شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت752 گذر از طوفان✨ کتاب زیست رو بستم سمت کمد رفتم لباس هام رو عو
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت753
گذر از طوفان✨
برادر پریسا جزوه و کتابمون باز کرد برگه باطله ای برداشت و گفت
_این سوال های که علامت زدید باید توضیح بدم؟
پریسا سرش رو تکون داد ،محمد خودکاری برداشت و شروع به توضیح دادن کرد
برگه نمونه سوالهامون برداشت دو مسئله روی دو برگه جدا جدا نوشت و جلوی دستمون گذاشت
_این مسئله رو حل کنید ببینم متوجه توضیحات شدید
خود کار رو برداشتم باتوجه به توضیحاتش پیش رفتم برای جواب آخر مسئله گیر کردم و سرم رو بلند کردم با محمد روبرو شدم سریع نگاهش رو به برگه ای که جلوی دستم بود داد
_کجارو متوجه نشدید؟
دور عدد به دست اومده خط کشیدم
_همه فرمول هارو درست پیش رفتم ولی جواب آخر اشتباه به دست اومد
دستش رو دراز کرد برگه رو برداشت چند لحظه ای به سوال وجواب خیره شد شروع به حل کردن مسئله کرد پریسا سرش رو جلو آورد و گفت
_یه بار دیگه توضیح بده منم گوش بدم
برادرش لبخندی زد دوبار همه رو از اول توضیح داد و سراغ سوال بعدی رفت
تک تک سوال های که مشخص کرده بودیم رو برامون حل کرد و کامل رفع اشکال کرد
دو برگه که چند سوال امتحانی روش نوشته شده بود سمتمون گرفت و گفت
_باید جواب همه شون رو کامل بنویسید چون همه فرمول و روش حل هارو توضیح براتون دادم
پریسا به شوخی گفت
_آقا اجازه اگر اشتباه حل کنیم چی میشه؟
محمد خنده صدا داری کرد
_ترانه خانم که میدونم همه رو جواب میده ولی تو یه جریمه خوب برات در نظر میگیرم
پریسا با همون لحن قبلیش گفت
_باشه داداش خان حالا میبینیم من درست حل میکنم یا ترانه خانممممم
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫