eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
14.2هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌘✨✨🌘✨✨🌘✨✨🌘✨🌘✨✨ ✨🌘 #قسمت‌‌_سی‌ویک سراب🕳 زهرا فنجون قهوه ش رو روی میز گذاشت و گلوش رو صاف کرد و گفت
✨🌘✨✨🌘✨✨🌘✨✨🌘✨🌘✨✨ ✨🌘 سراب🕳 نگاهی به جمعیت و شلوغی کافی شاپ انداختم و روی پاشنه پا چرخیدم با دیدن صورت عصبانی و رگ های بیرون زده گردن سهیل غالب تهی کردم اگر بهش بگم بریم یه جای دیگه امکان داره عصبانی تر بشه امروز کلا کارم شده پشیمون شدن از هرجای که میرم اون از بیمارستان اینم از اینجا، خدا امروز بخیر بگذرونه کیفش رو روی میز گذاشت و شماتت بار گفت _من آوردی اینجا به تماشای بقیه بشینم آب دهنم رو بزور قورت دادم و سمت میز رفتم و روبروش نشستم و زیر لب گفتم _نه اومدم بپرسم چرا جواب زنگ و پیام ها رو نمیدی با شنیدن حرفم درونش آتش روشن شد و یهو شعله‌ ور شد _چرا باید جواب کسی که به بازیم گرفته رو بدم ؟ با تعجب نگاهش کردم _خانم بخرد خودتون به خنگ بازی نزنید من همون روزی که باهاتون صحبت کردم گفتم قصدم ازدواج نه دوستی و سرکار گذاشتن شما، گفتم یانه؟ سرم رو تکون دادم _مگه من گفتم قصدم ازدواج نیست؟ طوری که نفت روی آتیش ریخته بشه عصبانیتش شعله ور تر شد چشم هاش رو بست و دست هاش رو مشت کرد و آروم روی میز کوبید _ حالم از دروغ گفتن و دروغ شنیدن بهم میخوره کسی که بهم دروغ بگه به شعورم توهین کرده وقتی قول و قرار ازدواج به کسی دیگه دادی مگه من مسخره شما هستم که الکی بازیم بدید شایدم حرف مازیار درست باشه چند نفر دیگه هم مثل من سرکار گذاشتی من رو بخاطر درست شدن شرایط اقامت تحصیلی و خارج رفتن اون یکی ها به چه دلیلی؟ بغض سنگینی که به گلوم نشسته و جلوی راه نفس کشیدنم رو گرفته رو باید مهارش کنم نباید غرورم پیشش شکسته بشه به زور زبونم که خشک شده بود رو تکون دادم و بغضم رو سرکوب کردم _حواستون به حرف زدنتون باشه پیرزاده غلط کرده با شما، برای این تهمتی هم که زدید از هر دوتاتون شکایت میکنم ببینم چند نفری که میگید رو میتونید بیارید حرفتون رو ثابت کنید یا به التماس و خواهش می افتید برای رضایت گرفتن صندلی رو عقب کشیدم به محض بلند شدنم صداش بلند شد _بشینید سر جاتون، پیرزاده دروغ میگه من دروغ میگم عرفان حاجتی چی اونم دروغ میگه؟ خودم صداش رو شنیدم که به مازیار گفت باهم در ارتباط هستید بُهت زده بهش خیره شدم _عرفان حاجتی گفت با من در ارتباطه؟من بهش قول ازدواج دادم؟امکان نداره این چرت و پرتها رو سر هم کردی که چی بشه؟حرفهای که زدید رو نتونستید عملیشون کنید دنبال بهانه میگیردید همه چی بهم بریزه، فکر کردید چهارتا حرف پشت سرم بزنید میام به دست و پاتون می افتم و التماساتون میکنم که بیا من رو بگیر! نه آقای کیانی خواب دیدید خیر باشه من برای موندن کسی خواهش و تمنا نمیکنم هر کسی رو لایق زندگی کردن و کنارم بودنم ندونم کنارش میزارم از این لحظه هم دیگه هیچ چیزی بین من و شما وجود نداره یه حساب و کتاب مالی که تا امشب وقت دارید همه پولی که بهتون دادم واریز بزنید نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ قسمت اول https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/54932 ✨ ✨🌘🌘✨🌘🌘✨ ✨🌘🌘✨🌘🌘✨🌘✨🌘✨