شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت1141 گذر از طوفان✨ در کمد رو بستم کف دستم رو روی زمین گذاشتم و
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت1142
گذر از طوفان✨
مسواکم رو سر جاش گذاشتم و روی تخت دراز کشیدم به سقف خیره شدم
طاها چراغ رو خاموش کرد سمت تخت اومد
_حواسمون نبود چراغ خواب رو بیاریم پایین
_یکی کنار تخت خودت بود برش داشتن
_آره صبح از مامان میپرسم ببینم گذاشتن داخل اتاق آبجی اینا یا انباری
صورتم رو چرخوندم
_صبح میخوایم بریم کجا؟
_بریم آزمایشگاه بعد برسونمت خونه، برم سرکار چطور مگه؟جایی کار داری؟
کاش این سه ماه رو میتونست کارهاش رو بیاره خونه انجام بده وقتی نیستش همش دل نگران میشم و دلتنگیم زیاد میشه
خدایا نمیدونم زیادی بهش وابسته شدم یا اینا همه ش علائم عشق و دوست داشتنه که تلاش میکردم پسش بزنم و بهش دل نبندم ولی الان یه کاری بهم کرده که تحمل دور بودن ازش رو ندارم، بهش بگم من هم باهاش میرم شرکت شاید قبول کنه
با صداش به خودم اومدم
_نورا حواست کجاست ؟شنیدی چی گفتم؟
_آره شنیدم، نه جایی کار ندارم ولی دوست دارم بیام شرکت.
ابروهاش بالا پرید
_بیایی شرکت که چی بشه؟
_مگه قبلا کار نمیکردم الانم میام توی کار بهت کمک میکنم
بلند شد و روی تخت نشست
_با این وضعیت بیایی به من کمک کنی؟
نوچی کردم، چی بهش بگم که راضی بشه برم
_خب داخل خونه م حوصله م سر میره اونجا سرگرم کار میشم
_از فردا میشینی درس میخونی شب هاهم رفع اشکال میکنیم ،بعدشم مدت طولانی روی صندلی بشینی برات ضرر داره
چند لحظه ای سکوت کردم و به چشم هاش خیره شدم توی ذهنم دنبال جوابی که باعث راضی شدنش بشه گشتم
_هر وقت از روی صندلی نشستن خسته شدم میرم داخل اتاق بایگانی زیر انداز میندازم اونجا میشینم و درس میخونم
بی صدا خندید
_عزیزم وقتی توی خونه راحت تر میتونی درس بخونی چه کاریه بیایی شرکت بخونی،
مامان و باباهم متوجه بشن پوست من رو میکنن
نفس کلافه ای کشیدم
_خب نمیشه این چند روز هم سر کار نری که من شیمی رو خوب تمرین کنم
لبخند دندون نمایی روی صورتش نشست
_عزیزدلم اینطوری پیش برم کلی کار روی هم انباشته میشه صدای بقیه هم در میاد و از همه مهم تر زندگی خرج داره ها بدون سر کار رفتن پول از کجا بیاریم؟
با اخلاقی که این چند وقت ازش شناختم یه ریال هم نداشته باشه برای پول از خانواده ش در خواست نمیکنه فعلا باید این چند وقت رو اینطوری بگذرونم تا بعد از به دنیا اومدن بچه هامون ببینم قبول میکنه برگردم سر کار یا بازم مخالفت میکنه
بوسه آرومی که روی دستم زده شد از فکر بیرونم آورد
_انقد توی فکر نرو بخوابیم که صبح زود بیاد بریم آزمایشگاه، خواب نمونیم
لبخندی زدم
_چشم
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫