eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.6هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت1180 گذر از طوفان✨ با صدای خانمی که پایان مدت پاسخگویی رو اعلام
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ مسیر خونه جدید تا خونه بابا اینا زیاد نیست اگر دانشجو بشم هر روز بچه هارو بردن و برگردوندن سخت میشه اگرم بخوام برای کنکور بخونم تا طاها بیاد خونه بچه ها عمرأ اجازه نمیدن دو کلمه درس بخونم با قرار گرفتن دست طاها روی دستم از فکر بیرون اومدم _جانم؟ _کجا سیر میکنی چند بار صدات زدم چکار کنم بریم آپارتمان رو ببینی یا برم سمت خونه؟ _میشه یه روز دیگه بریم _باشه، ولی چرا چی شده؟ _باید باهات حرف بزنم شاید توام باهام هم نظر باشی شایدم من حساس شدم _به چی حساس شدی؟چه حرفی؟ _چیز خاصی نیست بیشتر میخوام باهات مشورت کنم میشه برسیم خونه حرف بزنیم؟ آروم خندید سرش رو تکون داد _اولش نگرانم میکنی بعد میگی مشورت کنی باشه عزیزم لبخندی زدم _ببخشید من زیادی حساس شدم بعد از شنیدن حرفام بهم نخندی خوبه _مگه میخوای چی بگی داری کنجکاوم میکنی حرفم نمیزنی _تا خونه دیگه راجبش حرف نزنیم امروز میریم طبقه بالا؟ _آره نهار بخوریم وسایل بچه هارو میبرم بالا _خوبه این مدت همش برای مامان وبابا زحمت داشتم _نه خانمی خودشون دوست دارن پایین باشیم آروم خندید و ادامه داد _ البته فکر کنم حضور دوتا فندوق ها باعث شده مارو هم تحمل کنن صدای خنده دوتامون قاطی شد _دقیقا میخواستم همین حرف رو بزنم نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫