراموش‌نشه امام صادق(ع)فرمودند: ثواب صدقه در شب و روز جمعه هزار برابر است. #بحار_الانوار از صدقه شب و روز جمعه جا نمونید هزار برابر ثواب داره ها بزنیدروی شماره کارت کپی میشه

5892107046105584

کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه

5894631547765255

محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 اجرتون باحضرت زهرا(س)

دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ #دعای_عهد #شـــهــــیــدانـــه @karbala_ya_hosein

☀️ قرار هرروز منتظران عهد ببندیم محمکتر از همیشه... #عهد_همیشگی🧡

نگاه خاص همسری که تازه بهش محرم شده بودم ازارم میداد. _چه موهای قشنگی داری؟ تازه متوجه شدم که روسری سرم نیست. دستم رو کشید مجبور شدم بشینم کنارش. _من چقدر خوشبختم صبح که چشم هام رو باز کردم با یه فرشته ی کوچولو روبرو شدم. سر به زیر گفتم: _اقا اشتباه کردیم بی اجازه ی مادرتون ... _تو درست ترین تصمیم زندگی منی. _شما نمی ترسید؟ _میترسم ولی نه از مادرم، اونو راضی میکنم. _پس از کی میترسید؟ https://eitaa.com/joinchat/3211591697C5c62ed6d17

نگار دختر تنهایی که عاشق استاد دانشگاهش میشه و وقتی عنوانش میکنه متوجه میشه که برای ازدواج با استاد از لحاظ شرعی ممنوع شده،⛔️ بعد اتفاقی می‌افته که اون میمونه و عشقی که بیشتر از قبل پررنگ شده💔 https://eitaa.com/joinchat/3211591697C5c62ed6d17 اثری دیگر از هدی‌بانو نویسنده رمان #یگانه

کسب درآمد 20+ میلیون از طلا 🔥ارزش این آموزش بیش از ۲ میلیونه و فقط همین امروز #رایگان شده 💯 همین الان روی لینک زیر کلیک کن تا ظرفیتش تموم نشده🏃🏻👇🏻 https://land.amiriravani.com/tala/ 💥🎁هدیه ویژه برای ۱۰۰ نفر اول